رویکرد دوباره به فضاهای تک جنسیتی در حوزه آموزش
آرشیو
چکیده
رویکرد دوباره به فضاهای تک جنسیتی در حوزه آموزش. نسرین مصباحی پژوهشگر علوم اجتماعی و مطالعات زنان، مدرس دانشگاه، نوشتار پیش رو با توجه به اقبال اخیر غرب به سیاست جداسازی زن و مرد در مجامع عمومی، به ویژه در محیطهای آموزشی تهیه شده است. این گزارش ناظر به رویکرد دو باره به فضاهای تک جنسیتی در حوزه آموزش با نگاهی به آنچه در غرب (اروپا و به ویژه آمریکا) و حتی شرق دور میگذرد، انجام پذیرفته است. آنچه در این یادداشت میگنجد عمدتاً بازگشت به فضاهای تک جنسیتی است. مطلب را پی می گیریم.متن
رویکرد دوباره به فضاهای تک جنسیتی در حوزه آموزش نسرین مصباحی پژوهشگر علوم اجتماعی و مطالعات زنان، مدرس دانشگاه اشاره نوشتار پیش رو با توجه به اقبال اخیر غرب به سیاست جداسازی زن و مرد در مجامع عمومی، به ویژه در محیطهای آموزشی تهیه شده است. این گزارش ناظر به رویکرد دو باره به فضاهای تک جنسیتی در حوزه آموزش با نگاهی به آنچه در غرب (اروپا و به ویژه آمریکا) و حتی شرق دور میگذرد، انجام پذیرفته است. آنچه در این یادداشت میگنجد عمدتاً بازگشت به فضاهای تک جنسیتی، برای مثال در مدارس را، پس از طرد آنها به دنبال انقلاب فمینیستی(از حدود دهه 1970) مورد توجه قرار خواهد داد. اگر چه هنوز نیز مخالفانی در این عرصه وجود دارند، لیکن استدلالات موافقین این حرکت (که به خاطر سیطره اندیشههای فمینیستی احتیاط را دستور کار خود قرار داده اند) جالب توجه است تا آنجا که منجر به اهمیت یافتن و گسترش تدریجی آن شده است. امروزه علاقه روز افزون عمومی به فضاهای آموزشی تک جنسیتی انکار ناشدنی است. تحقیقات متعددی نیز سودمندی اتخاذ چنین سیاستی را لااقل به صورت انتخابی و برای برخی از افراد نشان داده اند. ابتدا پس از ذکر مقدمهای درباره موضوع، نگاهی کلی به وضعیت آموزش تک جنسیتی در جوامع مورد بحث خواهیم داشت. آنگاه با تمرکز بیشتر بر مدارس و یا کلاسهای درس کاملاً دخترانه، مزایای حضور در این مدارس را مبتنی بر تحقیقات صورت گرفته مورد بررسی قرار میدهیم. سپس به تأثیر این مدارس بر آینده شغلی دانش آموزان و دانش آموختگان اشاره میکنیم. در ادامه به توصیف وضعیت نمونهای از مدارس تک جنسیتی در آمریکا و نمونهای در شرق دور میپردازیم. قسمت بعد به پژوهشهایی اختصاص خواهد داشت که رابطه فیزیولوژی مغز و جنسیت را مورد موشکافی دقیقتری قرار دادهاند و نتایج قابل توجهی در زمینههای مورد بحث ما دارند. سپس به مطالبی از مخالفان و قانع شدن آنها برای وجود این شیوه آموزشی لااقل به صورت انتخابی و برای آزمایش، خواهیم پرداخت. در نهایت ویژگیهایی را که موافقان برای مدارس دخترانه بر میشمرند، به عنوان چکیدهای از نظرات ایشان ذکر مینماییم. سپس به صورت دقیقتری به چرایی وجود مدارس تک جنسیتی به ویژه دخترانه و ویژگیهای توام آموزشی برای دختران خواهیم پرداخت. پس از یک مرور تاریخی، بروندادهای این مدارس را بررسی میکنیم و نقش توجه به این بروندادها را درگسترش تمایل به حضور در این مدارس مورد کنکاش قرار میدهیم. آنگاه نقش تلاش مشترک فعالان این حوزه در این امر و تأثیر بسزای اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا را به عنوان یکی از مؤثرترین نهادها در این زمینه بررسی خواهیم نمود. قسمت بعدی به گزارشهای منتشره درباره آموزش تک جنسیتی و پیامدهای آن در ایجاد تغییر در نگرشهای موجود درباره این شیوه آموزشی اختصاص دارد. در ادامه به آنچه دانشآموختگان این مدارس به عنوان شواهد زنده سودمندی محیطهای آموزشی تک جنسیتی میگویند، میپردازیم. در انتها نیز آینده تحولات در این عرصه را مورد توجه قرار خواهیم داد. مقدمه پس از سپری شدن دوران حاکمیت کامل اندیشههای فمینیستی و دیدگاههای مشابه آن در حوزههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی در جامعه غرب، اکنون این فضا اندکی معتدلتر شده و موقعیتی برای بررسی عالمانهتر موضوعات طرح شده گفتمان فمینیستی فراهم گشته است. البته باید توجه داشت سیطره پنهان و پیدای اینگونه اندیشهها در رسانهها و حتی مراکز روشنفکری غرب، هنوز هم حضور و ظهوری مؤثر دارد. در حوزه آموزش نیز بازگشت به مدارس خصوصی، تنوع شیوههای آموزشی و گسترش آموزش خانگی مؤید چنین رویکردی میباشد. این اتفاقات فضای لازم برای احیا و بازگشت آموزش تک جنسیتی به مدارس غرب و به ویژه آمریکا را فراهم نموده است. در عمل حساسیت به میزان کارآمدی اندیشههای رایج بهویژه برای دختران موجب آن گشته است که رویکرد به روشهای جایگزین در همهجا جایگاه یابد. در مدارس نیز کلاسهای درس تک جنسیتی و یا مدارس به طور کلی تک جنسیتی به خصوص مدارس کاملاً دخترانه مورد توجه ویژه قرار گرفتهاند. علاوه بر پژوهشگران بیطرف و متولیان آموزشی کارکردگرا، سنتگرایان و طرفداران اخلاق و همچنین جمعیتهای دینی به گسترش این اقبال کمک شایان توجهی کردهاند. اخیراً پژوهشگران، نگرانی تازهای پیدا کردهاند و آن وضعیت پسران در مدارس مختلط به ویژه در مقطع دبیرستان میباشد. این در حالی است که در گذشته و حتی تا کنون، بیشتر دغدغهها متوجه وضعیت دختران در مدارس مختلط بود. هم اینک مطالعاتی در حال انجام است که مزایای خاص مدارس کاملا پسرانه را برای پسران نو جوان مورد بررسی قرارمیدهند. این امر نیز به گسترش هر چه بیشتر آموزش تک جنسیتی و موج فزاینده علاقهمندی به آن کمک خواهد نمود. نگاهی کلی به وضعیت فعلی آموزش تک جنسیتی در آمریکا - پس از ایجاد اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا در سال 1991، بیش از 35 مدرسه تک جنسیتی جدید در ایالات متحده تأسیس شده است. - ثبت نام در مدارس عضو اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا پس از ایجاد آن در سال 1991، 23درصد افزایش پیدا کرده است. - در ایالات متحده بیش از 44000 نفر از دختران در مدارس عضو اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا تحصیل مینمایند. - تخصص دانش آموختگان این اتحادیه در ریاضی و علوم (13درصد) بیش از میزان آن در سراسر کشور، هم برای زنان (2درصد) و هم برای مردان (10درصد) است. - پژوهشهای روز افزون درباره مغز انسان نشان میدهد که تفاوتهای محسوسی بین روشی که مغز مردان و زنان به پردازش اطلاعات میپردازد، وجود دارد و شواهدی علمی در تأیید آموزش تک جنسیتی ارائه مینماید. - اکنون 12 مدرسه عمومی تک جنسیتی (کاملاً دخترانه و کاملاً پسرانه) در ایالات متحده وجود دارند که پنج مدرسه از اعضای اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا هستند؛ آکادمی رهبری جفرسون (لانگ بیچ، کالیفرنیا)، دبیرستان دخترانه فیلادلفیا، دبیرستان وسترن (بالتیمور)، مدرسه رهبری زنان جوان (نیویورک سیتی)، مدرسه چارتر رهبری زنان جوان (شیکاگو). - به نظر میرسد سند سال 2000 با عنوان « نباید هیچ کودکی از آموزش محروم بماند»، بارقه آنچه برخی «انفجار» مدارس عمومی جدید تک جنسیتی در ایالات متحده مینامند، را ایجاد نمود. ما هر روزه در کلاسهای درس مدارس عضو اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا (اعم از خصوصی و عمومی) شاهد آن هستیم که محیطهای یادگیری تک جنسیتی تا چه حد میتوانند مفید باشند. بنابراین جای شگفتی نیست که هر روز بر علاقهمندی به این گزینه آموزشی افزوده میشود. اجماعی فزاینده در سال 1982 کارول گیلیگان (Carol Gilligan) پژوهشگر دانشگاه هاروارد کتابی منتشر ساخت که موجب تحولی در عرصه آموزش شد. دکتر گیلیگان در کتاب «صدایی متفاوت: نظریه روانشناختی و تکامل زنان» اعلام داشت که دختران در اندیشیدن، تعامل، رهبری کردن و تصمیمگیری از نظر روانشناختی و تکاملی، شیوهای ویژه خود دارند. طبق یافتههای او، الگوی آموزشی مرد محور به آسانی با شیوهای که دختران میآموزند، تطبیق پیدا نمیکند. [ 2 ] نتیجهگیریهای دکتر گیلیگان همراه با آگاهی روز افزون از تفاوت عملکرد دختران و پسران در دانشگاه، منجر به بررسی دقیقتر آنچه واقعاً در یک کلاس مختلط رخ میدهد، گردید. انجمن زنان دانشگاهی آمریکا (AAUW) در «فریب دادن دختران: فریب دادن آمریکا»، یافته خود مبنی بر دست کم گرفتن دختران به طور معمول را اعلام نمود. [ 3 ] پروفسور میرا سدکر (Myra Sadker و پروفسور دیوید سدکر (David Sadker) در کتاب «کوتاهی در انصاف: چگونه مدارس آمریکا دختران را فریب میهند؟» که نتیجه ده سال تحقیق آنها در دانشگاه امریکن میباشد، نیز این یافتهها را منعکس کردهاند. [ 4 ] از آن زمان آموزش تک جنسیتی موضوع مورد علاقه فزاینده پژوهشگران بوده و گزارشهای متعددی، شیوههای مفید بودن آموزش کاملاً دخترانه را به تفصیل مورد بررسی قرار دادهاند. در سال 2000 گروه پژوهشی گودمن از کمبریج ماساچوست به سفارش اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا برای بررسی پیامدهای مدارس تک جنسیتی برای دختران، 4247 دانش آموخته مدارس دخترانه را مورد مطالعه قرار داد. پاسخهای به دستآمده از بررسی دانش آموختگان مدارس دخترانه عمدتاً مثبت بودند: - 91درصد آماده شدن برای کالج و یا رقابت دانشگاهی را بسیار خوب و یا عالی توصیف نمودند. - 88درصد در صورت باز گشت به گذشته، تجربه شرکت جستن در مدرسه دخترانه را تکرار می کردند. - 83درصد خود را در مقایسه با رقبای دختری که در دبیرستانهای مختلط درس خوانده بودند، برای رفتن به کالج آمادهتر میدانستند. - 93درصد موافق آن بودند که مدارس دخترانه در مقایسه با مدارس مختلط فرصت بیشتری برای رهبری فراهم می سازند؛ به علاوه 80درصد پس از فارغ التحصیلی در مناصب مدیریتی مشغول به کار بودند. - 13درصد قصد داشتند در رشتههای ریاضی و یا علوم ادامه تحصیل بدهند. این آمار به طور چشمگیری بیش از میزان میانگین رویکرد به این رشتهها در میان زنان و مردان کل کشور است. (آمار دقیق آنها به ترتیب 2درصد و 10درصد میباشد.) بسیاری از شرکتنندگان در این تحقیق به طور داوطلبانه توضیحاتی در تکمیل پرسشهای نظر سنجی صورت گرفته، ارائه داده بودند. برای مثال: - در مدرسه دخترانهای که من در آن حضور داشتم، مسائل دانشگاهی و زرنگ بودن، تمرکز اصلی اغلب دانش آموزان بود. - من مدام به چالش طلبیده شدم، بر انگیخته شدم، در معرض ایدههای نو قرار گرفتم، تشویق و حمایت شدم. - مدرسه دخترانهام، موجب شد اعتماد به نفسم را تقویت کنم و اطمینان لازم برای گرفتن تصمیمات بزرگ در زندگیام را کسب نمایم. [ 5 ] کورنلیوس ریوردان (Cornelius Riordan ) پژوهشگر و نویسنده «دختران و پسران در مدرسه: با هم یا جدا از یکدیگر؟»