قداست مادر در فرهنگ اسلامى
آرشیو
چکیده
متن
در ماه جمادى الثانى هم شهادت مظلومانه زهرا (س) است و هم ولادت آن بانوى مکرّمه که بنام «روز زن» نیز نامگذارى شده است. جا دارد باز بینى و باز خوانى از کلام سیده زنان عالم هستى، هر دو سرا و کاملترین بانوى عالم خلقت فاطمه زهرا (س) درباره زن داشته باشیم، او که در فضائل اخلاقى و انسانى، پدر دارى و خدمت به او، شوهردارى، خانه دارى، تربیت فرزندان سرآمد روزگار است. آنجا که در زمین و زمان خانه به خوشبختى خانه زهرا(س) نمىتوان یافت، خانواده که پدر معصوم، مادر معصومه، فرزندان ذکور معصوم، و دختران نیز هر یک در اوج فضائل و خصائص انسانى قرار دارند، هرگز خانهاى را نمىتوان یافت که چنین انسانهاى بزرگى در آن جمع آمده باشد، جز خانه گِلى فاطمه(س).
خانه که نه تنها عضویت در آن موج مىزند که نشاط و شادى و احترام متقابل نسبت به همدیگر تمام فضاى خانه را پر کرده، فرزند ارشد وقتى وارد خانه مىشود مؤدّبانه بر مادر سلام مىکند که «السلام علیکِ یا اُمّاهُ» و مادر جواب مىگوید: «وعلیک السلام یا قرّة عینى و ثمرة فؤادى؛ سلام بر تو اى میوه دلم و روشنى دیدهام» و فرزند دومى وقتى وارد خانه مىشود او نیز عرضه مىدارد «السلام علیکِ یا امّاه» و مادر در جواب فرزند کوچکتر با مهربانى بیشترى جواب مىدهد که «و علیک السلام یا ولدى و یا قرّة عینى و ثمرة فؤادى ؛ و بر تو سلام اى فرزندم و روشنى چشم و میوه دلم» و آنگاه که شوهر وارد خانه مىشود با ادب کامل بر همسر خویش سلام مىکند که «السلام علیکِ یا بنت رسول اللّه» و همسر نیز در کمال احترام و ادب و با حوصله تمام در جواب مىگوید: «و علیک السلام یا اباالحسن و یا امیر المؤمنین»(1) چنین خانواده قطعاً مىتواند براى ابد براى جامعه الگو و اسوه باشد، لذا جا دارد با دقّت و حوصله، به دور از غوغا سالارى و غربزدگى و به دور از هر گونه تحجّر و مقدس مآبى، سخنان زهرا (س) در باره زن را مورد ارزیابى قرار دهیم و نتیجه هر چه باشد با جان و دل پذیرا باشیم. الف - آنچه براى زن نکوست
درباره حضور زنان در اجتماع و کیفیّت آن سخن بسیار بر زبانها جارى شده است و قلمهاى زیادى در این عرصه به قلم زنى پرداختهاند و امّا آنچه که نباید فراموش شود و هرگز هم نباید توجیه گردد این است که اگر زن هم بناست در عرصههاى ضرورى اجتماع حضور داشته باشد از دیدگاه نامحرمان باید به دور باشد، این واقعیتى است که زن به هر صورتى که در دید نامحرم قرار گیرد براى آنان جذّاب است و (البته مراتب جذّابیت متفاوت است) این مطلب را هر انسان با انصاف و با وجدان بخوبى در درون خویش احساس مىکند منتهى پاکان چشم خویش را فرو مىبندند و هوسبازان ویروس نگاه را پخش نموده، فضا و جوّ مربوطه را آلوده مىکنند. فاطمه زهرا (س) با توجّه به این مطلب است که دیدگاه خویش را در این زمینه با صراحت تمام اعلام مىدارد، و بدون واهمه بیان مىکند.
على (ع) مىفرماید: خدمت پیامبر اسلام (ص) بودیم، آن حضرت پرسید: چه چیزى براى زنان نیکو و رواست؟ حضرت فاطمه (س) در پاسخ فرمود: «خیرٌ للنساءِ انْ لا یریْن الرّجال و لا یراهنّ الرّجالٌ ؛ بهترین (حالت) براى زنان این است (که بدون ضرورت) مردان نامحرم را نبینند و نامحرمان نیز آنان را ننگرند».
پیامبر اکرم آنچنان از این سخن عمیق و رسا به وجه آمد که فرمود: «انّها منّى، براستى فاطمه از من (پاره تن من) است (که چنین سخن سنجیده و عمیق مىگوید)(2)» فاطمه زهرا(س) کسى نیست که سخن بگوید و خود بدان عمل نکند. موسى بن جعفر(ع) از پدرانش تا مىرسد به على (ع) نقل کرده که نابینایى اجازه گرفت که بر فاطمه (س) وارد شود، پس فاطمه خود را پوشاند، رسول خدا فرمود: براى چه خود را پوشاندى در حالى که او تو را نمىبیند (نابینا است) فقالت ان لم یکن یرانى فانّى اراهُ و هُو یشُمُ الریح فقال رسول الله: اشهد انکّ بضعة منّى ؛ پس فاطمه (س) گفت: اگر او مرا نمىبیند من او را مىبینم، و او بو (ى من) را استشمام مىکند سپس رسول خدا فرمود: شهادت مىدهم که تو پاره تن من هستى (3)».
چه بسیار روابط نامشروع، قتلها، فرارها، طلاقها از همین نقطه نگاه مرد به زن و برعکس شروع شده است. لذا اگر ما واقعاً مىخواهیم پیرو حضرت زهرا (س) باشیم همه، هم بانوان و هم مردان جامعه تلاش کنند که در غیر موارد ضرورت بانوان را در معرض دید نامحرمان قرار ندهند. ب - خانه دارى
واقعیت مطلب این است که غرب با کشاندن زن در اجتماع و وسیله درآمد قرار دادن آن نه تنها جامعه را به فساد کشاند و شغلى براى بانوان ایجاد نکرد که مهمترین و مقدسترین شغل و کار بانوان را نیز از آنان گرفت، شغل اصلى زنان تربیت انسان است که از تربیت نهال، و درخت، ساختن صنعت و لباس و... بالاتر است، متأسّفانه جوامع اسلامى نیز مجذوب این اشتباه غرب شده و کم کم زنان را از اساسىترین کارها و با ارزشترین عملها دور مىسازند، اما فاطمه زهرا (س) با صداى رسا به بلنداى ابدیت اعلام داشت که نزدیکترین حالت زن به خداى متعال و قرب الهى که بالاترین کمال انسانى است این است که ملازم خانه خود بوده و مشغول تربیت فرزندان باشد.
پیامبر اکرم (ص) از یاران خود پرسید در کدام لحظه زن به خدا نزدیکتر است؟ جمعیّت پاسخ مناسبى ندادند تا اینکه حضرت زهرا (س) پرسش پدر را متوجه شد و چنین پاسخ داد «ادنى ما تکون من ربّها ان تلزم قعر بیتها؛ نزدیکترین حالت زن به پروردگارش این است که زن در خانه خود بماند ( و به امور زندگى و تربیت فرزندان خویش بپردازد)» از این پاسخ فاطمه(س) پیامبر اکرم (ص) خوشحال شد و به عنوان تأیید سخنان او فرمود: «انّ فاطمة بضعة منّى ؛براستى فاطمه پاره تن من است (و از سرچشمه علم من علم فرا گرفته است که چنان پاسخ سنجیده و ژرف مىدهد) (4)». ج - حجاب
مقدار حجاب واجب همان است که بدن غیر از مچ و صورت (اگر آرایش ندارد) پوشیده باشد امّا حجاب کاملى که مورد نظر زهرا (س) است آن است که حجم بدن نیز پیدا نباشد، متأسفانه برخى لباسهاى زننده در جامعه مرسوم شده که به صورت ناسالم حجم بدن زنان راجلوه مىدهد، فاطمه زهرا(س) به این مسئله توجّه داشته و نگران بوده از این که حجم بدن زن براى نامحرمان نمایان باشد.
