چکیده

ماه گذشته خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اینترنتی واشنگتن پست گزارش داد که گنجاندن آموزش همجنس بازی در دوره های آموزش جنسی مدارس ایالت مریلند آمریکا، باعث اعتراض بسیاری از والدین شده است.مسوولان آموزشی این ایالت معتقدند این دوره ها را به همان دلیلی که آموزش جنسی در مدارس اجباری است ایجاد کرده اند.به نظر می رسد با چنین استدلالی قرار است چرایی وچگونگی آموزش جنسی تبدیل به تابویی شود که نمی توان ونباید هیچ حد ومرز یا چارچوبی برای آن قایل شد ویا به آن خرده گرفت. در این ترجمه به معیب و پیامدهای منفی آموزش ها نابهنجار جنسی می پردازیم.

متن

 ماه گذشته خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اینترنتی واشنگتن پست گزارش داد که گنجاندن آموزش همجنس بازی در دوره های آموزش جنسی مدارس ایالت مریلند آمریکا، باعث اعتراض بسیاری از والدین شده است.مسوولان آموزشی این ایالت معتقدند این دوره ها را به همان دلیلی که آموزش جنسی در مدارس اجباری است ایجاد کرده اند.به نظر می رسد با چنین استدلالی قرار است چرایی وچگونگی آموزش جنسی تبدیل به تابویی شود که نمی توان ونباید هیچ حد ومرز یا چارچوبی برای آن قایل شد ویا به آن خرده گرفت.گرچه ناآگاهی نوجوانان نسبت به مسایل جنسی مورد تایید نیست،اما انتخاب محتوای مباحث آموزشی هم به مثابه حرکت بر لبه پرتگاه است و عدم توجه به هنجارهای روانی و استانداردهای علمی تربیت می تواند پیامدهای عمیقا خطرناکی داشته باشد.شاید بد نباشد یک بار دیگر فلسفه اصلی آموزش جنسی را مورد بازنگری قرار دهیم تا دریابیم این فلسفه تحت عنوان هنجارشکنی و حق انتخاب، در چه مدت کوتاهی دچار این همه دگردیسی شده است. وقتی تصمیم داشتیم بهترین مدرسه دولتی را برای سومین فرزندمان انتخاب کنیم،برخلاف" روزهای خوب گذشته" با مسایل پیش بینی نشده ای روبرو شدیم. معلم تاریخ مدرسه با طعنه پاپ را""رفیق""موسولینی خطاب می کرد و از دخترم طوری در مورد جزییات مصرف قرص سوال می شد که او بدون توضیحات من تصور می کرد تنها دانش آموز مدرسه است که قرص ""مصرف""نمی کند.دخترم برای انجام برخی از خدمات اجتماعی کلیسا با محدودیت مدرسه مواجه شد.آیا هیچ درسی درمدارس دولتی بیش ازآموزش جنسی می تواند به ارزش های خانواده لطمه وارد کند؟ خوشبختانه ما اطلاعات کافی برای بیرون آوردن دخترمان از دوره آموزش جنسی مدرسه را داشتیم و معلم وی نیز از تصمیم ما پشتیبانی کرد.اما چیزی که باعث شگفتی من شد این بود که او تنها دانش آموزی بود که کلاس را ترک کرد.این موضوع باعث شد بفهمم تعداد کمی از والدین نسبت به مباحث ارائه شده دراین کلاس ها و نحوه تاثیر آموزش جنسی بر ارزش های خانواده آگاهی لازم را دارند. به عنوان مثال دوره های آموزش جنسی توسط سازمان هایی به سبک Planned Parenthood طراحی می شوند.هدف این گروه ها کاهش نرخ زاد و ولد نوجوانان(و نه حاملگی) است، و ابزار اولیه آنان پیشگیری از آبستنی و سقط جنین است.آن ها عمیقا به فعالیت جنسی جوانان اعتقاد دارند و بنابراین لازم می دانند که نوجوانان درمورد نحوه کنترل زاد و ولد،پیشگیری از آبستنی، و سقط جنین آگاه باشند.