، سالهای متمادی به بررسی بروندادهای مدارس با ترکیبهای مختلف پرداخته است. اخیراً او چکیدهای از نتایج یافتههایش را در سر مقاله نشریه بوستون گلوب این گونه بیان کرده است: «من با هدایت تحقیقاتی روی مدارس تک جنسیتی و مختلط در دو دهه گذشته، به این نتیجه رسیدهام که مدارس تک جنسیتی کمک میکنند که دستاوردهای دانش آموز بهبود یابد. نتیجهگیریهای من مبتنی بر دادههای ملی با کیفیت خوب جمع آوری شده توسط مرکز ملی آمار آموزشی و همچنین تحقیقات صورت گرفته در سرتا سر جهان میباشد.» [6] در بسیاری از کشورهای این سوی آبها دانش آموزان زیادی در مدارس تک جنسیتی شرکت میکنند و آمار مفصلی را برای مقایسه فراهم ساختهاند. در بریتانیای کبیر بنیاد ملی تحقیقات آموزشی، دادههای عملکرد دانش آموزان 979 مدرسه ابتدایی و 2954 مدرسه راهنمایی را بررسی نموده است. یکی از اهداف این مطالعه، بررسی صحت این ادعا است که آموزش تک جنسیتی میتواند برای دختران و پسران به طور مشابه مفید باشد. نتایج بررسی نشان میدهد: - مدارس دخترانه به مقابله با انتخاب جنسیتی کلیشهای موضوعات درسی مورد علاقه کمک میکنند. - عملکرد دختران در مدارس تک جنسیتی صرف نظر از وضعیت اجتماعی - اقتصادی و سطح تواناییهایشان، از عملکرد آنها در مدارس مختلط بهتر است. - اگر چه وضعیت درسی پیش از دانشگاه پسران کمی ضعیفتر است، آنها در مدارس پسرانه نمرات نهایی بهتری از مدارس مختلط کسب مینمایند. - نمرات دستور زبان پسرانی که در مدارس تک جنسیتی تحصیل میکنند، بهتر از نمرات دستور زبان پسرانی است که در مدارس مختلط درس میخوانند. [ 7 ] نتایج مشابهی نیز از تحقیقات صورت گرفته در استرالیا حاصل میشود. این امر در مطالب منتشره دکتر کن رو (Ken Rowe) عضو اصلی پژوهشی انجمن تحقیقات آموزشی استرالیا که نتایج حاصل از مطالعات متعدد بر روی حدود 270000 دانش آموز را جمعبندی نموده، مشهود است. دکتر رو نتیجه مطالعاتش را در دومین کنفرانس ملی آموزش مختلط در استرالیا در آوریل سال2000 ارائه داد. وی خطاب به شرکتکنندگان گفت: «ظرفیت آموزش به شیوه مختلط به وفق دادن آهنگ بسیار متفاوت رشد شناختی، اجتماعی و تکاملی دختران و پسران 12 ساله تا 16 ساله محدود شده است. در عوض ... شواهد نشان میدهند در این سنین کلیدی نوجوانی، شیوه تک جنسیتی با نیازهای تکاملی دانش آموزان بهتر تطبیق پیدا میکند.» [ 8 ] دکتر رزماری سی سالومون (Rosemary C. Salomone) استاد گروه حقوق دانشگاه سنت جان نیز چنین بررسی را هدایت نموده است. دکتر سالومون در کتابش با عنوان «مشابه، متفاوت، برابر: تفکری دو باره در باره مدارس تک جنسیتی» چنین مینویسد: « به نظر میرسد شیوه کاملاً دخترانه، سطح معینی از آرامش خاطر را برای دختران فراهم میسازد که در پرتو آن اعتماد به نفسشان را بهتر پرورش دهند و بر گستره علائقشان بیفزایند. این امر در آستانه نوجوانی نیز بهتر خود را نشان میدهد. مطالعه نشان داد که مدارس و کلاسهای تک جنسیتی نسبت به برخی موضوعات درسی - ریاضی و علوم در مورد دختران و هنرهای زبانی و زبانهای خارجی در مورد پسران – نگرشهای جنسیتی کمتری را ایجاد میکنند. برای نسلها مدارس دخترانه برای دانش آموزانی با تواناییها، علائق، استعدادها و پیش زمینههای متفاوت به کار گرفته شدهاند. آنچه این مدارس را به هم میپیوندد الزام دراز مدت آنها مبنی بر مقدم داشتن دختران در امر آموزش است. آنچه آنها را از دیگر شیوههای آموزش متمایز میسازد درک عمیقشان از چگونگی یادگیری دختران و موفقیت ایشان میباشد.» [ 9 ] برچ فورد(Burch Ford) رئیس مدرسه دوشیزه پورتر و رئیس سابق هیئت امنای اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا میگوید: «این مهم است که دختران زمانی که هنوز در حال رشد فیزیکی، عاطفی، اجتماعی، فکری و روحی هستند، در محیطی قرار گیرند که آنها را به شکوفایی - هر چند خام و آزمایشی - ترغیب کرده و از آن حمایت نماید. آنها نیاز دارند به راحتی و نه با تلاشی طاقت فرسا، فرصت بیابند خود را در جایگاه اندیشمندان، قهرمانان ورزشی، هنرمندان و رهبران بیازمایند تا در این رقابتها نه تنها جرأ عرضه کردن خود را بیابند بلکه هنگام چالش با پسران و مردها، با آسودگی از منظر خود دفاع نمایند. این رقابت و اعتماد تنها از دیدگاه و درک صحیح ناشی نمیشود، بلکه فقط با بهره جستن از الگوهای بزرگسال و تمرینها و تجربههای شخصی حاصل میگردد.» [ 10 ] در مدارس اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا، دختران نه تنها از فرصتهای برابر لذت میبرند بلکه از هر فرصتی بهرهمند میشوند. همه گویندگان، بازیکنان، نویسندگان، خوانندهها، قهرمانان ورزشی، انجام دهندگان کارها و رهبران، از میان دختران هستند. یافتن مربی و الگوی نقش مورد نظر کار مشکلی نیست. از جو سرد کلاس درس که نیاز به تحمل آن باشد و یا عضو درجه دو بودن دیگر خبری نیست. پروفسور میرا سدکر و پروفسور دیوید سدکر پژوهشگران دانشگاه امریکن که پیشتر به آنها اشاره شد، این امر را اینگونه بیان مینمایند: «وقتی دختران به مدارس تک جنسیتی میروند دیگر تنها تماشاگر نیستند، بلکه خود بازیگر میشوند.» [ 11 ] همچنین این امر موجب میشود که دانش آموختگان مدارس دخترانه وقتی وارد کالج میشوند، در رقابتها جایگاه بهتری بیابند. دکتر رابین رابرتسون (Robin Robertson) مدیر سابق مدرسهای دخترانه که بعدها به تدریس در دانشگاه پرداخت، خطاب به جمعی از دانش آموختگان این مدارس میگوید: «من به عنوان یک استاد دانشگاه با دقت 90درصد در اولین جلسه کلاس میتوانم دانش آموزانی که به مدارس دخترانه تعلق دارند را تشخیص دهم. آنها زنان جوانی هستند که دستانشان را بالا میبرند، از دفاع از جایگاهشان هراسی ندارند و فرض میکنند که من به دیدگاهشان علاقه مند هستم.» [ 12 ] امروزه در ایالات متحده، آموزش تک جنسیتی اندک اندک جایگاه بهتری پیدا میکند. دکتر دیوید ریسمن (David Riesman) پژوهشگر دانشگاه هاروارد میگوید: «مدارس دخترانه محیطی را فراهم میسازند که نه تنها خود خوب است بلکه به باز تعریف رقابت و همکاری، استقلال و وابستگی میپردازد که مطلوب است دیگر مدارس از آن تقلید نمایند.» [ 13 ] مدارس اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا، نسلهای متمادی است که از راهبران عرصه آموزش و نه پیروان گرایشهای موجود میباشند. آنها مراکز رشد نو آوری هستند. در این اماکن بهترین عملکردها در آموزش دختران به کار گرفته میشود. این روشها مبتنی بر سنت چندین دهه و در عین حال پذیرای چالشها و آماده بهرهگیری از فرصتهای قرن 21 میباشند. مدارس دخترانه میدانند که دانش آموزانی که بیشترین انتظار از آنها میرود باید به بهترین منابع دسترسی داشته باشند و درک کنند که آموزشی جدی برای آنها تدارک دیده شده است. این دانش آموزان بازگشت به عقب نخواهند داشت. این دقیقاً همان فرهنگ یک مدرسه دخترانه است و زمانی که در آن سپری میشود، موجب تحول دختران میشود. این یک سرمایه گذاری استوار برای زندگی است. نوع مدرسه و انتظارات شغلی کری ام واتسون (Cary M. Watson) پژوهشگر دانشگاه استنفورد، انتظارات شغلی دختران نوجوان را بر حسب میزان تواناییها، کلاس و محیط مدرسه تک جنسیتی مورد بررسی قرار داده است. وی نتیجه میگیرد: «دختران در همه سطوح توانایی در مدارس تک جنسیتی ... از این محیط بهرهمند میگردند و انتظارات شغلیشان افزایش مییابد. این تأثیر در میان تمام بخشهای دیگر تحقیق ما بینظیر بود.» [ 14 ] نمونه ای از آمریکا؛ مدرسه دخترانه سنت مارگارت « والدین - و دخترانشان - تشخیص دادهاند که در بسیاری از کلاسهای درس مختلط، دختران در مقایسه با پسران دست کم گرفته میشوند و نتایج این دو گروه با هم فاصله فاحشی دارد. اینک آنها بیش از همیشه به آنچه مدارس دخترانه عرضه میدارند، نظر کردهاند و آنچه را مشاهده میکنند، دوست دارند.» مگ میلن مولتون (Meg Milne Moulton)، اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا [ 15 ] آنها میگویند که ما در مدرسه سنت مارگارت اعتقاد داریم که هر دختری استحقاق آن را دارد که فرصتی برایش فراهم شود تا ظرفیتهای خود را تشخیص دهد. مدارس دخترانه نسلها است که راهبردها و رویکردهای تدریس متناسب با دختران را درک کردهاند و آنها را در عمل نیز به کار گرفته اند. در این مدارس هرگز تردیدی وجود نداشته که بهترین