اسماء بنت عمیس مىگوید: در روزهاى آخر زندگانى با او بودم، روزى مرا به یاد کیفیّت حمل جنازه توسط مردم انداخت، و ابراز نگرانى فرمود: که چرا جنازه زن را روى تختهاى مىگذارند و بالاى دست مردان حمل مىکنند؟! فرمود؟: من بسیار زشت مىدانم که (جنازه) زنان را پس از مرگ بر روى تابوت سرباز گذاشته و بر روى آن پارچهاى مىافکنند، که حجم بدن را براى بینندگان نمایش مىدهد. مرا بر روى تابوت آنچنانى نگذار و بدن مرا بپوشان که خدا تو را از آتش جهنّم باز دارد(5).
حضرت به سفارش به اسماء اکتفا نکرده بلکه به على (ع) چنین وصیت کرد: «اوصیک یابن عمٍّ ان تتّخذلى نعشاً فقد رأیت الملائکة صوّروا صورته ؛ وصیت مىکنم تو را اى پسر عمو! که براى من تابوتى درست کنید (دیوار دار) همانگونه که ملائکه شکل آن را بمن نشان دادهاند».
اسماء مىگوید: خدمت حضرت زهرا (س) توضیح دادم: که در سرزمین حبشه تابوتى براى حمل جنازهها درست مىکنند که بدن میت را مىپوشاند و سپس به وسیله چوبهاىتر و شاخههاى نازک درخت، شکل و قیافه آن را ترسیم کردم. حضرت خوشحال شده فرمود: «اِصنعى لى مثلهُ اُستر ینى سترک الله من النّار؛ براى من تابوتى مثل آن درست کن و مرا (با آن) بپوشان، خدا تو را از آتش دوزخ حفظ نماید(6)».
این همه حساسیت حضرت زهرا (س) نشان مىدهد که پوشاندن حجم بدن از نامحرمان اهمیت خاص و بسزا دارد و بر زنان مؤمنه است که در این بخش بخوبى از زهرا(س) پیروى نموده و خود را از دید نامحرمان حفظ نمایند. د - زن و کار خانه
فاطمه (س) در زندگى پر بار خویش، به کار و انجام وظائف خانوادگى و تربیتى توجه کاملى داشت، گندم را با آسیاب دستى آرد مىنمود نان مىپخت و کار روزانه را انجام مىداد.
روزى رسول خدا (ص) وارد منزل على (ع) شد و از اوضاع زندگى پرسید، فاطمه (س) پاسخ داد: «یا رسول الله لقد مجلت یداى من الّرحى اطْحن مرّةً و اعْجنُ مرّةً؛ اى رسول خدا! دستان من با کار کردن با آسیاب (سنگى) تاول زده و زخم شده است، زیرا گاهى گندم آرد مىکنم و زمانى آرد را خمیر مىسازم(7)،دستهاى حضرت بر اثر دستاس کردن زیاد زخمى شد و ورم کرد لذا مجبور شد خدمت پدر رود و عرض کند «قد مجلت یداى من الرّحى لیلتى جمیعاً ادیر الرّحى حتى اُصبح و ابوالحسن یحمل حسناً و حسیناً(8)؛ هر دو دستم به علّت آرد کردن گندم با آسیاب دستى ورم کرده و زخم شده است، دیشب تا صبح به آرد کردن گندم مشغول بودم و ابوالحسن، حسن و حسین را نگهدارى مىکرد».
متأسفانه در این زمان عدهاى از خانمها از انجام کارهاى منزل خوددارى مىکنند و حتى تلاش مىکنند از غذا پختن نیز شانه خالى کنند و بیشتر از غذاى بیرون از خانه استفاده کنند، که این عمل عوارض فراوانى را به دنبال دارد اضافه وزن، و امثال آن از عوارض عدم فعالیت و بى کارى است، و در نتیجه مجبور مىشوند با خرج اضافى تن به ورزشهایى بدهند که خیلى بیشتر از کارهاى خانه زحمت و رنج دارد. تقسیم کار
البته به این نکته نیز توجّه شود که کار در منزل اختصاص به مادر خانه ندارد خوبست فرزندان و مخصوصاً شوهر نیز همسر را در این راه یارى رساند، از همه بهتر آن است که تقسیم کار در خانواده وجود داشته باشد.
حضرت زهرا(س) به این مسئله نیز سخت اهمیت مىداد، کارهاى خانه و خانواده را بین خود و امیر مؤمنان (ع) و کار روزانه داخل منزل را نیز بین خود و خدمتکارانش به گونهاى مساوى تقسیم مىکرد.
سلمان فارسى مىگوید: فاطمه زهرا(س) را دیدم که با دستان مبارک و با آسیاب دستى گندم را آرد مىکند، جلو رفته پس از سلام گفتم: اى دختر رسول خدا! خود را به زحمت مینداز در کنار شما خدمتکار منزلتان فضّه ایستاده است کار منزل را به ایشان واگذار! حضرت فاطمه (س) فرمود: «اوصانى رسول الله ان تکون الخدمة لها یوماًولى یوماً فکان امس یوم خدمتها و الیوم یوم خدمتى ؛ رسول خدا (ص) به من سفارش فرموده که کارهاى خانه را با او (فضّه) تقسیم کنم، یک روز او کار کند و روز دیگر من، دیروز نوبت او بود و امروز نوبت من(9)».
امّا درباره تقسیم کار خانه با همسرش على (ع) حضرت باقر(ع) فرمود: حضرت فاطمه کارهاى منزل را با حضرت على(ع) این گونه تقسیم کرد که خمیر کردن آرد، و نان پختن، تمیز کردن و جارو زدن خانه، به عهده فاطمه(س) باشد و کارهاى بیرون منزل از قبیل جمع آورى هیزم، و تهیّه مواد اولیّه غذایى برعهده على (ع) باشد.
امام صادق (ع) فرمود: این تقسیم کار، با رهنمود رسول خدا انجام گرفت، آنگاه که فرمود: کارهاى داخل منزل را فاطمه و کارهاى بیرون منزل را على (ع) انجام دهد. حضرت زهرا(س) از این تقسیم کار به شدّت خوشحال شد لذا فرمود: «فلا یعلم ما داخلینى من السُّرور الّا الله باکفائى رسول الله تحمّل رقاب الرّجال ؛ جز خدا کسى نمىداند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم، زیرا رسول خدا مرا از انجام کارهایى که مربوط به مردان است معاف داشت (10)». ه - زن و ساده پوشى و سادگى زندگى
امروزه بر کسى پوشیده نیست که همه اجتماع به نوعى گرفتار تجملات و زیاده روى در لباس و وسائل زندگى شدهاند، به قدرى چشم و هم چشمى فراوان شده که جلسات عروسىها و حتى جلسات روضه و ختم و حتى رفتن بر سر مزارها هنگام مراسم به نمایشگاه لباسها و زیورآلات تبدیل شده است، و عمده این تجملات را زنان دامن مىزنند. یقیناً تمام اقشار جامعه جز عدهاى قلیل توان چنان تجملات و تشریفات و زیادهروىها را ندارند لذا مرد خانه مجبور مىشود یا تن به کارها و در آمدهاى نامشروع دهد، و یا زیر بار کارى بیش از توان جسمى و چند شیفت برود که در هر دو صورت عوارض و پى آمدهاى ناگوارى دارد حتى براى همسران و فرزندان.
بر زنان است که با توجه به وضعیت زندگانى فاطمه زهرا (س) مقدارى از تجمّلات و زیاده روىها و زیاده خواهى بکاهند، مخصوصاً همسران مسئولان و افرادى که به عنوان الگو در جامعه مطرحند.
