چکیده

نوشتار پیش رو گزارشی اجمالی است از سخنرانی حجت‌الاسلام زیبایی‌نژاد در مرکز پژوهش‌های صدا و سیما که با حضور کارشناسان رسانه حول موضوع زن و مرد در رسانه صورت گرفته است. نظر خوتنندگان عزیز را به آن جلب می کنم.

متن

افراد در زندگی اجتماعی ناگزیر از ارتباط هستند و ارتباط دو فرد با یکدیگر، حتی دو فرد از دو جنس مخالف، از ضرورت‌های زندگی اجتماعی است، ولی در زندگی روزمره، ایجاد ارتباط فی‌نفسه هدف نیست، بلکه ارتباطات راهی برای رسیدن به هدف است. شما با دیگران ارتباط برقرار می‌کنید که به هدفی برسید. مثلاً من با شما صحبت می‌کنم که بگویم تشنه‌ام، آب می‌خواهم. صحبت کردن وسیلة انتقال پیام است. اما گاهی اوقات این‌گونه نیست. صحبت موضوعیت دارد نه پیام.
امروزه رابطه زن و مرد، دارای مختصات جدیدی است. یکی از ویژگی‌های این رابطة جدید، این است که نفس رابطه مطلوبیت دارد یعنی افراد به قصد ارتباط با یکدیگر ارتباط می‌گیرند. دومین ویژگی ارتباط در عصر جدید آن است که جنسیت در این ارتباط تأثیر دارد، یعنی افراد می‌خواهند با فردی از جنس مخالف رابطه برقرار کنند و ویژگی سوم ارتباط مورد بحث این است که در این ارتباطات، تبادل عاطفی صورت می‌گیرد و در مواردی، رابطه عاطفی به رابطه جنسی نیز تبدیل می‌شود. این سه ویژگی، مختصات رابطه زن و مرد در جوامع مدرن است و به عنوان یک پدیده نوظهور می‌بایست مورد توجه قرار گیرد. گرچه در جوامع قدیم نیز این‌گونه رابطه وجود داشته؛ اما فراگیر نبوده و امروزه زمانی که جوانی از رابطه سؤال می‌کند، رابطه با این مختصات را مد نظر دارد.
اولین موضوع که در خصوص رابطه زن و مرد در رسانه باید مورد توجه واقع شود این است که منظورمان را از رابطه زن و مرد در رسانه تبیین کنیم. گاهی مقصود ما از رابطه، رابطه زن و مرد به مثابه موضوع برنامه‌هاست؛ یعنی برنامه‌هایی که در صدا و سیما با موضوع رابطه زن و مرد تهیه می‌شود یا فیلم‌هایی که محور اصلی‌شان رابطة دختر و پسر است. گاهی رابطه زن و مرد به مثابه فاعل در رسانه مدنظر است به طور مثال شما فرض‌کنید در برنامه‌های خانواده یک مجری خانم و یک مجری آقا با هم، برنامه‌ای را اداره می‌کنند در این صورت موضوع برنامه روابط زن و مرد نیست، اما الگویی از ارتباط زن و مرد به نمایش گذاشته می‌شود و در مواردی رابطة زن و مرد در رسانه به مثابة نتیجه در نظر گرفته می‌شود؛ یعنی تأثیراتی که رسانه بر رابطه زن و مرد می‌گذارد. هر برنامه‌ای، حتی برنامه اقتصادی، موسیقی، سرودهایی که در تلویزیون پخش می‌شود، از جهت تأثیر در روابط زن و مرد به بحث گذاشته می‌شود. یعنی تأثیرات برنامه‌های صدا و سیما بر روابط زن و مرد سنجیده می‌شود. این بخش اخیر بسیار حائز اهمیت است که معمولاً از آن غفلت می‌‌شود.
 محور بعدی، طرح این پرسش است، آیا ذات رسانه به گونه‌ای است که در آن تمایل به روابط زیاد باشد یا خیر؟ «نیل پستمن» در آثارش اصرار دارد که ذات رسانه به گونه‌ای است که فرهنگ خاصی را تولید می‌کند و شما نمی‌توانید رسانه را از این خصلت ذاتی‌اش تخلیه کنید، لذا زمانی که از فرهنگ مکتوب به فرهنگ تصویری روی می‌آورید باید بتوانید پیامدهای تصویری‌شدن فرهنگ را تشخیص دهید. یکی از پیامدهای آن این است که در فرهنگ تصویری به جذابیت‌های بصری اهمیت داده می‌شود و زمانی ماهیت یک برنامه، تلویزیونی است که انتقال پیام آن با تصویر باشد. حالا اگر شما با مختصات تلویزیونی پیام ارائه کنید، علی‌القاعده باید تصویر نقش‌آفرینی کند و تأثیرگذار باشد و از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذاری‌اش جذابیت بصری است. موقعی که شما جذابیت بصری را در رسانه به عنوان یک اصل، تعریف کردید این اصل اقتضائات خودش را نشان می‌دهد، لذا در قدم اول باید تکلیف این خصلت رسانه‌ای مشخص شود. «پستمن» معتقد است این خصلت از ویژگی‌های ذاتی رسانه است و از رسانه قابل تفکیک نیست.
