آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۳

چکیده

"آتش یکی از عناصر بنیادی، در تکوین هستی و در جهان مادی به شمار می‏آید.با رویکرد به ارزش و اهمیت آن در زندگی بشر، از دوره‏های باستان تاکنون، روایت‏های اعتقادی و آیینی زیادی را نقل کرده‏اند.روایت‏هایی که واقعیت‏های زندگی را در دوره باستان تشکیل می‏دادند؛ولی بعدها به صورت نمادهایی در دوره‏های پسین درآمدند.رهیافت به نمود و نمادینگی آتش در اسطوره‏ها و بازتاب آن، در متون اساطیری وحماسی ایران، اوستا و شاهنامه فردوسی، هدف این جستار است. همانگونه که در متن اشاره خواهد شد، «آتش»از دیدگاه روان‏شناسی نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفته است؛البته تفسیر این نماد در اسطوره‏ها و رؤیا، بیشتر بر مبنای روان‏شناسی فروید صورت گرفته است. از گونه‏های آتش در اوستا، می‏توان از«آتش آیینی»، «آتش نابودکننده(رستاخیز)»و «آتش آزمون»نام برد.از آن‏جایی که اسطوره‏های ملت‏ها، در پیوند با یکدیگراند، به تبار مشترک آن‏ها بر می‏گردد، اسطوره آتش نیز در گذار خود از ملتی به ملتی دیگر، به ویژه ، هند و ایران، دچار همسانی و دگرسانی‏هایی شده است.آتش در متون اوستا کانون مناسک و نیایش‏ها است.ایزد آتش و آتش بهرام دارای ارزش و اهمیت بیشتری است.شاهنامه فردوسی که پی گیر مفاهیم آتش از دوره باستان و مزدیسنان است، گونه‏های آتش، به ویژه آتش آزمون، آتشی که برای سیاوش برافروخته شد، در آن نمود بیشتری دارد.روی هم رفته، این متن دربردارنده باورهای آیینی در پیوند با آتش است.سخن آخر این که ریشه این باورمندی‏ها را، در نقش ارزش آتش در زندگی بشر، و در تفکر انسان دوران اسطوره‏ای براساس و بنیاد خیال، باید دانست. "

تبلیغات