آموزش و ترویج قرآن در سیره پیامبر (ص)
آرشیو
چکیده
متن
یکی از مهم ترین اقدامات پیامبر(ص) در زمینه گسترش معارف الهی قرآن،ترویج روشها و شیوههای مطلوب قرائت قرآن است،که در همهٔ زوایای خود، کاملاً عمومی و فراگیر میباشد،به طوری که در همهٔ زمانها و مکانها و برای همهٔ انسانها با هر زبان، و نژاد و برای گروههای سنّی مختلف و برای باسواد و بیسواد یکسان بوده و به کتاب درسی و جزوه آموزشی بیرون از قرآن مشروط نیست و دارای مقبولیت علمی، و مرحله بندی و مقاطع مشخص آموزشی با ره آوردهای تعریف شده میباشد.1
در این مقاله سعی نگارنده آن است که روشهای مذکور را در سیره پیامبراعظم(ص) مورد بحث و بررسی قرار دهد.اما قبل از ورود به مباحث اصلی یادآوری این نکته لازم به نظر میرسد که با نگاهی ژرف به روشها و شیوههای متداول آموزش قرآن و راهکارهای اجرایی و پیشنهادی در جهت ترویج آن نشان میدهد که اصول و مبانی آموزش و ترویج قرآن از دیدگاه قرآن مجید و آموزههای سنّت و سیره پیامبر(ص) به عنوان اسوه حسنه، مبنای برنامه ریزی و راهاندازی این امر مهم توسط مسؤولان فرهنگی نبوده و نیست.از این رو،بسیاری از آیات و روایات که ناظر و مبین این مسأله و جوانب مختلف آن است،تحلیل نشده رها شدهاند؛یا گاه برداشتهای ناقص و نادرست از آنها مبنای عمل قرار گرفته است؛در نتیجه در بسیاری از مواقع با اخلاص و کوششهای فراوان در صدد ترویج و گسترش قرآن برآمدهایم، اما غافل از این که روشها و شیوههای متداول به علّت غیرمستند بودن به کتاب و سنّت،خود به مثابه یکی از موانع مهم توسعه و ترویج قرآن تبدیل گشته و بر مهجوریت قرآن نزد مسلمانان،بیش از پیش افزوده است.
شیوههای ترویج قرائت قرآن
الف ـ ترغیب به قرآن به جای تحمیل آن
با بررسی دقیق و کامل سیرهٔ پیامبر(ص) در مییابیم که ایشان هرگز قرآن را بر کسی تحمیل و اجبار نمیکرد،چنانکه آیاتی مانند:لست علیهم بمصیطر(غاشیه،88/22)؛تو بر آنان تسلطی نداری. و ما انت علیهم بجبار…ـ (ق،50/45)؛تو به زور وا دارندهٔ آنان نیستی، و ما انا من المتکلفین(ص،38/86) ؛و من از رنج دهندگان نیستم.گواه این مدعاست.
آن حضرت همواره با ابلاغ آشکار و صریح قرآن کریم،زمینهٔ آشنایی مردم را با آن فراهم می آورد،تا کسانی که خواهان یادگیری قرآن هستند،بتوانند آن را فرا بگیرند؛چرا که اصولاً هر نظام آموزشی ـ تربیتی که شالودهاش بر اجبار و تحمیل بنا شده باشد،با شکست مواجه خواهد شد.
بر همین اساس است که منطقاً در نظام آموزشی قرآن توسط پیامبر(ص) پایهٔ «اقراء» مبدأ یادگیری قرآن میباشد.در مرحلهٔ اوّل، مُستقری(متعلّم) برای یادگیری قرآن،از مُقری (معلم) طلب اقراء میکند.2
ب ـ بهرهگیری از روش شنیداری ـ گفتاری (اقراء)
پیامبر(ص)در جهت آموزش و ترویج قرآن،آیات نازل شده را اقراء میفرمود.اقراء آیات توسط ایشان،سه مرحلهٔ اساسی اسماع،استماع و اتّباع را شامل میشد؛چنان که خداوند روش آموزش قرآن به آن حضرت را نیز بر همین اساس بیان فرموده است.3
معلّم،آیات را بر متعلّم، با تأنّی و کلمه به کلمه به صورتی روشن و با صدایی گویا و رسا قرائت میکند(اسماع)؛و متعلّم پس از انصات4 همراه با توجه و گوش فرار دادن(استماع) به هر فراز قرآنی، آن را تکرار میکند(اتّباع)؛و این جریان آیات از زبان معلم به سوی گوش متعلّم و جریان دوباره همان آیات بر زبان متعلّم و بازگشت آنها به سوی گوش معلّم تا آن جا ادامه مییابد که آیات مورد نظر از قلب و زبان معلّم به قلب و زبان متعلّم منتقل میشوند؛و متعلّم نیز عیناً مانند معلّم،حامل و معلّم همان آیات کریمه میشود.5
با توجه به نکات ذیل در مورد کارایی قوّهٔ سامعه، میتوان اهمیت روش شنیداری ـ گفتاری را بیشتر نمایان ساخت:
1. حس شنوایی به طور مستقیم و بدون هیچ فاصلهای پس از تولد به کار میافتد؛زیرا نوزاد به محض تولد و حتی قبل از آن در دوران جنینی میتواند صداها را بشنود.
2. حس شنوایی(گوش) همیشه و همه جا، چه در روشنایی و چه در تاریکی وظیفهٔ خود را بدون وقفه انجام میدهد.
3. اگر شنوایی از دست برود،فراگیری زبان امری دشوار و تقریباً ناممکن خواهد بود؛اما در صورت از دست دادن قوهٔ بینایی،فراگیری زبان و تحصیل علوم،امکان پذیر است6؛چنان که در میان صحابه،افراد نابینایی بودند که به برکت اجرای این روش،موفق به فراگرفتن قرآن شدند و حتی در زمرهٔ معلمان و مقریان بزرگ قرآن در آمدند.عبدالله بن امّ مکتوم یکی از آن افرادبود که همراه مصعب بن عمیر،نقش بزرگی در آموزش و ترویج قرائت قرآن در یثرب،قبل از ورود پیامبر بر آن شهر داشت. 7
مطابقبیان آیات و روایات،جایگاه شایسته و بایستهٔ قرآن،«قلب» انسان است:و انّه لتنزیل رب العالمین.نزل به الرّوح الامین.علی قلبک لتکون من المنذرین. (شعراء،26/192ـ 194) 8
حضرت علی بن موسی الرضا(ع) قلب را مالک و فرمانده بدن و گوش را دروازه قلب و حافظ و نگهبان آن میخواند.9
پیامبر(ص) نیز میفرماید:
«اقرؤوا القرآن و استظهروه،فانّ الله تعالی لما یعذّب قلباً وعی القرآن»10؛بر اقراء و قرائت قرآن مداومت داشته باشید و آن را استظهار کنید(از روی قلب خویش بخوانید)؛زیرا خداوند قلبی که قرآن را با آگاهی به درون خود راه داده و آن را حفظ و فهم کرده و به آن عنایت داشته باشد، عذاب نمی کند.
در حدیث دیگری از آن حضرت وارده شده که فرمودند:
«انّ الذی لیس فی جوفه شیء من القرآن کالبیت الخرب»11:فردی که همهٔ شرایط آشنایی و فراگیری درست آیاتی از قرآن برای او فراهم بوده،ولی چیزی از آن را فرا نگرفته و آن را دردرون (قلب) خود جای نداده باشد، ارزش او همانند ارزش خانهای است که ویران یا غارت شده است.
همهٔ روایات یادشده حاکی از این نکته مهم است که قرآن کریم از جایگاه والایی در قلب برخوردار است و به قرائت مداوم آن باید توجه ویژه شود.از سوی دیگر،قرآن پدیدهای از سنخ کلام و زبان است که خود را نازل شده به لسان عربی مبین معرفی میکند.12
بنابراین، بر پایه تعالیم پیامبر(ص)،قرآن شناسی و روش آموزش آن،هدف از آموزش قرآن،در حقیقت آموزش یک زبان است که با توجه به این که زبان،اولاً و اصالتاً دارای ماهیتی شفاهی است،13 ثانیاً روشها و شیوههای آموزش آن باید به گونه ای طرّاحی شوند که با شفاهی بودن این پدیده تناسب داشته باشند.اگر هدف از آموزش،تسلط بر زبان باشد به گونهای که دیگر آن زبان،زبان بیگانه محسوب نشود،روش مطلوب فراگیری،روش سمعی میباشد.از اصول مهم این روش،مقدم بودن تدریس صورت شفاهی زبان قبل از صورت نوشتاری(روخوانی) است14 یعنی نوشتن و روخوانی را باید آن قدر به تأخیر انداخت که زبان آموز در زبان گفتاری تبحّر قابل ملاحظهای کسب کرده باشد.آن گاه تصویر نوشتاری و قابل رؤیت از زبان گفتاری را به زبان آموز عرضه کرد،تا بدین ترتیب مسیر زبان آموزی او تسهیل گردد.15
در تعالیم معصومین(ع) نیز فضیلت قرائت قرآن از روی مصحف،بعد از توانایی قرآن آموز بر قرائت قرآن از روی قلب مطرح میشود نه قبل از آن:
فضل قراءة القرآن نظراً علی من یقرأ ظاهراً کفضل الفریضة علی النّافلة.16
امام صادق(ع) نیز در جواب کسی که میگوید میتوانم از بر قرآن بخوانم، آیا از مصحف استفاده کنم یا خیر؟میفرماید:
قرآن را بخوان و به مصحف هم نگاه کن،آیا نمی دانی نگاه به مصحف و از روی آن خواندن،عبادت است.17
ج : آسان سازی آموزش قرائت قرآن
در سیره پیامبر(ص) این جنبه به روشهای ذیل ترویج میشد:
1.قرائت ساده و آسان:
پیامبر اکرم(ص) و معلّمان قرآن، آیات را به گونهای آسان، روان و بی پیرایه، اقراء و قرائت میکردند که قرآن آموزان در مییافتند همان گونه که به راحتی میتوانند به زبان مادری خویش حرف بزنند، میتوانند قرآن را به آسانی استماع و تکرار کنند.