اگر این اقتضای رسانه را بپذیریم، می‌بایست به این پرسش مهم پاسخ دهیم که تأثیر‌گذاری رسانه در امر تربیت نسل جوان، با توجه به مختصات رسانه، به چه میزان است؟ زمانی تلاش می‌کنیم رسانه را تغییر ماهیت دهیم و مختصاتش را به مختصات جدیدی تبدیل کنیم ولی در فضای فعلی، که رسانه، همین رسانه است باید مشخص کنیم که آیا می‌بایست نقش رسانه را در زندگی نسل جوان پررنگ کنیم یا خیر؟
محور دیگر این است که ادبیات بحث از موضوع روابط زن و مرد روان‌شناسانه است یا جامعه‌شناسانه؟ بحث روابط که مطرح می‌شود معمولاً افرادی که تخصصشان روان‌شناسی یا علوم‌تربیتی است، نکاتی ارائه می‌دهند؛ اما معمولاً این افراد با نگاه جزئی به مسئله نگاه می‌کنند؛ یعنی یک فرد را در نظر می‌گیرند که چه تمایلاتی دارد و تمایلاتش چگونه سبب می‌شود که به سمت رابطه زن و مرد برود. ولی موقعی که می‌بینید که بحث رابطه زن و مرد از کثرت و شیوع  برخوردار ‌شده و در جامعه به عنوان یک مسئله مطرح شده و نظر‌سنجی‌ها عنوان می‌کند قریب به شصت درصد جوانان ارتباط جنسی با جنس مخالف را در دورة جوانی یا نوجوانی‌شان تجربه کرده‌اند و چند درصد روابط، به مرحله حاد رسیده است، نگاه جامعه‌شناسانه به موضوع، تقویت می‌شود. به نظر می‌رسد تاکنون توجهمان به روابط زن و مرد، به عنوان یک پدیدة اجتماعی ضعیف بوده است و می‌بایست تأثیر ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، حتی سیاسی بر مسئله روابط زن و مرد و عوامل کلانی که باعث گسترش این مسئله می‌شود را بررسی وسپس جایگاه رسانه، مخصوصاً رسانة تصویری در توسعة روابط را ارزیابی کرد.
محور دیگر بحث، این است که بحث در موضوع روابط زن و مرد با چه مفاهیم دیگری پیوند برقرار می‌کند؟ مفاهیم فردگرایی، سکولاریزم، لیبرالیزم، الگوهای سبک زندگی، هویت جنسی، گروه‌های مرجع، خانواده و تحولات خانواده، مطالبات، مخصوصاً زبان‌شناسی مطالبات، نظام آموزشی و بحث‌های دیگری از این دست با بحث ما مرتبط می‌شود که در بحث از عوامل توسعة روابط زن و مرد به آن توجه می‌شود. برخی معتقدند که رابطه زن و مرد در عصر جدید از ضروریات است یعنی وانمود می‌شود که ضرورت زندگی جدید، توسعة رابطه زن و مرد است، یعنی عصر جدید ما عصری است که ارتباطات در آن حرف اول را می‌زند و در عصر ارتباطات شما نمی‌توانید الگوهای محدود کنندة ارتباط را ارائه دهید؛ چون محدودیت‌ها، شما را ناتوان می‌کنند. در عصر جدید مشاغل زنانه شیوع پیدا کرده‌اند و در این عصر کارفرما افرادی را استخدام می‌کند که در برقراری ارتباط موفق‌تر باشند و زنان  عناصر مطلوب در این عرصه‌اند. پرسشی که در این فضا مطرح می‌شود این است که اگر ضرورت ارتباط را بپذیریم ارتباط نوع اول ضرورت دارد یا ارتباط نوع دوم، که تعریف آن را ذکر کردیم، یعنی آیا ضرورت زندگی اجتماعی امروز ارتباط به جهت نفس ارتباط است که در آن جنسیت نیز مدخلیت دارد و عاطفه و روابط جنسی نیز تبادل می‌شود؟