نتایج مورد انتظار است. هم اکنون بیش از 40000 دختر مزایای شرکت جستن در مدارس تک جنسیتی را تشخیص دادهاند. آنها برای جذب هر دختری به مدرسهشان با مخاطب ساختن او به بر شمردن مزایای محیط آموزشی خود میپردازند. برای نمونه وعدههای زیر را مشاهده نمایید: شما نیز با ثبت نام در مدرسه سنت مارگارت خواهید دید که؛ - در کلاس درس مطمئنتر شرکت مینمایید. - برای تحصیل در کالج آمادهتر میشوید. - هنوز هم زندگی اجتماعی پویایی خواهید داشت. - فرصتهای بیشتری برای تجربههای رهبری و ورزشی پیدا میکنید. - الگوهای نقش جالبی شما را تحت تأثیر قرار میدهند. - کشف میکنید که واقعاً چه کسی هستید. - به جریانی میپیوندید که مردم تمایل روز افزونی بدان ابراز میدارند. - در مرزهای ریاضی، علوم و فناوری قرار خواهید گرفت. - دوستانی خوب برای همه طول زندگی پیدا میکنید. - جدی گرفته میشوید. [ 16 ] وضعیت در آن سوی دنیا؛ چین در چین مدارس کاملاً دخترانه پس از نهضت آزادی زنان در میانه و پایان قرن بیستم تقریباً از میان رفتند. اکنون این مدارس با غلبه بر ستیزه عمومی سابق، در پکن پایتخت کشور باز گشتی مردمی دارند. زمانی که دبیرستان دخترانه غیر دولتی اکسپریمنتال پکن در سال 2000 شروع به کار کرد، با استقبال گرم دختران نوجوان و والدین آنها رو به رو شد. در روز اول ثبت نام بیش از 900 متقاضی بی واهمه از شهریه سالانه 7000 یوان (843 دلار آمریکا)- هفت برابر مدارس عمومی- به مسئولان مدرسه مراجعه نمودند. آنها مجبور شدند برای انتخاب 90 دانش آموز مورد نظرشان امتحانات ورودی مشکلی را بر گزار نمایند. دو مدرسه دخترانه دیگر پکن- کالج زنان چینی و دبیرستان دخترانه هواگزیا - نیز از زمان آغاز به کارشان در ابتدا و میانه دهه 1990 تا کنون به سرعت گسترش پیدا کردهاند. اغلب والدین دختران احساس میکنند که مدرسه دخترانه مکانی ایده آل برای تمرکز دخترانشان بر درس و پرورش ذهنشان - فارغ از حواس پرتی ناشی از عشقهای خام و دیگر مشکلات دوران نوجوانی- میباشد. اخیراً مطالعهای نشان داده است که دختران و پسران در شهرهای بزرگ برای آزرده خاطر ساختن والدین و معلمانشان در سنین حساس 14 تا 16 سالگی با هم قرار میگذارند. پدری به نام وانگ لیشنگ (Wang Lisheng) میگوید: «من میتوانم آسوده خاطر از نگرانی درباره مواجهه دخترم با مشکلاتی که اغلب دختران هم سن و سال او با آن رو به رو میشوند، استراحت کنم.» ژنگ زینرونگ ( Zheng Xinrong ) استاد آموزش دانشگاه نرمال پکن میگوید: «رقابت شدید برای دست یابی به ظرفیت محدود کالج و فشار بالایی که بر دانش آموزان و والدین آنها وارد مینمایند، از دلایل اصلی محبوبیت مدارس دخترانه میباشند.» علاوه بر محیطی سالمتر و آرامتر، تمامی مدیران مدارس معتقدند آنها آموزشی را به دختران نوجوان عرضه میکنند که با نیازهای آنها تناسب بیشتری دارد. لی ییرو ( Li Yiru ) رئیس دبیرستان دخترانه هواگزیا میگوید: «برای شروع، ما تصمیم گرفتیم به دختران جوان کمک کنیم تا دیدگاهی حساس و زنانه نسبت به جهان پیدا کنند.» بیشتر مدارس دخترانه، خانه داری و ایکبانا را در برنامههای تحصیلی خود گنجاندهاند. همچنین مراسمی را برای کمک به دختران برای حفاظت از خود و آماده شدن برای رقابت آتیشان با هماوردان مذکرشان ترتیب میدهند. این مدارس همچنین اعتماد به نفس دختران جوان در علوم – رشتهای که انتظار میرود پسران در آن موفقتر از دختران باشند - را نیز افزایش میدهند. وانگ ژوان ( Wang Juan ) یکی از دانش آموزان دبیرستان دخترانه اکسپریمنتال پکن میگوید:«در مدارس معمولی بیشتر دختران در کلاسهای علوم، خود را پشت پسران پنهان میکنند. اکنون ما فعالتر هستیم و لازم نیست نگران ریختن آبرویمان در مقابل پسران باشیم.» بیشتر معلمان از حضور در کلاسها اظهار رضایت میکنند و معتقدند دختران در درس بسیار خوب مشارکت مینمایند اگر چه اغلب ساکتتر از پسران هستند. معلمان این مدارس شاهد حساسیت بیشتر این دختران نسبت به حقوق زنان در مقایسه با همتایانشان در مدارس عمومی بودهاند. یکی از معلمان کالج زنان چینی که موسسهای غیر دولتی است و تحصیلات تکمیلی را فقط برای دختران فارغ التحصیل دبیرستان فراهم میسازد، میگوید:«هر گاه دانش آموختگان ما میشنوند که سازمانی، زنان را استخدام نمیکند، به بحث با او میپردازند در حالی که دیگر دختران متقاضی کار بی هیچ سخن به دنبال کار دیگری میروند.» به هر حال برخی استدلال میکنند که ممکن است جدا ساختن دختران از پسران سرانجام به شخصیت آنها صدمه وارد کند و آنها نتوانند در چالشهای طولانی با پسران رقابت نمایند. حتی برخی کارشناسان، مدارس دخترانه را به خاطر«تنزل اجتماعی» که با بیاعتنایی به برابری زنان و مردان حاصل شده است، مورد انتقاد قرار میدهند. زمانی این گونه مباحث میان متخصصان آموزش و دست اندر کاران مدارس دخترانه در روز نامههای بزرگ و برنامههای تلویزیونی پکن معمول گشت، اما در مجموع چندان سودمند واقع نشد. لیو فوچنگ (Liu Fucheng) معاون دبیرستان دخترانه اکسپریمنتال پکن میگوید اصلاً انتظار متداول گشتن مدارس دخترانه در چین امروز را ندارد. وی میگوید:«روی هم رفته آنچه ما مشغول انجام آن هستیم تنها یکی از روشهای آزمایشی فراوان موجود در آموزش نوجوانان است.» ژنگ زینرونگ کارشناس آموزش معتقد است چنین آزمایشی لازم است ولی نظارت دولت برای جلو گیری از تضییع حقوق زنان ضروری است. وی میگوید:«ما باید اطمینان یابیم که آموزش جداگانه با تأکید بیش از اندازه بر تفاوتهای زنان و مردان، دختران را از حقوق و فرصتهای قانونیشان محروم نمیسازد.» [ 17 ] جنسیت و تفاوتهایی در جزئیات فیزیولوژی مغز جو آن دیک (JoAnn Deak)روانشناس و نویسنده کتاب«دختران دختر خواهند بود: پرورش دخترانی شجاع و مطمئن» میگوید تحقیقات نشان میدهند که وقتی توجه خود را به شیوههای یادگیریمان معطوف مینماییم، مغزهایمان بر حسب جنسیت متفاوت میباشند. مطابق نظر دکتر دیک اگر چه مطمئناً استثنائات و ابهامهایی وجود دارند، اما در حالت کلی به نظر میرسد: - مغز زنان آمادگی دارد تا عملکرد بهتری در زمینه زبان، مهارتهای شنیداری، مهارتهای موتورهای ظریف و توجه به جزئیات از خود نشان دهد. - عملکرد مغز زنان نامتمرکزتر میباشد. مغز آنها برای کاری معین، از بخشهای گوناگون و قسمتهای مختلف خود استفاده مینماید. - مغز زنان یکپارچگی بیشتری دارد. بدین ترتیب دو نیمکره مغز آنها با بهرهگیری از جسم پینهای تکامل یافتهتر مغزشان با هم بهتر کار میکنند. جسم پینهای پل ارتباطی میان نیمکره راست و چپ مغز میباشد. - در مغز زنان اندیشهها و احساسات پیچیدهتر، یکپارچهتر و در هم تنیدهتر از مغز مردان میباشند. [ 18 ] دانشمندان از زمانهای بسیار دور میدانستند که هورمونها نقش مهمی در چگونگی رشد مغز کودکان تا رسیدن به سن بلوغ دارند. مقادیر مختلف هورمونهای مردانه و زنانه مشخص کننده اندازه و ساختار برخی از بخشهای مغز، همچون جسم پینهای- همانگونه که پیشتر بدان اشاره شد- میباشند. در سالهای اخیر با پیدایش تصویر برداری تشدید مغناطیسی (MRI) پژوهشگران این امکان را یافتهاند که این گونه تفاوتها در عملکرد مغز موجودات زنده را با اسکن کردن مستقیم مغز آنها مشاهده نمایند. برخی از یافتههای ایشان عبارتند از: - دکتر سالی شیویتز (Sally Shaywitz) پژوهشگر دانشگاه ییل نشان داد که وقتی مردان به صحبت دیگری گوش میدهند، از نیمکره چپ مغزشان استفاده میکنند. از سوی دیگر زنان هر دو نیمکره مغزشان را برای این امر به کار میگیرند و در نتیجه به گونهای دیگر این دادهها را پردازش مینمایند. [ 19 ] - دکتر جوزف تی لوریتو (Joseph T. Lurito) از مرکز تحقیقات پزشکی ایندیانا نیز هدایت آزمایش مشابهی را بر عهده داشت. نتایج به دست آمده در این مطالعه نیز در اساس همچون تحقیق پیشین بودند. [ 20 ] - دکتر روبن گور (Ruben Gur) و دکتر راکوئل گور (Raquel Gur) از دانشگاه پنسیلوانیا در یافتهاند که مغز زنان به طور میانگین تعداد نورونهای کمتری از مغز مردان دارد. اما این نورونها در مغز زنان به طور مؤثرتری«به هم متصل شده و با هم ارتباط دارند». تفاوتهای ساختاری که امروز قابل مشاهده گشتهاند به ما کمک میکنند تا توضیح دهیم که چرا زنان به مهارتهای زبانی تمایل بیشتری دارند، در حالی که مردان در فعالیتهای فیزیکی ماهرتر هستند. [ 21 ] - یکی دیگر از یافتههای پژوهشهای گور نشان میدهد که در مغز زنان بافتهای بیشتری برای متصل ساختن نیمکره چپ و راست مغز وجود دارند و بنا براین آنها با استفاده از«تمام مغز» تفکر میکنند. ولی مغز مردان هنگام اندیشیدن بر حسب آن که نوع کار چیست و این نکته که کار قبلیاش چه بوده یکی از نیمکرهها را بر دیگری ترجیح میدهد. [ 22 ] - دکتر آر جی میلر (R.J. Miller) از دانشگاه ایالتی واشنگتن به بررسی صحت اعتقاد عمومی به توانمندی بیشتر پسران در فعالیتهای فیزیکی پرداخته است. او مینویسد: «به هر حال این امکان وجود دارد که اختلاف اساسی میان زنان و مردان در تفاوتهای واقعی مهارتهای فیزیکی خود را نشان نداده باشد، بلکه مقدار وابستگی برخی مهارتهای فیزیکی خاص به این امر متفاوت باشند ... شواهدی وجود دارند که نشان میدهند این تفاوتهای راهبردی بر اثر تفاوتهای جنسی در قسمتهایی از مغز که برای انجام این چنین اموری به کار گرفته میشوند، به وجود آمدهاند.» [ 23 ] بر این اساس این پرسش معمول که آیا سر نوشت ما با ساختار خاص مغزمان رقم خورده است یا نه، طرح میشود و پاسخ این است: نه، به هیچ وجه. مسئولیت متولیان آموزش نیز تشویق افراد به آنچه دکتر دیک یادگیری «نا مطبوع» مینامد، است. ما باید اطمینان بیابیم که دختران به اندازه کافی زمان برای انجام فعالیتهایی که به طور معمول دلخواهشان نیست، صرف میمایند. این امر شامل حوزههای میشود همچون؛ کارهای موتوری مانند بالا رفتن از بلندی، کارهای فیزیکی مانند ساخت پازلها و ساختمانها، کارهای راهبردی مانند بازیهای فکری و بازی شطرنج و خطرکردنهای مناسب مانند هر کار، بازی و یا ورزشی که در آن لازم باشد یک دختر تمام شجاعتش را به کار گیرد و بدین ترتیب حدود و مرزهای این حس را در خود گسترش دهد. مدارس تک جنسیتی؛ لااقل گزینهای انتخابی در آموزش عمومی حتی مخالفان نیز این واقعیت را پذیرفتهاند که مدارس تک جنسیتی میبایست به عنوان یک شیوه آموزش عمومی در مراکز آموزشی تحت حمایت مالی دولت نیز به کار گرفته شود. آنها معتقدند که مطالعهها در باره آموزش تک جنسیتی به فراوانی در دسترس هستند، در حالی که هیچ کس واقعاً نمیداند که این شیوه آموزش تا چه حد مفید میباشد. با این حال هنوز هم تصمیمی که به مدارس عمومی آزادیهای بیشتری برای ارائه برنامههای آموزشی کاملاً پسرانه و کاملاً دخترانه میدهد، درست میباشد. علت این امر یک واقعیت یقینی است. آن نیز عدم کارآمدی مدارس سنتی برای بسیاری از کودکان است. آموزش تک جنسیتی به دنبال واقعه قابل توجه تصویب قانون شماره 4 سال 1972، به طور گستردهای از مدارس عمومی رخت بر بست. این مصوبه تبعیض جنسیتی را در برنامههای آموزشی که تحت حمایت مالی دولت فدرال قرار دارند، ممنوع مینماید. برنامههای تک جنسیتی عمدتاً به سالن ورزش و کلاسهای آموزش جنسی محدود شدند. مدارسی برای یک جنس زمانی مجاز بودند که مدارس مشابهی برای جنس دیگر نیز وجود داشته باشند. چندی پیش بخشنامهای اعلام شد که مطابق آن وزارت آموزش میدان را بازتر نموده و به مدارس اجازه داده آموزش تک جنسیتی را با این شرط به دانش آموزان ارائه نمایند که ثبت نام اختیاری باشد و برای جنس حذف شده، فرصت «واقعاً برابری» برای بهرهمندی از آموزش مختلط فراهم باشد. گروههای حقوق مدنی و مدافعان حقوق زنان حق دارند که درباره سوء استفادههای احتمالی از تفسیرهای مختلف فرصتهای «واقعاً برابر»- اصطلاحی که در عمل ابهام را با خود همراه دارد - نگران باشند. گذشته مملو از نمونههایی است که جدا از یکدیگر میباشند، ولی برابر نیستند. با این همه با در نظر گرفتن ضمانتهای لازم و اندکی تساهل، جوامع باید به روشهایی با در خواست فزاینده برای آموزش تک جنسیتی مواجه گردند. والدین باید بتوانند بدون آن که همیشه مجبور به پرداخت هزینههای سنگین مدارس خصوصی باشند، مدرسه مناسب برای فرزندانشان را بیابند. بی تردید مدارس یک جنسیتی برای همه افراد نیستند و تنها پس از بررسی دقیق شرایط باید به دانش آموزان پیشنهاد شوند. برای مثال هنوز بحثهای جدی درباره این که این مدارس برای چه کسانی بیش از همه مناسب هستند، وجود دارد. برخی معتقدند که دختران در مدارس سنتی شرایط نامساعدی دارند و هنگامی که تنها در کنار دیگر دختران هستند، عملکرد بهتری خواهند داشت. دیگران مدعی هستند که باید به کودکان خانوادههای کمدرآمد یاری رسانده شود. گروه دیگری استدلال میکنند که پسران دبیرستانی هنگامی که از دختران جدا میشوند، نتایج تحصیلی بهتری کسب میکنند. این عدم قطعیتها حکایت از آن دارد که هنوز هم لازم است تحقیقات بیشتری انجام گیرد. مدارس محلی مناطق مختلف که علاقهمند هستند این شیوه آموزشی را به کار گرفته و مورد آزمایش قرار دهند، میبایست تشویق شوند تا با تنظیم دستور العمل پژوهشی دقیقی، پس از مدتی نشان دهند که این شیوه مؤثر بوده است یا نه. آنگاه بحثی جدی میتواند آغاز گردد. [ 24 ] ویژگیهای منحصر به فرد مدارس دخترانه موافقان نیز بر خصوصیات مثبت و موفقیتهای مشهود مدارس دخترانه تاکید میورزند. در مجموع آنچه از صحبتهای متنوع آنها بر میآید، حاکی از این است که؛ مدارس دخترانه که امروز اندک اندک به عنوان راهبران آموزش دختران شناخته میشوند، دارای ویژگیهای زیر هستند: - فرصتهای لازم برای خطر کردن مناسب آموزشی را فراهم میسازند. - با خنثی کردن تأثیرات رسانهای عمومی، به دختران فرصت میدهند که خود تصمیم بگیرند چه کسی هستند. - طرز فکر «من می توانم» را تقویت میکنند. - اطمینان میدهند که یادگیری کانون توجه مدرسه است و زندگی اجتماعی برای زمانی که دانشآموزان خارج از کلاس درس هستند، کنارگذاشته میشود. - مهارتهای همکارانه را نیز همچون مهارتهای رقابتی به دانشآموزان میآموزند. - تضمین مینمایند که ریاضی، علوم و فناوری به طور کامل در برنامه تحصیلی گنجانده شوند. - دانش آموزان را ترغیب به شرکت در رقابتهای ورزشی میکنند تا هم رهبری و هم کار گروهی را بیاموزند. - مهارتهای زبانی - نوشتاری دختران در یادگیری را به بیشترین مقدار خود میرسانند. - الگوهای قوی نقش جنسی زنانه را عرضه مینمایند. - به مهارتهای «زندگی واقعی» مانند سواد مالی، رهبری و خدمت به اجتماع اهمیت میدهند. [ 25 ] تفاوت آموزش دختر محور وقتی به مدارس دخترانه نظر میکنیم، مشاهده میکنیم که حتی در طی زمان هم همچنان خصوصیات مشترکی را میتوان به آنها نسبت داد. این خصوصیات شیوه آموزش در این مراکز را از محیطهای آموزشی دیگر متفاوت ساخته است. بسیاری از بحثها و استدلالهای پژوهشگران این حوزه نیز مبتنی بر همین وجوه تمایز موجود بین این روش آموزشی و دیگر روشهای ممکن میباشند. حتی برخی از این خصوصیات مشترک که سازنده هویتی ویژه هستند، در کلاسهای درس دخترانه نیز قابل مشاهده میباشند. برای درک این هویت و ویژگیهای آن، همچنین بر همکنشی آن با دیگر عناصر نظام آموزشی بررسی سیر تاریخی تطورات آن مفید است. به علاوه شناخت عوامل و نهادهای مؤثر در این تحولات نیز لازم است. برای قبول استدلالات مبتنی بر مزایای این روش، دستیابی به دادههای مستند و حتیالامکان کمی، سودمند میباشد. اینگونه دادهها با مراجعه به دانشآموختگان این مدارس به بهترین صورت فراهم میگردند. دانستن زمینه نظری پیدایش وضعیت جدید و دیدگاههای مختلف در اینباره هم خالی از فایده نمیباشد. بدین ترتیب میتوان نیم نگاهی به وضعیت مدارس دخترانه و آموزش تک جنسیتی در آینده نیز داشت. [ 27 ] نگاهی تاریخی دهه گذشته شاهد پیدایش دوباره و چشمگیر علاقهمندی به آموزش کاملاً دخترانه بود. [ 28 ] از سال 1991 ثبت نام در مدارس متعلق به اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا، 29درصد افزایش یافت. در همین زمان در خواستها برای ثبتنام در این مدارس 40درصد افزایش را نشان دادند و بیش از 30 مدرسه دخترانه جدید تأسیس گردید. [ 29 ] پیشرفتهای اخیر نشان دادند که تا حدود زیادی آنچه در دهه 1980 رقم خورد، دیگر به پایان رسیده و ورق بر گشته است. به دنبال مصوبه شماره 4 سال 1972 [ 30 ]، عدالت آموزشی، ویژگی بارز دهه 1980 گشت و تعهد گستردهای نیز برای به کار بستن آن ایجاد گردید. [ 31 ] التهاب آن دوره به تشکیک گستردهای در چرایی و سودمندی مدارس دخترانه منجر شد. [ 32 ] مدارس تکجنسیتی میدان را به مؤسسات آموزشی مختلط که اکثریت قاطع افراد آنها را هنجار طبیعی تشخیص میدادند، وا گذار کردند. مصوبه شماره 4 دسترسی و رفتار برابر در آینده پیش رو را طرح کرد. [ 33 ] در تفسیر این قانون هرگونه جداسازی دو جنس، رفتار نابرابر تلقی گردید. به دنبال آن مدارس و کالجهای کاملاً مردانه خیلی سریع اقدام به پذیرش زنان کردند. [ 34 ] این حرکت به همان اندازه که به خاطر اجماع آموزشی برای دسترسی برابر انجام پذیرفت، تحت تأثیر واقعیتهای جمعیتی و اقتصادی نیز بود. به هر حال به همراه پیدایش این مؤسسات آموزشی مختلط جدید، در تلقی افراد از مدارس دخترانه نیز تحولی ایجاد شد. به طور تاریخی مدارس دخترانه برای آن به وجود آمده بودند که آموزشی با کیفیت مناسب را برای زنان جوان که از تحصیلشان در کنار مردان جلوگیری میشد، فراهم سازند. بنابراین با افزایش امکان بهرهمندی از آموزش مختلط، به نظر میرسید ضرورت مورد اشاره از میان رفته است. در واقع آموزش تک جنسیتی امری بیمورد، متعلق به زمانهای گذشته و دور از «دنیای واقعی» دانسته شد. [ 35 ] پس چه توضیحی برای تجدید حیات چشمگیر این مدارس، آن هم تنها پس از گذشت یک دهه وجود دارد؟ چه چیزی منجر به علاقهمندی دو باره به مدارس دخترانه شده است؟ چه تفاوتی میان آموزش کاملاً دخترانه و آموزش مختلط وجود دارد؟ پاسخ این پرسشها در مجموعهای از پیشرفتهای مرتبط در نظریههای آموزشی، پژوهشهای جنسیتی و ارتباط میان عملکرد مغز و فرایند یادگیری نهفته است. به هر حال این پیشرفتها به تنهایی عامل بازگشت مدارس دخترانه نبوده اند. در اواخر دهه 1980 دو تن از متولیان آموزش یعنی راشل بلاش (Rachel Belash) رئیس مدرسه دوشیزه پورتر (کانکتیکات) و آرلن گیبسون (Arlene Gibson) رئیس مدرسه کنت پلیس (نیوجرسی) بیانیهای را برای اجرا در دیگر مدارس دخترانه همکارشان منتشر نمودند. این دو زن رؤیاپرداز در ارزش و سودمندی آموزش تک جنسیتی هیچ تردیدی نداشتند و هدفشان آن بود که به شکلی نظاممند این مزیتها را مستند ساخته و این اطلاعات را به طور گستردهای در اختیار عموم قرار دهند. بروندادهای مدارس دخترانه تجربههای حرفهای متولیان آموزش در مدارس دخترانه از صحت خدمت رسانی مطلوب آنها به دانشآموزانی با تواناییها و پیش زمینههای مختلف در طی نسلهای متمادی خبر میدهد. وجه مشترک این مدارس الزام دراز مدت آنها مبنی بر تشکیل محیط یادگیریای بود که دختران را مقدم بدارد و مورد توجه ویژه قرار دهد. [ 36 ] آنچه آنها را از دیگر مدارس متمایز میسازد درک عمیقشان از چگونگی یادگیری دختران و موفقیت ایشان میباشد. دانشآموزان مدارس دخترانه نه تنها از فرصتهای برابر لذت میبرند بلکه از هر فرصتی بهرهمند میشوند. در مدارس دخترانه همه گویندگان، بازیکنان، نویسندگان، خوانندهها و قهرمانان ورزشی از میان دختران هستند. انجام دهندگان کارها و رهبران نیز از میان دختران هستند. مربیان و الگوهای نقش مؤنث بسیارند. «جو سرد کلاس درس» که در مدارس مختلط رایج شده است، در مدارس دخترانه تقریباً وجود ندارد. [ 37 ] در این مدارس نشانهای از عضو درجه دو بودن دیگر به چشم نمیخورد. این متخصصان میدانستند که مشاهدات و ادراکاتشان به وسیله پژوهشهای کمی، تأیید و تقویت خواهد شد. بر این مبنا در سالهای 1988 و 1990 دو مطالعه متفاوت و البته مرتبط انجام پذیرفت. اولین بررسی که توسط «مشاوران مدیریت ثبت نام (EMC)» و به سفارش «اتحادیه مدارس شبانه روزی دخترانه آمریکا» صورت میگرفت، در سال 1988 آغاز شد (مطالعه EMC). در نتیجه تقریباً هفتصد مصاحبه تلفنی با خانوادههایی از سراسر کشور، مشخص گردید که مدارس دخترانه به مزیتهای فوق العاده تحصیلی و توانایی بر پا ساختن محیطی همگانی برای ترغیب کشفهای شخصی و تحصیلی در فضایی حمایتی شناخته میشوند. [ 38 ] مدارس دخترانه فضایی ایده آل برای دختران نوجوان تلقی میشوند، زیرا از خطرکردنهای مناسب پشتیبانی میکنند، برتریهای تحصیلی را تشویق مینمایند، دختران را برای رفتن به کالج و همچنین ورود به دنیای واقعی آماده میسازند و روحیه رهبری و پیشرفت متکی به خویشتن را تقویت میکنند. [ 39 ] پروژه پژوهشی دوم توسط «یانکلویچ کلنسی شولمان» انجام شد (مطالعه شولمان). کارفرمای این پروژه «اتحادیه مدارس روزانه دخترانه آمریکا» بود. مؤسسه مجری طرح 1200 دانشآموخته مدارس دخترانه را مورد نظر سنجی قرار داد. نیمی از این افراد از سال 1955 تا سال 1960 فارغالتحصیل شده بودند و بقیه فارغالتحصیل سال 1975 تا 1980 بودند. نتایج چنین بودند: - 73درصد گزارش دادند که تجربه مدرسه دخترانه، آنها را متقاعد ساخته که زنان از عهده هر کاری بر میآیند. [ 40 ] - 75درصد معتقد بودند که آنها در نتیجه حضور در مدرسهای کاملاً دخترانه، به خود اطمینان بیشتری دارند. [ 41 ] - 91درصد پاسخ دادند که شرکت در مدرسهای دخترانه به آنها کمککرده بر امور تحصیلیشان تمرکز نمایند و تشویقشان نموده تا بیشترین تواناییهای فکریشان را بیازمایند. [ 42 ] همچنین شرکتنندگان در این نظر سنجی موارد زیر را به عنوان مزیتهای کلیدی آموزش در مدارس دخترانه بر شمرده بودند: کیفیت تحصیلی، کلاسهای کم جمعیت، پیشرفت فردی و آمادگی برای کالج و حرفههای مختلف. [ 43 ] هر دو مطالعه ادعای متولیان آموزشی مدارس دخترانه مبنی بر فراهم ساختن تجربهای مفید و منحصر به فرد برای دختران در این مدارس را تأیید نمودند. به هر حال مطالعه (EMC) یافته درد سرزایی نیز داشت. آن پولینا (Ann Pollina) رئیس مدرسه وستوور در کانکتیکات از شنیدن این امر که والدین دختران فکر میکنند وضعیت دورههای ریاضی، علوم و همچنین تجهیزات در مدارس مختلط بهتر از مدارس دخترانه میباشد، بسیار متعجب گشت. وی با توجه به تجربهاش به عنوان دبیر ریاضی و عضو هیأت علمی به چنین ارزیابی اعتقاد ندارد. او پیشنهاد کرد که اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا برای نشان دادن توانایی دانش آموزان خود در این زمینهها، اقدام به سازماندهی و برگزاری سلسله کنفرانسهایی در باره ریاضی، علوم و فناوری برای دختران بنماید. راهبردهای تدریسی که در این کنفرانسها مورد توجه قرار گرفتند، نتایج درسهایی بودند که در آموزش کاملاً دخترانه حاصل شدند: راهبردهایی که پژوهشگران و معلمان به اتفاق معتقد بودند تحولی را پدید میآورد. به علاوه این رویکردها تنها منحصر به شیوههای آموزشی نیستند و میتوانند در هر حوزهای که دختران خواهان آن هستند، به کار گرفته شوند. خلاصهای از این رویکردهای آموزشی به قرار زیر است: - به کارگیری استعارات لفظی که دختران آن را در مییابند. - تدریس به روشهای جمعی و مشارکتی. - صدا زدن دانش آموزان به اسم و منتظر پاسخ ماندن پیش از رفتن به سراغ دانش آموز بعدی. - تشویق به خطر کردن. - کشف اشتباهات و دانستن ارزش آنها. - تدریس راه حلهای گوناگون به جای تکیه بر تنها یک پاسخ درست برای مسئله داده شده. - به کارگیری نوشتن به عنوان وسیله یادگیری هر موضوعی. - توضیح دادن از طریق داستان گویی. - کمک به دانشآموزان برای آن که خود را منبع دانش و اطلاعات بدانند. الگوی اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا «اتحادیه مدارس شبانه روزی دخترانه» و «اتحادیه مدارس روزانه دخترانه» با گرد هم آمدن برای پژوهش درباره مفهوم مدرسه تک جنسیتی و ترویج آن، به راهبران گفتمان ملی مسائل دختران و زنان تبدیل شدند. متولیان آموزشی که تدریس به دختران به تنهایی را تجربه کرده بودند، انتخاب شدند تا نتایج مطالعههای (EMC) و شولمان را در ترسیم تصویری متفاوت از نقش مدارس دخترانه در آموزش در آمریکا به کار گیرند. یافتههای این مطالعات نکتههای کلیدی را برای فرایند آتی جذب مخاطبان و زمینهسازی پیشرفتهای آینده در اختیار رهبران اتحادیه قرار دادند. مشخص شد که اگر این سازمانها بتوانند میزان ارزشمندی مدارس دخترانه را بر پایهای نظری و آموزشی توصیف نمایند، خانوادهها آسانتر قدر بروندادهای مثبت آموزش در مدارس دخترانه را خواهند دانست. رهبران هر دو سازمان یاد شده، بر اساس دادههای جدیدشان به توان ویژهای که در حرکت جمعی نهفته است، پی بردند. در پاییز سال 1991، پنجاه و شش مدرسه رسماً گرد هم آمدند تا با ادغام دو سازمان پیش گفته، اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا را بنیان نهند. [ 44 ] این گروه مشترک پس از تولد خویش، مبارزهای فرا گیر به منظور افزایش آگاهی عموم از تجربه مدارس دخترانه را آغاز کرد. در این مسیر آنها با شگفتیهای غیر منتظره چندی نیز رو به رو گشتند که به توسعه تلاشهایشان کمک نمود. گزارشها و دیدگاههای جدید هنگامی که یافتههای پژوهش صورت گرفته توسط اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا در نشریات و رسانهها منتشر شد، به آرامی تحولی در نگرش عمومی آغاز گشت. انتشار نتایج دیگر مطالعات آموزشی درباره شیوههای گوناگون یادگیری جنسیت محور، تعداد کمتر دختران و زنانی که حرفههای غیر سنتی را پیگیری میکردند و همچنین شواهدی مبنی بر وجود تفاوتهایی در چگونگی تکامل و عملکرد مغز دختران و پسران نیز، این تحول را تسریع نمودند. در دوران انقلاب فمینیستی دهه 1970 صحبت از تفاوتهای رفتاری سرشتی زنان و مردان از لحاظ سیاسی نادرست شمرده میشد. اختلافهای زنان و مردان در تخصصهایی همچون مهندسی و معماری به جای توجه به منشأهای ژنتیکی، توسط تفاوتهای اجتماعی و فرهنگی توضیح داده شد. همین تفاوتها برای توضیح تمایل پسران برای کمی بودن بیشتر و مهارت فیزیکی بیشتر ایشان نیز به کار گرفته شد. هنوز نیز مطالعات انجام شده روی مغز نشان میدهد که تفاوتهای جنسیتی به همان اندازه که به شرایط پرورش دختران و پسران مربوط میشود، در شیمی و ساختار مغز آنها ریشه دارد. [ 45 ] به نظر میرسد چگونگی تکامل و عملکرد مغز منشأ تمایل دختران برای تفکر بیشتر، همکاری مناسبتر، ادراک مستقیم، ارتباط زبانی گستردهتر و در مقابل تمایل پسران برای فعالیت فیزیکی بیشتر، رفتار پرخاشگرانه تر و استقلال در شیوه یادگیری میباشد.[ 46 ] اعلام این یافتههای علمی موجب شد با چشم دیگری به پژوهش صورت گرفته توسط اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا نظر شود. تحولی ظریف در گفتمان آموزشی عدالت جنسیتی آغاز شد. دیگر پرسش برانگیزاننده این نبود که آیا دختران و زنان از دسترسی و فرصتهای برابر بهرهمند هستند یا نه. دیگر تمرکز بر این مسئله بود که تا چه میزان تجارب و بروندادهای آموزشی آنان با مردان برابر است؟ توصیف متفاوتی که به خوبی گویای واقعیت مسئله است، عبارت است از: برابر بودن به معنای همانند بودن نیست. این عبارت اولین بار توسط کارول گیلیگان پیشنهاد شد. [ 47 ] با نگاهی به جهان در مییابیم که روشی که دختران مدرسه را تجربه میکنند و مواجهه آنها با ریاضی، علوم و فناوری همیشه مشابه پسران نبوده است. این تغییر لفظی کوچک، مفهوم عمیقی را در برداشت. دیگر پرسش بر انگیزاننده این نبود که چه چیزی در مورد دختران اشتباه است؟ چرا آنها بیش از این به موضوعات غیر سنتی علاقه نشان نمیدهند؟ بلکه در عوض پرسش آن بود که چه چیزی در روش آموزش و بر هم کنش ما با دختران غلط است؟ چرا دختران آن قدر که باید به دستاوردهایی که متناسب با تواناییهایشان است، دست نمییابند؟ در دهه 1980 مباحث حقوقی و اجتماعی در مورد موضوعات زنان، حجم گستردهای از تحقیقات و تفسیرها را به دنبال داشت که در دهه بعد نیز به خوبی ادامه یافتند. در سال 1991 اتحادیه زنان دانشگاهی آمریکا اولین بیانیه بیدار گرانهاش را در مورد دختران در مدارس آمریکا منتشر کرد. عنوان گزارش «فریب دادن دختران: فریب دادن آمریکا» بود. [ 48 ] در این گزارش برخی تفاوتهای نگرشهای دختران و پسران درباره دستاوردها و اعتماد به نفس مورد تأکید واقع شده بود. این اختلافها به خصوص در رشتههای ریاضی و علوم معمول بود. این اتحادیه در خلاصه اجرایی گزارش سال 1995 خود با عنوان «هوشمند پرورش دادن: چه روشی در مدرسه برای دختران موثر است؟»