پیشگام تاسیس مدارس جدید دخترانه
آرشیو
چکیده
طوبی آزموده دختر مرحوم میرزا حسن خان سرتیپ در سال 1257 ش 1294 / ق. به دنیا آمد. او در چهارده سالگی به همسری عبدالحسین میرپنج درآمد، این زن و شوهر فرزندی نداشتند و اختلاف سنی آنها نیز زیاد بود. میرپنج برای مشغول داشتن زن خود، او را به وسیله معلمان خصوصی به تحصیل فارسی و عربی و فرانسه تشویق کرد. آزموده در این فرصت توانست زبان و ادبیات فارسی، عربی و فرانسه را بهخوبی فرابگیرد.از اقدامات مهم طوبی آزموده که موجب شده تا از او به عنوان فعال سیاسی، اجتماعی زنان در دوره مشروطه یاد شود این است که او در سال . 1286ش دبستان دخترانه <ناموس> را که بعد از مدرسهِ <دوشیزگان> دومین مدرسه دخترانه در ایران بود تأسیس کرد. او را بیشتر بشناسیم.متن
"طوبی آزموده دختر مرحوم میرزا حسن خان سرتیپ در سال 1257 ش 1294 / ق. به دنیا آمد1 او در چهارده سالگی به همسری عبدالحسین میرپنج درآمد، این زن و شوهر فرزندی نداشتند و اختلاف سنی آنها نیز زیاد بود. میرپنج برای مشغول داشتن زن خود، او را به وسیله معلمان خصوصی به تحصیل فارسی و عربی و فرانسه تشویق کرد.2 آزموده در این فرصت توانست زبان و ادبیات فارسی، عربی و فرانسه را بهخوبی فرابگیرد.3 از اقدامات مهم طوبی آزموده که موجب شده تا از او به عنوان فعال سیاسی، اجتماعی زنان در دوره مشروطه یاد شود این است که او در سال . 1286ش دبستان دخترانه <ناموس> را که بعد از مدرسهِ <دوشیزگان> دومین مدرسه دخترانه در ایران بود تأسیس کرد.4 او در اول مهر ماه 1315 ش در سن پنجاه و هشت سالگی، در تهران در گذشت.5 فعالیتهای سیاسی اجتماعی تنها اقدام مهم اجتماعی که اسم طوبی آزموده را ماندگار کرد، تأسیس مدرسهای جدید تحت عنوان <دبستان دخترانه ناموس> در سال 1286 در خیابان شاهپور (حافظ فعلی) و نزدیک چهار راه حسن آباد بود. او توانست در مدتی کوتاه تعداد مدارس دخترانه را به شش دستگاه برساند و در سال 1293 ش، یعنی 8 سال پس از تا‡سیس اولین مدرسه، 3474 دختر دانش آموز را جذب این مدارس کند.6 خانم آزموده، این مدارس را به صورت یکی از مهمترین و مجهزترین مدارس متوسطه کامل و کانون پرورش دختران متجدد درآورد.7 به عبارت دیگر اگر میرزا حسن رشدیه بنیانگذار مدارس کنونی پسرانه است، طوبی آزموده را نیز باید بنیانگذار مدارس دخترانه کنونی دانست. البته لازم به ذکر است که اولین مدرسه دخترانه توسط خانم بیبی وزیرف به نام <دبستان دوشیزگان> در 1285 ش (یک سال قبل از مدرسه <ناموس)> تأسیس شد که ظاهراً خانم طوبی از او خواست که اجازه دهد تا در آنجا تدریس کند که با مخالفت مدیر مدرسه <دوشیزگان> مواجه میشود.8 گسترش مدرسه ناموس مدرسه ناموس چند سال بعد از تا‡سیس به خیابان فرمانفرما و بعد از آن به محل بزرگتری در خیابان شاهپور (حافظ فعلی) منتقل شد. در این زمان مدرسه ناموس به قدری توسعه یافته بود که به صورت یکی از مهمترین و مجهزترین مدارس متوسطه کامل درآمد9 و تا پایان دوره دبیرستان دختران را آموزش میداد، به طوریکه در 1307 ش. اولین گروهِ دیپلمه مدرسه ناموس فارغالتحصیل شدند.10 دسته اول این گروه شامل خانمها توران آزموده، فخر عظمی ارغنون، بیبیخانم خلوتی، گیلان