ساده و آسان خوانی قرآن،تیسیری بود که رسول خدا(ص) جهت گشوده شدن راه ترویج قرائت قرآن و آموزش آن بر روی همگان انجام داد و مانع از آن شد که قرائت قرآن در مسیر و فضایی معرفی و آموزش داده شود که به عنوان فن و هنری خاص تلقّی شود که فقط عدهای خاص از انسانها با خصائص ویژهای که از لحاظ حنجره، صدا، لهجه و زبان دارند قادر بر آن باشند و صنفی خاص به وجود آید به نام قاریان و دیگران از قرائت قرآن محروم باشند.پیامبر(ص) به گونهای عمل کرد که آموختن و قرائت قرآن،هویت هر فرد مسلمان را تعریف میکرد.بر همین اساس، بر ساده و آسان خوانی و در عین حال،روان و واضح خواندن قرآن در مقام آموزش آن و مواضعی که قرائت قرآن حالت ابلاغ و ترویج همگانی داشت؛مانند نماز جماعت تأکید می فرمود تا همگان به آسانی بتوانند فرا گرفتههای خویش را تثبیت کنند.18 ذکر این سخن لازم است که قرائت شخصی به صورت ترجیع و روشهایی مانند آن، بدان شرط که تالی فاسد نداشته باشد،اشکال و محذوری از دیدگاه پیامبر(ص) بر آن مترتّب نیست؛اما در مواردی چون قرائت اذان که حالت اعلان،ابلاغ،آموزش و ترویج همگانی داشت،از قرائتش به صورت تطریب و ترجیع و مانند آن نهی میفرمود:
عن ابن عباس، قال:کان لرسول الله (ص) مؤذن یطرب،فقال رسول الله(ص):إنّ الأذان سهل سمح.فاذا کان أذانک سمحاً سهلاً [فأذن] و إلا فلا تؤذّن.19
همچنین سعید بن مسیب شنید که عمر بن عبدالعزیز در نماز جماعت،قرآن را با ترجیع و تطریب میخواند،به وی پیغام داد:«خدا تو را به راه صلاح و درست در آورد،ائمه جماعات [به پیروی از سنّت پیامبر اکرم(ص)] این گونه قرآن نمیخوانده و نمی خوانند».20
2. تحسین هر گونه قرائت:
پیامبر(ص) با شناخت جامع و کاملی که از ماهیت و اهداف نزول قرآن و گوناگونی مخاطبان آن از دو جنبهٔ زبان و روان داشت،در هنگام تعلیم قرآن، هر طور که آیات قرآن بر زبان افراد جاری میشد،آن را تحسین و تجویزمی فرمود؛و اشتباهات قرآن آموزان را به صورت مستقیم و رو در رو،به ویژه در حضور دیگران، تصحیح نمیکرد.تا هیچ قرآن آموزی احساس نکند که نسبت به میزان توانایی و مشکلاتش در روند یادگیری، بیتوجهی میشود و در نهایت نتیجه بگیرد که بهتر است قرآن نخواند و آن را رها کند؛چنان که وقتی بلال حبشی به علت عدم توانایی بر تلفظ حرف «شین» مورد انتقاد برخی از ظاهر گرایان قرار گرفته بود،رسول خدا(ص) فرمود:
«انّ سین بلال عندالله الشین»21؛نزد خداوند، سین بلال همان شین است و هیچ فرقی نمیکند.
از اینرو،بهمعلّمان(مقریان)قرآن نیز همواره توصیه مینمودکهدرآموزشقرآنبه مسأله مهم آسان سازی و آسان گیری توجّهی جدّی داشته باشند و بر مبنای آن عمل نمایند:
علّموا و یسرّوا و لاتعسّروا و بشّروا و لاتنفرّوا 22
آسان گیری سبب میشود که مردم،قرآن را به مثابهٔ پیامی فرخنده و خجسته دریافت کنند و همین بشارت، آنان را به سمت فراگیری بیشتر قرآن و قرائت آن تشویق میکند،در حالی که سختگیری و ایجاد دشواری،موجب نفرت و دوری مردم از عرصهٔ آموزش و ترویج قرآن و قرائت آن می گردد.
تحسین هر گونه قرائت را می توان از جمله عناصر کلیدی و از مهمترین ابزاری دانست که در کنار اسوه بودن قرائت پیامبر اکرم(ص) و اقراء و قرائت پیوسته ایشان در منظر صحابه (قرآن آموزان)،به صورت جدّی و مؤثّر مسأله تصحیح را در امر قرائت قرآن راهبری میکرد؛یعنی اگر قرآن آموزی،آیات قرآن را کامل فرا نگرفته بود و یا آن را اشتباه قرائت میکرد،هنگامی که اقراء و قرائت پیامبر(ص) و سایر قرآن آموزان را که همواره در حال افزایش بودند،در دیگر صحنهها مانند نماز،عرضهٔ قرائت و مانند آن میدید و میشنید، به اشتباه خود پی میبرد و خودش آن را اصلاح می کرد.
با ادامهٔ نزول و افزایش تعداد آیات و سورهها و وجود شرایطی آسان،طبیعی و آرام برای یادگیری، قرائت قرآن هر چه بیشتر گسترش و عمومیت مییافت.در این میان،برخی از قرآن آموزان،ناخودآگاه، قرآن را به وجوه و ترتیبهای مختلف میخواندند که با اعتراض و ممانعت برخی دیگر رو به رو میشدند؛و آن گاه که بازخواست میشدند که چه کسی این قرائت را به شما آموخته است،بیدرنگ،هر یک،قرائت خود را به پیامبر خدا منسوب میکرد؛یعنی این که من در حضور پیامبر قرآن را این گونه خواندم و فرا گرفتم،و ایشان هیچ اشکال و ایرادی نگرفت، در حالی که آن معلّم و مقری قرآن و دیگر مسلمانان به خوبی میدانستند که حضرت محمد(ص) قرآن را آن گونه که او میخواند، به وی آموزش نداده است؛در نتیجه، به سبب اهتمامی که در حفظ و صیانت کلام الله از هر گونه خطر تحریف و تغییری که داشتند بر سر قرائت درست آیات و ترتیب آنها،با یکدیگر مشاجره میکردند و آن گاه که حکمیت نزد پیامبر(ص) می بردند،آن حضرت از آنان میخواست که دوباره آن قسمت از آیات را که در نحوهٔ قرائت آن با یکدیگر اختلاف دارند،قرائت کنند.با پایان قرائت هر یک از طرفین، آن حضرت قرائت همهٔ آنان را بر پایهٔ اصل «نزل القرآن علی سبعة أحرف»23
جایز و روا و در راستای تحقّق اهداف نزول قرآن میدانست و آنها را تحسین و تأیید مینمود و از همه می خواست که از هر گونه جدال و کشمکش بر سر قرائت قرآن بپرهیزند،و قرائت یکدیگر را تخطئه نکنند و آن را نادرست نشمرند؛24زیرا :
«انّ ملکاً موکّل بالقرآن، فمن قرأه من أعجمی او عربی فلم یقوّمه قوّمه الملک ثم رفعه قواما25»؛همانا ملکی بر قرآن موکّل است،که اگر هر کسی از عرب یا غیر عرب آن را [به هر دلیلی] درست و مرتّب آنچنان که هست،نخواند، آن ملک قرائت آن شخص را تصحیح و مرتّب کرده، سپس نزد خداوند بالا میبرد.
نقل است که همچنین آن ملک موکّل تأکید میکند که «اگر قاری در هنگام قرائت قرآن دچار خطا و اشتباه شد، یا قاری فرد أعجمی باشد [و به خاطر اختلاف لهجه و زبان نتواند اجزای کلام را درست ادا کند] فرشتهٔ الهی آن را همان طور که از جانب خداوند نازل شده است [تصحیح کرده و] مینویسد».26
بنابر روایات و توضیحات یادشده،تصحیح قرائت قرآن به عهدهٔ خداوند است و مأموران آن هم ملائکهاند نه غیر ایشان.
پس،معلمان و قرآن آموزان به جای اشکال گیری از قرائت یکدیگر و تصحیح آن، توان خود را در راه استمرار و تداوم قرائت به هر گونهای که برای آنان میسّر است به کار گیرند.
ابی بن کعب میگوید:
رسول خدا(ص) سورهای را بر من اقرأ فرمود:سپس هنگامی که در مسجد نشسته بودم،شنیدم فردی همان سوره را به نحوی قرائت میکند که با قرائت من اختلاف دارد!به او گفتم:چه کسی این سوره را به تو تعلیم داده است؟گفت:رسول خدا(ص).گفتم:نمی گذارم از من جدا شوی تا رسول خدا(ص) وارد شود.او را نزد آن حضرت آوردم.گفتم:ای رسول خدا(ص) این فرد، همان سورهای را که پیش از این به من تعلیم فرمودید، طوری قرائت میکند که با نحوهٔ خواندن من از همان سوره تفاوت دارد.رسول خدا(ص) فرمود:ابی بخوان،من سوره را خواندم.رسول خدا(ص) فرمود:احسنت!سپس به فرد دیگر گفت:حال،شما بخوان.او سوره را به همان گونه که مخالف قرائت من [ابی] بود، خواند.رسول خدا(ص)به او نیز فرمود:احسنت!سپس فرمود:ابی! همانا خداوند قرآن را بر اساس هفت حرف نازل کرده است[پس قرآن هر طور که خوانده شود،] شفا بخش و پسندیده است.27
از این رو،پیامبر(ص) هر گاه مشاهده مینمود و یا خبری میرسید که هنوز برخی از افراد، به این تعالیم و اصول توجّهی نمیکنند و بر سر قرائت درست قرآن به مجادله و اختلاف دامن میزنند و با سختگیری، مانع قرائت دیگران میشوند، ناراحت و نگران میشد و ناخرسندی خود را ابراز داشته،آن را موجب عدم ترویج قرآن میدانست.
