در این مقاله نگارنده قصد دارد به عواقب و نتایج رویکرد اخیر ارائه شده توسط چامسکی در دستور زایشی بپردازد که از آن به عنوان برنامه کمینهگرا یاد میگردد. این برنامه پژوهشی عرصه جدیدی در نظریهپردازی زایشی است که در آن پژوهشگران و نظریهپردازان به دنبال حذف عناصر زاید و مفاهیم غیرضروری از مدلهای ارائه شده درباره زبان، همت میباشند، خواه این عناصر و مفاهیم صوری باشند و خواه جوهری. در واقع، هدف نهایی این برنامه رسیدن به نظریهای زبانی است که با حداقل امکانات بیشترین و بهینهترین تبیینها را ارائه نماید. در این مقاله نشان داده میشود در چارچوب این برنامه میتوان گونهای از دستور همگانی را ارائه نمود که در آن نیازی به مفروض دانستن اصول مطلق یا غیرمتغیر زبانی نباشد. بهاینترتیب استدلال میگردد که نظریه زبانی در نهایت صرفاً از پارامترهای تغییر زبانی تشکیل میگردند. همچنین نشان داده میشود امکان دارد چنین پارامترهایی که به صورت معیار تاکنون به هنگام تثبیت صرفاً یکی از دو حالت ارزشی خود برخوردار بودهاند میتوانند یا تثبیت نشده باقی بمانند و یا در هر دو ارزش خود تثبیت گردند. نگارنده پیشنهاد مینماید چنین نظریهای را در صورت حصول، نظریه یکپارچه پارامتری و یا دستور همگانی بیاصول نامند.