خانم، فرخنده خانم و مهرانور سمیعی بودند. ایشان علاوه بر دایر کردن مدارس دختران، کلاسهای اکابر را جهت جذب زنان مسنتر نیز دایر نمود. مردانی که ایشان را دراین راه یاری میدادند عبارت بودند از: سیدجوادخان سرتیپ، میرزاحسن رشدیه، نصیرالدوله و ادیبالدوله.11 بانو آزموده به پاس جبران کمکها و هدایتهای میرزاحسن رشدیه نسبت به ایشان در نظامنامه مدرسه مقرر داشته بود که برای همیشه و تا هر زمان که مدرسه ناموس پابرجاست، یکی از دختران خاندانِ رشدیه میتواند در آن تدریس کند.12 چرا مدرسه خانم آزموده هیچگاه تعطیل نشد؟ همانطور که میدانیم در صدر مشروطه مدارس جدید دخترانه با توجه به گرایشات مذهبی بسیار بالای مردم و همچنین به دلیل حساسیت فوق العادهای که مردم نسبت به آنها داشتند بیشتر زیر ذرهبین بودند، زیرا از طرفی این نوع مدارس معمولاً توسط اتباع دولتهای بیگانه خصوصاً مبلغههای مسیحی (همانند مدارس بیت ایل، الیانس، <جردن> و فرانکوپرسان) در سراسر ایران تأسیس میشدند. (خصوصاً که بعدها همزمان با تأسیس مشروطه و مجلس شورای ملی، مدارس ملی و مردمی نیز متأسفانه در عمل ادامه دهنده همان سیاست مدارس خارجی در ایران بودند) و از طرف دیگر با وجود مکتبخانههای بیشماری که در سطح شهر وجود داشت،13 ضرورتی برای تأسیس مدارس جدید احساس نمیشد؛ این دو امر موجب شده بود که علما و مردم مذهبی نسبت به این مدارس حساسیت بیشتری از خود نشان بدهند. اما در عین حال ما شاهد برخوردهای دوگانه علما و مردم با اینگونه مدارس هستیم به این معنا که در آن واحد، نسبت به بعضی از این مدارس حساسیت شدیدی از خود بروز داده و در عین حال همزمان نسبت به بعضی دیگر حساسیتی از خود بروز نمیدادند که به عنوان مثال در اصفهان درست در زمانی که مدرسه خانواده صدیقه دولتآبادی توسط مردم و علما به تعطیلی کشیده میشود، همزمان مدرسه دخترانه دیگری در کمال آزادی به کار خود ادامه میدهد.14 در خصوص مدرسهای که خانم آزموده آن را تأسیس کرده بود، همان مسئله تکرار میشود یعنی در حالی که مدرسه دوشیزگان (که توسط خانم وزیرف تأسیس شد) تحت فشار مردم و علما مدتی کوتاه پس از افتتاح به تعطیلی کشیده میشود.15 اما مدرسه <ناموس> که خانم آزموده آن را تا‡سیس میکند تا سالیان متمادی بدون هیچ مشکلی به کار خود ادامه میدهد. برای تبیین چرایی این امر لازم است تا نگاهی گذرا به عملکرد خانم بیبی وزیرف داشته باشیم. خانم بیبی وزیرف (همسر موسی خان میر پنج) زنی منورالفکر از اهالی و تحصیل کرده قفقاز (یکی از جمهوریهای روسیه) بود.16 ایشان با توجه به اینکه تربیت یافته فضای غیر دینی قفقاز بود، سعی میکرد تا فرهنگ غیر دینی خاص جوامع غربی را در ایران رواج دهد، برای همین علاوه بر تأسیس مدرسه دخترانه و دادن آموزشهای غیر دینی به آنها یکی دیگر از کارهای بیبی وزیرف آن بود که زنان را فرا میخواند تا در روزهای آخر هفته در خانه او گرد آیند و ضمن نوشیدن قهوه و کشیدن قلیان درباره موضوعات سیاسی خصوصاً از منافع دولت مشروطه (به سبک غربی) بحث کنند17 و معمولاً خود ایشان سخنران آن جلسات بود.18 طبیعی بود که این قبیل اقدامات از دید عموم مردم مذهبی وعلما پنهان نمیماند. ایشان اقدامات تشویقی بسیاری را جهت جلب نظر عامه نسبت به مدرسه خود پی گرفت، ولی علیرغم این، مدرسه او همچنان مورد اعتراض مردم قرار میگرفت و زنها، شاگردان و معلمهای مدرسه، او را مورد حمله فیزیکی و لفظی قرار میدادند.19 بنابراین پس از بازگشایی این مدرسه در سال 1324 ه.