سازمانهای غیردولتی، ما و نظام سرمایهداری
آرشیو
چکیده
چندی است که موضوع «سازمانهای غیر دولتی» به یکی از موضوعات مهم، بحث برانگیز و یا نگران کننده محافل مختلف دولتی و غیر دولتی تبدیل شده است. از سازمان ملل و بنیادهای بینالمللی گرفته تا نهادهای دولتی و غیر دولتی و نخبگان، بر اهمیت توجه به این موضوع ـ یا به دلیل ظرفیتها و آثار منحصر به فرد آنها و یا به دلیل مخاطراتی که برای امنیت ملی کشورها و موقعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آنان ایجاد میکنند ـ پای میفشارند. در کشور ما در برنامه سوم و چهارم توسعه، به حمایت از این سازمانها توجه شده است و سالیانه میلیاردها تومان بطور مستقیم صرف تشکیل و تقویت این سازمانها میشود.اما همچنان مسائل و مشکلاتی در این زمینه وجود دارد که در این مقاله به بررسی راهکارهای مواجهه با این مسائل می پردازیم.متن
در شماره گذشته نشریه یک مقاله و دو مصاحبه به موضوع سازمانهای غیر دولتی اختصاص یافت، توسعه و رواج مطالب منتشره درباره این موضوع، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان را بر آن داشت که دیدگاه رسمی خود درباره سازمانهای غیر دولتی را در صفحه نگاه ویژه منعکس کند. اگر چه معتقدیم باب بحث و گفت و گو همچنان باز است و نقد دیدگاههای خود را به دیده منت پذیرا هستیم. مقدمه: چندی است که موضوع «سازمانهای غیر دولتی» به یکی از موضوعات مهم، بحث برانگیز و یا نگران کننده محافل مختلف دولتی و غیر دولتی تبدیل شده است. از سازمان ملل و بنیادهای بینالمللی گرفته تا نهادهای دولتی و غیر دولتی و نخبگان، بر اهمیت توجه به این موضوع ـ یا به دلیل ظرفیتها و آثار منحصر به فرد آنها و یا به دلیل مخاطراتی که برای امنیت ملی کشورها و موقعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آنان ایجاد میکنند ـ پای میفشارند. در کشور ما در برنامه سوم و چهارم توسعه، به حمایت از این سازمانها توجه شده است و سالیانه میلیاردها تومان بطور مستقیم صرف تشکیل و تقویت این سازمانها میشود. افزون بر آن، بخشی از حمایتها نیز از ردیفهایی دیگر، چون حمایت از IT و حمایت از طرحهای پژوهشی نصیب سازمانهای غیر دولتی میشود. در عین حال، بحث درباره سازمانهای غیر دولتی، در چند ماه گذشته، به یکی از مباحث مهم در بعد امنیت ملی نیز تبدیل شده و نگرانی مسؤولان سیاسی، امنیتی و حتی فرهنگی کشور را به همراه داشته است. قرائن از این واقعیت حکایت دارد که لازم است به برخی از این سازمانها به چشم گروههایی ارزشمند، پرتوان و در خدمت اهداف نظام اسلامی و مصلحت عمومی جامعه نگریست و آنها را مستحق حمایت دانست، برخی دیگر را با سیاستهایی، به مسیر سازندگی هدایت کرد و تعدادی را نیز در زمره پیامآوران فرهنگ الحاوی و ادبیات لیبرالیستی غرب و یا حتی عوامل سیاسی نظام سرمایه داری دانست. نبود سیاستهای مشخص در جمهوری اسلامی، در برابر سازمانهای غیر دولتی، هم به از دست دادن فرصتهای استفاده بهینه از نیروهای مردمی در قالب این تشکلها میانجامد و هم به حمایتهای بیجا و توجیهناپذیر از عوامل تحقیر فرهنگ دینی و ملی. مقاله پیش رو، در صدد است که با توجه به ظرفیتهای این نهادها، نگاه نظام سرمایهداری به این موضوع، در دهههای اخیر و ارائه گزارشی اجمالی از موقعیت سازمانهای غیر دولتی فمینیستی، مسؤولان نظام اسلامی و نخبگان حوزه و دانشگاه را به تأملی دوباره در این باره فراخواند. تعریف «سازمانهای غیردولتی» NGO(ها noitazinagrO latnemrevoG enoN ) به گروههایی که با اهداف مشخص و آشکار در زمینههای فرهنگی، علمی، اجتماعی، خیریه و...