آن ها باور دارند که حذف این اطلاعات از دوره های آموزش جنسی نه تنها خطرناک بلکه خلاف اصول اخلاق است.آن ها خویشتنداری را می ستایند، اما توجه و تمرکزهمیشگی شان به پیشگیری از آبستنی است. اکثر والدینی که اکنون کودکی در سن مدرسه دارند، خود نیز در طول دوره تحصیلی شان آموزش جنسی دیده اند.اما برنامه های آموزشی گذشته بسیار با آن چه امروز تدریس می شود تفاوت دارد .تاقبل از دهه شصت و اوایل دهه هفتاد،آموزش جنسی در گروه های تک جنسیتی انجام می شد و شامل بهداشت زنان،دوره بلوغ و امراض مقاربتی بود. این دوره آموزشی نسبتا کم خطر بود و والدین را درگیرآن چه که امروز به اسم آموزش جنسی در مغز کودکان فرو می شود نمی کرد. برای مثال کارول اورت ،سرپرست پیشین یک کلینیک سقط جنین، که اسرار صنعت سقط جنین را فاش نموده است، قبلا از کلاس های درسی منطقه تگزاس دیدار می کرد.هدف او از این دیدارها که به نام آموزش جنسی صورت می گرفت انجام سه تا پنج سقط جنین برای دخترهای بین 13 تا 18 سال بود.او باعث می شد دانش آموزان به ارزش های والدین خود بخندند، و عفت ذاتی آن ها را با صحبت از سکس در گروه های مختلط از بین برده بود. به دخترها نوعی قرص کنترل حاملگی با دوز پایین معرفی می کردوتوصیه هایی می نمود که هیچ نوجوانی قادر به اجرای عملی آن ها نبود.با این روش، حاملگی این نوجوانان و سودآوری سقط جنین تضمین شده بود.او با دریافت 25 دلار برای هر سقط جنین در کلینیک، ماهیانه بیش از ده هزار دلار به جیب می زد.افرادی مثل کارول، در دشوارترین ناحیه کنترلی والدین در مورد آموزش جنسی قرار دارند، چون تا قبل از آن که شروع به صحبت برای کودکان کنند،چیزی در باره دیدگاه های شان نمی دانیم. اما درباره موضوعات درسی که برای والدین در دسترس هستند چه می توان گفت؟ این مباحث در کلاس بهداشت دبیرستان دخترم تا شب قبل از شروع دوره در دسترس نبودند. یادداشتی به خانه فرستاده می شد و در مورد اجازه یا عدم اجازه ما برای شرکت در دوره سوال می شد.اگر والدین می خواستند مواد درسی را از قبل مشاهده کنند، تنها یک فرصت حدودا شش ساعته برای انجام آن داشتند.چنین تدابیری واقعا امکان آگاهی والدین در خصوص مباحث طرح شده در کلاس های آموزش جنسی فرزندان شان را از بین می برد. برای شخص من فقدان این فرصت مشکلی بوجود نیاورد.ما به خوبی می دانستیم که مایل نیستیم دخترمان در دوره های آموزشی کنونی شرکت کند.همان طور که می دانید من در نیمه دهه نود، به مدت دو سال در مورد دوره های آموزش جنسی تحقیق کردم و سال گذشته نیز مواد درسی دوره های اخیر را بررسی نمودم. حالا که عملا فرزند خودم در دبیرستان دولتی تحصیل می کند، متقاعد شده ام که امروزه والدین هیچ تصویری از طبیعت ویرانگر این دوره ها ندارند. نمونه های زیر شاید شما را آشفته سازد، اما به خاطر داشته باشید دانش آموزان دبیرستانی هرساله زیر این بمباران اطلاعاتی قرار می گیرند.من اکثر موارد تکان دهنده را کنار می گذارم و چیزی را که در این جا می گویم، تنها تصویر متعادلی از مباحث ارایه شده به دانش آموزان است. به بچه ها می آموزند متعهدبه اصول اخلاقی نباشند. اجازه دهید من با کتاب درسی""جنسیت انسانی"" شروع کنم.