با عنایت به رابطه ساختار و عملکرد، این مقاله بر آن است تا تأثیر ساختار سپاه غزنوی را در عملکرد آن تبیین کند. تبیین مسأله بر این فرضیه مبتنی است که سپاه غزنوی از همان ابتدای تأسیس گرفتار تعارضهای نهفته ساختاری شد. این تعارضها در برهههای مختلف چه در قالب شورشهای داخلی، جنگهای خارجی، جنگ قدرت خاندان حکومتی و رقابت ستیزهجویانه نخبگان حکومتی و بروز دستهبندیهای سیاسی خود را عینیت بخشیده، شالودههای نظم و هماهنگی درونی سپاه را در هم ریخته و تاکتیکها و برنامههای آن را برای برون رفت از بحران، دچار ناکارامدی ساخته است. این تعارض از زمان الپتکین تا خسروملک آخرین فرمانروای این خاندان 351 ـ 582ق گرفتار نهاد سپاه بوده است. بدیهی است در دوره محمود و مسعود به دلیل جایگاه بالای سپاه، تجلی تعارض بیش از دورههای پس و پیش آن بود.