بدین ترتیب، این تدبیر حکیمانهٔ پیامبر (ص)سبب شد که قرآن، نه تنها هیچ گاه در قید و بند لهجهها و زبانها و اختلاف فرهنگها و نژادها،سلیقهها و ذوقها و حتی اجتهادهای شخصی نماند، بلکه هر یک از این عارضهها به خوبی درک و فهم شد و مورد احترام قرار گرفت و از آنها به بهترین وجهی برای ترویج قرائت قرآن میان آحاد مردم در کمترین مدت و در دورترین و بیشترین نقاط استفاده شد.همچنین تأیید و تحسین پیامبر(ص) نسبت به قرائتهای مختلف، یکسان و به اندازهٔ مساوی و در سطح عالی بود،به طوری که از به وجود آمدن زمینه های تبعیض، تحقیر، تفاخر،انحصار و درجه بندی میان مسلمانان پیشگیری کرد و هر کس،هر گونه که قرآن را میخواند و هر لهجه و زبانی که داشت،قرائت و همسنگ و هم ارزش با سایر قرائتها بود و هیچ قرائتی بر قرائت دیگری برتری داده نمیشد و همهٔ قرائتها، برترین و بهترین قرائت محسوب میشد.یکی دیگر از مهمترین برکات این تدبیر حکیمانه پیامبر اعظم(ص) را در جهت
ترویج قرائت قرآن میتوان چنین تبیین نمود:هنگامی که انسانها میدان و حوزهٔ قرائت قرآن را بر روی خود وسیع دیدند،به طوری که بدون هیچ نگرانی و دغدغه، هر گونه که میخواستند قرآن را قرائت میکردند،علاوه بر احترام به قرآن و قرائت پیامبر(ص) بیش از پیش، یقین پیدا میکردند که این قرآن نمی تواند ساخته و پرداخته ذهن بشریت باشد و حقیقتاً کلام الله است.لذا به بهترین،زیباترین و منسجمترین و محکمترین شکل و ساختار ممکن بر کوشش خویش در کاربرد، حفظ و گسترش و ترویج قرآن و قرائت آن هر روز میافزودند و عملاً به این دعوت و اعلان صریح و عمومی خداوند سبحان (جل و علا) که فرمود:قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ علی ان یأتوا بمثل هذا القرآن لایأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا (اسراء،17/88) پاسخ مثبت میدادند.28
اقراء و قرائت پیوسته آیات
همگام با ابلاغ و نزول تدریجی قرآن، پیامبر اعظم(ص) از هر فرصتی برای اقراء و قرائت آیات نازل شده در جهت ابلاغ (اسماع)،آموزش،ترویج و تثبیت آنها استفاده می کرد.در اصل، نبوت و رسالت آن حضرت اولاً مشروط به استمرار و مداومت بر قرائت قرآن توسط شخص خودشان بوده است؛به طوری که حتی ایشان نیز با همهٔ آگاهی و اشراف کاملی که بر جمیع ما انزل الله داشت، بینیاز از قرائت قرآن و اسماع آن به خودشان نبوده است:یا ایها المزمّل.قم اللیل الا قلیلا.نصفه اوانقص منه قلیلا.او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا.(مزمّل،73/1 ـ 4)؛انّما امرت ان اعبد رب هذه البلدة الذی حرّمها و له کل شی و امرت ان اکون من المسلمین.و أن أتلوا القرآن.(نمل،27/91 ـ 92)
گزارشهای سیره و روایات به خوبی نشان میدهند که آن حضرت در همه صحنهها و لحظات زندگی،در شب و روز، در سفر و حضر، سواره یا پیاده، در میدان جنگ و صحنهٔ دفاع و به طور کلی در هر حال،از قرائت قرآن غافل نبود.29 همچنین قرائت پیوستهٔ آیات قرآن توسط آن حضرت سبب میشود که بسیاری از افراد در همان لحظات خود به خود به انصات و استماع آیات قرآن بپردازند و آنها را فرا گیرند،یا همراه آن حضرت تکرار کنند؛چنان که ابن مسعود میگوید:
هنگامی که با پیامبر اکرم(ص) در منی به سر میبردیم،سورهٔ «مرسلات» نازل شد و رسول خدا(ص) بلافاصله به قرائت آن پرداخت و من در حالی که زبان مبارکشان به قرائت آن سوره تر و تازه بود،آن سوره را از دهان مبارکشان تلقّی کردم و یاد گرفتم.30
ثانیاً:آغاز و انجام نبوت و رسالت پیامبر(ص) منوط به اقراء آیات نازل شده بر مردم بوده است:و قراناً فرقناه لتقرأه علی الناس علی مکث و نزّلناه تنزیلا.(اسراء،17/106)
از این رو،در اوایل دورهٔ رسالت،پیامبر(ص) در جهت ابلاغ و اسماع آیات قرآن، بر فراز مکانی بلند بر کوه صفا که مشرف بر محل اجتماع مردم مکه و نقطه پر تردد و محل عبور و مرور کاروانها و مسافران و اهالی مکه بود،می ایستاد و با ندای جاوید «الله اکبر» توجه همگان را جلب کرده،با صدای رسا و شیوا،شمرده شمرده به قرائت آیات و سورههای نازل شده می پرداخت و این مکان،میعاد پیامبر(ص) در جهت اقراء و قرائت آیات قرآن بود.31
ولی با افزایش سختگیری و ممانعت مشرکان، مسلمانان در نزدیکترین نقطه به این مکان،یعنی در منزل ارقم بن ارقم(م 55هـ.ق) گرد هم می آمدندو حضرت در جمع آنان به آموزش قرآن میپرداخت؛به طوری که بسیاری از جوانان،مردان و زنان،همچون عمّار یاسر،صهیب رومی و مصعب بن عمیر در آن جا به جمع مسلمانان و قرآن آموزان پیوستند و از همین جا، هستههای اولیه تعلیم و تعلّم قرآن در مکّه به صورت مخفیانه شکل گرفت.32
به طور کلّی،پیامبر(ص) آن قدر بر اقراء و قرائت پیوسته آیات و سورههای قرآن اهتمام میورزید که گویی آن حضرت همواره در حال اقراء و آموزش قرآن بر فرد یا جمعی از مسلمانان بود؛چنان که حضرت علی(ع) میفرماید:
کان رسول الله (ص) یقرئنا القرآن علی کل حال.33
هر یک از قرآن آموزان نیز هر چند آیه یا سورهای که فرا می گرفت،معلم همان آیات و سورهها میشد و آن را به دیگری ابلاغ و اقراء میکرد،به طوری که هر مسلمانی همزمان هم معلّم قرآن بود و هم متعلّم آن و این بزرگترین معیار فضیلت هر مسلمانی نزد خدا و رسول او محسوب میشد:
خیرکم من تعلّم القرآن و علّمه.34
یا فرمودهاند:
خیرکم من قرأ القرآن و اقرأه.35
زیاد بن لبید میگوید:
ما قرآن را فرا میگیریم و میخوانیم و آن را به زنان و فرزندان خویش اقراء میکنیم و به همین ترتیب،فرزندان ما آن را به فرزندان خود اقرأ می کنند.36
یکی از کانونهای مهم و اصلی ترویج و تثبیت آموزش قرائت قرآن کریم در زمان پیامبر،که مورد توجّه ایشان نیز بود،مسجد بود؛زیرا با اقامهٔ نمازهای جماعت، جمعه و عیدین،اکثر مسلمانان دست کم در طول هر شبانهروز، پنج نوبت در مسجد گرد میآمدند و آیات و سورههای فراوانی را استماع و قرائت میکردند؛و بعد از اقامهٔ نماز یا در فرصتهای دیگر،به گروههای کوچک تر تقسیم میشدند و به صورت حلقهای مینشستند و به آموزش و یادگیری،و مقارئه و مدارسه قرآن مشغول می شدند؛37 به عنوان نمونه میتوان به سخنان منقول از صحابهٔ پیامبر(ص) در این مورد اشاره نمود:
1.انس بن مالک میگوید:
انّما کانوا اذا صلّوا الغداة قعدوا حلقاً حلقاً یقرؤون القرآن.38
2. عقبة بن عامرنیز میگوید:
نحن و فی المسجد نتدارس القرآن.39
3. جابر بن عبدالله انصاری نیز میگوید:
خرج علینا رسول الله(ص) و نحن نقرؤ القرآن و فینا الاُعجمی و الأعرابی، فاستمع،فقال صلی الله علیه و آله:اقروؤا فکلّ حسن.40؛مشغول قرائت قرآن بودیم ـ در حالی که در جمع ما عرب و غیر عرب در کنار هم قرار داشتند ـ که رسول خدا (ص) بر ما وارد شد و به قرائت ما گوش داد؛سپس فرمود:به قرائت خود ادامه دهید که قرائت همهٔ شما،نیک و قابل ستایش است.
نتیجه
با توجه به محتوای مقاله و موضوع مورد بحث،میتوان دستاوردها و نتایج ذیل را ارائه داد:
1. به طور کلی، از یک سو، ابلاغ تدریجی آیات و سورههای قرآن در موقعّیتهای گوناگون و تنوّع آن از لحاظ کمیت و موضوع و هماهنگی و انسجام،و ارتباط و تناسب درونی آیات قرآن بایکدیگر و با نیازهای قرآن آموزان و از سوی دیگر آموزش قرائت قرآن با روشهای مذکور در مقاله و از همه مهمتر اقراء و قرائت پیوسته و مکرر آیات قرآن در منظر مردم و اهتمام و تدابیر حکیمانه پیامبر(ص) در ترویج آن شیوهها جهت آموزش قرائت قرآن و در جهت ایجادنظام و محیط آموزشی آسان و روان بر اساس اصل همکاری و همیاری،سبب میشود که افراد بیشتری در زمانهای متناوب در معرض شنیدن آیات قرآن قرارگیرند، هر قرآن آموزی با مجهّز شدن به شناخت و انگیزههای لازم و به فراخور خویش در حال یادگیری و تکرار قرائت قرآن و کاربرد آن در صحنههای مختلف زندگی و تعلیم و اقراء آن به دیگران میباشد.به بیانی دیگر،نزول تدریجی و ارتباط گسترده و عمیق تعالیم قرآن با زندگی فردی و اجتماعی قرآن آموزان و حضور فعّال و خلّاق پیامبر(ص) در متن زندگی قرآن آموزان (مردم) و همیاری و همراهی با آنان در حلّ مشکلات و مسائل مختلف زندگی بر اساس آموزههای قرآن، آن چنان قرآن آموزان را فعّالانه با آیات نازل شده و موقعیتهای یادگیری،درگیر و رو به رو مینمود که میتوان گفت هر مسلمانی به طور فعال در صحنه یادگیری و ترویج قرآن شرکت داشت.
2. یکی از مهمترین وجوه تأکید پیامبر(ص) بر حضور مسلمانان در نماز جماعت، پیمان برادری،و بسط روحیهٔ شورا و تعاون، در جهت افزایش سطح ارتباطات قرآن آموزان با معلّمان و با یکدیگر و بالا بردن میزان مشارکت آنان در جهت ترویج و تثبیت قرآن بوده است.
