نقد کتاب «زن در نهج البلاغه»
آرشیو
چکیده
کتاب «زن در نهج البلاغه» تألیف دکتر نجوی صالح الجواد و ترجمه ورود سلامی و مقدمه دکتر سید محمد بحر العلوم که توسط انتشارات زمزمه زندگی و در تیراژ 3000 نسخه در تابستان 1384 منتشر شده است از جمله آثاری محسوب میشود که به غرض دفاع از حریم نهج البلاغه و در توجیه و تبیین دیدگاههای امام علی (ع) درباره زنان به رشته تحریر درآمده است. در این شماره ضمن معرفی این کتاب به نقد آن می پردازیم.متن
یکی از موضوعات مورد توجه زن پژوهان در سالیان اخیر، به خصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در ایران و برخی کشورهای اسلامی موضوع زن در نهج البلاغه، یا زن از نگاه امیر المؤمنین علی علیه السلام است.
توجه به این موضوع از چند زاویه قابل توجیه است، نخست آن که در میان امامان معصوم شیعه، امام علی علیه السلام از جایگاه ویژهای برخوردار است به گونهای که حجم روایتهای غیر فقهی از ایشان حجم قابل توجهی از روایات شیعی را تشکیل میدهد به خصوص آنکه مجموعه به نسبت منسجمی از کلمات قصار، خطبهها و نامههای آن حضرت به همت سید رضی(ره) به صورت کتابی مستقل در دسترس است که بررسی و خوانش دیدگاههای آن حضرت را آسانتر میکند. اعتنا و پذیرش آن حضرت توسط سایر فرق اسلامی به عنوان صحابی خاص پیامبر اکرم(ص) و یکی از خلفای برجسته، اهمیت دیدگاههای ایشان را به طور عام و به طور خاص (در موضوع زنان) بیشتر میکند. دوم آنکه زن در نهج البلاغه از جایگاه خاصی برخوردار است چه به لحاظ تعداد جملات و کلماتی که به زن اختصاص پیدا میکند و چه به لحاظ نوع گویش و توصیف زنان از زبان امام علی (ع).
شکی نیست که مواجهه اولیه و سطحی با نهج البلاغه، نوعی بدبینی و مذمت جایگاه و نقش زنان از منظر امام علی(ع) را به مخاطب القا میکند و به همین دلیل بررسی و تحقیق در اطراف این موضوع بخشی از دغدغههای اسلام شناسان و شارحان کلام امیر المؤمنین(ع) را به خود اختصاص داده است.
کتاب «زن در نهج البلاغه» تألیف دکتر نجوی صالح الجواد و ترجمه ورود سلامی و مقدمه دکتر سید محمد بحر العلوم که توسط انتشارات زمزمه زندگی و در تیراژ 3000 نسخه در تابستان 1384 منتشر شده است از جمله آثاری محسوب میشود که به غرض دفاع از حریم نهج البلاغه و در توجیه و تبیین دیدگاههای امام علی (ع) درباره زنان به رشته تحریر درآمده است.
مقدمه کتاب که توسط دکتر سید محمد بحرالعلوم از دانشمندان عراقی و مقیم لندن به رشته تحریر درآمده است، به شرح حال آشنایی ایشان با نویسنده کتاب، خانم نجوی صالح الجواد و چگونگی شکل گیری این کتاب و تدوین آن اختصاص دارد و البته دکتر بحر العلوم در این مقدمه به ایده اصلی کتاب که بسیار مایه بهت و شگفتی ایشان شده است، اشاره میکند.
« ملاحظه نمودم که دستیابی ایشان به موضوع با دقت و توجه و اعتنایی فراوان بود و سعی داشت آنچه در نهج البلاغه در مورد مذمت زن آمده است و بسیاری از شراح به آن پرداختهاند، را توجیه نماید و تأکید نماید که کلام حضرت در این خصوص نتیجه شرایط خاص و جبههگیریی بود که علیه حضرت شده بود و مسلمانان بهای سنگین آن را پرداخت کردند از سخنان ایشان به شگفت آمدم و در تمام مدت غرق در سخنان ایشان بودم»(صفحه7)
مقدمه بعدی کتاب مقدمه خانم دکتر نجوی صالح الجواد است که به معرفی اجمالی کتاب و فصول مختلف آن پرداخته و داستان تدوین کتاب را بیان میکند. و در نهایت مقدمه مترجم است که نکته مهمی دربرندارد.