سلمان فارسى مىگوید: روزى حضرت فاطمه (س) را دیدم که چادرى وصله دار و ساده بر سر داشت در شگفتى ماندم و گفتم: عجبا! دختران شاهان ایران و قیصر روم بر کرسیهاى طلایى مىنشینند و پارچههاى زربافت به تن مىکنند، امااین دختر رسول خداست! نه چادرى گران قیمت بر سردارد و نه لباسهاى زیبا! فاطمه(س) فرمود: «یا سلمان! انّ اللّه ذخّر لنا الثّیاب و الکرا سىّ لیوم آخر ؛ اى سلمان! خداوند بزرگ لباسها(ى زینتى) و تختهاى (طلایى) را براى ما در روز قیامت ذخیره کرده است(11)».
آنگاه زهرا (س) خدمت پدر رفت و شگفتى سلمان را این گونه مطرح کرد: اى رسول خدا سلمان از سادگى لباس من تعجب نمود، سوگند به خدایى که تو را مبعوث فرمود، مدّت پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندى است که روزها بر روى آن شترمان علف مىخورد و شبها بر روى آن مىخوابیم و بالش، چرمى است که از لیف خرما پر شده است (12)»
البته هرگز توقّع این نیست و در توان کسى هم نیست که مانند على (ع) و زهرا(س) رفتار شود ولى بانوان جامعه تلاش کنند با حفظ موقعیّت زمانى و مکانى در حد توان سادگى لباس و زندگى را شعارشان قراردهند تا رنگ و بوى از فاطمه زهرا(س) در زندگى آنها مشاهده شود. و - زن و آرایش
یکى از خواسته طبیعى زن بخاطر مصالحى بشرى، تمایل به آرایش و پیرایش و تزیین است هر زنى کشش به طرف زیبا نمودن و جذاب نمودن خویش را در درون خود مىیابد و احساس مىکند که دوست دارد با هرگونه امکاناتى خود را محبوب دلهاى دیگران کرده و چشمهاى پرتعجب و خیره دیگران را به خویش جلب نماید. ولى در اسلام این تمایل طبیعى در چهارچوبه طبیعى خود مجاز شمرده شده است. در اسلام به آرایش و عطر زدن و استفاده از بوهاى خوش براى شوهر و محارم، یا منزل و یا در حالت عبادت و نیایش سفارش شده و نوعى عبادت و مستحب شمرده شده است. آنچه، نهى شده است و سفارش به احتیاط کردهاند، استفاده از عطر و آرایش در مقابل نامحرمان است که هم باعث تخریب اخلاق دیگران و تهییج احساسات جنسى آنان مىشود، و هم خود زن تا سر حد یک موجود صرفاً جنسى سقوط مىکند و باعث مىشود که دیگران او را در حدى بالاتر از یک کالاى دلچسب شهوانى ننگرند. امروزه متأسفانه عدّهاى از بانوان برعکس عمل مىکنند، در اجتماع و منظر نامحرمان از آرایشهاى آنچنانه و عطروبوى جاذب استفاده مىکنند ولى در محیط خانه و براى شوهر و عبادت، کمتر به آرایش و بوى خوش توجّه مىکنند. سفارش حضرت زهرا (س) به زنان این است که در محیط خانه و زندگى و همین طور در حال عبادت از آرایش و بوى خوش به بهترین وجه استفاده شود. تهیه عطر براى شب عروسى
آرایش و عطر براى زنان در زندگى زن و شوهرى باعث شادابى و دلگرمى طرفین مىشود. پیامبر اکرم (ص) سخت به این ظرافتها توجه داشت، لذا به عمار یاسر مىگوید: عطر خوبى تهیه کرده به منزل فاطمه بردم. حضرت فرمود: «یا ابا الیقظان ما هذا الطیّب ؛ اى عمار این عطر چیست؟ عرض کردم: پدرت رسول خدا (ص) مرا امر کرد تا فراهم نمایم(13)». استفاده دائمى از بوى خوش
برخى زنان گاهى از آرایش و بوى خوش در محیط خانه استفاده مىکنند و گاهى به این امر توجّه نمىکنند خوب است این امر در محیط زندگى زن و شوهرى و محل عبادت به صورت امر مستمر و دائمى در آید. حضرت زهرا (س) چنین حالتى داشت و انتظار او از بانوان هم این است که به این امر همّت گذارند.
امّ سلمه مىگوید: از حضرت زهرا (س) پرسیدم که آیا عطر و بوى خوش ذخیره کردهاى؟ فرمود: آرى. رفت و شیشه عطرى آورد، و مقدارى در کف دست من ریخت، بوى خوشى داشت که هرگز نبوییده بودم. گفتم این عطر خوشبو را از کجا تهیّه کردهاى؟ فرمود: «هو عنبرٌ یسقط من اجنحة جبرئیل؛ این عطر مشکى است که از بال و پر جبرئیل فرو ریخته است (14)». آن حضرت، حتى در واپسین لحظههاى زندگى بوى خوش رافراموش نکرد. اسماء بنت عمیس مىگوید: در واپسین لحظههاى زندگى، حضرت زهرا (س) وضو گرفت و به من فرمود: «هاتى طیبى الّذى اتطیّب به و هاتى ثیابى التى اصلّى فیها؛ (اى اسماء!) عطر مرا، همان عطرى ک همیشه مىزنم، و پیراهنى را که همیشه با آن نماز مىگزارم بیاور...(15)». زن و شوهردارى
از مسائلى که زهرا (س) هم عملاً و هم با گفتار به زنها و مردها تعلیم و سفارش نموده نیکو همسردارى و شوهردارى است. به مردها این گونه سفارش نمود: «خیارکم الینکم مناکبة و اکرمهم لسانهم ؛ بهترین شما کسى است که در برخورد با مردم نرمتر و مهربانتر است و ارزشمندترین مردم کسانى هستند که با همسرانشان مهربان و بخشندهاند(16)».
اما زنان اولین نکته که جداً باید به آن توجّه کنند مهربانى با شوهر و خوبىهاى او را به زبان آوردن است، البته این وظیفه به عهده مرد نیز هست که با همسر خود مهربان باشد و نسبت به او اظهار محبت کند و خوبىهاى او را به زبان آورد.
حضرت زهرا (س) از همان روز اول زبان به تمجید على (ع) گشود و خوبىهاى او را مرتب بیان و بازگو نمود که به نمونههایى اشاره مىشود. 1- شب ازدواج
حضرت زهرا (س) در لحظههاى آغازین زندگى، لب به ستایش شوهر نمونهاش گشود و به شناساندن آن بزرگمرد پرداخت، و در اشعارى چنین فرمود:
افتخار و عزت والا، از آن ما شد و ما در میان فرزندان «عدنان» سربلند شدیم، تو به بزرگى و برترى رسیدى و از همه آفریدهها والاتر شدى و جنّ و انس از عظمت تو عقب ماندند.
منظورم «على (ع)» است بهترین کسى که گام بر خاک نهاده است، بزرگوار و داراى احسان و نیکى .
برترینهاى اخلاقى و بزرگى از آن اوست تا آن زمان که مرغان بر شاخهها به ترنّم مشغولند(17). 2- بعداز عروسى
پیامبر اکرم (ص) پس از سپرى شدن مراسم عروسى، خانه على و زهرا(علیها السلام) آمد در ابتدا از على (ع) پرسید: همسرت را چگونه یافتى؟ امام پاسخ داد: «نعْم العون على طاعة اللّه؛ بهترین یاورى است بر طاعت و بندگى خدا نمودن» سپس از دخترش زهرا(س) پرسید: شوهرت را چگونه یافتى؟ گفت: «خیرٌ بعلٍ؛ بهترین شوهر است (18)».