3. اقراء و قرائت پیوستهٔ پیامبر(ص) آن چنان حکیمانه صورت میپذیرفت که نه تنها در آن هیچ شائبهٔ تحمیل و اجبار دیده نمیشد،بلکه همواره انگیزهٔ قرآن آموزان و نو مسلمانان را برفراگیری هر چه بیشتر قرآن و قرائت و اقراء مداوم آن میافزود و شیوههای ترغیب خالصانه به سوی یادگیری و ترویج قرائت قرآن و آسان سازی آموزش این کلام آسمانی،هر چه بهتر و بیشتر تقویت میگردید و از این که موجب یکنواختی و معمولی جلوهگر شدن قرآن برای قرآن آموزان و دلزدگی آنان گردد، جلوگیری می شد.این بدان معناست که پیامبر(ص) عملاً مواظب حفظ عظمت،عزّت،کرامت و مجد قرآن و ابلاغ مبین آن و رسول الله بودن خودشان بودند، که این امر با مراجعه به سیرهٔ تبلیغی خاتم پیغمبران به عنوان اسوهٔ حسنه کاملاً هویداست.
4.با اهتمام و تدابیر حکیمانه پیامبر(ص) و شرکت فعالانه همهٔ قرآن آموزان در امر تعلیم و تعلّم، آن چنان فضا و محیط قرآنی فراهم آمد که آوای قرآن از سوی هر مسلمانی و از هر مکانی و در هر زمانی، از منازل41،مساجد،در نمازهای جماعت ،جمعه42 و نافلهها،در خطبهها،در سفر و حضر،در دل شب43،در میدان جنگ و صحنهٔ دفاع44، در گفت و گوهای روزمره، در جلسات، اجتماعات و مدارس بلند بود و به گوش میرسید، به طوری که ذکر و زمزمهٔ اصلی زبان مردم،آیات و سورههای قرآن بود.
5.به طور کلّی، این نکته نیز قابل ذکر است که ما با دو شیوهٔ قرآن آموزی به طور مداوم رو به رو هستیم:قرآن آموزی طبیعی و قرآن آموزی هدایت شده.
در مورد اوّل؛قرآن آموز بدون هیچ گونه آموزش عمدی و مستقیم،قرآن را به طور طبیعی و از راه ارتباطهای عادی و اجتماعی فرا میگیرد،به این ترتیب که قرآن آموز در یک جامعه و محیط قرآنی به سر میبرد که اعضای آن در اکثر اوقات مشغول به اقراء و قرائت قرآن و کاربرد آن در صحنههای مختلف زندگی هستند.بدین سان قرآن آموز به تدریج به علت قرار گرفتن در معرض دادههای زبان قرآن که همواره در منظر و مسمع اوست،قرآن را یاد میگیرد و بر قرائت و کاربرد آن توانا میشود.
در نوع دوّم،از طریق آموزش منظّم و هدایت شده قرآن را فرا میگیرد، بدین گونه که معلم (مقری)، آموزش قرآن را با حزب مفصل45 و از سورهٔ ناس آغاز میکند،و قرآن آموز به تدریج این سورهها را یکی پس از دیگری فرا میگیرد و با مقارئه و مدارسه و عرضه قرائت خود بر معلم، آموختههای خود را تثبیت مینماید.تا آن جا که به عنوان نمونه ابن عباس میگوید:«در هنگام رحلت پیامبر اکرم(ص) ده ساله بودم و حزب مفصل را کاملاً فرا گرفته بودم».46
6.پیامبر اکرم(ص) با ترویج و همگانی ساختن قرائت قرآن کریم، محیط جامعهٔ اسلامی را به فضایی امن و آرام و روان و قابل انعطاف در برابر ویژگیهای مختلف انسانها و مطابق با فطرت و سلایق گوناگون مبدل ساخت و روحیههای اضطراب، تشویق و دلهرهانگیزی و سختگیریهای پیوسته در مسیر ترویج قرائت قرآن را از بین برد و با ایجاد روابط مثبت و سازنده بین مقری و مستقری(معلم و متعلم قرآن) زمینه را برای ترغیب همهٔ نسلها به تلاش در آموزش قرائت قرآن و قرائت پیوسته این کلام الهی فراهم نمود و با تدوین اساس نامهای اخلاقی در حفظ و رعایت احترام به قرآن و سعی در کاربرد همیشگی آن در شؤونات اجتماعی و زندگانی، به حق قرآن کریم را به صحنه زندگی انسانها برای همهٔ لحظات وارد نمود.47
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ر.ک:لسانی فشارکی، محمد علی و دیگران،گزارش نهایی طرح پژوهشی آموزش زبان قرآن/ 600601، تهران، بنیاد تحقیقات دانشگاه امام صادق(ع)، خرداد 1379 هـ.ش.
2.رک:فصلنامه مشکوة،مشهد،بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی،تابستان1384هـ.ش، ش 87 / 43 ـ 46.
3. آنجاکهمیفرماید:«سنقرئکفلاتنسی».(سورهاعلی/6)؛ «فإذا قرأناه فاتّبع قرآنه».(سوره قیامة/19)
4.انصات به معنای سکوت است.
5.خوش منش،ابوالفضل، تحقیقی در ابعاد مسأله حمل قرآن کریم، فصل دوم،تهران، دانشگاه امام صادق(ع) 1378 هـ.ش.
6.ر.ک:همان،فصل دوم.
7.المستدرک علی الصحیحین،2/66.
8.و نیز بنگرید به:سوره اعراف/آیه 100؛سورهٔ لقمان/ آیه 75 و سورهٔ فصّلت/آیه 53.
9.بحارالانوار،59/309.
10.وسائل الشیعة،4/825.
11.کنزالعمّال،1/512، ح 2276.
12.سوره شعرا/آیه 195؛سوره نحل/آیهٔ 103.
13.ر.ک:و ان پاسل و دی گر یو،جایگاه زبان گفتاری و زبان نوشتاری در آموزش زبان،ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم،(نه مقاله) / 179182، مشهد،آستان قدس رضوی،خرداد 1364 هـ.ش.
14.ر.ک:همان/202 ـ 203.
15.رک:دو کمپ، دیوید، زبان شناسی و آموزش زبانهای بیگانه، ترجمه حسین مریدی،(هفت مقاله)/74 ـ 76.
16.کنزالعمّال،1/516، ح 2302.
17. کافی،2/613.
18.فصلنامه مشکوة،ش 87/46 ـ 47.
19.قرطبی،محمد بن احمد، التذکار فی افضل الذکار / 120123،چاپ سوم، بیروت،دارالکتب العلمیه، 1408 هـ.ق.
20. همان/ 121.
21.مستدرک الوسائل،4/278.
22.صحیح مسلم،2/1359.
23.ر.ک:طبری، محمد بن جریر،جامع البیان عن تأویل آی القرآن ،16/124،بیروت، داراحیاء التراث العربی،1421 هـ.ق.
24.زبان شناسان نیز بر این باورند که تمام قصورات ما در مورد «صحیح و غلط» بودن زبان، نه تنها نادرست و بیهوده است، بلکه به طور قطع مضرّ است و چه خوب است ما از قید آنها رهایی یابیم.(ر.ک:آ.هال، رابرت؛زبان و زبان شناسی،ترجمه محمد رضا باطنی/ 30 ـ 31،چاپ دوم،تهران،انتشارات امیرکبیر،1363 هـ .ش.
5. کنز العمال، 1 / 513، ح 2282 و 2283.
26. همان،ح 2284.
27. نسائی، احمد بن شعیب؛سنن،بیروت ، 153/2،دارالفکر، 1348هـ.ق.اگر چه تا کنون در رد و قبول روایات احرف سبعه و مراد از آنها،اختلاف نظرهایی عمیق میان پژوهشگران وجود داشته و دارد، ولی اگر زمینهها و شرایط صدور این روایات از نو بازبینی و تحلیل شود،میتواند بسیاری از سوء برداشتها را تصحیح کند و جایگاه مهم خود را در مسائلی همچون زبان قرآن و آموزش وترویج قرائت آن باز یابد.
28.رک:فصلنامه مشکوة، ش 87 / 50 ـ 53.
29.به عنوان نمونه ر.ک:صحیح بخاری(الجامع الصحیح)،بشرح الکرمانی، 37/1938، چاپ دوم، بیروت،داراحیاءالتراث العربی،1401هـ.ق؛ بحارالانوار،216/92.
30.ر.ک:صحیح بخاری، 18/176 ـ 177.
31.رک:بحارالانوار، 18 / 204،241 و 243.
32.ر.ک:السیرة النبویة؛ابن هشام، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری،371/1،چاپ پنجم، بیروت، دارالکتب العربی،1416 هـ.ق، و پاورقی ص 293.
33.سنن ترمذی،1 / 98؛مسند احمد بن حنبل،2 / 51، 256.
34.وسائل الشیعة،4 / 825.
35.کنز العمّال،1 / 525، ح 2354.
36.سنن ابن ماجه، 2 / 1344؛سنن ترمذی،4 / 139.
37.ر.ک:فصلنامه مشکوة، ش 87 / 56 ـ 59.
38. کتّانی، عبدالحی؛نظام الحکومة النّبویة، بیروت،دارالعربی،2 / 217.
39.سخاوی،علی بن محمد؛جمال القرّاء و کمال الاقراء،1 / 270.
40.سنن ابی داود،1 / 220.
41.به عنوان نمونه روایت شده است که روزی پیامبر(ص)در انتظار آمدن عایشه بود.هنگامی که به خانه رسید،پیامبر علت تأخیر او را جویا شد.عایشه گفت:قرآن خواندن مردی را گوش می دادم که آوایی خوشتر از آن نشنیدهام.پیامبر(ص) برخاست و آن را استماع فرمود.در برگشت فرمود:این صدای سالم، بندهٔ آزاد شدهٔ ابو حذیفه است.[رک:رامیار،محمود؛تاریخ قرآن/ 233،چاپ دوم، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1362 هـ.ش].
42.در روایتی آمده که جابر بن سمره میگوید:«کانت للنّبی(ص) خطبتان یجلس بینهما،یقرأ القرآن و یذکّر الناس».(صحیح مسلم،2 / 589).
43.خداوند سبحان این مسأله (خواندن قرآن در دل شب توسط پیامبر(ص) را در قرآن کریم این گونه گزارش میکند: انّ ربک یعلم انّک تقوم و ادنی من ثلثی الّلیل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذین معک و….(سوره مزمل، آیهٔ آخر).
44.پیامبر در میدان جنگ،آیات قرآن را در برابر مشرکان با صدای بلند میخواند و هنگام فرستادن سربازان به سریهها در جهت دفاع میفرمود:«سیروا بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله،…»(جهت مطالعه تفصیلی این موضوعات رک:رامیار، محمود؛تاریخ قرآن/224 ـ 225؛کلینی، فروع کافی، 5/27).
45.مطابق تعلیم پیامبر(ص) قرآن به هفت حزب تقریباً مساوی تقسیم میشود که حزب هفتم شامل 65 سوره از «ق» تا «ناس» به حزب مفصّل نامگذاری شده است.(ر.ک:شیبانی،نهج البیان،23/1؛حجتی، سید محمد باقر،پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، چاپ پانزدهم/102 ـ 103).