بحث دیگر در عوامل ایجاد کننده ارتباط،‌ در جوامع جدید، این است که فضاهای ارتباطی توسعه پیدا کرده‌اند و این توسعه فضاهای ارتباطی، در کنار توسعة فردگرایی، آثار خاصی بر جای می‌گذارد. فردگرایی به این معناست که شخص تحت‌تأثیر فرهنگ رایج، به دنبال شادکامی فردی خویش است، یکی از نویسندگان که از وضعیت جامعة کانادا گزارش می‌دهد چنین تعبیری دارد که امروزه زوج‌های جوان به قانون‌گذار اجازه نمی‌دهند که قوانینی را وضع کند که شادکامی فردی آن‌ها را محدود کند. حتی قوانین خانواده نباید در خدمت محدود کردن فردگرایی باشد و شخص باید در پیگیری تمایلات فردی‌ حمایت شود، دیگر در این حالت شما نمی‌توانید با چنین اشخاصی که در این فرهنگ پرورش یافته‌اند بحث غلبه مصالح اجتماعی را مطرح کنید. او به منفعت شخصی خودش فکر می‌کند نه به مصالح اجتماعی. پرسش ما در این خصوص این است که نسبت رسانه با فردگرایی چیست؟ یعنی آیا رسانه در  برنامه‌های خود فردگرایی و حقوق فردی را پررنگ می‌کند یا حیثیت‌های گروهی، ارزش‌های گروهی، مسئولیت‌های اجتماعی و مسائل خانوادگی را پر اهمیت نشان می‌دهد؟ این نکته مهم است که وقتی فردگرایی در تکنولوژی ضرب می‌شود توسعه می‌یابد. به عنوان مثال اگر در خانواده یک دستگاه تلویزیون وجود داشته باشد، ممکن است بر سر دیدن تلویزیون نزاع صورت گیرد. بسیاری از خانواده‌ها مشکل را با خرید دو دستگاه تلویزیون حل می‌کنند. این نشان می‌دهد که شما در پیگیری تمایلات فردی خودتان آزاد هستید. این تأثیرات در آینده نسل جوان ما به چه ‌گونه است؟ باید مطالعه جامعی بر روی تأثیرات تکنولوژی‌هایی که در خدمت توسعه شادکامی فردی، هستند (مثل اینترنت و تلفن همراه) صورت گیرد. مثلاً بررسی شود که تأثیر پیامک و تلویزیون به عنوان مظاهر تکنولوژی بر فردگرایی و شادکامی فردی و نهایتاً فرهنگ عمومی و روابط زن و مرد چگونه است.
محور دیگری که اخیراً مورد توجه قرار گرفته است، بحث الگوهای سبک زندگی است. این بحث چند دهه است که در جهان غرب و به دنبال آن در ایران نیز مطرح شده است.  «اریک فروم» مطرح می‌کند که در جوامعی که به سمت مصرفی شدن حرکت می‌کنند، الگوی روابط جنسی نیز تغییر می‌‌کند، علت آن این است که اگر نفس، عادت کند که در مقابل خواسته‌هایش مقاومت نکند همان‌گونه که در حوزة اقتصاد، مدیریت نفس تضعیف می‌شود، در حوزة تمایلات جنسی نیز ضعیف می‌شود. یعنی همان‌گونه که در مقابل یک کالای اقتصادی، نفس تحمل خویشتن‌داری ندارد، مسئله جنسی هم یک کالاست و در مقابل این کالا هم خویشتن‌داری تضعیف می‌شود. در جامعه‌ای که رسانه تب مصرف را ایجاد می‌کند، در برنامه‌های مستقیم یا غیرمستقیم، مصرف‌گرایی را ترویج می‌دهد باید منتظر پیامدهای آن در حوزة اخلاق جنسی نیز باشیم. البته ممکن است رسانه‌ها برای این مقوله توجیه عقلانی (به معنای مدرن آن) داشته باشند، یعنی اگر از رسانه بپرسیم چرا در رسانه این میزان تبلیغات که مردم را به سمت مصرف‌گرایی سوق می‌دهد صورت می‌گیرد؟ معمولاً به دو گونه پاسخ می‌دهند. یک پاسخ رسانه‌ای است که می‌گوید بخشی از بودجه‌های ما از طریق دولت تأمین می‌شود و بخشی از آن را نیز می‌بایست از تبلیغات تأمین کنیم، بحث دیگری که کارشناسان اقتصادی مطرح می‌کنند این است که برای اینکه چرخ اقتصاد فعال‌تر شود، باید مصرف، زیاد شود ولی هیچ‌کدام به این سؤال پاسخ نمی‌دهند که این فرهنگ مصرف چه فاجعه‌ای برای خانواده‌هاست! در این صورت اعضای خانواده درگیر درآمدزایی می‌شوند، اصطکاک قوا پیش می‌آید، خستگی اعضای خانواده رخ می‌دهد، زن و شوهر چند شغله می‌شوند، هویت جنسی دستخوش تحول می‌شود، تصویر زنانگی و مردانگی مخدوش می‌شود و مفهوم هویت جنسی با موضوع روابط زن و مرد ارتباط برقرار می‌کند. «کاستلز» نویسنده کتاب «عصر اطلاعات» در جلد 2 این کتاب عنوان می‌کند که: تحولاتی که در 40 سال اخیر در رابطة زن و مرد، افزایش آمار