اما اصل کتاب از یک دیباچه و دو بخش اصلی تشکیل شده است. دیباچه که به نسبت مفصل نگاشته شده است، در دو فصل تنظیم شده است که در فصل اول نگاهی اجمالی به زندگانی و فضایل و مناقب امام امیر المؤمنین(ع) میشود و در فصل دوم نهج البلاغه آن حضرت به اختصار معرفی میشود و تلاش میشود به برخی شبهات درباره استناد نهج البلاغه به امام علی(ع) و یا سید رضی پاسخ داده شود.
بعد از دیباچه بخش اول کتاب آغاز میشود. در فصل اول این بخش نگاهی اجمالی به کلمات آن حضرت درباره زنان شده که در چهار بخش خطبهها ونامهها، وصیتها، حکمتها، مثلها و اضافات ابن ابی الحدید دسته بندی شده است. در این بخش مؤلف به نقل کلمات امام علی(ع) پرداخته و ازتفسیر و یا توضیح فقرات نقل شده صرف نظر میکند.
در فصل دوم مؤلف به بحث زن در آیات قرآن میپردازد. تلاش مؤلف آن است که بعد از نقل فقراتی از کلام امیر المؤمنین با رجوع به آیات قرآنی و سنت نبوی (در فصل سوم) به ملاک و مبنای روشنی برای فهم و تفسیر کلمات امام علی(ع) دست پیدا کند.
نویسنده با مراجعه به آیات الهی، موضوع زن در قرآن را در سه محور کلی انسانیت زن، زن در جامعه و زن به عنوان زن، پی میگیرد.
در بحث انسانیت زن، وحدت آفرینش و خلقت میان زنان و مردان و تساوی ایمانی،
(تساوی در ارزشهای دینی) وحدت کمال عقلی را نتیجه میگیرد. از آن جا که یکی از موضوعات جنجالی نهج البلاغه موضوع عقل زنان است مؤلف با تمسک به وحدت در تکالیف وحدت کمال عقل در زن و مرد را تبیین میکند: «اگر بین زن و مرد در تکالیف الهی تفاوتی باشد درآن صورت قوای عقلانی زن و مرد نیز باهم متفاوت است ولی چنانچه تکالیف دینی و الهی زن و مرد با هم مساوی باشد در آن صورت چارهای جز این نیست که به تساوی قوای عقلانی زن و مرد حکم کنیم»(صفحه 99)
در موضوع زن در جامعه نویسنده با استفاده از مدل تفکیک نقشها و وظایف در خانواده به توجیه اختلاف در احکام فقهی از قبیل ارث میپردازد که بر این اساس تفاوتها نه بیانگر تنقیص، که بیانگر تفاوت در مسئولیتها و وظایف است. در موضوع سوم یعنی زن بودن زن، به مباحثی از قبیل زینت زن، حجاب و پوشش و احکام نگاه و استقرار در منزل اشاره میشود و به تبیین و توضیح آیات وارده در این باب پرداخته میشود.
در فصل سوم از بخش اول، مؤلف محترم با بیان مصادیقی از سنت و سیره پیامبر (ص) درباره زنان، به نقش اجتماعی برجسته زنان در زمان پیامبر(ص) اشاره میکند.
بخش دوم که مهمترین بخش کتاب محسوب میشود به تفسیر، توجیه و تبیین کلام امیر المؤمنین علی علیه السلام درباره زنان پرداخته میشود. در مقدمه فصل اول این بخش به روش نویسنده در تفسیر کلام امیر المؤمنین علی (ع) اشاره میشود که دو رویکرد کلی پیشنهاد میشود.