46.صحیح بخاری،19/37؛مسند،احمد بن حنبل،4/77 و 206.
47.ر.ک:گزارش نهایی طرح پژوهشی آموزش زبان قرآن،لسانی فشارکی،محمد/ 93 ـ 100.
در این مقاله سعی نگارنده آن است که روشهای مذکور را در سیره پیامبراعظم(ص) مورد بحث و بررسی قرار دهد.اما قبل از ورود به مباحث اصلی یادآوری این نکته لازم به نظر میرسد که با نگاهی ژرف به روشها و شیوههای متداول آموزش قرآن و راهکارهای اجرایی و پیشنهادی در جهت ترویج آن نشان میدهد که اصول و مبانی آموزش و ترویج قرآن از دیدگاه قرآن مجید و آموزههای سنّت و سیره پیامبر(ص) به عنوان اسوه حسنه، مبنای برنامه ریزی و راهاندازی این امر مهم توسط مسؤولان فرهنگی نبوده و نیست.از این رو،بسیاری از آیات و روایات که ناظر و مبین این مسأله و جوانب مختلف آن است،تحلیل نشده رها شدهاند؛یا گاه برداشتهای ناقص و نادرست از آنها مبنای عمل قرار گرفته است؛در نتیجه در بسیاری از مواقع با اخلاص و کوششهای فراوان در صدد ترویج و گسترش قرآن برآمدهایم، اما غافل از این که روشها و شیوههای متداول به علّت غیرمستند بودن به کتاب و سنّت،خود به مثابه یکی از موانع مهم توسعه و ترویج قرآن تبدیل گشته و بر مهجوریت قرآن نزد مسلمانان،بیش از پیش افزوده است.
شیوههای ترویج قرائت قرآن
الف ـ ترغیب به قرآن به جای تحمیل آن
با بررسی دقیق و کامل سیرهٔ پیامبر(ص) در مییابیم که ایشان هرگز قرآن را بر کسی تحمیل و اجبار نمیکرد،چنانکه آیاتی مانند:لست علیهم بمصیطر(غاشیه،88/22)؛تو بر آنان تسلطی نداری. و ما انت علیهم بجبار…ـ (ق،50/45)؛تو به زور وا دارندهٔ آنان نیستی، و ما انا من المتکلفین(ص،38/86) ؛و من از رنج دهندگان نیستم.گواه این مدعاست.
آن حضرت همواره با ابلاغ آشکار و صریح قرآن کریم،زمینهٔ آشنایی مردم را با آن فراهم می آورد،تا کسانی که خواهان یادگیری قرآن هستند،بتوانند آن را فرا بگیرند؛چرا که اصولاً هر نظام آموزشی ـ تربیتی که شالودهاش بر اجبار و تحمیل بنا شده باشد،با شکست مواجه خواهد شد.
بر همین اساس است که منطقاً در نظام آموزشی قرآن توسط پیامبر(ص) پایهٔ «اقراء» مبدأ یادگیری قرآن میباشد.در مرحلهٔ اوّل، مُستقری(متعلّم) برای یادگیری قرآن،از مُقری (معلم) طلب اقراء میکند.2
ب ـ بهرهگیری از روش شنیداری ـ گفتاری (اقراء)
پیامبر(ص)در جهت آموزش و ترویج قرآن،آیات نازل شده را اقراء میفرمود.اقراء آیات توسط ایشان،سه مرحلهٔ اساسی اسماع،استماع و اتّباع را شامل میشد؛چنان که خداوند روش آموزش قرآن به آن حضرت را نیز بر همین اساس بیان فرموده است.3
معلّم،آیات را بر متعلّم، با تأنّی و کلمه به کلمه به صورتی روشن و با صدایی گویا و رسا قرائت میکند(اسماع)؛و متعلّم پس از انصات4 همراه با توجه و گوش فرار دادن(استماع) به هر فراز قرآنی، آن را تکرار میکند(اتّباع)؛و این جریان آیات از زبان معلم به سوی گوش متعلّم و جریان دوباره همان آیات بر زبان متعلّم و بازگشت آنها به سوی گوش معلّم تا آن جا ادامه مییابد که آیات مورد نظر از قلب و زبان معلّم به قلب و زبان متعلّم منتقل میشوند؛و متعلّم نیز عیناً مانند معلّم،حامل و معلّم همان آیات کریمه میشود.5
با توجه به نکات ذیل در مورد کارایی قوّهٔ سامعه، میتوان اهمیت روش شنیداری ـ گفتاری را بیشتر نمایان ساخت:
1. حس شنوایی به طور مستقیم و بدون هیچ فاصلهای پس از تولد به کار میافتد؛زیرا نوزاد به محض تولد و حتی قبل از آن در دوران جنینی میتواند صداها را بشنود.
2. حس شنوایی(گوش) همیشه و همه جا، چه در روشنایی و چه در تاریکی وظیفهٔ خود را بدون وقفه انجام میدهد.
3. اگر شنوایی از دست برود،فراگیری زبان امری دشوار و تقریباً ناممکن خواهد بود؛اما در صورت از دست دادن قوهٔ بینایی،فراگیری زبان و تحصیل علوم،امکان پذیر است6؛چنان که در میان صحابه،افراد نابینایی بودند که به برکت اجرای این روش،موفق به فراگرفتن قرآن شدند و حتی در زمرهٔ معلمان و مقریان بزرگ قرآن در آمدند.عبدالله بن امّ مکتوم یکی از آن افرادبود که همراه مصعب بن عمیر،نقش بزرگی در آموزش و ترویج قرائت قرآن در یثرب،قبل از ورود پیامبر بر آن شهر داشت. 7
مطابقبیان آیات و روایات،جایگاه شایسته و بایستهٔ قرآن،«قلب» انسان است:و انّه لتنزیل رب العالمین.نزل به الرّوح الامین.علی قلبک لتکون من المنذرین. (شعراء،26/192ـ 194) 8
حضرت علی بن موسی الرضا(ع) قلب را مالک و فرمانده بدن و گوش را دروازه قلب و حافظ و نگهبان آن میخواند.9
پیامبر(ص) نیز میفرماید:
«اقرؤوا القرآن و استظهروه،فانّ الله تعالی لما یعذّب قلباً وعی القرآن»10؛بر اقراء و قرائت قرآن مداومت داشته باشید و آن را استظهار کنید(از روی قلب خویش بخوانید)؛زیرا خداوند قلبی که قرآن را با آگاهی به درون خود راه داده و آن را حفظ و فهم کرده و به آن عنایت داشته باشد، عذاب نمی کند.
در حدیث دیگری از آن حضرت وارده شده که فرمودند:
«انّ الذی لیس فی جوفه شیء من القرآن کالبیت الخرب»11:فردی که همهٔ شرایط آشنایی و فراگیری درست آیاتی از قرآن برای او فراهم بوده،ولی چیزی از آن را فرا نگرفته و آن را دردرون (قلب) خود جای نداده باشد، ارزش او همانند ارزش خانهای است که ویران یا غارت شده است.
همهٔ روایات یادشده حاکی از این نکته مهم است که قرآن کریم از جایگاه والایی در قلب برخوردار است و به قرائت مداوم آن باید توجه ویژه شود.از سوی دیگر،قرآن پدیدهای از سنخ کلام و زبان است که خود را نازل شده به لسان عربی مبین معرفی میکند.12
بنابراین، بر پایه تعالیم پیامبر(ص)،قرآن شناسی و روش آموزش آن،هدف از آموزش قرآن،در حقیقت آموزش یک زبان است که با توجه به این که زبان،اولاً و اصالتاً دارای ماهیتی شفاهی است،13 ثانیاً روشها و شیوههای آموزش آن باید به گونه ای طرّاحی شوند که با شفاهی بودن این پدیده تناسب داشته باشند.اگر هدف از آموزش،تسلط بر زبان باشد به گونهای که دیگر آن زبان،زبان بیگانه محسوب نشود،روش مطلوب فراگیری،روش سمعی میباشد.از اصول مهم این روش،مقدم بودن تدریس صورت شفاهی زبان قبل از صورت نوشتاری(روخوانی) است14 یعنی نوشتن و روخوانی را باید آن قدر به تأخیر انداخت که زبان آموز در زبان گفتاری تبحّر قابل ملاحظهای کسب کرده باشد.آن گاه تصویر نوشتاری و قابل رؤیت از زبان گفتاری را به زبان آموز عرضه کرد،تا بدین ترتیب مسیر زبان آموزی او تسهیل گردد.15
در تعالیم معصومین(ع) نیز فضیلت قرائت قرآن از روی مصحف،بعد از توانایی قرآن آموز بر قرائت قرآن از روی قلب مطرح میشود نه قبل از آن:
فضل قراءة القرآن نظراً علی من یقرأ ظاهراً کفضل الفریضة علی النّافلة.16
امام صادق(ع) نیز در جواب کسی که میگوید میتوانم از بر قرآن بخوانم، آیا از مصحف استفاده کنم یا خیر؟میفرماید:
قرآن را بخوان و به مصحف هم نگاه کن،آیا نمی دانی نگاه به مصحف و از روی آن خواندن،عبادت است.17
ج : آسان سازی آموزش قرائت قرآن
در سیره پیامبر(ص) این جنبه به روشهای ذیل ترویج میشد:
1.قرائت ساده و آسان:
پیامبر اکرم(ص) و معلّمان قرآن، آیات را به گونهای آسان، روان و بی پیرایه، اقراء و قرائت میکردند که قرآن آموزان در مییافتند همان گونه که به راحتی میتوانند به زبان مادری خویش حرف بزنند، میتوانند قرآن را به آسانی استماع و تکرار کنند.