طلاق، سست شدن خانواده‌ سنتی،  افزایش اشتغال زنان، رواج هم جنس‌گرایی و مسائل دیگری از این دست رخ داده که بیش از هر چیز ناشی از تحولات هویت جنسی است یعنی هویت زنانه در حال متحول شدن است. تصوری که زنان از زن بودن دارند متحول ‌شده و مرزهای هویتی در هم آمیخته است. دیگر نه زن، «زن» است و نه مرد، «مرد». این بحث با بسیاری از مفاهیم، مثل نسبت ارزش‌ها در ارتباط است که در جای خود باید تبیین شود در همین رابطه ضعف خانواده در تربیت جنسی اعضای خود و ضعف در مهارت جنسی، مسئله‌ای است که رسانه در این ضعف‌ها بدون تأثیر نبوده است. روابط دختر و پسر در بسیاری از خانواده‌ها مخصوصاً در خانواده‌هایی که فرهنگ آپارتمانی وجود دارد عادی است. صدا و سیما نیز به این مسئله دامن می‌زند. افراد نامحرم به قدری با یکدیگر رابطه دارند که گمان می‌شود آنان زن و شوهرند. رسانه به جامعه آموزش می‌دهد که مرزهایی که خانواده را بیرون از خانواده جدا می‌کند بی‌ارزش است و این برنامه‌ها در بحث ارتباطات مؤثر است.
بحث دیگر، تبیین گروه‌های مرجع است که در مورد رسانه نقش اساسی ایفاء می‌کند. علی‌القاعده گروه‌های مرجع می‌بایست کسانی باشند که فرهیختگی لازم برای هدایت نسل جوان را داشته باشند. گاهی به دست خودمان در مرجعیت تغییر ایجاد می‌کنیم. به طور مثال در آستانة انقلاب، زلزلة طبس رخ داد و در سال 59 در 5 استان کشور سیل اتفاق افتاد. در این حوادث، روحانیت به عنوان گروه مرجع پیام می‌داد که افراد برای کمک مالی اقدام کنند. در سال 82 در زلزله بم، یکی از هنرپیشگان با سابقه اعلام کرد که ما در بین مردم حاضر می‌شویم و اقدام به جمع‌آوری نقدی و غیرنقدی می‌کنیم چون مردم روی ما را زمین نمی‌اندازند. بحث این است که تغییر گروه‌های مرجع طی این بیست و چند سال چگونه صورت گرفته است. پرسش این است که آیا این گروه‌های مرجع، صلاحیت لازم برای مرجعیت را دارند؟ اگر ورزشکار، بازیگر و ...مرجع شدند همان اتفاقی رخ می‌دهد که هم‌اکنون در حال وقوع است. یعنی به حساسیت‌های جنسی دامن زده می‌شود الگوی ارتباطات تغییر می‌کند و ...
بحث دیگر این است که اصولاً ما چه میزان باید تلویزیون را در جامعه گسترش دهیم و از آن انتظار داشته باشیم که در خدمت مصالح خانواده و جامعه قرار گیرد. در موضوع تلویزیون پیش‌فرض این است که این رسانه، تلویزیون حکومت اسلامی است. اما باید مختصات این تلویزیون تحلیل و ارزیابی گردد تا روشن شود که تلویزیون چه اندازه ظرفیت دارد که در خدمت بسط معارف دینی و ابزاری برای حکومت اسلامی قرار گیرد؛ آیا توسعه دادن شبکه‌های تلویزیونی به مصلحت جامعه هست یا خیر؟ در حال حاضر چند شبکه تلویزیونی داخلی فعال هستند و تعدادی از آنان شبانه‌روزی‌اند و حتی برنامه‌های جذابشان را نیمه‌شب ارائه می‌دهند. ساعات خواب و بیداری افراد در حال تغییر است. این موضوع بر روابط جنسی زن و شوهر و در تزلزل بنیاد خانواده تأثیرگذار است از طرفی اگر ارضاء نیاز در خانواده صورت نگیرد، به بیرون از خانواده منتقل می‌شود. بسیاری از این مسائل نشان می‌دهد که پرسش‌هایی در زمینه تلویزیون بدون پاسخ مانده است. رسانه را راه‌اندازی کرده‌ایم و برایش سیاست توسعه نیز داریم اما لوازمش را در نظر نگرفته‌ایم و به نظر می‌رسد درباره بحث روابط زن و مرد در رسانه، پرسش‌های متعددی وجود دارد و مقدمات بحث، مقدمات مهمی است که در این حوزه آثارش را خواهد گذاشت.

تبلیغات