چکیده

نقد کتاب « خانواده در نگرش اسلام و روان‌شناسی » : خانواده یکی از واژه‌هایی است که در هر فرهنگ و تمدنی ارزش و جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است جایگاهی که شاید به واسطه ویژگی منحصر به فرد خانواده، بوجود آمده باشد. خانواده از یک سو در بر گیرنده همه افراد اجتماع است، چون هر فردی خود زیر مجموعه یک خانواده است و از سوی دیگر یکی از واحدهای تشکیل دهنده اجتماع بوده و در هر دو موقعیت، نقش مهم و اساسی خود را به خوبی ایفا می کند. شاید بتوان گفت که این اهمیت بیش از اندازه خانواده است که موجب شده است در بیشتر موارد همه شخصیت‌ها و گروه های متخصص و غیر متخصص به خود اجازه دهند تا در مورد آن سخن پردازی نموده و اظهار نظر نمایند.

متن

خانواده یکی از واژه‌هایی است که در هر فرهنگ و تمدنی ارزش و جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است جایگاهی که شاید به واسطه ویژگی منحصر به فرد خانواده، بوجود آمده باشد. خانواده از یک سو در بر گیرنده همه افراد اجتماع است، چون هر فردی خود زیر مجموعه یک خانواده است و از سوی دیگر یکی از واحدهای تشکیل دهنده اجتماع بوده و در هر دو موقعیت، نقش مهم و اساسی خود را به خوبی ایفا می کند. شاید بتوان گفت که این اهمیت بیش از اندازه خانواده است که موجب شده است در بیشتر موارد همه شخصیت‌ها و گروه های متخصص و غیر متخصص به خود اجازه دهند تا در مورد آن سخن پردازی نموده و اظهار نظر نمایند. به راستی این کدام ویژگی خانواده است که اهمیت آنرا تا به این حد افزایش داده است و آنرا جزء اولین و بنیادی‌ترین مباحث مورد توجه در علوم اجتماعی، روانشناسی، سیاسی، پزشکی، حقوق، اقتصاد و .... قرار داده است. شاید راز اهمیت ویژه خانواده را در کارکردهای گوناگون و مهم آن یافت، کارکردهایی که در همه شئون اجتماع نقش مهمی را ایفا می‌کنند، به همین جهت اندیشمندان و مؤسسات علمی، در همه رشته‌های یاد شده، در تلاشند تا دین خود را در مورد این واحد مهم اجتماعی، ادا نموده و از منظر خود آنرا مورد بحث و بررسی قرار دهند. همچنانکه می‌دانید تاکنون کتب گوناگونی در زمینه خانواده از دیدگاه جامعه‌شناختی و از دیدگاه روان‌شناختی به رشته تحریر درآمده‌است، اما شاید بتوان گفت که اولین کتابی که در صدد بیان توأم دو دیدگاه اسلام و روان‌شناسی بوده‌است؛ کتاب (خانواده در نگرش اسلام و روانشناسی ) می‌باشد که با قلم روان یکی از محققین پرتوان حوزه، به رشته تحریر در آمده است. محقق گرامی هدف خود را از نگارش این کتاب، «برداشتن گامی در جهت روشن ساختن مسائل روان شناختی و دینی خانواده » عنوان می‌نماید از طرف دیگر در مقدمه ناشران نیز هدف از انتشار این کتاب اینگونه عنوان شده‌است که: « نیاز گسترده دانشگاهها به منابع و متون درسی با نگرش اسلامی در رشته های علوم انسانی و محدود بودن امکانات مراکز علمی و پژوهشی پاسخگو، به این نیاز، ایجاب می کند که چنین متونی تهیه شده و در دسترس این مراکز و همچنین دانشجویان و محققان قرار گیرد. » در مقام بیان ویژگی‌های این کتاب باید بگوییم که این کتاب در شش فصل نگاشته شده‌است که در هر فصل به موضوعی از مباحث خانواده پرداخته شده‌است. در فصل اول که با عنوان نگاه اسلام به ازدواج مشخص شده‌‌‌است به مباحثی چون: سیر تاریخی مباحث خانواده از دیدگاه اسلامی، تعریف خانواده، مراحل تحول خانواده، زمان مناسب ازدواج، شرایط گزینش همسر و .... پرداخته‌شده‌است. سیر تاریخی مباحث خانواده از دیدگاه اسلام در این بخش مؤلف محترم پس از یک مقدمه، به معرفی نظرات ابن سینا، غزالی، خواجه نصیرالدین طوسی، فیض کاشانی، علامه طباطبایی و شهید مطهری پرداخته‌است و سعی نموده تا با پرداختن به نظریات مدون این شخصیت‌ها، خوانندگان را با نظرات عالمان دینی در امر خانواده آشنا نماید. و به نظامهای مدونی که برای تبیین خانواده از سالها پیش توسط این افراد ارائه شده‌است به صورت کوتاه اشاره نماید. و در نهایت هدف از طرح این مبحث بیان این مطلب است که ادیان الهی و بویژه دین اسلام، بدنبال تبیین و ارائه بهترین چارچوب و اصول، برای زندگی بهتر و متعادل می‌باشد. تعریف خانواده در بخش دیگری از این فصل، پس از تعریف خانواده از نگاه جامعه‌شناسان و روان‌شناسان، به تبیین و تعریف خانواده از دیدگاه اسلام پرداخته‌است و در این راستا، به ویژگی‌هایی هم‌چون مراتب سه‌گانه خانواده اشاره ‌نموده‌است که عبارتند از : - خانواده مرتبه اول، زن و شوهر و فرزندان بدون واسطه؛ - خانواده مرتبه دوم، زن و شوهر و فرزندان، والدین زن یا شوهر؛ - خانواده مرتبه سوم، زن و شوهر و فرزندان، به علاوه والدین زن یا شوهر و دایی، خاله، عمو و عمه فرزندان. از نکات مهم دیگر در این فصل شرایط گزینش همسر از دیدگاه اسلام است. در این قسمت مؤلف در دو بخش به توضیح مباحث پرداخته‌است که ابتدا به ملاکهای عرفی گزینش همسر پرداخته است و سپس دیدگاه اسلام را بیان کرده‌است و به تفاوت نگرش در فرهنگ‌های مختلف در این زمینه نیز اشاره نموده‌است. از دیدگاه عرفی ملاکهای همسر گزینی عبارت‌اند از ملاکهای بدنی، روان‌شناختی‌، اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی که البته برای هر کدام از این ملاکها هم زیر شاخه‌هایی متصور است که با کمک نمودار به تشریح این ملاکها پرداخته شده‌است. در بیان دیدگاه اسلام ایشان با استفاده از آیات و روایات 6 ملاک کلی ارائه داده‌است و زیر مجموعه‌های آن را نیز به طور خلاصه متذکر شده‌است. 1ـ صفات جسمانی که شامل سلامت، فرزند‌آوری، دوشیزه بودن و زیبایی‌های ظاهری می‌باشد. 2ـ صفات روان‌شناختی مانند هوشمندی صفات اخلاقی، حالات و رفتارهای مناسب مثل فروتنی، نرم خویی، امانت داری و ..... 3ـ توانایی‌ها و ابعاد اقتصادی، مهارتهای ویژه در اداره‌خانه، کم بودن مهریه، هزینه ازدواج و ..... 4ـ صفات دینی در اعتقادات که شامل اموری مانند ایمان به خدا و معاد و تکیه و توکل به خدا می‌باشد. 5ـ شرایط اجتماعی مانند تشابه زوجین 6ـ خویشاوندی و ویژگی‌های خانواده همسر خوب در فصل دوم مباحث مربوط به آثار روان‌شناختی ازدواج مطرح شده‌است. آثاری مانند ارضای نیاز جنسی، آرامش روحی، رشد و تکامل شخصیت، زمینه‌سازی برای تربیت فرزند‌‌‌‌‌‌‌‌، گسترش روابط اجتماعی از طریق خویشاوندی که البته در انتهای فصل، موضوع گسترش روابط اجتماعی از طریق خویشاوندی را بیشتر مورد دقت قرار داده و وجوه متعددی برای ‎آن مطرح می‌نمایند. در فصل سوم که با عنوان ارکان خانواده، نام‌گذاری شده‌است تلاش شده تا دیدگاه اسلام در زمینه اهداف ازدواج و آثاری که برای آن مترتب است بیان گردد. برای تحقق این اهداف همه اعضای خانواده مسئولیت‌های ویژه یا مشترکی دارند و باید روابط خود را با سایر اعضا به گونه‌ای تنظیم کنند که تا حد توان به اهداف و آثار مورد نظر اسلام در خانواده دست یابند. بنابراین سعی شده‌است مسئولیت‌ها و نوع روابط در خانواده