ساده و آسان خوانی قرآن،تیسیری بود که رسول خدا(ص) جهت گشوده شدن راه ترویج قرائت قرآن و آموزش آن بر روی همگان انجام داد و مانع از آن شد که قرائت قرآن در مسیر و فضایی معرفی و آموزش داده شود که به عنوان فن و هنری خاص تلقّی شود که فقط عدهای خاص از انسانها با خصائص ویژهای که از لحاظ حنجره، صدا، لهجه و زبان دارند قادر بر آن باشند و صنفی خاص به وجود آید به نام قاریان و دیگران از قرائت قرآن محروم باشند.پیامبر(ص) به گونهای عمل کرد که آموختن و قرائت قرآن،هویت هر فرد مسلمان را تعریف میکرد.بر همین اساس، بر ساده و آسان خوانی و در عین حال،روان و واضح خواندن قرآن در مقام آموزش آن و مواضعی که قرائت قرآن حالت ابلاغ و ترویج همگانی داشت؛مانند نماز جماعت تأکید می فرمود تا همگان به آسانی بتوانند فرا گرفتههای خویش را تثبیت کنند.18 ذکر این سخن لازم است که قرائت شخصی به صورت ترجیع و روشهایی مانند آن، بدان شرط که تالی فاسد نداشته باشد،اشکال و محذوری از دیدگاه پیامبر(ص) بر آن مترتّب نیست؛اما در مواردی چون قرائت اذان که حالت اعلان،ابلاغ،آموزش و ترویج همگانی داشت،از قرائتش به صورت تطریب و ترجیع و مانند آن نهی میفرمود:
عن ابن عباس، قال:کان لرسول الله (ص) مؤذن یطرب،فقال رسول الله(ص):إنّ الأذان سهل سمح.فاذا کان أذانک سمحاً سهلاً [فأذن] و إلا فلا تؤذّن.19
همچنین سعید بن مسیب شنید که عمر بن عبدالعزیز در نماز جماعت،قرآن را با ترجیع و تطریب میخواند،به وی پیغام داد:«خدا تو را به راه صلاح و درست در آورد،ائمه جماعات [به پیروی از سنّت پیامبر اکرم(ص)] این گونه قرآن نمیخوانده و نمی خوانند».20
2. تحسین هر گونه قرائت:
پیامبر(ص) با شناخت جامع و کاملی که از ماهیت و اهداف نزول قرآن و گوناگونی مخاطبان آن از دو جنبهٔ زبان و روان داشت،در هنگام تعلیم قرآن، هر طور که آیات قرآن بر زبان افراد جاری میشد،آن را تحسین و تجویزمی فرمود؛و اشتباهات قرآن آموزان را به صورت مستقیم و رو در رو،به ویژه در حضور دیگران، تصحیح نمیکرد.تا هیچ قرآن آموزی احساس نکند که نسبت به میزان توانایی و مشکلاتش در روند یادگیری، بیتوجهی میشود و در نهایت نتیجه بگیرد که بهتر است قرآن نخواند و آن را رها کند؛چنان که وقتی بلال حبشی به علت عدم توانایی بر تلفظ حرف «شین» مورد انتقاد برخی از ظاهر گرایان قرار گرفته بود،رسول خدا(ص) فرمود:
«انّ سین بلال عندالله الشین»21؛نزد خداوند، سین بلال همان شین است و هیچ فرقی نمیکند.
از اینرو،بهمعلّمان(مقریان)قرآن نیز همواره توصیه مینمودکهدرآموزشقرآنبه مسأله مهم آسان سازی و آسان گیری توجّهی جدّی داشته باشند و بر مبنای آن عمل نمایند:
علّموا و یسرّوا و لاتعسّروا و بشّروا و لاتنفرّوا 22
آسان گیری سبب میشود که مردم،قرآن را به مثابهٔ پیامی فرخنده و خجسته دریافت کنند و همین بشارت، آنان را به سمت فراگیری بیشتر قرآن و قرائت آن تشویق میکند،در حالی که سختگیری و ایجاد دشواری،موجب نفرت و دوری مردم از عرصهٔ آموزش و ترویج قرآن و قرائت آن می گردد.
تحسین هر گونه قرائت را می توان از جمله عناصر کلیدی و از مهمترین ابزاری دانست که در کنار اسوه بودن قرائت پیامبر اکرم(ص) و اقراء و قرائت پیوسته ایشان در منظر صحابه (قرآن آموزان)،به صورت جدّی و مؤثّر مسأله تصحیح را در امر قرائت قرآن راهبری میکرد؛یعنی اگر قرآن آموزی،آیات قرآن را کامل فرا نگرفته بود و یا آن را اشتباه قرائت میکرد،هنگامی که اقراء و قرائت پیامبر(ص) و سایر قرآن آموزان را که همواره در حال افزایش بودند،در دیگر صحنهها مانند نماز،عرضهٔ قرائت و مانند آن میدید و میشنید، به اشتباه خود پی میبرد و خودش آن را اصلاح می کرد.
با ادامهٔ نزول و افزایش تعداد آیات و سورهها و وجود شرایطی آسان،طبیعی و آرام برای یادگیری، قرائت قرآن هر چه بیشتر گسترش و عمومیت مییافت.در این میان،برخی از قرآن آموزان،ناخودآگاه، قرآن را به وجوه و ترتیبهای مختلف میخواندند که با اعتراض و ممانعت برخی دیگر رو به رو میشدند؛و آن گاه که بازخواست میشدند که چه کسی این قرائت را به شما آموخته است،بیدرنگ،هر یک،قرائت خود را به پیامبر خدا منسوب میکرد؛یعنی این که من در حضور پیامبر قرآن را این گونه خواندم و فرا گرفتم،و ایشان هیچ اشکال و ایرادی نگرفت، در حالی که آن معلّم و مقری قرآن و دیگر مسلمانان به خوبی میدانستند که حضرت محمد(ص) قرآن را آن گونه که او میخواند، به وی آموزش نداده است؛در نتیجه، به سبب اهتمامی که در حفظ و صیانت کلام الله از هر گونه خطر تحریف و تغییری که داشتند بر سر قرائت درست آیات و ترتیب آنها،با یکدیگر مشاجره میکردند و آن گاه که حکمیت نزد پیامبر(ص) می بردند،آن حضرت از آنان میخواست که دوباره آن قسمت از آیات را که در نحوهٔ قرائت آن با یکدیگر اختلاف دارند،قرائت کنند.با پایان قرائت هر یک از طرفین، آن حضرت قرائت همهٔ آنان را بر پایهٔ اصل «نزل القرآن علی سبعة أحرف»23
جایز و روا و در راستای تحقّق اهداف نزول قرآن میدانست و آنها را تحسین و تأیید مینمود و از همه می خواست که از هر گونه جدال و کشمکش بر سر قرائت قرآن بپرهیزند،و قرائت یکدیگر را تخطئه نکنند و آن را نادرست نشمرند؛24زیرا :
«انّ ملکاً موکّل بالقرآن، فمن قرأه من أعجمی او عربی فلم یقوّمه قوّمه الملک ثم رفعه قواما25»؛همانا ملکی بر قرآن موکّل است،که اگر هر کسی از عرب یا غیر عرب آن را [به هر دلیلی] درست و مرتّب آنچنان که هست،نخواند، آن ملک قرائت آن شخص را تصحیح و مرتّب کرده، سپس نزد خداوند بالا میبرد.
نقل است که همچنین آن ملک موکّل تأکید میکند که «اگر قاری در هنگام قرائت قرآن دچار خطا و اشتباه شد، یا قاری فرد أعجمی باشد [و به خاطر اختلاف لهجه و زبان نتواند اجزای کلام را درست ادا کند] فرشتهٔ الهی آن را همان طور که از جانب خداوند نازل شده است [تصحیح کرده و] مینویسد».26
بنابر روایات و توضیحات یادشده،تصحیح قرائت قرآن به عهدهٔ خداوند است و مأموران آن هم ملائکهاند نه غیر ایشان.
پس،معلمان و قرآن آموزان به جای اشکال گیری از قرائت یکدیگر و تصحیح آن، توان خود را در راه استمرار و تداوم قرائت به هر گونهای که برای آنان میسّر است به کار گیرند.
ابی بن کعب میگوید:
رسول خدا(ص) سورهای را بر من اقرأ فرمود:سپس هنگامی که در مسجد نشسته بودم،شنیدم فردی همان سوره را به نحوی قرائت میکند که با قرائت من اختلاف دارد!به او گفتم:چه کسی این سوره را به تو تعلیم داده است؟گفت:رسول خدا(ص).گفتم:نمی گذارم از من جدا شوی تا رسول خدا(ص) وارد شود.او را نزد آن حضرت آوردم.گفتم:ای رسول خدا(ص) این فرد، همان سورهای را که پیش از این به من تعلیم فرمودید، طوری قرائت میکند که با نحوهٔ خواندن من از همان سوره تفاوت دارد.رسول خدا(ص) فرمود:ابی بخوان،من سوره را خواندم.رسول خدا(ص) فرمود:احسنت!سپس به فرد دیگر گفت:حال،شما بخوان.او سوره را به همان گونه که مخالف قرائت من [ابی] بود، خواند.رسول خدا(ص)به او نیز فرمود:احسنت!سپس فرمود:ابی! همانا خداوند قرآن را بر اساس هفت حرف نازل کرده است[پس قرآن هر طور که خوانده شود،] شفا بخش و پسندیده است.27
از این رو،پیامبر(ص) هر گاه مشاهده مینمود و یا خبری میرسید که هنوز برخی از افراد، به این تعالیم و اصول توجّهی نمیکنند و بر سر قرائت درست قرآن به مجادله و اختلاف دامن میزنند و با سختگیری، مانع قرائت دیگران میشوند، ناراحت و نگران میشد و ناخرسندی خود را ابراز داشته،آن را موجب عدم ترویج قرآن میدانست.