این کتاب به دانش آموزان می گوید درصورتی که به عنوان فرد بالغ به افراد جنس خودشان گرایش دارند، پس هم جنس گرا هستند(ضمنا عبارت مشابه بدتری در کتاب آموزش جنسی کلاس پنجم مدرسه کاتولیک قرار دارد، که حتی اشاره ای به بلوغ هم نمی کند. پس لطفا تصور نکنید که این مشکلات منحصر به مدارس دولتی هستند).""جنسیت انسانی"" به دانش آموزان راهکارهایی را نشان می دهد که بتوانند بفهمند آیا برای شروع رابطه جنسی آمادگی دارند یا نه.در مورد ازدواج حرفی گفته نمی شود؛در عوض کتاب می گوید اگر دانش آموزان نگران حاملگی یا بیماری های مقاربتی هستند، پس احتمالا برای آغاز رابطه جنسی آماده هستند. به عبارت دیگر به بچه هایی که به نتایج سکس فکر نکرده اند چراغ سبز نشان داده می شود. دوره آموزشی F.L.A.S.H (زندگی خانوادگی و بهداشت جنسی) توسط دپارتمان بهداشت عمومی سیاتل-کینگ کانتی اجرا شد و دانش آموزان کلاس نهم و دهم را با این موضوع گمراه کرد که استفاده از کاندوم به همان اندازه خویشتنداری، در جلوگیری از بیماری های مقاربتی تاثیر دارد.آن ها رقص را ""تماس جنسی"" تعریف می کردند . به نظر می رسد هدف کتاب این است که بگوید همه ما، درگیر روابط جنسی هستیم و فقط لازم است درباره نوع آن تصمیم بگیریم.یکی از بدترین جنبه های دوره آموزش جنسی این بود که دانش آموزان باید در چندین کلاس درسی متفاوت، نقشی را عموما به عنوان زوج های ازدواج نکرده و دارای رابطه جنسی بازی کنند، و نه مثلا بازی در نقش فرد مجردی که خویشتنداری خود را حفظ می کند. اما با توجه به پیشرفت دوره های آموزشی،آن ها حتی از این هم فراتر می روند. F.L.A.S.H در کلاس های یازدهم و دوازدهم ناتوانی های مختلف جنسی و عاطفی را به اجمال شرح می دهد،یعنی برای دانش آموزان از ناتوانی سخن گفته می شود و توصیه هایی به"" زوج ها"" داده می شود.جزییات این بحث چنان صریح است که ذکر آن در این جا نامناسب خواهد بود.در واقع اگر چنین بحثی در یک مکان کاری مطرح می شد همه ادعای ترویج خشونت و آزارهای جنسی را می کردند.به یاد داشته باشید که چنین متونی برای دانش آموزان دو سال آخر دبیرستان ارایه می شود، چه تعداد از آن ها این درس را با ذهن پاک فرا می گیرند؟ به علاوه F.L.A.S.H برای دانش آموزان کلاس یازدهم و دوازدهم حاوی بدترین عباراتی است که من تاکنون در متون آموزش جنسی دیده ام.در این دوره، تغذیه با شیر مادر به عنوان رفتار جنسی میان مادر و نوزاد تعریف می شود.پیام زیرکانه چنین تعریفی آن است که اگر در کودکی از شیر مادرتان تغذیه کرده اید، پس تاکنون عملی جنسی را انجام داده اید. هنوز هم از تصور این موضوع خونم به جوش می آید. کاوش های اخیر من در مورد دوره های آموزش جنسی نشان داد که طی این سال ها همه چیز فقط بدتر شده است.یک برنامه آموزشی جدیدتر،با عنوان""کاهش خطر "": ایجاد مهارت های جلوگیری از حاملگی، بیماری های مقاربتی و ایدز. پیشنهاد اقدامات بعدی به شما: وقتی شما و دوستتان بر انجام آن توافق دارید(کنترل آبستنی)،ساده ترین کار را انجام دهید و خوش بگذرانید. با هم به فروشگاه بروید ....