این گونه تمجیدها از همدیگر زندگى مشترک را شیرین و با نشاط مىکند، و باعث دلگرمى به زندگى مىشود. فاطمه (س) هیچگاه دست از تعریف و تمجید على(ع) بر نداشت و در سخترین دوران زندگى خود، یعنى هجوم به خانه او و اهانت به آن حضرت باز على (ع) را این گونه تمجید مىنمود «على امامى ربانى و الهى و هیکل نورانى و مرکز توجه همه عارفان و خداپرستان و فرزندى از خاندان پاکان، گوینده بحق و روا، جایگاه اصلى و محور امامت و پدر حسن و حسین دو دسته گل پیامبر، و دو سرور جوانان اهل بهشت است(19)». ح - تحمّل کمبودهاى زندگى
زندگى مشترک هر انسانى داراى فراز و فرود و سختى و خوشى، و ثروتمندى و ندارى است. یقیناً براى هر کسى روزگارى پیش مىآید که از نظر معیشت ممکن است سخت در مضیقه و تنگنا قرار گیرد. زنان فهیم و متدینه در چنین روزهایى با تحمل کمبودهاى زندگى و فقر وندارى و تحمل سختیهاى آن و ناملایمات مىسازند و با لبخند شادى آخرین حزن و اندوه را از دل شوهر و فرزندان مىزدایند. فاطمه زهرا (س) چنین انتظارى از زنان مؤمنه دارد چرا که خود در اوج صبر و بردبارى و تحمّل کمبودها و نداریهاى زندگى بود. به این نمونهها توجه کنید:
1- در یکى از صبحگاهان امیر مؤمنان على (ع) فرمود: «فاطمه جان! آیا غذایى دارى تا گرسنگى ام برطرف شود؟ پاسخ داد: نه، به خدایى که پدرم را به نبوّت و شما را به امامت برگزید سوگند که دو روز است در منزل غذاى کافى نداریم، آنچه بود به شما و فرزندانم دادم و خود از غذاى اندک موجود استفاده نکردم.
امام با تأسف فرمود: فاطمه جان! چرا به من اطلاع ندادى تا به دنبال تهیّه غذا بروم؟ فاطمه گفت: «یا اباالحسن انّى لاستحیى من الهى ان اکلف نفسک مالاتقدّر علیه؛(20) اى اباالحسن! من از خدایم حیا مىکنم که تو را به چیزى وادار نمایم (و از تو درخواستى داشته باشم) که تو بر آن توان و قدرت ندارى» این درس بزرگى است براى همه زنانى که زهرا(س) را به عنوان الگو پذیرفتهاند، که بخاطر درخواستهایى که در توان شوهر نیست زندگى و نشاط زندگى را از بین نبرند، و خداى ناکرده زندگى مشترک را متلاشى نکنند.
2- روزى على (ع) فرمود: فاطمه جان آیا غذایى موجود است که بیاورى؟ فاطمه پاسخ داد: سوگند به خداوندى که حق و قدر تو را بزرگ شمرد، سه روز است که غذاى کافى در منزل نداریم و همان مقدار ناچیز را در اختیار شما قرار دادم و خود گرسنگى را تحمل نمودم! حضرت على (ع) فرمود: چرا اطلاع ندادى؟ گفت: «کان رسول اللّه نهانى ان اسألک شیئاً فقال لاتسألى ابن عمّک شیئاً ان جاءک بشى ءٍ عفواً والّا فلا تسألیه ؛ رسول خدا مرا نهى فرمود که چیزى از تو درخواست نمایم و به من سفارش فرمود: چیزى از پسر عمویت درخواست مکن، اگر چیزى براى تو آورد بپذیر و اگر نه خود درخواست چیزى نداشته باش(21)».
3- امیر مؤمنان على (ع) باغ خود را به 12 هزار درهم فروخت و پول آن را بین فقرا و تهیدستان مدینه تقسیم نمود و با دست خالى به منزل برگشت. طبیعى است که انتظار فرزندان و همسر پس از فروش باغ این است که مقدارى غذا و میوه براى منزل تهیه شود .
فاطمه (س) پرسید: غذاى امروز ما چه شد؟ امام براى تهیه غذا بیرون مىرود، اما فاطمه ناراحت است با خود مىگوید: چرا سؤال کردم؟ و آن گاه این جمله را به زبان جارى کرد: «فانّى استغفراللّه و لا اعود ابداً ؛ من از خدا طلب آمرزش مىکنم و دیگر این رفتار را تکرار نخواهم کرد (22)».
گاه فشار و سختیهاى زندگى به حدّى مىرسید که زهرا (س) مجبور مىشد گوشههاى آن را با پدر مطرح نماید از جمله روزى خدمت پدر عرض کرد: «من و پسر عمویم چیزى از مسائل رفاهى نداریم، مگر پوست گوسفندى که شبها بر روى آن مىخوابیم و روزها بر روى آن شتر خود را علف مىدهیم».
رسول گرامى اسلام (ص) فرمود: «یابنیّه اصبرى فانّ موسى بن عمران اقام مع امرأته عشر سنین مالهما فراش الّا عباءة قطوانیّة ؛دختر عزیزم! صبر و تحمل داشته باش، زیرا موسى بن عمران ده سال با همسرش (دختر شعیب) زندگى کرد و فرشى جز یک قطعه عباى قطوانى نداشتند(23)».
چه بسیار زندگیهایى که بخاطر یک لباس اضافى که در خواست شده و شوهر نتوانسته تهیه کند، و یا فلان وسیله زینتى و یا دکورى و... از هم پاشیده، و اگر در زندگیهاى امروزى مقدارى صبر و تحمل در مقابل کمبودها وجود داشت این همه آمار طلاق بالا نمىرفت و در سطح دنیا در رتبه چهارم قرار نمىگرفتیم، آمار بالاى طلاق در بین اقشارى مشاهده مىشود که با فقر فرهنگ دینى و معنوى از توقعات بالاى مادّى برخوردارند، که این حالت با فرهنگ شیعه بودن و فاطمه زهرا(س) و على (ع) را الگو قرار دادن سازگارى ندارد.
در یک کلام اگر آن گونه که زهرا (س) زندگى کرد و آن گونه که زهرا(س) به زنان مسلمان سفارش کرد رفتار شود، هم معنویات و آرامش زندگیها بهتر و بیشتر مىشود و هم آمار طلاقها و جدایى کم مىشود، و هم شیرینى و نشاط زندگى خانوادگى بیشتر و بهتر خواهد شد. پاورقی ها:پىنوشتها: - 1- ر.ک حدیث کساء، مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمى، پایان کتاب. 2- بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، داراحیاء التراث العربى، ج 1، ص 36، روایت 24 . 3- بحارالانوار، ج 43، ص 91، روایت 16. 4- همان، ج 43، ص 92. 5- کشف الغمّه اربلى، ج 2، ص 67، و ذخائر العقبى ص 53، فرهنگ سخنان فاطمه (س)، ص 63. 6- همان. 7- احقاق الحق، ج 10، ص 266، ذخائر العقبى، ص 105، عوالم ج 11، ص 587، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س)، ص 126. 8- بحارالانوار، ج 43، ص 134 و 84 و 85، کنزالعمال ج 15، ص 507. 9- عوالم، ج 11، ص 205، دلائل الامامه، ص 49، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س)، ص 49. 10- بحارالانوار، همان، ج 43، ص 31و 81؛ مستدرک الوسائل، ج 13، ص 48. 11- بحارالانوار، ج 8، ص 303، حدیث 61. 12- همان، ج 8، ص 303، و کوکب الدّرى، ج 1، ص 175، تفسیر برهان، ج 2، ص 346. 13- دلایل الامامه چاپ قدیم، ص 26، چاپ جدید، ص 103، عوالم، ج 11، ص 334 باب 5. 14- بحارالانوار، ج 43، ص 95 و 114، وامالى صدوق، ص 42، مجلس ثانى. 15- کشف الغمّه اربلى، ج 2، ص 62، و فرهنگ سخنان فاطمه (س) ص 129. 16- کنز العمّال، ج 7، ص 225، تاریخ بغداد، ج 12، ص 50، فرهنگ سخنان، ص 119. 17- فرهنگ سخنان فاطمه (س) همان، ص 135. 18- بحارالانوار، ج 43، ص 133 و 117؛ بامناقب این شهر آشوب، ج 3، ص 355 و 356. 19- ریاحین الشریعه، ج 1،ص 93. 20- بحارالانوار، ج 37، ص 103، تفسیر برهان، ج 1، ص 282. 21- بحارالانوار، ج 14، ص 197، احقاق الحق، ج 10، ص 314، البدایة و النهایه، ج 6، ص 111. 22- بحارالانوار، ج 41، ص 46، کتاب امالى صدوق، حدیث 10، ص 379. 23- سنن ابن ماجه، ج 2، ص 3، تذکرة الخواص، ص 316 به نقل از فرهنگ سخنان فاطمه (س)، ص 217، حدیث 184.