ق (در زمان تصدی وزارت معارف توسط صنیع الدوله)،20 به جهت روندی که در تربیت غیر دینی دختران در این مدارس در پیش گرفته شده بود و آموزش و پرورش غربی معیار اصلی آنها بود، از طرف روحانیونی چون شیخ فضلالله نوری21 و سید علی شوشتری22 با مخالفت شدیدی روبرو شد و آنها تا‡سیس چنین مدارسی را <مایه وحشت و حیرت روِسا و ائمه جماعت و قاطبه` مقدسین و متدینین> دانستند.23 بنابراین در تاریخ اوائل صفر 1325 ق، هیاهو و جنجال گستردهای در تهران همراه شد و مخالفان در لوایحی که علیه این مدرسه منتشر کردند چنین استدلال میکردند که: <این مدرسه را بیگانگان به منظور رواج بیعفتی دایر کردهاند.24> حتی مستر مارلینگ (کاردار وقت سفارت انگلستان در تهران) در گزارش 16 ژوئیه 1908م به سر ادواردگری (وزیر امور خارجه انگستان) مینویسد که در شهر شایع شده است که این مدرسه با تلقین همسر یکی از غلامان ما تشکیل شده است و ادامه میدهد که <واقعیت مطلب این است که زن مزبور [بی بی خانم وزیرف] در طبقه خود بر خلاف معمول، زنی است که خوب تحصیل کرده و سه ماه است که یک مدرسه دخترانه تشکیل داده است که دختران اشخاص خیلی محترم در آن درس میخوانند. سن بیشتر شاگردان هم کمتر از چهارده سال است25.> خلاصه آنکه - همانطور که قبلاً نیز گفته شد- به نظر میرسد علت اصلی مخالفت این روحانیون،26 زمینهسازی این مدارس در گرایش و پیروی زنان و دختران ایرانی از اصول و مبانی فرهنگ غرب و سست شدن پایههای ایمان اسلامی مردم بود.27 چنانچه پری شیخ الاسلامی نیز معتقد است که: <ایجاد مدارس متعدد که از آن پس [بعد از مشروطه] بصورت نهضتی درآمده بود، یکی از عوامل اصلی تغییر سیمای اجتماعی ایران - بطور اعم - و دگرگونی در وضع زنان - بطور اخص - بود. خانمهای متجدد و روشنفکر در مواقع امتحانات و جشنهای سالانه مدارس، اجتماعاتی در صحن آموزشگاهها ترتیب میدادند و درباره وضع زنان، کنفرانسهای مهیج و پرشوری برگزار میکردند. بسیاری از زنان روشنفکر و پیشرو، از فارغالتحصیلان همین مدارس بودند.28 و بالاخره برای جلوگیری از شورش و آشوب، حکومت وقت مجبور شد موقتاً آن را تعطیل کند اما پس از مدتی (در مشروطه دوم) مجدداً مدرسه را باز کرد ولی حکومت، طی دستوری از ورود دختران بیش از یازده سال به این مدرسه ممانعت به عمل آورد.29 طوبی آزموده در این شرایط میدانست که تنها علت مخالفت علما با تأسیس مدارس دخترانه صرفاً به خاطر رواج فرهنگ بیگانگان میباشد، لذا بر آن شد تا با حفظ ظواهر اسلامی چنین القا کند که این مدرسه تنها به منظور ترویج فرهنگ اسلامی و با سواد کردن دختران تأسیس شده است. برای این منظور، هم در نصب تابلوی مدرسه و هم در مواد آموزشی و هم در برنامههای غیر آموزشی تجدید نظر کرده، سعی کرد تا ظاهری اسلامی به مدرسه خود ببخشد. بنابراین، آزموده به کمک دو تن از شاگردان خود، احادیثی در تشویق فراگیری علم و کلمات قصار بزرگان دین را برای توجه هرچه بیشتر