1- در مواردی که روایت مخالف با آموزههایی است که از قرآن کریم و سنت نبوی به دست میآید، روایت به عنوان روایت مجعول طرد میشود.
2- تلاش میشود با فهم فضا و زمان صدور روایت به فهم عمیقتری از نصوص دست پیدا کرد تا بتوان روایاتی را که به ظاهر در خدمت زنان وارد شده است، توجیه کرد. از جمله روایاتی که بر اساس مدل اول با آنها رفتار میشود، روایت معروف«المرأة شر کلها و شر ما فیها انه لابد منها» است.
مؤلف با توجه به عدم وجود گزارش تاریخی که بتوان این کلام را بر اساس آن تفسیر کرد و از سوی دیگر مخالفت این روایت با نصوص قرآنی و سنت نبوی این روایت را رد میکند و کلام شارحان در توجیه این روایت را نقادی میکند.
بر همین سیاق و البته با توضیحات کم و بیش متفاوتی مؤلف محترم نسبت به حدیث معروف حضرت ، بعد از جنگ جمل « ان النساء نواقص العقول... برخورد میکند .
اما روایاتی که میتوان از آنها فهم عمیقتری بهدست آورد و با توجه به قراین داخلی(سایر کلام آن حضرت) و یا قراین خارجی (رویدادها و وقایع) بتوان آنها را توجیه کرد، دسته بیشتری از روایات را شامل میشوند. از همین قبیل است روایت معروف« فاتقوا شرار النساء و کونوا من خیارهن علی حذر و لا تطیعوهن فی معروف حتی لا یطمعن فی منکر» که بر اساس برخی شواهد تاریخی مراد از آن مذمت عایشه ام المؤمنین است و یا روایاتی که در مذمت مشورت با زنان وارد شده است که کلام آن حضرت به ضمیمه قراین کلامی دیگر و حکمت کلام آن حضرت نهی از مشورتی است که بر اساس عقل پایهگذاری نشده است.
فصل دوم از بخش دوم این کتاب اصل ارتباط نصوص نهج البلاغه با حوادث و وقایع تاریخی دوباره مورد بازخوانی قرار میگیرد که در توجیه آن میتوان به اهمیت این موضوع از دیدگاه مؤلف اشاره کرد. ویژگی مهم این اصل علاوه بر این که نصوص بیشتری را توجیه میکند آن است که عملا روایات مورد بحث مورد توجه قرار گرفتند و به تعبیری به دلیل مخالفت با قرآن و یا عقل رد و طرد نمیشوند.
مؤلف محترم برای توجیه این رویکرد به دو مبنای متفاوت در تفسیر روایات اشاره میکند: اصل فراگیری نصوص و اصل تخصیص نصوص. مراد از اصل فراگیری نصوص، تفسیر نصوص بدون توجه به عوامل مکانی و زمانی و اصل تخصیص نصوص یعنی اینکه نص در چارچوب اوضاع و افرادی که به نوعی با نص در ارتباط هستند باقی بماند.
مؤلف بدون این که کلامی در رد اصل فراگیری نصوص ایراد کند از اصل تخصیص نصوص درباره فهم کلام امیر المؤمنین درباره زنان مدد میجوید:
« به نظر ما بررسی نصوص نهج البلاغه که در خصوص زنان است بر همین منوال میباشد و این تنها راهی است که با اصول اسلامی نسبت به دیدگاه آن به زن، قابل انطباق است»( صفحه 225)
در ادامه این فصل مؤلف با برجسته کردن نقش عایشه در زمان امیر المؤمنین و حوادث مربوط به جنگ جمل تلاش میکند حجم بسیاری از روایات وارده در کلام امیر المؤمنین درباره زنان را ناظر به عایشه تفسیر و توجیه کند.
در فصل سوم و پایانی کتاب با بیان داستان برخی از زنان مهم و تأثیر گذار در زندگی امیر المؤمنین علیهالسلام تلاش میشود تا شواهدی از سیره امیر مؤمنان مبنی بر عدم زن ستیزی آن حضرت اقامه شود.