خانه که نه تنها عضویت در آن موج مىزند که نشاط و شادى و احترام متقابل نسبت به همدیگر تمام فضاى خانه را پر کرده، فرزند ارشد وقتى وارد خانه مىشود مؤدّبانه بر مادر سلام مىکند که «السلام علیکِ یا اُمّاهُ» و مادر جواب مىگوید: «وعلیک السلام یا قرّة عینى و ثمرة فؤادى؛ سلام بر تو اى میوه دلم و روشنى دیدهام» و فرزند دومى وقتى وارد خانه مىشود او نیز عرضه مىدارد «السلام علیکِ یا امّاه» و مادر در جواب فرزند کوچکتر با مهربانى بیشترى جواب مىدهد که «و علیک السلام یا ولدى و یا قرّة عینى و ثمرة فؤادى ؛ و بر تو سلام اى فرزندم و روشنى چشم و میوه دلم» و آنگاه که شوهر وارد خانه مىشود با ادب کامل بر همسر خویش سلام مىکند که «السلام علیکِ یا بنت رسول اللّه» و همسر نیز در کمال احترام و ادب و با حوصله تمام در جواب مىگوید: «و علیک السلام یا اباالحسن و یا امیر المؤمنین»(1) چنین خانواده قطعاً مىتواند براى ابد براى جامعه الگو و اسوه باشد، لذا جا دارد با دقّت و حوصله، به دور از غوغا سالارى و غربزدگى و به دور از هر گونه تحجّر و مقدس مآبى، سخنان زهرا (س) در باره زن را مورد ارزیابى قرار دهیم و نتیجه هر چه باشد با جان و دل پذیرا باشیم. الف - آنچه براى زن نکوست
درباره حضور زنان در اجتماع و کیفیّت آن سخن بسیار بر زبانها جارى شده است و قلمهاى زیادى در این عرصه به قلم زنى پرداختهاند و امّا آنچه که نباید فراموش شود و هرگز هم نباید توجیه گردد این است که اگر زن هم بناست در عرصههاى ضرورى اجتماع حضور داشته باشد از دیدگاه نامحرمان باید به دور باشد، این واقعیتى است که زن به هر صورتى که در دید نامحرم قرار گیرد براى آنان جذّاب است و (البته مراتب جذّابیت متفاوت است) این مطلب را هر انسان با انصاف و با وجدان بخوبى در درون خویش احساس مىکند منتهى پاکان چشم خویش را فرو مىبندند و هوسبازان ویروس نگاه را پخش نموده، فضا و جوّ مربوطه را آلوده مىکنند. فاطمه زهرا (س) با توجّه به این مطلب است که دیدگاه خویش را در این زمینه با صراحت تمام اعلام مىدارد، و بدون واهمه بیان مىکند.
على (ع) مىفرماید: خدمت پیامبر اسلام (ص) بودیم، آن حضرت پرسید: چه چیزى براى زنان نیکو و رواست؟ حضرت فاطمه (س) در پاسخ فرمود: «خیرٌ للنساءِ انْ لا یریْن الرّجال و لا یراهنّ الرّجالٌ ؛ بهترین (حالت) براى زنان این است (که بدون ضرورت) مردان نامحرم را نبینند و نامحرمان نیز آنان را ننگرند».
پیامبر اکرم آنچنان از این سخن عمیق و رسا به وجه آمد که فرمود: «انّها منّى، براستى فاطمه از من (پاره تن من) است (که چنین سخن سنجیده و عمیق مىگوید)(2)» فاطمه زهرا(س) کسى نیست که سخن بگوید و خود بدان عمل نکند. موسى بن جعفر(ع) از پدرانش تا مىرسد به على (ع) نقل کرده که نابینایى اجازه گرفت که بر فاطمه (س) وارد شود، پس فاطمه خود را پوشاند، رسول خدا فرمود: براى چه خود را پوشاندى در حالى که او تو را نمىبیند (نابینا است) فقالت ان لم یکن یرانى فانّى اراهُ و هُو یشُمُ الریح فقال رسول الله: اشهد انکّ بضعة منّى ؛ پس فاطمه (س) گفت: اگر او مرا نمىبیند من او را مىبینم، و او بو (ى من) را استشمام مىکند سپس رسول خدا فرمود: شهادت مىدهم که تو پاره تن من هستى (3)».
چه بسیار روابط نامشروع، قتلها، فرارها، طلاقها از همین نقطه نگاه مرد به زن و برعکس شروع شده است. لذا اگر ما واقعاً مىخواهیم پیرو حضرت زهرا (س) باشیم همه، هم بانوان و هم مردان جامعه تلاش کنند که در غیر موارد ضرورت بانوان را در معرض دید نامحرمان قرار ندهند. ب - خانه دارى
واقعیت مطلب این است که غرب با کشاندن زن در اجتماع و وسیله درآمد قرار دادن آن نه تنها جامعه را به فساد کشاند و شغلى براى بانوان ایجاد نکرد که مهمترین و مقدسترین شغل و کار بانوان را نیز از آنان گرفت، شغل اصلى زنان تربیت انسان است که از تربیت نهال، و درخت، ساختن صنعت و لباس و... بالاتر است، متأسّفانه جوامع اسلامى نیز مجذوب این اشتباه غرب شده و کم کم زنان را از اساسىترین کارها و با ارزشترین عملها دور مىسازند، اما فاطمه زهرا (س) با صداى رسا به بلنداى ابدیت اعلام داشت که نزدیکترین حالت زن به خداى متعال و قرب الهى که بالاترین کمال انسانى است این است که ملازم خانه خود بوده و مشغول تربیت فرزندان باشد.
پیامبر اکرم (ص) از یاران خود پرسید در کدام لحظه زن به خدا نزدیکتر است؟ جمعیّت پاسخ مناسبى ندادند تا اینکه حضرت زهرا (س) پرسش پدر را متوجه شد و چنین پاسخ داد «ادنى ما تکون من ربّها ان تلزم قعر بیتها؛ نزدیکترین حالت زن به پروردگارش این است که زن در خانه خود بماند ( و به امور زندگى و تربیت فرزندان خویش بپردازد)» از این پاسخ فاطمه(س) پیامبر اکرم (ص) خوشحال شد و به عنوان تأیید سخنان او فرمود: «انّ فاطمة بضعة منّى ؛براستى فاطمه پاره تن من است (و از سرچشمه علم من علم فرا گرفته است که چنان پاسخ سنجیده و ژرف مىدهد) (4)». ج - حجاب
مقدار حجاب واجب همان است که بدن غیر از مچ و صورت (اگر آرایش ندارد) پوشیده باشد امّا حجاب کاملى که مورد نظر زهرا (س) است آن است که حجم بدن نیز پیدا نباشد، متأسفانه برخى لباسهاى زننده در جامعه مرسوم شده که به صورت ناسالم حجم بدن زنان راجلوه مىدهد، فاطمه زهرا(س) به این مسئله توجّه داشته و نگران بوده از این که حجم بدن زن براى نامحرمان نمایان باشد.
اسماء بنت عمیس مىگوید: در روزهاى آخر زندگانى با او بودم، روزى مرا به یاد کیفیّت حمل جنازه توسط مردم انداخت، و ابراز نگرانى فرمود: که چرا جنازه زن را روى تختهاى مىگذارند و بالاى دست مردان حمل مىکنند؟! فرمود؟: من بسیار زشت مىدانم که (جنازه) زنان را پس از مرگ بر روى تابوت سرباز گذاشته و بر روى آن پارچهاى مىافکنند، که حجم بدن را براى بینندگان نمایش مىدهد. مرا بر روى تابوت آنچنانى نگذار و بدن مرا بپوشان که خدا تو را از آتش جهنّم باز دارد(5).