بدین ترتیب، این تدبیر حکیمانهٔ پیامبر (ص)سبب شد که قرآن، نه تنها هیچ گاه در قید و بند لهجهها و زبانها و اختلاف فرهنگها و نژادها،سلیقهها و ذوقها و حتی اجتهادهای شخصی نماند، بلکه هر یک از این عارضهها به خوبی درک و فهم شد و مورد احترام قرار گرفت و از آنها به بهترین وجهی برای ترویج قرائت قرآن میان آحاد مردم در کمترین مدت و در دورترین و بیشترین نقاط استفاده شد.همچنین تأیید و تحسین پیامبر(ص) نسبت به قرائتهای مختلف، یکسان و به اندازهٔ مساوی و در سطح عالی بود،به طوری که از به وجود آمدن زمینه های تبعیض، تحقیر، تفاخر،انحصار و درجه بندی میان مسلمانان پیشگیری کرد و هر کس،هر گونه که قرآن را میخواند و هر لهجه و زبانی که داشت،قرائت و همسنگ و هم ارزش با سایر قرائتها بود و هیچ قرائتی بر قرائت دیگری برتری داده نمیشد و همهٔ قرائتها، برترین و بهترین قرائت محسوب میشد.یکی دیگر از مهمترین برکات این تدبیر حکیمانه پیامبر اعظم(ص) را در جهت
ترویج قرائت قرآن میتوان چنین تبیین نمود:هنگامی که انسانها میدان و حوزهٔ قرائت قرآن را بر روی خود وسیع دیدند،به طوری که بدون هیچ نگرانی و دغدغه، هر گونه که میخواستند قرآن را قرائت میکردند،علاوه بر احترام به قرآن و قرائت پیامبر(ص) بیش از پیش، یقین پیدا میکردند که این قرآن نمی تواند ساخته و پرداخته ذهن بشریت باشد و حقیقتاً کلام الله است.لذا به بهترین،زیباترین و منسجمترین و محکمترین شکل و ساختار ممکن بر کوشش خویش در کاربرد، حفظ و گسترش و ترویج قرآن و قرائت آن هر روز میافزودند و عملاً به این دعوت و اعلان صریح و عمومی خداوند سبحان (جل و علا) که فرمود:قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ علی ان یأتوا بمثل هذا القرآن لایأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا (اسراء،17/88) پاسخ مثبت میدادند.28
اقراء و قرائت پیوسته آیات
همگام با ابلاغ و نزول تدریجی قرآن، پیامبر اعظم(ص) از هر فرصتی برای اقراء و قرائت آیات نازل شده در جهت ابلاغ (اسماع)،آموزش،ترویج و تثبیت آنها استفاده می کرد.در اصل، نبوت و رسالت آن حضرت اولاً مشروط به استمرار و مداومت بر قرائت قرآن توسط شخص خودشان بوده است؛به طوری که حتی ایشان نیز با همهٔ آگاهی و اشراف کاملی که بر جمیع ما انزل الله داشت، بینیاز از قرائت قرآن و اسماع آن به خودشان نبوده است:یا ایها المزمّل.قم اللیل الا قلیلا.نصفه اوانقص منه قلیلا.او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا.(مزمّل،73/1 ـ 4)؛انّما امرت ان اعبد رب هذه البلدة الذی حرّمها و له کل شی و امرت ان اکون من المسلمین.و أن أتلوا القرآن.(نمل،27/91 ـ 92)
گزارشهای سیره و روایات به خوبی نشان میدهند که آن حضرت در همه صحنهها و لحظات زندگی،در شب و روز، در سفر و حضر، سواره یا پیاده، در میدان جنگ و صحنهٔ دفاع و به طور کلی در هر حال،از قرائت قرآن غافل نبود.29 همچنین قرائت پیوستهٔ آیات قرآن توسط آن حضرت سبب میشود که بسیاری از افراد در همان لحظات خود به خود به انصات و استماع آیات قرآن بپردازند و آنها را فرا گیرند،یا همراه آن حضرت تکرار کنند؛چنان که ابن مسعود میگوید:
هنگامی که با پیامبر اکرم(ص) در منی به سر میبردیم،سورهٔ «مرسلات» نازل شد و رسول خدا(ص) بلافاصله به قرائت آن پرداخت و من در حالی که زبان مبارکشان به قرائت آن سوره تر و تازه بود،آن سوره را از دهان مبارکشان تلقّی کردم و یاد گرفتم.30
ثانیاً:آغاز و انجام نبوت و رسالت پیامبر(ص) منوط به اقراء آیات نازل شده بر مردم بوده است:و قراناً فرقناه لتقرأه علی الناس علی مکث و نزّلناه تنزیلا.(اسراء،17/106)
از این رو،در اوایل دورهٔ رسالت،پیامبر(ص) در جهت ابلاغ و اسماع آیات قرآن، بر فراز مکانی بلند بر کوه صفا که مشرف بر محل اجتماع مردم مکه و نقطه پر تردد و محل عبور و مرور کاروانها و مسافران و اهالی مکه بود،می ایستاد و با ندای جاوید «الله اکبر» توجه همگان را جلب کرده،با صدای رسا و شیوا،شمرده شمرده به قرائت آیات و سورههای نازل شده می پرداخت و این مکان،میعاد پیامبر(ص) در جهت اقراء و قرائت آیات قرآن بود.31
ولی با افزایش سختگیری و ممانعت مشرکان، مسلمانان در نزدیکترین نقطه به این مکان،یعنی در منزل ارقم بن ارقم(م 55هـ.ق) گرد هم می آمدندو حضرت در جمع آنان به آموزش قرآن میپرداخت؛به طوری که بسیاری از جوانان،مردان و زنان،همچون عمّار یاسر،صهیب رومی و مصعب بن عمیر در آن جا به جمع مسلمانان و قرآن آموزان پیوستند و از همین جا، هستههای اولیه تعلیم و تعلّم قرآن در مکّه به صورت مخفیانه شکل گرفت.32
به طور کلّی،پیامبر(ص) آن قدر بر اقراء و قرائت پیوسته آیات و سورههای قرآن اهتمام میورزید که گویی آن حضرت همواره در حال اقراء و آموزش قرآن بر فرد یا جمعی از مسلمانان بود؛چنان که حضرت علی(ع) میفرماید:
کان رسول الله (ص) یقرئنا القرآن علی کل حال.33
هر یک از قرآن آموزان نیز هر چند آیه یا سورهای که فرا می گرفت،معلم همان آیات و سورهها میشد و آن را به دیگری ابلاغ و اقراء میکرد،به طوری که هر مسلمانی همزمان هم معلّم قرآن بود و هم متعلّم آن و این بزرگترین معیار فضیلت هر مسلمانی نزد خدا و رسول او محسوب میشد:
خیرکم من تعلّم القرآن و علّمه.34
یا فرمودهاند:
خیرکم من قرأ القرآن و اقرأه.35
زیاد بن لبید میگوید:
ما قرآن را فرا میگیریم و میخوانیم و آن را به زنان و فرزندان خویش اقراء میکنیم و به همین ترتیب،فرزندان ما آن را به فرزندان خود اقرأ می کنند.36
یکی از کانونهای مهم و اصلی ترویج و تثبیت آموزش قرائت قرآن کریم در زمان پیامبر،که مورد توجّه ایشان نیز بود،مسجد بود؛زیرا با اقامهٔ نمازهای جماعت، جمعه و عیدین،اکثر مسلمانان دست کم در طول هر شبانهروز، پنج نوبت در مسجد گرد میآمدند و آیات و سورههای فراوانی را استماع و قرائت میکردند؛و بعد از اقامهٔ نماز یا در فرصتهای دیگر،به گروههای کوچک تر تقسیم میشدند و به صورت حلقهای مینشستند و به آموزش و یادگیری،و مقارئه و مدارسه قرآن مشغول می شدند؛37 به عنوان نمونه میتوان به سخنان منقول از صحابهٔ پیامبر(ص) در این مورد اشاره نمود:
1.انس بن مالک میگوید:
انّما کانوا اذا صلّوا الغداة قعدوا حلقاً حلقاً یقرؤون القرآن.38
2. عقبة بن عامرنیز میگوید:
نحن و فی المسجد نتدارس القرآن.39
3. جابر بن عبدالله انصاری نیز میگوید:
خرج علینا رسول الله(ص) و نحن نقرؤ القرآن و فینا الاُعجمی و الأعرابی، فاستمع،فقال صلی الله علیه و آله:اقروؤا فکلّ حسن.40؛مشغول قرائت قرآن بودیم ـ در حالی که در جمع ما عرب و غیر عرب در کنار هم قرار داشتند ـ که رسول خدا (ص) بر ما وارد شد و به قرائت ما گوش داد؛سپس فرمود:به قرائت خود ادامه دهید که قرائت همهٔ شما،نیک و قابل ستایش است.
نتیجه
با توجه به محتوای مقاله و موضوع مورد بحث،میتوان دستاوردها و نتایج ذیل را ارائه داد:
1. به طور کلی، از یک سو، ابلاغ تدریجی آیات و سورههای قرآن در موقعّیتهای گوناگون و تنوّع آن از لحاظ کمیت و موضوع و هماهنگی و انسجام،و ارتباط و تناسب درونی آیات قرآن بایکدیگر و با نیازهای قرآن آموزان و از سوی دیگر آموزش قرائت قرآن با روشهای مذکور در مقاله و از همه مهمتر اقراء و قرائت پیوسته و مکرر آیات قرآن در منظر مردم و اهتمام و تدابیر حکیمانه پیامبر(ص) در ترویج آن شیوهها جهت آموزش قرائت قرآن و در جهت ایجادنظام و محیط آموزشی آسان و روان بر اساس اصل همکاری و همیاری،سبب میشود که افراد بیشتری در زمانهای متناوب در معرض شنیدن آیات قرآن قرارگیرند، هر قرآن آموزی با مجهّز شدن به شناخت و انگیزههای لازم و به فراخور خویش در حال یادگیری و تکرار قرائت قرآن و کاربرد آن در صحنههای مختلف زندگی و تعلیم و اقراء آن به دیگران میباشد.به بیانی دیگر،نزول تدریجی و ارتباط گسترده و عمیق تعالیم قرآن با زندگی فردی و اجتماعی قرآن آموزان و حضور فعّال و خلّاق پیامبر(ص) در متن زندگی قرآن آموزان (مردم) و همیاری و همراهی با آنان در حلّ مشکلات و مسائل مختلف زندگی بر اساس آموزههای قرآن، آن چنان قرآن آموزان را فعّالانه با آیات نازل شده و موقعیتهای یادگیری،درگیر و رو به رو مینمود که میتوان گفت هر مسلمانی به طور فعال در صحنه یادگیری و ترویج قرآن شرکت داشت.
2. یکی از مهمترین وجوه تأکید پیامبر(ص) بر حضور مسلمانان در نماز جماعت، پیمان برادری،و بسط روحیهٔ شورا و تعاون، در جهت افزایش سطح ارتباطات قرآن آموزان با معلّمان و با یکدیگر و بالا بردن میزان مشارکت آنان در جهت ترویج و تثبیت قرآن بوده است.
3. اقراء و قرائت پیوستهٔ پیامبر(ص) آن چنان حکیمانه صورت میپذیرفت که نه تنها در آن هیچ شائبهٔ تحمیل و اجبار دیده نمیشد،بلکه همواره انگیزهٔ قرآن آموزان و نو مسلمانان را برفراگیری هر چه بیشتر قرآن و قرائت و اقراء مداوم آن میافزود و شیوههای ترغیب خالصانه به سوی یادگیری و ترویج قرائت قرآن و آسان سازی آموزش این کلام آسمانی،هر چه بهتر و بیشتر تقویت میگردید و از این که موجب یکنواختی و معمولی جلوهگر شدن قرآن برای قرآن آموزان و دلزدگی آنان گردد، جلوگیری می شد.این بدان معناست که پیامبر(ص) عملاً مواظب حفظ عظمت،عزّت،کرامت و مجد قرآن و ابلاغ مبین آن و رسول الله بودن خودشان بودند، که این امر با مراجعه به سیرهٔ تبلیغی خاتم پیغمبران به عنوان اسوهٔ حسنه کاملاً هویداست.