یکی از نکاتی که در اولین نظر و با مطالعه اجمالی کتاب به دست میآید، عدم ترجمه روان و دقیق متن عربی کتاب است، که این در ترجمه کتابهای عربی بسیار مشاهده میشود و مصداق این امر در کتاب مورد بحث چه از نظر ترجمه و چه از نظر ویرایش فراوان یافت میشود.
اما در خصوص محتوای کتاب ذکر چند نکته قابل توجه است:
نخست آنکه محقق محترم، با تلاش محققانه و عالمانه خود، اطلاعات مفید و فراوانی در شرح احادیث امام علی(ع) در نهج البلاغه ارایه میکند که از پشتکار و دقت وی در فهم و تفسیر کلام امام علیه السلام حکایت دارد، کثرت ارجاعات و مراجعه به شروح نهج البلاغه در حد قابل قبولی صورت گرفته است.
دوم آنکه تلاش محقق محترم در دفاع از حریم امامت و ولایت در خور تحسین است، تلاش مؤلف محترم آن است که تا آنجا که میتواند بهترین توجیه و وجه جمع را در تفسیر و توجیه کلمات امام بیان کند که هم از زن ستیزی ظاهری کلمات آن حضرت جلوگیری کند و هم تا آنجا که میتوان به ورطه طرد و رد روایات آن حضرت کشیده نشود.
سوم، صرف نظر از طرد و رد پارهای از روایات که از یک سو مضمون آنها به نظر مؤلف قابل دفاع نبوده و از طرفی شاهد تاریخی قابل اعتنایی هم نمیتوان برای آن اقامه کرد، ایده اصلی مؤلف تاریخیت مجموعه روایاتی است که درباره زنان در نهجالبلاغه ذکر شده است. به این معنا که مذمت امیر مؤمنان ناظر به فرد یا گروهی از زنان زمان خود است که برخی فتنهگریها در زمان آن حضرت را سبب گردیدهاند.
در اینباره چند نکته قابل تأمل است:
الف: این ایده یکی از ایدههای مطرح در میان شارحان و مفسران کلام امیر مؤمنان(ع) است و نسبت نوآوری به مؤلف محترم آن، آنچنان که در مقدمه دکتر بحر العلوم آمده است چندان صحیح نیست.
ب: اگر چه این راهکار درباره پارهای از روایات نهج البلاغه صادق است، اما درباره بسیاری و یا حداکثر آن روایات این توضیحات چندان موجه به نظر نمیرسد، که در این مختصر بیان برخی از مصادیق آن میسر نیست.
ج: اما درباره اصل تخصیص نصوص که مؤلف در تفسیر کلام امام در نهج البلاغه به آن استناد میکنند از زوایای مختلفی قابل بحث است. اینکه عالمان و فقیهان در مواردی به اصالت عدم یا اصالت عدم تخصیص یا اصالت عدم تاریخیت تمسک میکنند درمقام فهم ظاهر کلام معصوم است، و بعد از فهم ظاهر، آن به مقام فهم درآید حجت و قابل قبول است.
اینکه بعد از انعقاد ظهور، به دلیل عدم توانایی در توجیه کلام و یا پذیرش کلام به اصل تخصیص نصوص تمسک کنیم، از جمله مواردی است که خروج از گفتمان تفسیر کلام اهل بیت محسوب میشود.
در خاتمه به یک عقیده کهن و مورد پذیرش شیعه در مورد اهل بیت علیهم السلام توجه ضروری مینماید و آن اینکه اهل بیت علیهمالسلام به منزله کلمه واحده و نور واحد هستند که کلمه یکی مفسر کلام دیگری است. بر فرض که بتوان برخی روایات در کتاب شریف نهج البلاغه را بر حوادث تاریخی حمل کرد با حجم وسیعی از روایات دیگر که از زبان دیگر معصومین علیهم السلام صادر شده است و همین مضامین را تأکید میکنند، چه باید کرد.