، شیوهها و راهبردهای آموزشی خلاقانهای را با هدف اصلاح بیعدالتیهایی که در مطالعه قبلیشان آشکار گردیده بود، فهرست نمود. [ 49 ] آلیس آن لیدل (Alice Ann Leidel) رئیس بنیاد آموزشی اتحادیه زنان دانشگاهی آمریکا چنین نوشت: «اگر قرار است دختران هوشمند پرورش یابند، مدارس باید هوشمندتر باشند و راهبردهای خلاقانهای همچون یادگیری مشترک و کلاسهای تک جنسیتی را به کار گیرند.» [ 50 ] در این گزارش، اتحادیه به مدارس توصیه میکند: «شخصیت فردی دختران را به وسیله برگزاری کلاسهای تک جنسیتی تقویت نمایند. این کلاسها تلقیهای بر چسبگونه دختران از خود را در موضوعاتی همچون ریاضی و علوم بهبود میبخشند؛ روحیه مشارکت دختران را توسط تشکیل گروههای یادگیری مشترک و حذف تمرینهای رقابتی در کلاس درس که معمولاً دختران را به حاشیه میرانند، خوبتر پرورش میدهند؛ مربیان و الگوهای نقشی را برای دختران فراهم میسازند؛ به دختران فرصت برابر، برای دسترسی به رایانه و تجهیزات آزمایشگاهی را عرضه میدارند؛ به وسیله کار با گروههای اجتماعی و امور تجاری، دختران را در دستیابی به اهدافشان توانمند میسازند تا بدین ترتیب مسیر موفقیت را به آنها نشان دهند ... . برخی از شگفتآورترین تحولات مدارس امروز در «حواشی» نظام آموزشی رخ میدهند. بسیاری از پژوهشگران و متولیان آموزش فضاهایی خارج از شیوه رسمی آموزش را مورد توجه قرار دادهاند. در این اماکن پیشگامان آموزش دختر محور در حال رشد هستند ... .» بسیاری از این پیشگامان، شایسته توجه بیشتر میباشند، اگر چه اغلب مستندسازیها و ارزیابیهای رسمی هنوز به اندازه کافی به این امر نپرداختهاند. ما میتوانیم درسهای زیادی از این برنامهها بیاموزیم، در همان حال که به ارزیابی آنها ادامه میدهیم ... . از میان این راهبردها، کلاسهای تک جنسیتی و رویکردهای مستقیم به ریاضی و علوم بیش از همه مورد توجه واقع شدهاند. [ 51 ] اتحادیه زنان دانشگاهی آمریکا اندکی پس از ارائه گزارش «هوشمند پرورش دادن»، گزارش دیگری را با عنوان «جداسازی بر حسب جنس: نگاهی انتقادی به آموزش تک جنسیتی به دختران» منتشر نمود. [ 52 ] این گزارش در نگاه اول نسبت به کلاسها و مدرسههای دختر محور چندان خوش بین به نظر نمیرسد. اما در مجموع گزارش اتحادیه زنان دانشگاهی آمریکا حداکثر نشان میدهد که برای مستند ساختن سودمندی آموزش کاملاً دخترانه، پژوهشهای بیشتری لازم است. به دنبال آن وال استریت ژور نال در سر مقالهای به این موضوع پرداخت. به هر حال این سر مقاله این امر را روشن ساخت که «این گزارش به هیچ روی منکر آن نمیشود که مدارس دخترانه از خود سود مندیهای فراوانی نشان دادهاند. [ 53 ] در عوض تحقیقات پشتیبان این گزارش در بدترین حالت، تنها درباره سودمندیهای این مدارس نامطمئن هستند. در جای جای این گزارش، به تمام انواع نکات مثبت درباره این مدارس اشاره شده است.» [ 54 ] دانشآموختگان مدارس دخترانه چه میگویند؟ در حالی که تمرکز نگاهها بر این نکته معطوف است که مدارس چگونه دختران را فریب میدهند و چه چیزی در مورد دختران درست عمل نمیکند، مدارس عضو اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا پرسش درباره برخی فرضیههای جدیدی که توسط فهرست فزایندهای از گزارشها طرح میشوند، را آغاز کردهاند. در مدارس دخترانه درسهای فراوانی با ارزش حیاتی برای یادگیری وجود دارند که مخاطبان بسیار گستردهتری را میطلبند. محوطه و کلاسهای درس مدارس دخترانه برای متولیان آموزش در هر کجا، همچون آزمایشگاههای بر انگیزانندهای برای کشف و داراییای غیر قابل ارزشگذاری میباشند. همانگونه که هر روز خانوادهها و سیاستگذاران بیشتری به جستجوی انتخابهای آموزشی متفاوت روی میآورند، نکته قابل توجه به رقابت وا داشته شدن مدارس مختلط در مقابل مدارس تک جنسیتی میباشد. تا کنون نظرات بسیاری دراینباره مطرح گردیده است. متأسفانه بیشتر این نظرات مبتنی بر سوء تعبیر و یا متمایل بدان میباشند. در بحبوحه بحثها درباره مدارس مختلط و تک جنسیتی، آنچه کمبود آن بیش از همه حس میشود، دادههای کمی درباره ویژگیهای مشخصه و متمایزکننده مدارس دخترانه میباشد. این ویژگیها عبارت هستند از: تأکید این مدارس بر توانایی زنان در حوزه موضوعاتی همچون ریاضی، علوم و فناوری که به طور سنتی مخصوص یک جنس تلقی میشوند؛ ترغیب ویژه زنان در زمینه انتظارات شغلی؛ و تواناییشان در بهبود حس اطمینان به خود. حتی صدای دانش آموختگان مدارس دخترانه که خود این فضا را تجربه کردهاند، نیز شنیده نمیشود. به جز مطالعات پیشین صورت گرفته توسط اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا، کس دیگری تاکنون اقدام به ثبت نظرات طیف وسیعی از دانشآموختگان دبیرستانهای دخترانه ننموده است. به همین سبب اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا طی قراردادی با گروه پژوهشی گودمن که مؤسسهای تحقیقاتی در زمینه امور آموزشی در کمبریج ماساچوست میباشد، خواستار مطالعهای بزرگ مقیاس روی دانش آموختگان مدارس دخترانه شد. بدین منظور فرم نظرسنجی شش صفحهای برای جمعآوری اطلاعاتی درباره تجربههای این دانشآموختگان در مدرسه، زندگی آنها در خانه و دیگر موضوعات مرتبط تهیه گردید. [ 55 ] بیش از 4000 دانش آموخته از شصت و چهار مدرسه دخترانه مختلف دادههای لازم برای توصیف تجربههایشان را در اختیار پژوهشگران قرار دادند. [ 56 ] نتایج به وضوح مثبت بودند. دانشآموختگان برای آموزشی که در مدارس دخترانه دیده بودند، ارزش فراوانی قائل بودند. آنها به تواناییهایشان اطمینان داشتند. ایشان خود را افرادی موفق در امور تحصیلی میدانستند. آنها مدارس دخترانهشان را محلی میدانستند که در آنجا یاد گرفتند چگونه استعدادها و ظرفیتهای خود را بشناسند و آنها را شکوفا سازند. در واقع نتایج حاکی از آن بودند که: - 85درصد دانش آموختگان برای قضاوت درباره مدرسه دخترانهشان در مجموع یکی از دو رده بسیار خوب و عالی (بالاترین ردهها) را انتخاب کردند. این امر در چهارده مورد از شانزده زمینه در نظر گرفته درباره این مدارس صادق بود. - آمادهسازی برای تحصیلات تکمیلی و فراهم نمودن رقابت تحصیلی در این مدارس بسیار مطلوب تلقی شده بود؛ تقریبا همه پاسخدهندگان (91درصد) مدارسشان را در این زمینهها، عالی و بسیار خوب توصیف کرده بودند. [ 57 ] - 85درصد این دختران معتقد بودند که مدارس دخترانه بیش از مدارس مختلط زنان جوان را تشویق میکنند در موضوعاتی همچون ریاضی، علوم و فناوری فعالیت نمایند. 63درصد نیز قویا احساس میکردند بیشتر از رقبایشان در مدارس مختلط برای زندگی در «دنیای واقعی» آماده شدهاند. [ 58 ] - 88درصد این دانش آموختگان گفتند که تجربه مدرسه دخترانهشان را در صورت امکان بار دیگر تکرار میکردند. 84درصد آنها نیز گفتند که دخترانشان را تشویق میکنند در این مدارس ثبت نام نمایند. [ 59 ] تقریباً همه پاسخدهندگان با این امر تا حدودی و یا قویاً موافق بودند که مدارس دخترانه برای دختران نسبت به آنچه در مدارس مختلط موجود است، فرصتهای بیشتری را برای رهبری فراهم میسازند. [ 60 ] آینده مدارس دخترانه: چشماندازی در حال تحول پس از مصوبه شماره 4 در سال 1972 تعداد مدارس تک جنسیتی کاهش پیدا کرد. در میانه دهه 1990 تنها دو مدرسه دخترانه عمومی باقی مانده بود: دبیرستان دخترانه فیلادلفیا و دبیرستان وسترن در بالتیمور. [ 61 ] به هر حال مصوبه شماره 4 که حکم به ممنوعیت مدارس تک جنسیتی با حمایت بودجه عمومی داده بود، تحلیلهای روشنگرانه نقش مثبت مدارس دخترانه و موج متقاضیان ثبتنام در مدارس دخترانه خصوصی را در نظر نگرفته بود. درک فزاینده فواید مدارس دخترانه عاقبت آنها را به عرصه عمومی نیز بازگرداند. از سال 1995 مدارس کاملاً دخترانه در کالیفرنیا (آکادمی جفرسون)، نیویورک (مدرسه رهبری زنان جوان هارلم) و ایلینویز (مدرسه چارتر رهبری زنان جوان شیکاگو) اعلام موجودیت کردند. به علاوه دهها مدرسه در مناطق دیگر نیز به آزمایش برگزاری کلاسهای تک جنسیتی روی آوردند. در ژوئن 2001 سنای ایالات متحده لایحه قانونیای در مورد آموزش را به تصویب رساند که در مادهای از آن به پیشنهاد بیلیهاچینسون سناتور تگزاس آموزش تک جنسیتی در مدارس عمومی آسانتر در دسترس دانش آموزان قرار خواهد گرفت. [ 62 ] با اصلاحیه پیشنهادی مجلس، موانع موجود برای مدارس مناطق مختلف که میخواستند مدرسه تک جنسیتی را نیز به متقاضیان ارائه دهند، به شرطی بر داشته میشود که «فرصتهای آموزشی ارائه شده برای هر دو جنس قابل مقایسه با هم باشند.» [64-63] مدارس دخترانه چه کار متفاوتی از مؤسسات آموزشی مختلط انجام میدهند؟ - آنها محیطی برای خطرکردن فراهم میسازند تا به دانشآموزان بیاموزند به قول جیمز جویس، «اشتباهات دروازههای اکتشافات هستند.» - این مدارس تأثیرات رسانههای عمومی را خنثی کرده و پناهگاهی حمایتی را برای دختران فراهم میکنند تا آنها بتوانند تصویر آشفتهای که رسانههای امروز از دختران ارائه میدهند را با توازن و پشتگرمی به خویش، اصلاح نمایند. - آنها طرز فکر «من میتوانم» را تقویت میکنند. همه رهبران، عوامل و دستاندرکاران امور از میان زنان هستند. مدارس دخترانه به دانشآموزانشان نشان میدهند که هر دختری میتواند یک رهبر باشد، هر دختری میتواند طبل بنوازد و هر دختری میتواند اجزای یک دوچرخه را از هم جدا کرده و دو باره سر هم کند. - این مدارس تضمین میکنند که یادگیری بدون وجود حواس پرتیهای اجتماعی کانون اصلی توجه باشد. وقتی پسران حضور ندارند، دختران تمایل دارند بیتوجه به اندیشههای قدرتمند و وابسته به سن محبوبیت، جذابیت و فشارهای منفی رقیب، هوشمندی و کنجکاویشان را بروز دهند. - آنها با فراهم ساختن فرصتهای فراوان برای یادگیری مشترک، از تحقیقاتی که نشان میدهند حل مسئله به روش کار گروهی برای دختران مناسبتر است، تبعیت میکنند. [65 ] - این مدارس گنجاندن کامل ریاضی، علوم و فناوری را در برنامه تحصیلی دانش آموزان ضمانت میکنند. از دختران انتظار میرود به صورت کامل در این زمینهها مشارکت کنند و آنها نیز چنین میکنند. - آنها بر روی نکات زندگی واقعی همچون حرفه، کار و پول تمرکز مینمایند. در پاییز سال 2000 اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا کنفرانسی ملی را با نام «دختران، زنان و پول» بر گزار کرد.[ 66 ] در نتیجه این کنفرانس تعداد زیادی از مدارس عضو اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا با باطل دانستن افسانه شاهزاده چارمینگ مبنی بر ضرورت تکیه کردن دختران بر کسی به جز خود، به اهمیت سواد مالی دختران بیشتر پرداختند. اغلب زنان به انتخاب خود و یا به ضرورت وارد بازار کار خواهند شد. بنابراین همه زنان باید ابزارهای اقتصادی لازم برای اداره خود را در دوران مدرسه تدارک دیده باشند. - این مدارس دانشآموزان را به عنوان راهی طبیعی برای پرورش روحیه کار گروهی، رهبری، استعداد فردی، رقابت و تواناییهای جسمی و دانستن چگونگی شکست و پیروزی ترغیب به شرکت در مسابقات ورزشی مینمایند. - آنها به حمایت از فرهنگ غالب زنانهای میپردازند که نشانههایش اهمیت دادن، به چالش طلبیدن، همکاری، رقابت و ارتباط با علاقهمندی به شکوفایی تمام ظرفیتهای هر دختر و شکلگیری زمینهای معنوی که در تمام عمر او را یاری و همراهی نماید، میباشد. بدین ترتیب مدارس دخترانه به صداهای زنان، دیدگاههای زنانهشان و شیوه زنانه انجام امور توسط آنها افتخار میکنند. فرهنگ جوانان امروز طرفدار لذتهای کوتاه مدت، تجربههای جنسی زود هنگام، خودمحوری، عدم خردورزی و تمرکز بر ظاهر موضوعات میباشد. مدارس دخترانه با وضع معیارهایی سختگیرانه، انتظارات بالا، طلب پاسخگویی و الگوسازی مثبت نقشها به دختران القا میکنند و به آنها میآموزند که بر اهداف بلند مدت آموزشی، شخصی و حرفهایشان تمرکز نمایند. محیط مدارس دخترانه، زنان جوان را تشویق میکنند ظرفیتهایشان را به عنوان افرادی استوار، رهبران و عوامل تحولات اجتماعی بروز دهند. برچ فوردرئیس مدرسه دوشیزه پورتر و رئیس سابق هیئت امنای اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا چنین نتیجهگیری میکند: «این مهم است که دختران زمانی که هنوز در حال رشد فیزیکی، عاطفی، اجتماعی، فکری و روحی هستند، در محیطی قرار گیرند که آنها را به شکوفایی- هر چند خام و آزمایشی- ترغیب کرده و از آن حمایت نماید. آنها نیاز دارند به راحتی و نه با تلاشی طاقت فرسا، فرصت بیابند خود را در جایگاه اندیشمندان، قهرمانان ورزشی، هنرمندان و رهبران بیازمایند تا در این رقابتها نه تنها جرأت عرضهکردن خود را بیابند، بلکه هنگام چالش با پسران و مردها، با آسودگی از دیدگاه خود دفاع نمایند. این رقابت و اعتماد تنها از دیدگاه و درک صحیح ناشی نمیود، بلکه فقط با بهره جستن از الگوهای بزرگسال و تمرینها و تجربههای شخصی حاصل میگردد. چنین نمونهها و تجربههایی در مدارس دخترانه وجود دارند و آنگونه تشویق میشوند که در هیچ جای دیگر اجتماع چنین حمایت و تمرکزی بر آنها مشاهده نمیشود.» [67 ] مدارس دخترانه گفتمان تازهای را برای اجتماع پدید آوردهاند. این مدارس به عنوان جایی که دختران برای شنیده شدن صدایشان انتخاب میکنند و مکانی که زنان در همه جنبههای زندگی در آن دخیل می باشند، الگویی از جهانی هستند که دختران خواهان و سزاوار آن میباشند. این مدارس متعهد به ایجاد جامعهای میشوند که در آن زنان و مردان در کنار هم کار میکنند، در حالی که به صحبتها، مهارتها و استعدادهای یکدیگر احترام گذاشته و بدین ترتیب توازن لازم در میادین و عرصههای مختلف زندگی را پدید میآورند. یادداشتها 1 - کارن استابینر، همه دختران: آموزش تک جنسیتی و دلیل اهمیت آن، 2003. 2 – کارولگیلیگان، صدایی متفاوت: نظریه روانشناختی و تکامل زنان، 1982. 3 - اتحادیه زنان دانشگاهی آمریکا، فریب دادن دختران: فریب دادن آمریکا، 1991. 4 – میراسدکر و دیویدسدکر، کوتاهی در انصاف: مدارس آمریکا چگونه دختران را فریب میدهند؟، 1994. 5 - اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا، دستاوردها و رهبری و موفقیت، 2000. 6 – کورنلیوسریوردان، اعداد همه چیز را درباره مدارس تکجنسیتی میگویند، سر مقاله نشریه بوستون گلوب، 8 مه 2002. 7 - بنیاد ملی تحقیقات آموزشی انگستان، گزارش پژوهشی بررسی تأثیر اندازه کلاس درس و مدرسه و همچنین آموزش تکجنسیتی بر عملکرد دانش آموزان، 8 جولای 2002. 8 – کنرو، دومین کنفرانس ملی آموزش مختلط در استرالیا ، 2000. 9 – رزماریسیسالومون، مشابه و متفاوت و برابر: تفکری دوباره درباره مدارس تکجنسیتی، آوریل 2005. 10 - اظهارات برچ فورد، اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا، 2001. 11 - میرا سدکرودیوید سدکر، کوتاهی در انصاف: مدارس آمریکا چگونه دختران را فریب میدهند؟ ، 1994. 12 - اظهارات رابین رابرتسون، دانشگاه متدیست جنوبی، مه 1991. 13 - دیوید ریسمن، حاشیهای متفاوت: مورد آموزش تکجنسیتی، 1990. 14 - کری ام واتسون، نقشهای جنسی: نشریهای پژوهشی، مه2002. 15 - مگ میلن مولتون، اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا ، 2002. 16 - مدرسه دخترانه سنت مارگارت، چرا مدرسهای دخترانه؟، 2005. 17 - مقالات علمی آموزشی، پیپلز دیلی، 10 دسامبر 2002. 18 - جو آن دیک، دختران دختر خواهند بود: پرورش دخترانی شجاع و مطمئن، 2003. 19 - سالی شیویتز، نشریه نیچر، فوریه 1995. 20 - جوزف تی لوریتو، مرکز تحقیقات پزشکی دانشگاه ایندیانا، نوامبر2000 . 21 – روبنگور و راکوئل گور، نشریه نوروساینس، مه 1999. 22 - همان. 23 – آرجی میلر، نقشهای جنسی: نشریهای پژوهشی، فوریه 2001 . 24 - سر مقاله واشنگتن پست، 27 اکتبر 2006 ، صفحه آ22 . 25 - اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا، آنچه تحقیقات نشان میدهند، 2000 . 26 - ویتنی رنسام و مگمیلنمولتون، تفاوت آموزش دختر محور، نشریه حقوق فوردهام، شماره XXIX ، دسامبر 2001 . 27 - به طور عمومی رجوع کنید به سامانتا استینبرن، همه دختران: همیشه، فوریه 1991 و همچنین سامانتا استینبرن، نشریه تیچر، ژانویه 2000 ، صص 22-23 . 28 - اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا، دادههای نظر سنجی پاییزی، نوامبر 2000 . 29- ممنوعیت تبعیض جنسی، شماره مجوز نشر 318-92 ، 901 ، 86 ، 373 ، 1972 . 30 - به طور عمومی رجوع کنید به جنیفر سالواتره، مباحث حقوقی و سیاسی درباره مدارس عمومی کاملاً دخترانه: آیا بیطرفی جنسیتی رسمی میتواند برابری جنسیتی واقعی را محقق سازد؟، نشر بین المللی کتابخانه ملی، پاییز 2000 ، ص 10 . 31 - به طور عمومی رجوع کنید به کارین هده، کلاسهای درس تک جنسیتی: آیا آنها برای دختران مناسبترین انتخاب هستند؟، ساینتیفیک امریکن، تابستان 1998 . 32 - 20 یو اس سی، شماره 1681 ، 2001 (به این نکته توجه کنید که «هیچ کس ... نباید به خاطر جنسیت خود از شرکت جستن و بهرهگیری از منافع برنامهها و یا فعالیتهای آموزشی تحت حمایت مالی دولت فدرال محروم شود و یا در این زمینه مورد هر گونه تبعیضی قرار بگیرد . ... »). 33 - رجوع کنید به سوزان فرچیو، گزارشها حاکی از افزایش ثبتنام در مدارس کاملاً دخترانه هستند، واشنگتن تایمز، 2 ژوئن 1999 . 34 – میراسدکر و دیویدسدکر، کوتاهی در انصاف: چگونه مدارس آمریکا دختران را فریب میدهند؟، 1994 ، صص 230-232 . 35 - به طور عمومی رجوع کنید به کارین هده، کلاسهای درس تک جنسیتی: آیا آنها برای دختران مناسبترین انتخاب هستند؟، ساینتیفیک امریکن، تابستان 1998 . 36 - این اصطلاح را برنیسسندلر از مرکز مطالعات سیاستهای زنان اتحادیه دانشگاههای آمریکا ابداع کرده است. رجوع کنید به اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا، ریاضی و علوم برای دختران: گردهمآیی کارشناسان و اصلاح کلاسهای درس و یافتن معادله درست، 1992 ، ص 28 . 37 - همکاران مدیریت ثبت نام، تحلیل وضعیت و راهبردهایی برای اجرا: گزارش نهایی اتحادیه مدارس شبانه روزی دخترانه، 1989 . 38 - همان. 39- یانکلوویچ کلنسیشولمان، دانشآموختگان مدارس دخترانه: کامل و متمایز و متوجه اجتماع، نظرسنجی دانشآموختگان مدارس دخترانه، 1990 . 40 - همان. 41 - همان. 42 - همان. 43 - اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا، انتظار بهترینها را داشتن از یک دختر، 2001 . 44 - رجوع کنید به فرانسیس ایماهر و جانیویکتوریا وارد، جنسیت و تدریس، 2001، صص 93-94 . 45 - همان. 46 - به طور عمومی رجوع کنید به کارول گیلیگان، صدایی متفاوت، 1993 . 47 - اتحادیه زنان دانشگاهی آمریکا، فریب دادن دختران: فریب دادن آمریکا، 1991 . 48 - اتحادیه زنان دانشگاهی آمریکا، هوشمند پرورش دادن: آنچه در مدرسه برای دختران مؤثرتر است، 1995 . 