مردم بر دیوارهای مدرسه نصب میکرد.30 تدریس قرآن، جزو برنامههای اصلی دروس مدرسه بود در مناسبتهای مذهبی مجالس روضه خوانی نیز برقرار بود.31 او همچنین در استفاده از معلمین مرد، بسیار احتیاط میکرد و برای اینکار، شبها در خانه خود بوسیله شوهرش از معلمین مرد مورد نظر دعوت میکرد.32 بسیاری از شرح حال نویسان، این عمل طوبی را ریاکارانه و به منظور خام کردن اقشار مذهبی دانستهاند. به عنوان نمونه؛ ژانت آفاری معتقد است که خانم طوبی آزموده همان اقدامات خانم وزیرف را در شکلی جدید دنبال میکرد.33 بدرالملوک بامداد نیز معتقد است که خانم آزموده برای رهایی از مخالفت گسترده افکار عمومی، (که حتی به شکل اشعار هجو، نام دختران شرکت کننده در این مدارس بر سر زبانها میافتاد) و تکفیر احتمالی علما، در تمامی کلاسها کتابهای مذهبی و قرآن تدریس میشد و سالی چند روز مجلس روضهخوانی بر پا میگشت.34 یا در سایت تریبون فمینیستی چنین آمده است: فراز و نشیبهایی که مدرسه دوشیزگان و موِسس آن بیبیخانم با آن مواجه شده بود، طوبا را سخت هوشیار و مصممتر میکرد. او بهخوبی درک کرده بود که مخالفتخوانیها و مانعتراشیهایی که گاه دانسته و گاه نادانسته مدرسه دوشیزگان را به تعطیلی کشانده بود، سد مهیبی است که مدرسه ناموس را باید از آنها دور ساخت. ... در این میانه طوبا که به دفع حملات دشمنان مصمم بود به فکر یاری جستن از علما و روحانیون نواندیش برآمد. ... طوبا به کمک دو تن از شاگردان خویش، عبارات و کلمات قصار بزرگان دین را برای توجه هرچه بیشتر مردم بر دیوارهای مدرسه نصب میکرد و... او، در عینحال می کوشید، با یاری گرفتن از روضهخوانها و مبلّغان و برپایی جلسات روضهخوانی در محیط مدرسه، تبلیغات مغرضانه سنتگرایان... را خنثی کند...35 ظاهراً این سخنها با توجه به اقدامات بعدی ایشان و همچنین با توجه به کسانی که از مدرسه او فارغالتحصیل شدند، (همانند فخر عظمی ارغنون، توران آزموده، بیبیخانم خلوتی، گیلان خانم، فرخنده خانم و مهر انور سمیعی)36 واقعیت دارد و این برنامهها چیزی جز ظاهر سازیهای زیبا نبوده است. شاهد دیگر، اینکه در مشروطه دوم بعد از فتح تهران و اعدام مجتهدینی همچون شیخ فضل الله و حاکمیت سکولارهایی امثال یفرم خان ارمنی، مجلس جشنی با حضور قریب به دوهزار نفر در مدرسه ناموس برگزار میشود و با دعوت از زنان متجدد ملل دیگر، نطقهای مهیجی از طرف زنان ایراد میشود که از جمله آنها یکی از معلمین بود که در مقام شکرگزاری از دوران جدید گفت: هزاران شکر که منتهای آرزوی ایرانیان حاصل گردید. و میلیونها سپاس و حقگذاری که دوره تبه روزگاری را طی کرده، پا به دایره زندگانی تازه گذاردیم ]![ یعنی به واسطه اقدامات سرداران ملی و قهرمان آزادی و مجاهدین راه حریت و فداییان عدالت به انعقاد پارلمان و مجلس موفق شدیم...37 یا سخنرانی که در جلسه امتحان مدرسه ناموس ایراد شد؛ علت دوری زنان از عالم تمدن [تجدد] در طول سالهای گذشته را دور ماندن از فرمایشات پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) و تعلیمات دینی اسلام عنوان کرد.38 در تحلیل این امر باید گفت: بعد از آنکه در مرحله اول از انقلاب مشروطه، تبلیغات مدلول به تثبیت ارزشهای غربی و