وقتی امکان تجربه کردن را دارید، یک روز ویژه را برنامه ریزی کنید....با همه این حرف ها ،آن ها بدون تناقض! مدعی هستند که ثابت شده است این راهبرد ، اولین رابطه را به تاخیر می اندازد.با چنین دستورالعملی آیا این ادعا قابل باور است؟ اگر خوب دقت کنید خواهید فهمید که این ""اثبات""،تنها در مقایسه با آموزش جنسی استاندارد- ونه برنامه های خویشتنداری- انجام می گیرد. حتی بدتر از این هم هست،مدرسه محلی منطقه ما به هیات مدیره توصیه کرد که از برنامه های آموزشی""گزینه های امن تر ""استفاده کند.شورا به این دلیل نپذیرفت که کارآیی کلاس های نمایش کاندوم این موسسه، مورد انتقاد قرار داشت و نه به خاطر این که لازم بود روش بهتری در مورد دانش آموزان اتخاذ شود. با این همه، آن ها اجازه یک کار کلاسی با عنوان دیدار از کلینیک کنترل آبستنی موسسه را دادند،""]شاید[ با دوست پسرها و دوست دخترهای شان ""، صرفا برای آن که"" اعتبار اضافی"" را کاهش دهند.این عالی است.حالا می توانید با سفری به Planned Parenthood نمره کلاسی درس آموزش جنسی خود را بالا ببرید. آشفته ترین گرایش در آموزش جنسی، تاثیر گروه هایی از قبیل GLSEN (گی،لزبین،و شبکه آموزش مستقیم) است.بنا به اظهارات مارجوری کینگ در شماره بهار 2003 سیتی ژورنال ، GLSEN با همکاری انجمن آموزش ملی می کوشد مطالبی مربوط به لزبین ها، گی ها، دوجنسیتی ها و تغییرجنسیت داده ها(LGBT) برای کلاس های درسی مدارس دولتی آماده کند.از این پس فعالیت های جنسی که تاکنون بحث انگیز، ناراحت کننده و ناامن تلقی می شدند ،به نوجوان کم سن وسال دوازده ساله تعلیم داده می شوند.به این باور که گرایش به جنس مخالف عادی است؛ برچسب""دگرجنس گرایی "" زده می شود و هدف آن است که به طور سیستماتیک این تصور در ذهن کودک حک شود.و این تازه شروع راه است.اورلئان کوهل ، معلمی در کالیفرنیا، از دختری در کلاس سوم می گوید که از پدرش پرسیده بود""پدر، من دخترها را بیش از پسرها دوست دارم،آیا به این معناست که لزبین هستم؟"".مدافعان LGBT در انتظار کودکان ما هستند و ما حتی از ورود آن ها اطلاع نداریم. والدین چه باید بکنند؟ به چیزی که در قلب تان هست باورداشته باشید و بیاموزید چگونه از آن دفاع کنید.همه عمیقا می دانیم آموزش خویشتنداری بهتر از آموزش کاندومی است. پژوهش های محکمی در این رابطه وجود دارد.متاسفانه طرفداران برنامه های آموزشی بر مبنای کاندوم، در تکرار ادعای غلط خود مبنی بر عدم تاثیر شیوه های خویشتنداری تخصص دارند.وب سایت Sex Respect پژوهشی را به عنوان نمونه می آورد که اثربخشی این برنامه ها را با ذکر منبع نشان می دهد.نقاط قوت برنامه های خویشتنداری را یاد بگیرید و برای دفاع آماده باشید. از بقیه والدین کمک بگیرید.اگر می خواهید امیدی به نفوذ روی هیات مدیره مدرسه داشته باشید، نیاز به جمعیت دارید.والدین باید آمادگی لازم برای حضور در جلسات مدرسه را داشته باشند.صحبت در محافل عمومی، نوشتن نامه به هیات مدیره و روزنامه محلی می تواند مفید باشد.