القرآن الکریم
آرشیو
چکیده
متن
به شکرانه ختــم سرایش ترجمه قرآن مجیــد هفت ماه به نام نظم اللئالی
به نـام تـو ای خـالـق مـهـربـان
کــه دادی مـرا طـبـع شـعــر روان
تـوئـی لایـق حـمـد ای بـینیاز
کـه بـنـمـودی ایـن بـنـده را سرفراز
کـه مـعنـای قـرآن بـه نظم آورم
اگـر چـه نـمـی شـد چـنین بـاورم
کـه بــتـوانـم آرم بـنـظــم روان
ز ب تــا بــه ســیـن آیـه آیـه از آن
فـعـول فـعـول فـعـول فـعـــول
ســرودم خـدا گـر نــمـایـد قـبـول
ز تاریخ هجرت به شمسی شمار
چـو شد سـال هـفـتـاد و نـه برقرار
ز ره پـنـجـم مـاه بـهمن رسیــد
مــرا داد الـهـام غـیـب ایـن نـویـد
کـه بـا لـطف و تأیید پروردگـار
کـه داده تـو را هـمـت و پـشـتـکار
بـه نـظم آر مـعـنای ذکـر مـبین
کـه کـاری نـبـاشـد نـکـوتـر از این
نمودم چنان روز و شب اهتـمام
که شـد ایـن اثـر هـفـت ماهه تمام
خـدایم به نـظم سـخن یـار بـود
کـه بـهـر مـن ایـن راه هـمـوار بـود
بـه دریـای قـرآن شدم غوطه ور
پـی نــظـم مـنـثـور دُرّ و گُـهـَـــر
کـشیـدم بـه نظم سلیس و روان
کـه آسـان شـود مـعـنی و فـهـم آن
کـنـون ایـن بود نـقـد گنجینه ام
کـه ضـبـط است در مخزن سینه ام
کـه (نـظم اللئـالی) بـود نـام آن
ز قــرآن بــود آیـه آیـه نشــــــــان
مرا باقیاتیست از صالحــــــات
بـود نـشـر فـرهـنـگ و دانش زکات
ز دنـیـا نـدارم اگـر سـیــم و زر
به از گنج و سیم و زر است این اثر
از ایـن قـبـل تـاریـخ پــیغمبران
کـه هـسـتـنـد بـهـر بـشـر رهـبـران
ز آدم الــی خـــاتــم انـبـیــــــــا
کـه عـنـوان شـده در کـتـاب خــدا
کشـیـدم بــه نـظــم رشیــق و روان
قـضـاوت نـهـادم بـه خـوانندگــان
بود شــش هزار و دگر ششــصد آیه
دگـر شـصت و شش آیه افزای بران
بـه سـی جـزء گـردیده آیات تقسیـم
شـود تـا که تـرتــیب آیــات آســان
بـه قرآن بـود علم هر رطـب و یابس
به قـرآن بــود رمــز اسـرار پـنــهان
سراجـیسـت وهّـاج بـهـر هـدایـت
بـه قـرآن بــود بهــر هر درد درمــان
ســراســر بـود مـکـتـب آدمــیـت
دهد درس انـــسانیت را به انـــسان
در آیـات قـرآن بـود هـر چه خواهی
بـود بهـر عـارف چـو دریای عـرفان
بــود فَـقــرأَهُ مــا تَـیـــسـَّر پیــامی
عمـل گر نـمایی بــه پیغـام یــزدان
مصون مانده قرآن ز هر گونه تحریف
نگردیده یک حرف تغـییر و نقـصان
بـه قـرآن نشاید فزون یا از آن کاست
ازاینروکهخودحافظشهستیزدان
هـمـه جـن و انـس و ملک نا توانند
کـه آرنــد یـک آیــه مـاننــد قــرآن
تـمـام کـلام خدا هـسـت اعـجـاز
کـههـمدشمنودوستدارنداذعـان
بـهخـلاقیت،جـمـلهآیـات موزون
سخـنجزخـداکس بدینگونهنتوان
چـو خـواهی کـه قـرآن قرائت نمایی
پـنا بر خــدا بر ز وسـواس شیـطان
بـود بـهـر مـؤمـن وقـار و سـکـیـنه
ولی بهر کــافـر زیـادت به نــقصان
ز«ب»شدشروع وبه«س»ختمگردید
کتاب خــدا آخـرین وحــی یــزدان
مـنم (احمدی) آنـکه در رشــته نظم
کشیدم هـمــه مـعنــی کـل قــرآن
امید اینکه این خدمت از من خداوند
نمایـد قـــبول و ببـخشـد گنـاهـان
توفیق الهی دست داد که توانستم مفاهیمی از ترجمه قرآن مجید را با مدد از ذات الهی و عنایت ربانی در مدت هفت ماه به نظم بکِشم ،لازم دانستم در این باره نکاتی را جهت اطلاع خوانندگان محترم معروض دارم :
1.از زمانی که قرآن مجید به پیامبر بزرگوار اسلام (ص) نازل شده تا کنون درباره ترجمه و تفسیر قرآن اندیشمندان و محققان قلم فرسایی بسیاری کرده اند و در آینده نیز این نهضت ادامه خواهد داشت و به عقیده بسیاری از صاحب نظران باز هم حق مطلب ادا نشده است ، زیرا قرآن کلام خداست و از توان اندیشه بشر بالاتر است. این جانب هم در حدّ توان و اندیشهٔ خود،مفاهیمی از ترجمه قرآن را به نظم در آورده ام و اعتراف و اذعان دارم که کاستی های فراوانی در آن وجود دارد .
