آزادی خواهی و رهایی طلبی از درون مایه های اشعارغنایی سده اخیر است که بخصوص با در نظر گرفتن زمینه های اجتماعی شکل گیری آنها شایسته تامل بیشتری است. نقش شاعران در ایجاد فضای آزادی خواهی و استبداد ستیزی و ترغیب مردم به مبارزه فکری و عملی با بیداد حاکم بر اجتماع در دوران مشروطیت و پس از آن قابل چشم پوشی نیست. محمدرضا شفیعی کدکنی (م. سرشک) یکی از شاعران بزرگ پس از مشروطه ایران است که اندیشه های اجتماعی و موضوعاتی همچون آزادی، آزادی خواهی و استبدادستیزی از آرمان های او بوده و حجم کثیری از اشعار وی را در بـر گرفته است. ما در این مقاله کوشیده ایم با روش توصیفی ـ تحلیلی مفاهیم و موضوعات آزادی خواهی و استبدادستیزی را در اشعار پیش از انقلاب اسلامی شفیعی کدکنی بررسی کنیم تا به واسطه آن هم نقش این شاعر آزادی خواه را در آگاهی بخشی به جامعه عصر خود روشن تر کنیم و هم جلوه هایی از تعهد و رسالت اجتماعی شاعر را باز نماییم. مهم تر آنکه شیوه بیانی موثری را که او در بیان این موضوع، متناسب با فضای اجتماع عصر خود برگزیده است، آشکار کنیم. زیرا به نظر می رسد بین شیوه بیان غیر صریح، تمثیلی، نمادین و رمزگونه شاعر در موضوعات آزادی خواهی و استبدادستیزی با فضای جامعه استبداد زده عصر او در پیش از انقلاب اسلامی رابطه مستقیم وجود دارد.