(در حقیقت یکی از موفقیت آمیزترین راهبردها، یافتن گزارشگری محلی است که دیدگاه شما را حتی قبل از صحبت با هیات مدیره درک کند.قدرت مطبوعات می تواند به نفع شما باشد یا شما را شکست دهد.) همه والدین باید فرزندان خود را از کلاس های آموزش جنسی خارج کنند.هیچ چیز بهتر از و جود طرفدارانی در اطراف شما نمی تواند هیات مدیره را وادار به شنیدن حرف های تان کند.اگر نود و نه درصد دانش آموزان در کلاس های فعلی حاضر باشند، مدرسه لزومی به تغییر نمی بیند.با نمایندگان جوانان در انجمن ها صحبت کنید و از آن ها برای تلاش در متقاعد ساختن والدین و خروج بچه های شان از کلاس های آموزش جنسی کمک بگیرید.مهم تر از همه این است که وقتی هیات مدیره مدرسه را متوجه دیدگاه های تان می کنید،فرزندتان را از خطر برنامه های مخرب جنسی که امروزه در استانداردهای آموزشی قرار دارند حفظ می کنید. به هیات مدیره مدرسه نشان دهید که بسیاری از والدین خواستار ارائه برنامه های آموزش خویشتنداری به عنوان یک گزینه دیگر هستند.از آن ها بخواهید همان طور که برخی مدارس دو زبان فرانسه و اسپانیایی ارائه می شود،هر دو دوره آموزش جنسی جامع و دوره آموزشی خویشتنداری تا قبل از ازدواج را ارائه دهند.به شما می گویند این کار هزینه زیادی می طلبد، بپرسید چطور امکان ارائه دو درس طراحی و نقاشی به موازات یکدیگر وجود دارد.آن ها می گویند که کارآیی روش فعلی به اثبات رسیده است، از آن ها بخواهید پژوهشی علمی را به شما نشان دهند .ملایم، اما مقاوم باشید و آن ها را وادار کنید بفهمند که وظیفه توجه به تمامی دانش آموزان مدرسه را دارند، چه دانش آموزانی که در مورد مسایل جنسی فعال هستند و چه آن هایی که با برنامه جامع آموزش جنسی مخالف هستند. چند دلیل برای این رویکرد وجود دارد.نخست آن که برخی از والدین واقعا تمایل دارند مدرسه در مورد کاندوم به بچه ها آموزش دهد. بعضی از این افراد قویا بر این باورند که برنامه های آموزشی خویشتنداری صرف، غیر اخلاقی هستند.تعداد زیادی از آن ها مبارزان خوبی هستند و قدرت سازمان هایی مثل Planned Parenthood و GLSEN را درکنار خود دارند.آن ها شما را متهم می کنند که تلاش می کنید اصول اخلاقی تان را به بچه های شان تحمیل کنید؛ که خواهان تدوین دوره های آموزشی بر مبنای ترس وشرم و عدم انتقال اطلاعات بهداشتی به بچه ها هستید. وقتی از مدرسه می خواهید گزینه دیگری به جز برنامه های جامع ارائه دهد ،زبان طرف مقابل را پذیرفته و بسیاری از بحث های بیهوده را خاتمه می دهید، اصول اخلاقی تان را تحمیل نمی کنید ،باعث شرم و ترس کودکان آن ها نمی شوید و در عوض برای خانواده تان که به خویشتنداری بها می دهند امکان دیگری را فراهم کرده اید.از سالم ترین سبک زندگی برای جوانانی که توانایی پذیرش آن را دارند حمایت کرده اید، بدون آن که اطلاعات مهم بهداشتی را از بچه هایی که از لحاظ جنسی فعال هستند دریغ کرده باشید. به خاطر داشته باشید ،دعا، تلاش سخت و همکاری قوی می تواند مدرسه ناحیه شما را متفاوت سازد.شاید کار چندان ساده ای نباشد اما بی نهایت اهمیت دارد."
بازگشت

تبلیغات