4.با اهتمام و تدابیر حکیمانه پیامبر(ص) و شرکت فعالانه همهٔ قرآن آموزان در امر تعلیم و تعلّم، آن چنان فضا و محیط قرآنی فراهم آمد که آوای قرآن از سوی هر مسلمانی و از هر مکانی و در هر زمانی، از منازل41،مساجد،در نمازهای جماعت ،جمعه42 و نافلهها،در خطبهها،در سفر و حضر،در دل شب43،در میدان جنگ و صحنهٔ دفاع44، در گفت و گوهای روزمره، در جلسات، اجتماعات و مدارس بلند بود و به گوش میرسید، به طوری که ذکر و زمزمهٔ اصلی زبان مردم،آیات و سورههای قرآن بود.
5.به طور کلّی، این نکته نیز قابل ذکر است که ما با دو شیوهٔ قرآن آموزی به طور مداوم رو به رو هستیم:قرآن آموزی طبیعی و قرآن آموزی هدایت شده.
در مورد اوّل؛قرآن آموز بدون هیچ گونه آموزش عمدی و مستقیم،قرآن را به طور طبیعی و از راه ارتباطهای عادی و اجتماعی فرا میگیرد،به این ترتیب که قرآن آموز در یک جامعه و محیط قرآنی به سر میبرد که اعضای آن در اکثر اوقات مشغول به اقراء و قرائت قرآن و کاربرد آن در صحنههای مختلف زندگی هستند.بدین سان قرآن آموز به تدریج به علت قرار گرفتن در معرض دادههای زبان قرآن که همواره در منظر و مسمع اوست،قرآن را یاد میگیرد و بر قرائت و کاربرد آن توانا میشود.
در نوع دوّم،از طریق آموزش منظّم و هدایت شده قرآن را فرا میگیرد، بدین گونه که معلم (مقری)، آموزش قرآن را با حزب مفصل45 و از سورهٔ ناس آغاز میکند،و قرآن آموز به تدریج این سورهها را یکی پس از دیگری فرا میگیرد و با مقارئه و مدارسه و عرضه قرائت خود بر معلم، آموختههای خود را تثبیت مینماید.تا آن جا که به عنوان نمونه ابن عباس میگوید:«در هنگام رحلت پیامبر اکرم(ص) ده ساله بودم و حزب مفصل را کاملاً فرا گرفته بودم».46
6.پیامبر اکرم(ص) با ترویج و همگانی ساختن قرائت قرآن کریم، محیط جامعهٔ اسلامی را به فضایی امن و آرام و روان و قابل انعطاف در برابر ویژگیهای مختلف انسانها و مطابق با فطرت و سلایق گوناگون مبدل ساخت و روحیههای اضطراب، تشویق و دلهرهانگیزی و سختگیریهای پیوسته در مسیر ترویج قرائت قرآن را از بین برد و با ایجاد روابط مثبت و سازنده بین مقری و مستقری(معلم و متعلم قرآن) زمینه را برای ترغیب همهٔ نسلها به تلاش در آموزش قرائت قرآن و قرائت پیوسته این کلام الهی فراهم نمود و با تدوین اساس نامهای اخلاقی در حفظ و رعایت احترام به قرآن و سعی در کاربرد همیشگی آن در شؤونات اجتماعی و زندگانی، به حق قرآن کریم را به صحنه زندگی انسانها برای همهٔ لحظات وارد نمود.47
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ر.ک:لسانی فشارکی، محمد علی و دیگران،گزارش نهایی طرح پژوهشی آموزش زبان قرآن/ 600601، تهران، بنیاد تحقیقات دانشگاه امام صادق(ع)، خرداد 1379 هـ.ش.
2.رک:فصلنامه مشکوة،مشهد،بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی،تابستان1384هـ.ش، ش 87 / 43 ـ 46.
3. آنجاکهمیفرماید:«سنقرئکفلاتنسی».(سورهاعلی/6)؛ «فإذا قرأناه فاتّبع قرآنه».(سوره قیامة/19)
4.انصات به معنای سکوت است.
5.خوش منش،ابوالفضل، تحقیقی در ابعاد مسأله حمل قرآن کریم، فصل دوم،تهران، دانشگاه امام صادق(ع) 1378 هـ.ش.
6.ر.ک:همان،فصل دوم.
7.المستدرک علی الصحیحین،2/66.
8.و نیز بنگرید به:سوره اعراف/آیه 100؛سورهٔ لقمان/ آیه 75 و سورهٔ فصّلت/آیه 53.
9.بحارالانوار،59/309.
10.وسائل الشیعة،4/825.
11.کنزالعمّال،1/512، ح 2276.
12.سوره شعرا/آیه 195؛سوره نحل/آیهٔ 103.
13.ر.ک:و ان پاسل و دی گر یو،جایگاه زبان گفتاری و زبان نوشتاری در آموزش زبان،ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم،(نه مقاله) / 179182، مشهد،آستان قدس رضوی،خرداد 1364 هـ.ش.
14.ر.ک:همان/202 ـ 203.
15.رک:دو کمپ، دیوید، زبان شناسی و آموزش زبانهای بیگانه، ترجمه حسین مریدی،(هفت مقاله)/74 ـ 76.
16.کنزالعمّال،1/516، ح 2302.
17. کافی،2/613.
18.فصلنامه مشکوة،ش 87/46 ـ 47.
19.قرطبی،محمد بن احمد، التذکار فی افضل الذکار / 120123،چاپ سوم، بیروت،دارالکتب العلمیه، 1408 هـ.ق.
20. همان/ 121.
21.مستدرک الوسائل،4/278.
22.صحیح مسلم،2/1359.
23.ر.ک:طبری، محمد بن جریر،جامع البیان عن تأویل آی القرآن ،16/124،بیروت، داراحیاء التراث العربی،1421 هـ.ق.
24.زبان شناسان نیز بر این باورند که تمام قصورات ما در مورد «صحیح و غلط» بودن زبان، نه تنها نادرست و بیهوده است، بلکه به طور قطع مضرّ است و چه خوب است ما از قید آنها رهایی یابیم.(ر.ک:آ.هال، رابرت؛زبان و زبان شناسی،ترجمه محمد رضا باطنی/ 30 ـ 31،چاپ دوم،تهران،انتشارات امیرکبیر،1363 هـ .ش.
5. کنز العمال، 1 / 513، ح 2282 و 2283.
26. همان،ح 2284.
27. نسائی، احمد بن شعیب؛سنن،بیروت ، 153/2،دارالفکر، 1348هـ.ق.اگر چه تا کنون در رد و قبول روایات احرف سبعه و مراد از آنها،اختلاف نظرهایی عمیق میان پژوهشگران وجود داشته و دارد، ولی اگر زمینهها و شرایط صدور این روایات از نو بازبینی و تحلیل شود،میتواند بسیاری از سوء برداشتها را تصحیح کند و جایگاه مهم خود را در مسائلی همچون زبان قرآن و آموزش وترویج قرائت آن باز یابد.
28.رک:فصلنامه مشکوة، ش 87 / 50 ـ 53.
29.به عنوان نمونه ر.ک:صحیح بخاری(الجامع الصحیح)،بشرح الکرمانی، 37/1938، چاپ دوم، بیروت،داراحیاءالتراث العربی،1401هـ.ق؛ بحارالانوار،216/92.
30.ر.ک:صحیح بخاری، 18/176 ـ 177.
31.رک:بحارالانوار، 18 / 204،241 و 243.
32.ر.ک:السیرة النبویة؛ابن هشام، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری،371/1،چاپ پنجم، بیروت، دارالکتب العربی،1416 هـ.ق، و پاورقی ص 293.
33.سنن ترمذی،1 / 98؛مسند احمد بن حنبل،2 / 51، 256.
34.وسائل الشیعة،4 / 825.
35.کنز العمّال،1 / 525، ح 2354.
36.سنن ابن ماجه، 2 / 1344؛سنن ترمذی،4 / 139.
37.ر.ک:فصلنامه مشکوة، ش 87 / 56 ـ 59.
38. کتّانی، عبدالحی؛نظام الحکومة النّبویة، بیروت،دارالعربی،2 / 217.
39.سخاوی،علی بن محمد؛جمال القرّاء و کمال الاقراء،1 / 270.
40.سنن ابی داود،1 / 220.
41.به عنوان نمونه روایت شده است که روزی پیامبر(ص)در انتظار آمدن عایشه بود.هنگامی که به خانه رسید،پیامبر علت تأخیر او را جویا شد.عایشه گفت:قرآن خواندن مردی را گوش می دادم که آوایی خوشتر از آن نشنیدهام.پیامبر(ص) برخاست و آن را استماع فرمود.در برگشت فرمود:این صدای سالم، بندهٔ آزاد شدهٔ ابو حذیفه است.[رک:رامیار،محمود؛تاریخ قرآن/ 233،چاپ دوم، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1362 هـ.ش].
42.در روایتی آمده که جابر بن سمره میگوید:«کانت للنّبی(ص) خطبتان یجلس بینهما،یقرأ القرآن و یذکّر الناس».(صحیح مسلم،2 / 589).
43.خداوند سبحان این مسأله (خواندن قرآن در دل شب توسط پیامبر(ص) را در قرآن کریم این گونه گزارش میکند: انّ ربک یعلم انّک تقوم و ادنی من ثلثی الّلیل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذین معک و….(سوره مزمل، آیهٔ آخر).
44.پیامبر در میدان جنگ،آیات قرآن را در برابر مشرکان با صدای بلند میخواند و هنگام فرستادن سربازان به سریهها در جهت دفاع میفرمود:«سیروا بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله،…»(جهت مطالعه تفصیلی این موضوعات رک:رامیار، محمود؛تاریخ قرآن/224 ـ 225؛کلینی، فروع کافی، 5/27).
45.مطابق تعلیم پیامبر(ص) قرآن به هفت حزب تقریباً مساوی تقسیم میشود که حزب هفتم شامل 65 سوره از «ق» تا «ناس» به حزب مفصّل نامگذاری شده است.(ر.ک:شیبانی،نهج البیان،23/1؛حجتی، سید محمد باقر،پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، چاپ پانزدهم/102 ـ 103).
46.صحیح بخاری،19/37؛مسند،احمد بن حنبل،4/77 و 206.
47.ر.ک:گزارش نهایی طرح پژوهشی آموزش زبان قرآن،لسانی فشارکی،محمد/ 93 ـ 100.