جایگاه اجتماعی مورد نظر [از نوع غربی] درباره زنان ایران به موفقیت دست نمییابد،39 محافل وابسته تجددگرا در تعقیب هدف نهایی همسوسازی زن ایرانی در فرهنگ بین المللی، به منظور استحاله و دگرگونی دراین بخش از جوامع شرقی از دریچه متون جا افتاده و شناخته شده همانند تعلیم قرآن و همچنین از برنامههای محبوب مردم همانند برنامه روضه خوانی و نصب پلاکاردهایی با مضمون احادیث مذهبی و در بخش آموزشها، از آموزش وظایف نهادینه شده زنان، نظیر خانهداری، تعلیم و تربیت و... همچنین با تحریک احساسات مردم در جذب هدفمند و هدایت شده، تعداد محدودی از دختران یتیم و بی سرپرست به صورت مجانی40 اقدام به تغییر الگوهای جامعه زنان و بسط فرهنگ غرب در میان زنان مینماید.41 به همین جهت در پی ایجاد مدارسی که از همان سالهای اول مشروطه شروع به کار نمودند و با عناوینی که همساز با انگارههای زنانه نظیر ناموس، مکتبخانه دختران42 مخدرات اسلامیه43 نامگذاری شده بود و حساسیت کمتری را برمیانگیخت، با آموزش <علم خانهداری>، <حفظ الصحه>، <روشهای صحیح تغذیه>، <فواید ورزش و تنفس در هوای آزاد> و... زن تازهای آفریده شد. بخشی از این آفرینش، ایجاد احساس بیگانگی و شرمزدگی زن نوگرا نسبت به زن سنتی بود؛ به طوری که دانستههای زنان سنتی به مثابه جهل و سخن و حرکات و رسوم آنان مایه سرافکندگی و خفت ملت پنداشته شد.44 بعدها با نگارش کتابهایی چون آداب معاشرت برای بانوان، آداب معاشرت،45 هدف پرورش زنان، تعلیم وتربیت دختران ایران تعلیمات خانهداری در اروپا و آمریکا (هر پنج کتاب از بدرالملوک بامداد) دستور زیبایی یا رموز آرایش بانوان (از عبدالحسین کافی 1316 ش) و... که حاصل ترواشات قلمی و یا ترجمه تربیت یافتگان این مکتب بود، روند تجددگرایی زن ایرانی شتاب بیشتری یافت.46 معارف نسوان هم بیصاحب ماند در انتها میتوان چنین نتیجه گرفت که خانم طوبی آزموده با استفاده از تجارب مدرسه دوشیزگان توانست با رعایت ظواهر شرعی نه تنها از تحریک افکار عمومی علیه خود جلوگیری کند بلکه خوشنامی هم کسب کرده و در سایه آن به راحتی توانست مدارس خود را گسترش دهد و در نتیجه، بسیاری از تجدد طلبان توانستند در پوشش مدارس او به فعالیت فرهنگی مورد نظر خود بپردازند. آنها در وهله اول با تکیه بر شعارهایی مانند خودکفایی اقتصادی، صرفه جویی، ترویج کالاهای وطنی به میدان آمدند اما با تکامل صنعت و رشد تولید و ضرورت مصرف و بازاریابی به خصوص در کشورهایی چون ایران، استفاده از زنان در جهت ایجاد انگیزه برای مصرف با استفاده از جاذبههای زنانه، مد نظر قرار میگیرد، این نگرش به زن از جمله ویژگیهای این دوران است (بعد از مشروطه و حکومت پهلوی) و به این ترتیب کارکرد جدیدی برای زن درنظر گرفته میشود که مانع اصلی آن دینداری زنان است.47 امروزه بسیاری از روشنفکران، طوبی آزموده را با بزرگی یاد میکنند و معتقدند که ایشان علم را در جامعه نسوان زنده کرد اما باید به یاد داشته باشیم که مدارس، در آن زمان چندان وضع مطلوبی نداشتند و در حقیقت در بسیاری اوقات، مکتبخانههای دخترانه رقیب جدی مدارس جدید بودند چنانکه در سال 1305 ش وقتی قرار شد اولین مدرسه دولتی در بوشهر تأسیس شود، مشکل اصلی، برکناری