بیان شود که در واقع ارکان خانواده از دیدگاه اسلام به شمار می‌روند. مباحثی چون، مسئولیت‌های متقابل زن و شوهر، مسئولیت‌های والدین، مسئولیت‌های فرزندان، سلسله مراتب خانواده، مرز‌ها در خانواده از این قبیل می‌باشند. در فصل چهار به راهکارهای اسلام برای کارایی و رشد مطلوب خانواده اشاره شده‌است که شامل عناوینی مانند : نقش بینشهای دینی در خانواده، توصیه‌های اخلاقی برای کارایی بیشتر خانواده، آموزه‌های رفتاری اسلام برای کارایی مطلوب خانواده، می‌باشد. در فصل پنجم نیز تعالیم اسلام و مشکلات خانواده بررسی شده‌است و با چهار موضوع کلی این فصل به اتمام رسیده که عبارتند از: عوامل مؤثر برتعارض‌ها و اختلاف‌های خانوادگی، راه‌های پیشگیری از اختلاف‌های خانوادگی در آموزه‌های اسلام، راهکارهای حل اختلاف‌های خانوادگی بر اساس تعالیم اسلام، قرآن و حل اختلافات خانوادگی. راه‌های پیشگیری از اختلاف‌های خانوادگی در آموزه‌های اسلام در این زمینه مؤلف محترم با مورد مداقه قرار دادن موضوع پیش‌گیری که یکی از گزینه‌های مورد بحث در سلامت روان است، به نکات جالبی اشاره نموده‌است توجه به گزینش همسر مناسب، آموزش زوجین، آموزش دینی، رعایت حدود و مرزها در خانواده، توجه به اصل مشورت و کسب توافق در خانواده، از اموری است که با رعایت آن‌ها می‌توان خانواده‌ای سالم و بدون اختلاف داشت. در فصل ششم نیز نظام خانواده در اسلام با اشاره به چهار موضوع کلی تبیین شده‌است که عبارتند از: 1ـ انواع خانواده در اسلام 2ـ آثار روان‌شناختی قوانین اقتصادی اسلام در خانواده 3ـ خانواده‌‌‌‌های الگو در اسلام 4ـ طرحی کلی از نظام خانواده در اسلام بطور کلی پس از معرفی کتاب ( خانواده در نگرش اسلام و روانشناسی ) و اشاره‌ای کوتاه به محتوای فصل‌های شش‌گانه آن در نقد و تحلیل محتوای کتاب باید بگوئیم که این کتاب از جهات بسیاری قابل توجه بوده و شایسته تقدیر، نثر زیبا و روان کتاب، ساختار اصولی آن و پرداختن به جوانب متعدد بحث خانواده نشان از دقت و توانمندی بالای مولف محترم داشته و گویای زحمات زیادی است که در راستای استخراج مفاهیم از آیات و روایات، کشیده شده‌است و نکته مهم دیگر اینکه به گونه‌ای استدلالی سعی شده‌است نگرش اسلام در زمینه مباحث مربوط به خانواده تبیین شود. اما واقعیت این است که هر پژوهش و متنی نکات قوت و ضعفی دارد که اشاره به نکات قوت و ضعف در قالب انتقاد و پیشنهاد سازنده، می‌تواند به رشد و پویایی این متون کمک نماید. بنابراین با احترام به مؤلف گرانقدر و ارج نهادن به زحمات پر ارزش ایشان و محتوای خوب و پر مغز این کتاب به طور خلاصه و به اختصار به چند نکته اشاره می‌شود. الفـ : با توجه به اینکه عنوان « خانواده در نگرش اسلام و روان‌شناسی » است در وهله اول و در یک نگاه در ذهن هر بیننده این موضوع نقش می‌بندد که این کتاب حاوی مباحثی تطبیقی بین اسلام و روان‌شناسی خواهد بود. در حالیکه به نظر می‌رسد هیچ مقایسه و تطبیقی در اندیشه مولف محترم نبوده‌است و ایشان در مقام بیان چنین مطلبی نبوده‌است و اگر در بعضی بخش‌ها به بعضی از مباحث روان‌شناختی یا جامعه‌شناختی اشاره‌ای شده‌، برای تبیین بیشتر بحث یا برای تایید بعضی موارد بوده‌است. بنابراین به نظر می‌رسد محتوای کتاب با عنوان کتاب هم‌خوانی چندانی ندارد. برای اثبات این ادعا می‌توان به مواردی اشاره نمود که به طور خلاصه اشاره می‌شود. اول اینکه این عدم تطابق هم در عناوین فصل‌ها کاملا