حضرت به سفارش به اسماء اکتفا نکرده بلکه به على (ع) چنین وصیت کرد: «اوصیک یابن عمٍّ ان تتّخذلى نعشاً فقد رأیت الملائکة صوّروا صورته ؛ وصیت مىکنم تو را اى پسر عمو! که براى من تابوتى درست کنید (دیوار دار) همانگونه که ملائکه شکل آن را بمن نشان دادهاند».
اسماء مىگوید: خدمت حضرت زهرا (س) توضیح دادم: که در سرزمین حبشه تابوتى براى حمل جنازهها درست مىکنند که بدن میت را مىپوشاند و سپس به وسیله چوبهاىتر و شاخههاى نازک درخت، شکل و قیافه آن را ترسیم کردم. حضرت خوشحال شده فرمود: «اِصنعى لى مثلهُ اُستر ینى سترک الله من النّار؛ براى من تابوتى مثل آن درست کن و مرا (با آن) بپوشان، خدا تو را از آتش دوزخ حفظ نماید(6)».
این همه حساسیت حضرت زهرا (س) نشان مىدهد که پوشاندن حجم بدن از نامحرمان اهمیت خاص و بسزا دارد و بر زنان مؤمنه است که در این بخش بخوبى از زهرا(س) پیروى نموده و خود را از دید نامحرمان حفظ نمایند. د - زن و کار خانه
فاطمه (س) در زندگى پر بار خویش، به کار و انجام وظائف خانوادگى و تربیتى توجه کاملى داشت، گندم را با آسیاب دستى آرد مىنمود نان مىپخت و کار روزانه را انجام مىداد.
روزى رسول خدا (ص) وارد منزل على (ع) شد و از اوضاع زندگى پرسید، فاطمه (س) پاسخ داد: «یا رسول الله لقد مجلت یداى من الّرحى اطْحن مرّةً و اعْجنُ مرّةً؛ اى رسول خدا! دستان من با کار کردن با آسیاب (سنگى) تاول زده و زخم شده است، زیرا گاهى گندم آرد مىکنم و زمانى آرد را خمیر مىسازم(7)،دستهاى حضرت بر اثر دستاس کردن زیاد زخمى شد و ورم کرد لذا مجبور شد خدمت پدر رود و عرض کند «قد مجلت یداى من الرّحى لیلتى جمیعاً ادیر الرّحى حتى اُصبح و ابوالحسن یحمل حسناً و حسیناً(8)؛ هر دو دستم به علّت آرد کردن گندم با آسیاب دستى ورم کرده و زخم شده است، دیشب تا صبح به آرد کردن گندم مشغول بودم و ابوالحسن، حسن و حسین را نگهدارى مىکرد».
متأسفانه در این زمان عدهاى از خانمها از انجام کارهاى منزل خوددارى مىکنند و حتى تلاش مىکنند از غذا پختن نیز شانه خالى کنند و بیشتر از غذاى بیرون از خانه استفاده کنند، که این عمل عوارض فراوانى را به دنبال دارد اضافه وزن، و امثال آن از عوارض عدم فعالیت و بى کارى است، و در نتیجه مجبور مىشوند با خرج اضافى تن به ورزشهایى بدهند که خیلى بیشتر از کارهاى خانه زحمت و رنج دارد. تقسیم کار
البته به این نکته نیز توجّه شود که کار در منزل اختصاص به مادر خانه ندارد خوبست فرزندان و مخصوصاً شوهر نیز همسر را در این راه یارى رساند، از همه بهتر آن است که تقسیم کار در خانواده وجود داشته باشد.
حضرت زهرا(س) به این مسئله نیز سخت اهمیت مىداد، کارهاى خانه و خانواده را بین خود و امیر مؤمنان (ع) و کار روزانه داخل منزل را نیز بین خود و خدمتکارانش به گونهاى مساوى تقسیم مىکرد.
سلمان فارسى مىگوید: فاطمه زهرا(س) را دیدم که با دستان مبارک و با آسیاب دستى گندم را آرد مىکند، جلو رفته پس از سلام گفتم: اى دختر رسول خدا! خود را به زحمت مینداز در کنار شما خدمتکار منزلتان فضّه ایستاده است کار منزل را به ایشان واگذار! حضرت فاطمه (س) فرمود: «اوصانى رسول الله ان تکون الخدمة لها یوماًولى یوماً فکان امس یوم خدمتها و الیوم یوم خدمتى ؛ رسول خدا (ص) به من سفارش فرموده که کارهاى خانه را با او (فضّه) تقسیم کنم، یک روز او کار کند و روز دیگر من، دیروز نوبت او بود و امروز نوبت من(9)».
امّا درباره تقسیم کار خانه با همسرش على (ع) حضرت باقر(ع) فرمود: حضرت فاطمه کارهاى منزل را با حضرت على(ع) این گونه تقسیم کرد که خمیر کردن آرد، و نان پختن، تمیز کردن و جارو زدن خانه، به عهده فاطمه(س) باشد و کارهاى بیرون منزل از قبیل جمع آورى هیزم، و تهیّه مواد اولیّه غذایى برعهده على (ع) باشد.
امام صادق (ع) فرمود: این تقسیم کار، با رهنمود رسول خدا انجام گرفت، آنگاه که فرمود: کارهاى داخل منزل را فاطمه و کارهاى بیرون منزل را على (ع) انجام دهد. حضرت زهرا(س) از این تقسیم کار به شدّت خوشحال شد لذا فرمود: «فلا یعلم ما داخلینى من السُّرور الّا الله باکفائى رسول الله تحمّل رقاب الرّجال ؛ جز خدا کسى نمىداند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم، زیرا رسول خدا مرا از انجام کارهایى که مربوط به مردان است معاف داشت (10)». ه - زن و ساده پوشى و سادگى زندگى
امروزه بر کسى پوشیده نیست که همه اجتماع به نوعى گرفتار تجملات و زیاده روى در لباس و وسائل زندگى شدهاند، به قدرى چشم و هم چشمى فراوان شده که جلسات عروسىها و حتى جلسات روضه و ختم و حتى رفتن بر سر مزارها هنگام مراسم به نمایشگاه لباسها و زیورآلات تبدیل شده است، و عمده این تجملات را زنان دامن مىزنند. یقیناً تمام اقشار جامعه جز عدهاى قلیل توان چنان تجملات و تشریفات و زیادهروىها را ندارند لذا مرد خانه مجبور مىشود یا تن به کارها و در آمدهاى نامشروع دهد، و یا زیر بار کارى بیش از توان جسمى و چند شیفت برود که در هر دو صورت عوارض و پى آمدهاى ناگوارى دارد حتى براى همسران و فرزندان.
بر زنان است که با توجه به وضعیت زندگانى فاطمه زهرا (س) مقدارى از تجمّلات و زیاده روىها و زیاده خواهى بکاهند، مخصوصاً همسران مسئولان و افرادى که به عنوان الگو در جامعه مطرحند.
سلمان فارسى مىگوید: روزى حضرت فاطمه (س) را دیدم که چادرى وصله دار و ساده بر سر داشت در شگفتى ماندم و گفتم: عجبا! دختران شاهان ایران و قیصر روم بر کرسیهاى طلایى مىنشینند و پارچههاى زربافت به تن مىکنند، امااین دختر رسول خداست! نه چادرى گران قیمت بر سردارد و نه لباسهاى زیبا! فاطمه(س) فرمود: «یا سلمان! انّ اللّه ذخّر لنا الثّیاب و الکرا سىّ لیوم آخر ؛ اى سلمان! خداوند بزرگ لباسها(ى زینتى) و تختهاى (طلایى) را براى ما در روز قیامت ذخیره کرده است(11)».