بانو ملاباجی مدیره اولین مدرسه مردمی در بوشهر بود. بانو ملاباجی که چهل سال قبل از آن ابتدا مکتب علوم دینی و زبان فارسی را در بوشهر اداره میکرد و سپس مدرسه معینیه را تا‡سیس کرده بود در بین بانوان جنوب ایران محبوبیت فراوانی داشت. این زن علی رغم جایگاه منحصر به فردی که داشت، توسط دستگاه رضا خان از کارش جلوگیری میشود48 اما امثال مدارس خانم آزموده روز به روز گسترده و این دوگانگی در آموزش دختران از نقاط مبهم و تاریک تاریخ کشور ماست. علاوه بر اینکه بسیاری از این مدارس حتی به لحاظ آموزشی نیز وضع به غایت ناهنجاری به خود گرفته بودند بطوری که درسال 1331 ق گروهی از مدیران مدارس دخترانه نسبت به وضعیت نابسامان مدارس دخترانه تهران و بیتوجهی وزارت معارف به آن، اعتراض کردند و یکی از آنها خطاب به وزارت معارف مینویسد: <در هر گذری بیست الی سی مدرسه [دایر] است ولی ابداً معلوم نیست که این اشخاص ... لیاقت این امر مهم را دارند یا ندارند؟ مدرسه است یا وسوسه است؟ تدریس است یا تدلیس؟ مقام علم و معرفت است یا مکان لهو و لعب و شیطنت؟49 همچنین بسیاری از فعالان حقوق زنان مدعی بودند که اداره معارف به اشخاصی که صلاحیت علمی و اخلاقی ندارند به واسطه <کاغذپرانیهای بیمحل و چاپلوسی و پارتی بازیها و اشتباه کاریها اجازه تأسیس مدرسه دخترانه دادهاند ...50> و به اعتراض مینوشتند: <معارف نسوان هم مثل خانه بیصاحب میماند،... هرکس به خیال خودش مکانی و اساسی ترتیب داده اسم آن را مدرسه گذاشته است.51 پینوشت: .1 بامداد، بدرالملوک، زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا انقلاب سفید، ج1، انتشارات ابن سینا، تهران، 1347، ص 42 .2 بامداد ، زن ایرانی از انقلاب... ص 42 .3 ر.ک: سایت تریبون فیمینیستی www.iftribune.com .4 بامداد، بدرالملوک، زن ایرانی از انقلاب مشروطه ...، ص.41 لازم به تذکر است مراد از دومین مدرسه یعنی دومین مدرسه ایرانی و مردمی است و الا بیگانگان و مبلغین مسیحی قبلاً مدارس دخترانه زیادی در سراسر ایران تاسیس کرده بودند .5 سالنمای زنان 1379، به کوشش نوشین احمدی خراسانی، نشر توسعه .6 ر.ک: الاسلامی، پری، زن در ایران و جهان، مولف، تهران،1351، ص 86 .7 بامداد، زن ایرانی از انقلاب ...، ص 41 .8 ر ک: سایت تریبون فیمینیستی www.iftribune.com .9 بامداد، همان، ص 41 .10 ر.ک: سایت تریبون فیمینیستی www.iftribune.com .11 رک: بامداد، همان، ص 42 و 43 .12 رشدیه ، شمس الدین، سوانح عمر ، نشر تاریخ ایران، تهران، 1362، ص 148 .13 در سال تحصیلی 1309-1310 ش تعداد 2309 باب مکتبخانه در سراسر ایران مشغول به کار بودند که با توجه به حجم جمعیت آنروز ایران تعداد آنها قابل ملاحظه است (خاقانی، عباس، تحول آموزش و پرورش درایران، تهران، موسسه مطالعات تحقیقات اجتماعی، بیتا ، ص 23 .14 ر.ک: رمضان نرگسی،رضا، سایه روشن صدیقه دولتآبادی، حوراء شماره 4 و خسروپناه، محمد حسین، هدفها و مبارزه زن ایرانی ...، ص 221 .15 خسروپناه ، محمد حسین، هدفها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی، نشر پیام امروز، تهران، 1381،، ص 220 .16 ر ک: خسروپناه ، محمد حسین، همان، ص 33 .17 ر.