مشهود است و هم در محتوا، مثلا در فصل دوم بجای عنوان کلی فصل که؛ آثار روان‌شناختی ازدواج؛ است، بهتر بود که آثار روان‌شناختی ازدواج از دیدگاه اسلام و از دیدگاه روان‌شناختی در دو مولفه مجزا مطرح می‌شد که چنین عنوانی وجود ندارد و در محتوا هم در برخی موارد به نظر اسلام اشاره‌ شده‌است و در برخی موارد به بخشی از نظرات روان‌شناختی اشاره شده‌است و در واقع مرز مشخصی برای تمییز نظریات اسلام و رویکرد‌های دیگر معین نشده‌است . البته کم و بیش به صورت عمومی مباحثی عنوان شده‌است اما به صورت دسته‌بندی شده این نظریات از هم جدا نشده و تفکیکی صورت نگرفته‌است. این مسأله در فصل چهارم نیز به گونه‌ای دیگر صادق است در این فصل که با عنوان راهکارهای اسلام برای کارایی و رشد مطلوب خانواده آمده است، اگر نگارنده در مقام تطبیق دو دیدگاه بودند؛ بهتر بود ابتدا راهکارهای روان‌شناختی برای کارایی و رشد مطلوب خانواده با عنوانی مستقل مطرح می‌شد و سپس به این فصل به عنوان نظریات اسلام پرداخته‌ می‌شد و بعد از آن با نقد این دو دیدگاه و بیان موارد افتراق و اتفاق نظر این دو رویکرد فصل را پایان می‌دادند. در نهایت باید گفت که در اکثر بخشها اصلا به موارد اتفاق و افتراق نظر بین اسلام و روان‌شناسی پرداخته نشده و می‌توان گفت که اصولا، تقابل یا تفاهمی بیان نشده‌است. ب: در مورد « سیر تاریخی مباحث خانواده از دیدگاه اسلام » باید بگوییم که فقط به آراء چند متفکر مشهور پرداخته شده‌است و از پرداختن به نظریات سایر علمای دینی که در این زمینه نظریاتی داشته‌اند اشاره‌ای نشده است در حالیکه چه در عصر حاضر از اندیشمندان مسلمان داخلی و خارجی و چه در قدما بوده‌اند کسانی‌که این مسأله را مورد دقت و بررسی قرار داده و در مورد آن مقالات یا کتاب‌هایی را از خود به جای گذاشته‌اند. شاید بهتر بود به عنوان نمونه به چند مورد از آنها اشاره می‌شد و فقط به نظریات افراد معروفی مانند غزالی ، ابن‌سینا، خواجه نصیر، شهید مطهری و..... اکتفا نمی‌شد. ج: در مورد فصل ششم که با عنوان « نظام خانواده در اسلام » نامگذاری شده‌‌است، باید گفت که هر فرد آگاه و صاحب اندیشه‌ای با شنیدن کلمه « نظام » مفهوم ساختار و چارچوب در ذهنش تداعی می‌شود کلمه نظام در بر گیرنده حالات، اقسام، اوصاف و ویژگی‌های دیگری از یک موضوع است که تبیین کننده تمام جوانب آن موضوع بوده و معرف استخوان‌بندی اصلی نظریه مذبور باشد. بنابراین شاید توقع خواننده از مطالعه این فصل این باشد که ساختاری جامع و کامل از خانواده را در آن بیابد. در واقع این فصل اگر شامل مواردی چون : فرایند شکل‌گیری خانواده، ساختار خانواده‌، کارکرد‌های خانواده ،انواع خانواده، خانواده متعادل و بهنجار، نقش هر یک از اعضاء و ...... می‌بود هرچند که به طور خلاصه به چنین محتوایی‌ پرداخته می‌شد می‌توانست گویای یک نظام کامل و جامع از خانواده بوده و توقع خواننده را بر‌آورده نماید. اما در این فصل ابتدا به انواع خانواده اشاره شده است که از دو جهت ویژه مورد بررسی قرار گرفته الف) تعدد و تفرد زوجات ب) دائم یا موقت بودن ازدواج. و بعد از آن به « آثار روان‌شناختی قوانین اقتصادی اسلام در خانواده، خانواده‌‌‌‌های الگو در اسلام و طرحی کلی از نظام خانواده در اسلام » اشاره شده است که بیانگر آنچه که در سطور گذشته به عنوان نظام جامع از آن یاد کردیم نمی‌باشد. د: مؤلف محترم اساسا از پرداختن به « آثار روان‌شناختی قوانین