آنگاه زهرا (س) خدمت پدر رفت و شگفتى سلمان را این گونه مطرح کرد: اى رسول خدا سلمان از سادگى لباس من تعجب نمود، سوگند به خدایى که تو را مبعوث فرمود، مدّت پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندى است که روزها بر روى آن شترمان علف مىخورد و شبها بر روى آن مىخوابیم و بالش، چرمى است که از لیف خرما پر شده است (12)»
البته هرگز توقّع این نیست و در توان کسى هم نیست که مانند على (ع) و زهرا(س) رفتار شود ولى بانوان جامعه تلاش کنند با حفظ موقعیّت زمانى و مکانى در حد توان سادگى لباس و زندگى را شعارشان قراردهند تا رنگ و بوى از فاطمه زهرا(س) در زندگى آنها مشاهده شود. و - زن و آرایش
یکى از خواسته طبیعى زن بخاطر مصالحى بشرى، تمایل به آرایش و پیرایش و تزیین است هر زنى کشش به طرف زیبا نمودن و جذاب نمودن خویش را در درون خود مىیابد و احساس مىکند که دوست دارد با هرگونه امکاناتى خود را محبوب دلهاى دیگران کرده و چشمهاى پرتعجب و خیره دیگران را به خویش جلب نماید. ولى در اسلام این تمایل طبیعى در چهارچوبه طبیعى خود مجاز شمرده شده است. در اسلام به آرایش و عطر زدن و استفاده از بوهاى خوش براى شوهر و محارم، یا منزل و یا در حالت عبادت و نیایش سفارش شده و نوعى عبادت و مستحب شمرده شده است. آنچه، نهى شده است و سفارش به احتیاط کردهاند، استفاده از عطر و آرایش در مقابل نامحرمان است که هم باعث تخریب اخلاق دیگران و تهییج احساسات جنسى آنان مىشود، و هم خود زن تا سر حد یک موجود صرفاً جنسى سقوط مىکند و باعث مىشود که دیگران او را در حدى بالاتر از یک کالاى دلچسب شهوانى ننگرند. امروزه متأسفانه عدّهاى از بانوان برعکس عمل مىکنند، در اجتماع و منظر نامحرمان از آرایشهاى آنچنانه و عطروبوى جاذب استفاده مىکنند ولى در محیط خانه و براى شوهر و عبادت، کمتر به آرایش و بوى خوش توجّه مىکنند. سفارش حضرت زهرا (س) به زنان این است که در محیط خانه و زندگى و همین طور در حال عبادت از آرایش و بوى خوش به بهترین وجه استفاده شود. تهیه عطر براى شب عروسى
آرایش و عطر براى زنان در زندگى زن و شوهرى باعث شادابى و دلگرمى طرفین مىشود. پیامبر اکرم (ص) سخت به این ظرافتها توجه داشت، لذا به عمار یاسر مىگوید: عطر خوبى تهیه کرده به منزل فاطمه بردم. حضرت فرمود: «یا ابا الیقظان ما هذا الطیّب ؛ اى عمار این عطر چیست؟ عرض کردم: پدرت رسول خدا (ص) مرا امر کرد تا فراهم نمایم(13)». استفاده دائمى از بوى خوش
برخى زنان گاهى از آرایش و بوى خوش در محیط خانه استفاده مىکنند و گاهى به این امر توجّه نمىکنند خوب است این امر در محیط زندگى زن و شوهرى و محل عبادت به صورت امر مستمر و دائمى در آید. حضرت زهرا (س) چنین حالتى داشت و انتظار او از بانوان هم این است که به این امر همّت گذارند.
امّ سلمه مىگوید: از حضرت زهرا (س) پرسیدم که آیا عطر و بوى خوش ذخیره کردهاى؟ فرمود: آرى. رفت و شیشه عطرى آورد، و مقدارى در کف دست من ریخت، بوى خوشى داشت که هرگز نبوییده بودم. گفتم این عطر خوشبو را از کجا تهیّه کردهاى؟ فرمود: «هو عنبرٌ یسقط من اجنحة جبرئیل؛ این عطر مشکى است که از بال و پر جبرئیل فرو ریخته است (14)». آن حضرت، حتى در واپسین لحظههاى زندگى بوى خوش رافراموش نکرد. اسماء بنت عمیس مىگوید: در واپسین لحظههاى زندگى، حضرت زهرا (س) وضو گرفت و به من فرمود: «هاتى طیبى الّذى اتطیّب به و هاتى ثیابى التى اصلّى فیها؛ (اى اسماء!) عطر مرا، همان عطرى ک همیشه مىزنم، و پیراهنى را که همیشه با آن نماز مىگزارم بیاور...(15)». زن و شوهردارى
از مسائلى که زهرا (س) هم عملاً و هم با گفتار به زنها و مردها تعلیم و سفارش نموده نیکو همسردارى و شوهردارى است. به مردها این گونه سفارش نمود: «خیارکم الینکم مناکبة و اکرمهم لسانهم ؛ بهترین شما کسى است که در برخورد با مردم نرمتر و مهربانتر است و ارزشمندترین مردم کسانى هستند که با همسرانشان مهربان و بخشندهاند(16)».
اما زنان اولین نکته که جداً باید به آن توجّه کنند مهربانى با شوهر و خوبىهاى او را به زبان آوردن است، البته این وظیفه به عهده مرد نیز هست که با همسر خود مهربان باشد و نسبت به او اظهار محبت کند و خوبىهاى او را به زبان آورد.
حضرت زهرا (س) از همان روز اول زبان به تمجید على (ع) گشود و خوبىهاى او را مرتب بیان و بازگو نمود که به نمونههایى اشاره مىشود. 1- شب ازدواج
حضرت زهرا (س) در لحظههاى آغازین زندگى، لب به ستایش شوهر نمونهاش گشود و به شناساندن آن بزرگمرد پرداخت، و در اشعارى چنین فرمود:
افتخار و عزت والا، از آن ما شد و ما در میان فرزندان «عدنان» سربلند شدیم، تو به بزرگى و برترى رسیدى و از همه آفریدهها والاتر شدى و جنّ و انس از عظمت تو عقب ماندند.
منظورم «على (ع)» است بهترین کسى که گام بر خاک نهاده است، بزرگوار و داراى احسان و نیکى .
برترینهاى اخلاقى و بزرگى از آن اوست تا آن زمان که مرغان بر شاخهها به ترنّم مشغولند(17). 2- بعداز عروسى
پیامبر اکرم (ص) پس از سپرى شدن مراسم عروسى، خانه على و زهرا(علیها السلام) آمد در ابتدا از على (ع) پرسید: همسرت را چگونه یافتى؟ امام پاسخ داد: «نعْم العون على طاعة اللّه؛ بهترین یاورى است بر طاعت و بندگى خدا نمودن» سپس از دخترش زهرا(س) پرسید: شوهرت را چگونه یافتى؟ گفت: «خیرٌ بعلٍ؛ بهترین شوهر است (18)».
این گونه تمجیدها از همدیگر زندگى مشترک را شیرین و با نشاط مىکند، و باعث دلگرمى به زندگى مىشود. فاطمه (س) هیچگاه دست از تعریف و تمجید على(ع) بر نداشت و در سخترین دوران زندگى خود، یعنى هجوم به خانه او و اهانت به آن حضرت باز على (ع) را این گونه تمجید مىنمود «على امامى ربانى و الهى و هیکل نورانى و مرکز توجه همه عارفان و خداپرستان و فرزندى از خاندان پاکان، گوینده بحق و روا، جایگاه اصلى و محور امامت و پدر حسن و حسین دو دسته گل پیامبر، و دو سرور جوانان اهل بهشت است(19)». ح - تحمّل کمبودهاى زندگى
زندگى مشترک هر انسانى داراى فراز و فرود و سختى و خوشى، و ثروتمندى و ندارى است. یقیناً براى هر کسى روزگارى پیش مىآید که از نظر معیشت ممکن است سخت در مضیقه و تنگنا قرار گیرد. زنان فهیم و متدینه در چنین روزهایى با تحمل کمبودهاى زندگى و فقر وندارى و تحمل سختیهاى آن و ناملایمات مىسازند و با لبخند شادى آخرین حزن و اندوه را از دل شوهر و فرزندان مىزدایند. فاطمه زهرا (س) چنین انتظارى از زنان مؤمنه دارد چرا که خود در اوج صبر و بردبارى و تحمّل کمبودها و نداریهاى زندگى بود. به این نمونهها توجه کنید:
1- در یکى از صبحگاهان امیر مؤمنان على (ع) فرمود: «فاطمه جان! آیا غذایى دارى تا گرسنگى ام برطرف شود؟ پاسخ داد: نه، به خدایى که پدرم را به نبوّت و شما را به امامت برگزید سوگند که دو روز است در منزل غذاى کافى نداریم، آنچه بود به شما و فرزندانم دادم و خود از غذاى اندک موجود استفاده نکردم.
