این مقاله درصدد بیان میزان ارتباط، شباهت ها، تفاوت ها و دخل و تصرفات مولوی در مآخذ حکایت های مثنوی برآمده است و از آن جا که توجه به ساختار حکایت ها راهی برای درک بهتر و بیشتر مفاهیم و نقاط اشتراک و افتراق آن هاست و حکایت های تمثیلی مصیبت نامه عطار یکی از مآخذ مولوی در مثنوی می باشد، نگارنده به بررسی حکایت تمثیلی «آن کس که در یاری بزد» در این دو اثر پرداخته و با مقایسه عناصر روساختی (طرح و پیرنگ، شخصیت و شخصیت پردازی، گفت و گو و و بیان هنری، کشمکش و گره و مانع، زمان و مکان و صفحه پردازی، راوی و زاوید دید) و تحلیل زیر ساختی و درون مایه آن ها، تلاش نموده است پاسخ پرسش های زیر را دریابد: 1- آیا مولوی در مآخذ حکایت های خود دخل و تصرف کرده است؟ در این صورت چه تاثیری در روساخت و ژرف ساخت حکایت ها داشته است؟ 2- میزان به کارگیری عناصر داستانی در حکایت های مثنوی و مآخذ آن ها تا چه حدی است؟ 3- مولوی در به کارگیری شگردهای هنری و بیانی تا چه حد پیش رفته و چه نتایجی به دست آورده است؟ حکایت، تمثیل، عناصر داستانی، ساخت، مولوی، عطار، مقایسه و داستان