اقتصادی اسلام در خانواده » چه هدفی را دنبال می‌کرده اولا طرح چنین بحثی در این کتاب و در این فصل جای سئوال دارد که این بحث ارتباط چندانی به بحث نظام خانواده ندارد ثانیا در تعالیم دین شریف اسلام قوانین بسیاری برای خانواده تعریف و تبیین شده‌است قوانینی مانند قوانین اجتماعی، فرهنگی‌، عاطفی‌، حقوقی و .... که اگر قرار بود چنین موضوعی مطرح شود ابتدا باید همه این موارد مورد بحث قرار می‌گرفتند و سپس آثار روان‌شناختی تک تک آنها بررسی می‌شد تا جایگاهی برای چنین بحثهای بوجود می‌آمد بنابراین جای دادن چنین بحثی بدون بیان اصناف دیگر آن علامت سئوال بزرگی را فراروی خواننده قرار می‌دهد که بی پاسخ می‌ماند. در انتها باید بگوییم که قبل از انتشار این کتاب، جای خالی چنین کتابی در لیست منابع روانشناختی اسلامی احساس می‌شد و با زحمات مولف محترم بخش بزرگی از این خلاء پرشد و مطالعه این کتاب برای همه محققین و دانش‌پژوهان بسیار مفید بوده و اگر نقدی بر آن نوشته شده بیشتر به جهت فعال نمودن ذهن خوانندگان و محققان و پویایی هر چه بیشتر این مباحث بوده است. معرفی کتاب تربیت جنسی در اسلام انسان‌ها موجوداتی تک ساحتی و یک بعدی نیستند، بلکه دارای ابعاد و زوایای مختلف وجودی‌اندکه هرکدام باید به سمت وسوی رساندن او به کمال، مورد استفاده قرار گیرند. جهت دهی به هر یک از ابعاد وجودی انسان، نیازمند شناخت و معرفت صحیح از این قابلیت‌‌هاست هریک از والدین علاوه بر شناخت این استعدادها وجهت دادن به آنها در مورد خود، وظیفه انتقال این شناخت را به فرزندان خود به بهترین نحو ممکن دارند. عدم درک صحیح وکامل این قابلیت‌ها، باعث انحراف درمسیر تربیت شده و فلسفه وجودی هر کدام از این قابلیت‌های بالقوه را زیر سؤال می‌برد. یکی از قابلیت‌ها و نیازهای مهم در وجود انسان، غریزه و میل جنسی است که در همه افراد به مراتب شدت و ضعف وجود دارد. سمت و سو دادن به این تمایل و هدایت صحیح آن، ارضای این نیاز را با حرکت وسلوک به سمت کمال و ترقی، همراه می‌کند. کتاب «تربیت جنسی در اسلام»، از جمله معدود کتبی است که در این زمینه به جامعه مربیان و معلمان، والدین و کسانی که به دنبال روش صحیح و کنترل نظام‌مند این غریزه طبیعی هستند ارایه شده است. این کتاب توسط حافظ ثابت به رشته تحریر در آمده و توسط مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در شمارگان 1500 نسخه در سال جاری به چاپ رسیده است. این کتاب در 4 فصل به رشته تحریر درآمده است. فصل اول: مراحل رشد جنسی درانسان؛ دراین فصل مراحل رشد جنسی انسان قبل از تولد وبعد از تولد مورد بررسی قرار گرفته و به بلوغ جنسی در انسان نیز پرداخته شده است. فصل دوم: عوامل تأثرگذار بر رفتار جنسی؛ در این فصل به مسأله تأثیرپذیری کودک، نوجوان وجوان درمسایل جنسی پرداخته شده و در ادامه عامل فردی(مانند حس) و محیطی(مانند خانه ومدرسه) ازعوامل تأثیرگذار بر رفتار جنسی دانسته شده است. فصل سوم: اصول و روش‌ها در تربیت جنسی؛ دراین فصل که حجم زیادی از کتاب را به خود اختصاص داده، اصول و روش‌هایی که در تربیت جنسی کاربرد دارد، مورد بررسی قرار گرفته است. اصل ارضاء، کنترل، تعدیل و پیش‌گیری از جمله اصولی هستند که در تربیت جنسی از جایگاه بالایی برخوردارند. فصل چهارم: خلاصه و نتیجه‌گیری؛ در این فصل ارایه نتایجی است که از این تحقیق به دست آمده و پیشنهادهایی برای تحقیق بیشتر مطرح شده است.
بازگشت

تبلیغات