ک: آفاری، انجمنهای نیمه سری زنان در نهضت مشروطه ، مترجم دکتر جواد یوسفیان، نشر بانو، تهران، 1377، ص 41 و 42 .18 همان .19 آفاری، همان، ص 28 .20 صنیع الدوله وزیر معارف کابینه وثوق الدوله (عاقد قرارداد تحت الحمایگی ایران توسط انگلیسیها و مجری آن) بود .21 رضوانی، هما، لوایح آقا شیخ فضل الله نوری ، نشر تاریخ ایران، ، تهران. 1362، ص ص 33-27 .22 ملاح، نرجس مهر انگیز، بی بی خانم استر ابادی و خانم افضل وزیری مادر ودختری از پیشگامان معارف و حقوق زنان، نیویورگ نشر نگرش و نگارش زن، 1375، ص 16 .23 فتحی، مریم، کانون بانوان با رویکردی به ریشههای تاریخی حرکتهای زنان در ایران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تهران، 1383، ص 59 .24 ناهید، عبدالحسین، زنان ایران در جنبش مشروطه، نشر احیاء، تبریز، 1360ش، ص 19 .25 معاصر، حسن، تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، ج2، انتشارات ابن سینا، تهران، 1353، ص 819 .26 روزنامه حبل المتین 23 رجب 1325 ه ق و روزنامه تمدن، 27 ربیع الاول 1325 ه ق .27 فتحی ، مریم، همان، ص 60 .28 شیخ الاسلامی، پری، زن در ایران و جهان، مولف، تهران،1351، ص 66 .29 آفاری، ژانت، انجمنهای نیمه سری زنان در نهضت مشروطه ، مترجم دکتر جواد یوسفیان، نشر بانو، تهران، 1377، ص 29- 28 .30 ر.ک: سایت تریبون فیمینیستی www.iftribune.com .31 ر.ک: بامداد ، همان، ص 42 .32 ر.ک: بامداد، همان، ص 42 .33 ر.ک: آفاری، ژانت، انجمنهای نیمه سری زنان در نهضت مشروطه ، مترجم دکتر جواد یوسفیان، نشر بانو، تهران، 1377، ص 29- 28 34 بامداد، همان، ص 41 و 42 .35 سایت تریبون فیمینیستی www.iftribune.com .36 بامداد، همان، ص 42 .37 روزنامه ایران نو، پنج شنبه 11 ذی القعده الحرام 1327 ه ق سال اول ش 74 ص 2 ، نقل از فتحی، کانون بانوان، ص 65 .38 خطابه یکی از شاگران دبستان ناموس در جلسه امتحان، روزنامه ایران نو، چهار شنبه 22 شعبان المعظم 1327ه ق سال اول شماره 13 ص 2، نقل از فتحی، همان، ص 68 .39 مصوبات نظامنامه مجلس، بهترین نمونه از این عدم موفقیت است .40 ر.ک: سایت تریبون فیمینیستی www.iftribune.com .41 ر.ک: فتحی، همان، ص 48 .42 مکتب دختران"" که در سال 1326 ق در تهران افتتاح شد. در این مدرسه برخلاف ""دبستان دوشیزگان"" بیشتر محتوای آموزشی آن مطالب آموزشی و اخلاقی - تربیتی بود. مواد درسی این مکتبخانه دختران عبارت بود از آموزش قرآن مجید، کتاب تربیت نامه و کتاب صد پند و دیکته فارسی و کتاب تربیت البنات و اخلاق مصور... (روزنامه حبل المتین ، سال دوم ، شماره 43، یکشنبه 7 جمادی الاول 1326، ص )8 .43 روزنامه ایران نو ، 15 ذیحجه 1327ه ق سال اول ش 101 ص 2-3 که درباره امتحانات مدرسه مخدرات اسلامیه مطالبی چاپ شده است .44 فتحی، همان، ص 48 .45 به عنوان نمونه صدیقه دولتآبادی کتابی آداب معاشرت برای بانوان مینویسد که حتی در سال 1317 مجدداً به چاپ میرسد .46 فتحی، همان، ص 49 .47 فتحی، همان، ص 50 .48 رک: شیخ الاسلامی، زن درایران و جهان، ص 171 .49 شکوفه سال 1 شماره 13 28 شعبان 1331 ص 3 نقل از خسروپناه، همان، ص 207 .50 روزنامه شکوفه سال 2 شماره 13 2 رجب 1332، ص 2 نقل از خسروپناه، همان، ص 51- 209 همان"
بازگشت