مقاله حاضر در مقام آن است که از تحلیل نظام قبیلهای به منزله ابزاری برای توجیه وقایع رخ داده پس از جنگ صفّین در راستای پایگیری خوارج نخستین استفاده کند. در این مقاله نشان داده شده است که رقابتهای موجود میان قبایل عربی ساکن در عراق، نقشی تعیین کننده در بروز خارجیگری داشته است. با تحلیل وضعیت یکایک قبایل و نحوه مشارکت آنها در جریان صفین و حکمیت، معلوم شده است که دو نوع چالش سیاسی، تأثیر مستقیم بر برآمدن خوارج از یک قبیله داشته است: در بعد روابط بین قبیلهای، در چارچوب ارتباط قبایل حاشیهای متحد (قبایل اقماری) با قبایل محور، چالش سیاسی حاشیه با محور، زمینه بروز گرایش خارجی در میان قبایل حاشیهای را پدید آورده است. در بعد روابط درون قبیلهای، گسل سیاسی در مرکز قبیله نیز منجر به بروز خارجیگری در شعبههای مرکزی قبیلهای شده است. باید توجه داشت گونه اول از تنیدگی منجر به خارجیگری ناپایدار و گونه دوم خارجیگری پایدار شده است.