"در این مقاله به تأثیر وضعیت اقتصادی – اجتماعی خانوار بر تقاضا برای آموزشعالی در ایران پرداخته میشود. رویکرد آن شناسایی عوامل مؤثر بر تصمیمگیری افراد در باره ورود یا عدم ورود به دانشگاهها و مؤسسات آموزشعالی است.
مطالعات و بررسیهای انجام شده درباره تقاضا برای آموزش عالی در سطح خرد، به تحلیل الگوی انتخاب افراد برای ورود یا عدم ورود به یک مؤسسه آموزش عالی یا تصمیم گیری خانوار برای سرمایهگذاری در تحصیلات عالی فرزندانشان دلالت دارد. از این رو الگوهایی معرفی شده اند که قادر به توصیف انتخاب افراد برای ورود به مؤسسات آموزش عالی باشند.
براین اساس، الگوسازی رفتارتقاضا نیازمند بهره برداری از روشهایی است که امکان توصیف و تخمین تابعی را که متغیر وابسته آن فقط دو حالت را اختیار میکند، فراهم سازد. در این تحقیق از مدلهای دو وجهی (choice binary) استفاده شده است که متغیر های آنها برگرفته از نظریه سرمایه انسانی است.
یافته های پژوهشی نشان میدهند که :
1. اگر سطح تحصیلات سرپرست خانوار دیپلم و بالاتر باشد، به طور متوسط و با فرض ثبات سایر شرایط احتمال ورود فرد به دانشگاه افزایش می یابد.
2. هرچه تعداد اعضای خانوار بیشتر باشد ، به طور متوسط احتمال ورود فرد به دانشگاه کمتر می شود.
3. جنسیت مذکر به طور متوسط با احتمال کمتری وارد دانشگاه می شود.
4. هرچه فرد روزانه فعالیت اقتصادی بیشتری انجام دهد، احتمال ورود به دانشگاه برای وی کمتر خواهد بود.
5. هر چه زیربنای محل سکونت خانوار (نماینده طبقه اقتصادی اجتماعی ) بیشتر باشد، احتمال ورود فرد به دانشگاه افزایش می یابد.
6. هرچه سن فرد بیشتر باشد، احتمال ادامه تحصیل وی بیشتر است.
علیرغم محدودیتهای بسیار از نظر اطلاعات و دادههای آماری ، نتایج یاد شده در اکثر موارد با نتایج تحقیقات مشابه همخوانی و تطابق دارد."