2.ممکن است از نظر اساتید فن ادب کلماتی در این منظومه وجود داشته باشد که امکان
داشت کلمه ای بهتر جای آن انتخاب کرد،ولی ممکن بود در این صورت معنی آیه رعایت و با به وزن شعر توجه نشود و کار درستی به نظر نمی رسید .
3. بعضی ها اساساً با به نظم کشیدن ترجمهٔ قرآن و خود ترجمه مخالف هستند . خداوند در قرآن فرموده :انا نحن نزلنا الذکر و انا له حافظون ؛ خداوند می فرماید : قرآن را ما نازل کردیم و خودمان حافظ آن خواهیم بود. و در جای دیگر آوردهاست : اگر جن و انس و خلق اولین و آخرین دست به دست هم بدهند نمی تواند مانند قرآن را بیاورند. از این رو به نظم کشیدن ترجمهٔ قرآن هیچ لطمه ای به اصل قرآن نمی زند بلکه ترجمهٔ قرآن باعث میشود تا ادب دوستان و طرفداران شعر بیشتر به خواندن آن رغبت نشان دهند و یکی از خواص شعر آنست که بیشتر در حافظه می ماند و افراد بیشتر به اشعار کهن و مذهبی روی می آورند . امیدوارم این اثر مورد قبول خداوند و عالمان دین و اهل ادب قرار گیرد .
نمونه ای از ترجمه
سوره قدر
بـه نـام خـدای بـزرگ جـهـان
که بخشنده می باشد و مهربان
نـمودیـم نـازل شب قدر مـا (1)
ولـی تـو چـه دانـی شب قدر را (2)
شـب قـدر بـاشـد بـه از الف ماه
کـه شـب را عـبادت کنی تا پگاه(3)
در آن شب بدان روح و افرشتگان
بــه اذن خــداونــد کـون و مـکــان
بـه هـر امـر نـازل شـده بـر زمین
سـر شـب الی صبح باشد چنین (4)
شـبـی بـا سـلامـت بـود تـا فـلق
همـه بـرکـت و خـیر بر ما خلق (5)
به نـام تـو ای خـالـق مـهـربـان
کــه دادی مـرا طـبـع شـعــر روان
تـوئـی لایـق حـمـد ای بـینیاز
کـه بـنـمـودی ایـن بـنـده را سرفراز
کـه مـعنـای قـرآن بـه نظم آورم
اگـر چـه نـمـی شـد چـنین بـاورم
کـه بــتـوانـم آرم بـنـظــم روان
ز ب تــا بــه ســیـن آیـه آیـه از آن
فـعـول فـعـول فـعـول فـعـــول
ســرودم خـدا گـر نــمـایـد قـبـول
ز تاریخ هجرت به شمسی شمار
چـو شد سـال هـفـتـاد و نـه برقرار
ز ره پـنـجـم مـاه بـهمن رسیــد
مــرا داد الـهـام غـیـب ایـن نـویـد
کـه بـا لـطف و تأیید پروردگـار
کـه داده تـو را هـمـت و پـشـتـکار
بـه نـظم آر مـعـنای ذکـر مـبین
کـه کـاری نـبـاشـد نـکـوتـر از این
نمودم چنان روز و شب اهتـمام
که شـد ایـن اثـر هـفـت ماهه تمام
خـدایم به نـظم سـخن یـار بـود
کـه بـهـر مـن ایـن راه هـمـوار بـود
بـه دریـای قـرآن شدم غوطه ور
پـی نــظـم مـنـثـور دُرّ و گُـهـَـــر
کـشیـدم بـه نظم سلیس و روان
کـه آسـان شـود مـعـنی و فـهـم آن
کـنـون ایـن بود نـقـد گنجینه ام
کـه ضـبـط است در مخزن سینه ام
کـه (نـظم اللئـالی) بـود نـام آن
ز قــرآن بــود آیـه آیـه نشــــــــان
مرا باقیاتیست از صالحــــــات
بـود نـشـر فـرهـنـگ و دانش زکات
ز دنـیـا نـدارم اگـر سـیــم و زر
به از گنج و سیم و زر است این اثر
از ایـن قـبـل تـاریـخ پــیغمبران
کـه هـسـتـنـد بـهـر بـشـر رهـبـران
ز آدم الــی خـــاتــم انـبـیــــــــا
کـه عـنـوان شـده در کـتـاب خــدا
کشـیـدم بــه نـظــم رشیــق و روان
قـضـاوت نـهـادم بـه خـوانندگــان
بود شــش هزار و دگر ششــصد آیه
دگـر شـصت و شش آیه افزای بران
بـه سـی جـزء گـردیده آیات تقسیـم
شـود تـا که تـرتــیب آیــات آســان
بـه قرآن بـود علم هر رطـب و یابس
به قـرآن بــود رمــز اسـرار پـنــهان
سراجـیسـت وهّـاج بـهـر هـدایـت