امام با تأسف فرمود: فاطمه جان! چرا به من اطلاع ندادى تا به دنبال تهیّه غذا بروم؟ فاطمه گفت: «یا اباالحسن انّى لاستحیى من الهى ان اکلف نفسک مالاتقدّر علیه؛(20) اى اباالحسن! من از خدایم حیا مىکنم که تو را به چیزى وادار نمایم (و از تو درخواستى داشته باشم) که تو بر آن توان و قدرت ندارى» این درس بزرگى است براى همه زنانى که زهرا(س) را به عنوان الگو پذیرفتهاند، که بخاطر درخواستهایى که در توان شوهر نیست زندگى و نشاط زندگى را از بین نبرند، و خداى ناکرده زندگى مشترک را متلاشى نکنند.
2- روزى على (ع) فرمود: فاطمه جان آیا غذایى موجود است که بیاورى؟ فاطمه پاسخ داد: سوگند به خداوندى که حق و قدر تو را بزرگ شمرد، سه روز است که غذاى کافى در منزل نداریم و همان مقدار ناچیز را در اختیار شما قرار دادم و خود گرسنگى را تحمل نمودم! حضرت على (ع) فرمود: چرا اطلاع ندادى؟ گفت: «کان رسول اللّه نهانى ان اسألک شیئاً فقال لاتسألى ابن عمّک شیئاً ان جاءک بشى ءٍ عفواً والّا فلا تسألیه ؛ رسول خدا مرا نهى فرمود که چیزى از تو درخواست نمایم و به من سفارش فرمود: چیزى از پسر عمویت درخواست مکن، اگر چیزى براى تو آورد بپذیر و اگر نه خود درخواست چیزى نداشته باش(21)».
3- امیر مؤمنان على (ع) باغ خود را به 12 هزار درهم فروخت و پول آن را بین فقرا و تهیدستان مدینه تقسیم نمود و با دست خالى به منزل برگشت. طبیعى است که انتظار فرزندان و همسر پس از فروش باغ این است که مقدارى غذا و میوه براى منزل تهیه شود .
فاطمه (س) پرسید: غذاى امروز ما چه شد؟ امام براى تهیه غذا بیرون مىرود، اما فاطمه ناراحت است با خود مىگوید: چرا سؤال کردم؟ و آن گاه این جمله را به زبان جارى کرد: «فانّى استغفراللّه و لا اعود ابداً ؛ من از خدا طلب آمرزش مىکنم و دیگر این رفتار را تکرار نخواهم کرد (22)».
گاه فشار و سختیهاى زندگى به حدّى مىرسید که زهرا (س) مجبور مىشد گوشههاى آن را با پدر مطرح نماید از جمله روزى خدمت پدر عرض کرد: «من و پسر عمویم چیزى از مسائل رفاهى نداریم، مگر پوست گوسفندى که شبها بر روى آن مىخوابیم و روزها بر روى آن شتر خود را علف مىدهیم».
رسول گرامى اسلام (ص) فرمود: «یابنیّه اصبرى فانّ موسى بن عمران اقام مع امرأته عشر سنین مالهما فراش الّا عباءة قطوانیّة ؛دختر عزیزم! صبر و تحمل داشته باش، زیرا موسى بن عمران ده سال با همسرش (دختر شعیب) زندگى کرد و فرشى جز یک قطعه عباى قطوانى نداشتند(23)».
چه بسیار زندگیهایى که بخاطر یک لباس اضافى که در خواست شده و شوهر نتوانسته تهیه کند، و یا فلان وسیله زینتى و یا دکورى و... از هم پاشیده، و اگر در زندگیهاى امروزى مقدارى صبر و تحمل در مقابل کمبودها وجود داشت این همه آمار طلاق بالا نمىرفت و در سطح دنیا در رتبه چهارم قرار نمىگرفتیم، آمار بالاى طلاق در بین اقشارى مشاهده مىشود که با فقر فرهنگ دینى و معنوى از توقعات بالاى مادّى برخوردارند، که این حالت با فرهنگ شیعه بودن و فاطمه زهرا(س) و على (ع) را الگو قرار دادن سازگارى ندارد.
در یک کلام اگر آن گونه که زهرا (س) زندگى کرد و آن گونه که زهرا(س) به زنان مسلمان سفارش کرد رفتار شود، هم معنویات و آرامش زندگیها بهتر و بیشتر مىشود و هم آمار طلاقها و جدایى کم مىشود، و هم شیرینى و نشاط زندگى خانوادگى بیشتر و بهتر خواهد شد. پاورقی ها:پىنوشتها: - 1- ر.ک حدیث کساء، مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمى، پایان کتاب. 2- بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، داراحیاء التراث العربى، ج 1، ص 36، روایت 24 . 3- بحارالانوار، ج 43، ص 91، روایت 16. 4- همان، ج 43، ص 92. 5- کشف الغمّه اربلى، ج 2، ص 67، و ذخائر العقبى ص 53، فرهنگ سخنان فاطمه (س)، ص 63. 6- همان. 7- احقاق الحق، ج 10، ص 266، ذخائر العقبى، ص 105، عوالم ج 11، ص 587، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س)، ص 126. 8- بحارالانوار، ج 43، ص 134 و 84 و 85، کنزالعمال ج 15، ص 507. 9- عوالم، ج 11، ص 205، دلائل الامامه، ص 49، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س)، ص 49. 10- بحارالانوار، همان، ج 43، ص 31و 81؛ مستدرک الوسائل، ج 13، ص 48. 11- بحارالانوار، ج 8، ص 303، حدیث 61. 12- همان، ج 8، ص 303، و کوکب الدّرى، ج 1، ص 175، تفسیر برهان، ج 2، ص 346. 13- دلایل الامامه چاپ قدیم، ص 26، چاپ جدید، ص 103، عوالم، ج 11، ص 334 باب 5. 14- بحارالانوار، ج 43، ص 95 و 114، وامالى صدوق، ص 42، مجلس ثانى. 15- کشف الغمّه اربلى، ج 2، ص 62، و فرهنگ سخنان فاطمه (س) ص 129. 16- کنز العمّال، ج 7، ص 225، تاریخ بغداد، ج 12، ص 50، فرهنگ سخنان، ص 119. 17- فرهنگ سخنان فاطمه (س) همان، ص 135. 18- بحارالانوار، ج 43، ص 133 و 117؛ بامناقب این شهر آشوب، ج 3، ص 355 و 356. 19- ریاحین الشریعه، ج 1،ص 93. 20- بحارالانوار، ج 37، ص 103، تفسیر برهان، ج 1، ص 282. 21- بحارالانوار، ج 14، ص 197، احقاق الحق، ج 10، ص 314، البدایة و النهایه، ج 6، ص 111. 22- بحارالانوار، ج 41، ص 46، کتاب امالى صدوق، حدیث 10، ص 379. 23- سنن ابن ماجه، ج 2، ص 3، تذکرة الخواص، ص 316 به نقل از فرهنگ سخنان فاطمه (س)، ص 217، حدیث 184.