49- همان. 50- همان. 51 - اتحادیه زنان دانشگاهی آمریکا، جدا کردن بر حسب جنسیت: نگاهی انتقادی به آموزش تک جنسیتی، 1998 . 52 - مرور و چشم انداز: مدارسی برای دختران، وال استریت ژورنال، 13 مارس 1998 ، ص آ16 . 53 - همان. 54 - اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا، دستاوردها و رهبری و موفقیت، 2000 . 55 - همان، ص 1 . 56 - همان، ص 2 . 57 - همان، ص 2 . 58 - همان، ص 18-19 . 59- همان، ص 2 . 60- به طور عمومی رجوع کنید به سامانتا استینبرن، همه دختران: همیشه، فوریه 1991 و همچنین سامانتا استینبرن، نشریه تیچر، ژانویه 2000 ، صص 22-23 . 61 - سند آموزش بهتر برای معلمان و دانش آموزان، بخش اول، کنگره 107 ، 5331 ، بی 1 ال ، 2001 . این ماده قانونی در سند هیچ کودکی نباید از آموزش محروم بماند، که در دسامبر 2001 توسط هر دو بخش کنگره به تصویب رسیده است، گنجانده شده است. [سند هیچ کودکی نباید از آموزش محروم بماند، اچ آر 1 ، کنگره 107 ، 5331 ، بی 1 ال ، 2001 ]. این سند برای مدارسی که از حمایتهای مالی دولت فدرال استفاده میکنند، تنظیم شده تا این کمکها را برای فراهم ساختن برنامههای آموزشی با ویژگی «مدارس و کلاسهای درس یک جنسیتی مطابق قوانین موجود» هزینه نمایند. [همان]. بوش به عنوان رئیس جمهور در اوایل ژانویه سال 2002 با امضای این سند آن را به قانونی لازم الاجرا تبدیل نمود. 62 - مایک بولر، گزینه های آموزشی دانشآموزان در مدارس عمومی گسترش مییابد، بالتیمورسان، 26 دسامبر 2001 ، ص ب2 . 63 - سند آموزش بهتر برای معلمان و دانش آموزان، بخش اول، کنگره 107 ، 5331 ، بی 1 ال، 2001 . 64 - ماریتا اینگلهارد و دونالد آر براون و مینا ویدا، دستاوردهای رقابتی و جنسیت، تحلیل نظری فشارهای روانی، در انگیزش و درک و یادگیری دانش آموزان: مقالاتی برای بزرگداشت ویلبرت جی مک کیچی، ویرایش پول آر پینتریچ و دیگران، 1994 ، ص 312-314 . 65 – خلاصهای از کنفرانس در وب گاه http://www.ncgs.org/ موجود است. 66 - اظهارات برچ فورد، اتحادیه ملی مدارس دخترانه آمریکا، 2001 . Notes ( in English ): 1. Karen Stabiner, All Girls: Single-Sex Education and Why It Matters, 2003. 2. Carol Gilligan, In a Different Voice: Psychological Theory and Women's Development, 1982. 3. American Association of University Women, Shortchanging Girls, Shortchanging America, 1991. 4. MYRA & DAVID SADKER, FAILING AT FAIRNESS: HOW AMERICA'S SCHOOLS CHEAT GIRLS 230-32, 1994. 5. NATIONAL COALITION OF GIRLS' SCHOOLS, ACHIEVEMENT, LEADERSHIP, SUCCESS, 2000. 6. Cornelius Riordan, Girls and Boys in School: Together or Separate?, Boston Globe Editorial, 8 May 2002. 7. Great Britain National Foundation for Educational Research, The impact of school size and single-sex education on performance, 8 July 2002. 8. Ken Rowe, The Second National Conference on Co-Education, Australia, April 2000. 9. Rosemary C. Salomone, Same, Different, Equal: Rethinking Single-Sex Schooling, April 2005. 10. Remarks of Burch Ford, NATIONAL COALITION OF GIRLS' SCHOOLS, 2001. 11. MYRA & DAVID SADKER, FAILING AT FAIRNESS: HOW AMERICA'S SCHOOLS CHEAT GIRLS 230-32, 1994. 12. Remarks of Robin Roberston, Southern Methodist University, May 1991. 13. David Riesman, A margin of difference: the case for single-sex education. In J. R. Blau (editor), Social roles and social institutions, Boulder, Colorado: Westview Press, 1990. 14. Cary M. Watson, Sex Roles: A Journal of Research, May 2002. 15. Meg Milne Moulton, NATIONAL COALITION OF GIRLS' SCHOOLS, 2002. 16. St. Margaret's School, Why A Girls' School?, 2005. 17. Girls' Schools Make Comeback in Chinese Capital, Sci-Edu Articles, People’s Daily, 10 December, 2002. 18. JoAnn Deak, Girls Will Be Girls: Raising Confident and Courageous Daughters, 2003. 19. Sally Shaywitz, Nature, Feb 1995. 20. Joseph T. Lurito, Indiana U. School of Medicine, Nov 2000. 21. Ruben Gur and Raquel Gur, Journal of Neuroscience, May 1999. 22. Id. 23. R.J. Miller, Sex Roles: A Journal of Research, Feb 2001. 24. Single-Sex Schooling: Public education needs to look at all choices, Washingtonpost Editorial, 27 October 2006, Page A22. 25. NATIONAL COALITION OF GIRLS' SCHOOLS, What the Research Shows, 2000. 26. Remarks of Robin Roberston, Southern Methodist University, May 1991. 27. Whitney Ransome and Meg Milne Moulton, The Difference in Girl-Centered Education, The Fordham Law Journal, Vol. XXIX, December 2001. 28. See generally Samantha Stainburn, All Girls, All the Time February 1991, TEACHER MAGAZINE, Jan. 2000, at 22-23. 29. NATIONAL COALITION OF GIRLS' SCHOOLS, Fall Data Survey, Nov. 2000. 30. Prohibition of Sex Discrimination, Pub. L. No. 92-318, § 901, 86 Stat. 373, 1972. 31. See generally Jennifer Salvatore, The Legal and Policy Debate Over Public All Girls Schools : Can Formal Gender Neutrality Bring True Gender Equality?, PUB. INT. L. REP., Fall 2000, at 10. 32. See generally Karyn Hede, Single-Sex Classrooms: Are They Best for Girls?, Scientific American, Summer 1998. 33. 20 U.S.C. § 1681, 2001. (noting that ""no person ... shall, on the basis of sex, be excluded from participation in, be denied the benefits of, or be subjected to any discrimination under any education program or activity receiving Federal financial assistance . . . ."") 34. See Susan Ferrechio, All Girl Schools Report Increase in Enrollment, WASHINGTON TIMES, June 2, 1999, at Al. 35. MYRA & DAVID SADKER, FAILING AT FAIRNESS: HOW AMERICA'S SCHOOLS CHEAT GIRLS 230-32, 1994. 36. See generally Karyn Hede, Single-Sex Classrooms: Are They Best for Girls?, Scientific American, Summer 1998. 37. This phrase was coined by Bernice Sandler from the Center of Women's Policy Studies at the Association of American Colleges. See NATIONAL COALITION OF GIRLS' SCHOOLS, MATH & SCIENCE FOR GIRLS: CONVENING THE EXPERTS, REFORMING THE CLASSROOM, FINDING THE RIGHT EQUATION 28, 1992. 38. ENROLLMENT MANAGEMENT ASSOCIATES, IMAGE ANALYSIS AND STRATEGIES FOR ACTION: THE COALITION OF GIRLS' BOARDING SCHOOLS FINAL REPORT, 1989. 39. Id. 40. YANKELOVICH CLANCY SHULMAN, GIRLS SCHOOL ALUMNAE: ACCOMPLISHED, DISTINGUISHED, COMMUNITY-MINDED, SURVEY OF GIRLS' SCHOOL ALUMNAE, 1990. 41. Id. 42. Id. 43. Id. 44. NATIONAL COALITION OF GIRLS' SCHOOLS, EXPECT THE BEST FROM A GIRL. 45. See FRANCES A. MAHER & JANIE VICTORIA WARD, GENDER & TEACHING 93-94, 2001. 46. Id. 47. See generally CAROL GILLIGAN, IN A DIFFERENT VOICE, 1993. 48. AMERICAN ASSOCIATION OF UNIVERSITY WOMEN, SHORTCHANGING GIRLS, SHORTCHANGING AMERICA, 1991. 49. AMERICAN ASSOCIATION OF UNIVERSITY WOMEN, GROWING SMART: WHAT'S WORKING FOR GIRLS IN SCHOOL, 1995. 50. Id. 51. Id. 52. AMERICAN ASSOCIATION OF UNIVERSITY WOMEN, SEPARATED BY SEX: A CRITICAL LOOK AT SINGLE-SEX EDUCATION, 1998. 53. Review & Outlook: Schools for Girls, WALL STREET JOURNAL, Mar. 13, 1998, at A16. 54. Id. 55. NATIONAL COALITION OF GIRLS' SCHOOLS, ACHIEVEMENT, LEADERSHIP, SUCCESS, 2000. 56. Id. at 1. 57. Id. at 2. 58. Id. at 2. 59. Id. at 18-19. 60. Id. at 2. 61. See generally Samantha Stainburn, All Girls, All the Time February 1991, TEACHER MAGAZINE, Jan. 2000, at 22-23. 62. Better Education for Students and Teachers Act, S.1, 107th Cong. § 5331(b)(1)(L) (2001). The provision was included in the No Child Left Behind Act, which was passed by both houses of Congress in December 2001. No Child Left Behind Act, H.R.1, 107th Cong. § 5331(b)(1)(L) (2001). The act provides for federal funds to be used by schools for programs to provide ""same gender schools, and classrooms, consistent with applicable law."" Id. President Bush is expected to sign the act into law in early January 2002. 63. Mike Bowler, Options Expand for Children in Public Schools, BALTIMORE SUN, Dec. 26, 2001, at 2B. 64. Better Education for Students and Teachers Act, S.1, 107th Cong. § 5331(b)(1)(L), 2001. 65. Marita Inglehart, Donald R. Brown, Mina Vida, Competition Achievement and Gender: A Stress Theoretical Analysis, in STUDENT MOTIVATION, COGNITION, & LEARNING: ESSAYS IN HONOR OF WILBERT J. McKEACHIE 312-14 (Paul R. Pintrich, et al. eds., 1994). 66. A summary of the conference is available at http://www.ncgs.org/. 67. Remarks of Burch Ford, NATIONAL COALITION OF GIRLS' SCHOOLS, 2001.