بـه قـرآن بــود بهــر هر درد درمــان
ســراســر بـود مـکـتـب آدمــیـت
دهد درس انـــسانیت را به انـــسان
در آیـات قـرآن بـود هـر چه خواهی
بـود بهـر عـارف چـو دریای عـرفان
بــود فَـقــرأَهُ مــا تَـیـــسـَّر پیــامی
عمـل گر نـمایی بــه پیغـام یــزدان
مصون مانده قرآن ز هر گونه تحریف
نگردیده یک حرف تغـییر و نقـصان
بـه قـرآن نشاید فزون یا از آن کاست
ازاینروکهخودحافظشهستیزدان
هـمـه جـن و انـس و ملک نا توانند
کـه آرنــد یـک آیــه مـاننــد قــرآن
تـمـام کـلام خدا هـسـت اعـجـاز
کـههـمدشمنودوستدارنداذعـان
بـهخـلاقیت،جـمـلهآیـات موزون
سخـنجزخـداکس بدینگونهنتوان
چـو خـواهی کـه قـرآن قرائت نمایی
پـنا بر خــدا بر ز وسـواس شیـطان
بـود بـهـر مـؤمـن وقـار و سـکـیـنه
ولی بهر کــافـر زیـادت به نــقصان
ز«ب»شدشروع وبه«س»ختمگردید
کتاب خــدا آخـرین وحــی یــزدان
مـنم (احمدی) آنـکه در رشــته نظم
کشیدم هـمــه مـعنــی کـل قــرآن
امید اینکه این خدمت از من خداوند
نمایـد قـــبول و ببـخشـد گنـاهـان
توفیق الهی دست داد که توانستم مفاهیمی از ترجمه قرآن مجید را با مدد از ذات الهی و عنایت ربانی در مدت هفت ماه به نظم بکِشم ،لازم دانستم در این باره نکاتی را جهت اطلاع خوانندگان محترم معروض دارم :
1.از زمانی که قرآن مجید به پیامبر بزرگوار اسلام (ص) نازل شده تا کنون درباره ترجمه و تفسیر قرآن اندیشمندان و محققان قلم فرسایی بسیاری کرده اند و در آینده نیز این نهضت ادامه خواهد داشت و به عقیده بسیاری از صاحب نظران باز هم حق مطلب ادا نشده است ، زیرا قرآن کلام خداست و از توان اندیشه بشر بالاتر است. این جانب هم در حدّ توان و اندیشهٔ خود،مفاهیمی از ترجمه قرآن را به نظم در آورده ام و اعتراف و اذعان دارم که کاستی های فراوانی در آن وجود دارد .
2.ممکن است از نظر اساتید فن ادب کلماتی در این منظومه وجود داشته باشد که امکان
داشت کلمه ای بهتر جای آن انتخاب کرد،ولی ممکن بود در این صورت معنی آیه رعایت و با به وزن شعر توجه نشود و کار درستی به نظر نمی رسید .
3. بعضی ها اساساً با به نظم کشیدن ترجمهٔ قرآن و خود ترجمه مخالف هستند . خداوند در قرآن فرموده :انا نحن نزلنا الذکر و انا له حافظون ؛ خداوند می فرماید : قرآن را ما نازل کردیم و خودمان حافظ آن خواهیم بود. و در جای دیگر آوردهاست : اگر جن و انس و خلق اولین و آخرین دست به دست هم بدهند نمی تواند مانند قرآن را بیاورند. از این رو به نظم کشیدن ترجمهٔ قرآن هیچ لطمه ای به اصل قرآن نمی زند بلکه ترجمهٔ قرآن باعث میشود تا ادب دوستان و طرفداران شعر بیشتر به خواندن آن رغبت نشان دهند و یکی از خواص شعر آنست که بیشتر در حافظه می ماند و افراد بیشتر به اشعار کهن و مذهبی روی می آورند . امیدوارم این اثر مورد قبول خداوند و عالمان دین و اهل ادب قرار گیرد .
نمونه ای از ترجمه
سوره قدر
بـه نـام خـدای بـزرگ جـهـان
که بخشنده می باشد و مهربان
نـمودیـم نـازل شب قدر مـا (1)
ولـی تـو چـه دانـی شب قدر را (2)
شـب قـدر بـاشـد بـه از الف ماه
کـه شـب را عـبادت کنی تا پگاه(3)
در آن شب بدان روح و افرشتگان
بــه اذن خــداونــد کـون و مـکــان
بـه هـر امـر نـازل شـده بـر زمین
سـر شـب الی صبح باشد چنین (4)
شـبـی بـا سـلامـت بـود تـا فـلق
همـه بـرکـت و خـیر بر ما خلق (5)