، به طور غیرانتفاعی و بدون وابستگی تشکیلاتی به دولتها فعالیت میکنند، اطلاق میشود. غیر سیاسی بودن نیز از شاخصههای مهم این سازمانها است. بنابراین، احزاب سیاسی در زمره چنین سازمانهایی قرار نمیگیرند. ظرفیتهای ویژه در سازمانهای غیردولتی سازمانهای غیردولتی، ویژگیهایی دارند که آنها را برای انجام دادن فعالیتهای مورد نظر ممتاز میسازد؛ از جمله: 1. به علت آن که به فعالیتهای سیاسی مستقیم نمیپردازند و در معادله قدرت وارد نمیشوند، حکومتها به آنها حساسیت چندانی ندارند و میتوانند آزادانهتر به فعالیت خود ادامه دهند. 2. به علت عدم وابستگی به دولت، جزر و مدهای ناشی از تغییرات دولتها و مسؤولیتها، برنامههای آنها را تحتالشعاع قرار نمیدهد و میتوانند برای خود، سیاستها و برنامههای درازمدت تدوین کنند. 3. به علت محدودیت بودجه و امکانات، تورم تشکیلاتی پیدا نمیکنند و میتوانند افراد کمتر و کارآمدتر را جذب کنند. 4. تشکیلات دولتی معمولاً ملاحظاتی در عملکرد داخلی (مثلاً در برابر قوه قضائیه، رهبران نظام، مراجع مذهبی و نخبگان) و در عملکرد بینالمللی (مثلاً در برابر اتحادیه اروپایی و سازمان ملل) دارند؛ اما اینگونه ملاحظهکاریها را در تشکلهای غیردولتی کمتر میتوان دید و میتوانند آزادانهتر برنامههای خود را اجرا کنند. 5. به علت کوچک بودن، امکان تکثیرپذیری بیشتری دارند؛ مثلاً با پنج نفر میتوان NGOتأسیس کرد و پس از جذب تعداد بیشتری از افراد، از دل این تشکیلات؛ چند NGO هماهنگ دیگر تأسیس کرد. 6. این سازمانها به علت خود جوش بودن، میتوانند افراد همسلیقه را گرد هم جمع کنند. بنابراین، انسجام تشکیلاتی در این مجموعهها بیشتر و توان عملکرد آنها بالاتر از مجموعههای دولتی است. 7. در صورتی که شبکه ارتباطی میان این سازمانها تشکیل شود به مثابه یک گروه عظیم و گاه قدرتمندتر از احزاب سیاسی درمعادلات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی وارد میشوند؛ با این تفاوت که آسیبپذیری آنان در قبال عکسالعمل مخالفان، به دلیل تعدد آنها، کمتر است. اگر سازمانهای غیردولتی با اهداف درست تأسیس شوند، کارآییهای بسیاری، بهویژه در ایجاد رابطه با حکومت اسلامی خواهند داشت؛ از جمله: الف) میتوانند در تبیین و تبلیغ مفاهیم دینی و ایجاد جریانهای علمی و فرهنگی فعال باشند. گروههای نخبه و نظریهپرداز، در جریان تولید دانش، فعال میشوند و گروههای دیگر، در جریان تبدیل مفاهیم به زبان مفاهمه با مخاطبان مختلف، جریانسازی علمی و توسعه اطلاعات عمومی فعالیت خواهند کرد. ب) گروههای غیردولتی با انتخاب موضوعات جزئی و با محدود کردن موضوع فعالیت خود، میتوانند سطح کارشناسی خود را در همان موضوع، به سرعت بالا ببرند و به نهادهای حکومتی (سیاستگذاران، طراحان و مجریان) در سطوح مختلف، مشاوره کارشناسی دهند. ج) با تکثیر بلندگو و ایجاد جریانهای فرهنگی و اجتماعی، میتوانند زمینههای لازم را برای تحقق اهداف و برنامههای نظام اسلامی فراهم و مطالبات عمومی را هدایت کنند و آنگاه که نهادهای دولتی در اجرای وظیفه خود، سهلانگاری میکنند و یا برخلاف اهداف نظام اسلامی رفتار میکنند، با آگاهسازی مخاطبان و ارائه تحلیل روزآمد، فشار مطالبات اقشار گوناگون را متوجه نهادهای دولتی سازند. د) این سازمانها میتوانند بازوی نظارتی نظام اسلامی باشند و بهویژه بر عملکرد نهادهای دولتی نظارت کنند. ه) این نهادها از بهترین حلقههای اتصال میان مردم و مسؤولان هستند و به نظر میرسد که تکیه بر گروههایی که بدون انگیزههای قدرتطلبانه، نقش حلقه اتصال را ایفا کنند، از اتکا بر احزاب سیاسی، که در کنار نظام اسلامی، کانونهای قدرت سیاسی تأسیس میکنند، کارآمدتر باشد. و) در شرایطی که کشورهای جهان، به سوی جهانی سازی میروند، NGOها میتوانند در حفظ هویت بومی و ملی و ایجاد جریانهای منطقهای و بین المللی با محوریت دین فعالیت کنند. هرچند تشکلهای غیردولتی، در شکل سنتی آن، در قالب گروههای خیریه و هیئتهای مذهبی، سابقهای چند صد ساله دارند، اما شرایط جدید جهانی، منطقهای و داخلی، ضرورت نگاهی نو، کارآمد و پویا را به این تشکلها اقتضا میکند؛ بهویژه پس از آن که با رویکرد جدید نظام سرمایهداری، به سازمانهای غیردولتی و برنامههای در دست اقدام آنها بیشتر آشنا شویم. نظام سرمایهداری و سازمانهای غیردولتی در دهه 1980 میلادی نظام سرمایهداری، با ترمیم نقاط آسیبپذیر خود، به طرحی نو در جهانگردانی سرمایه دست یافت. در اندیشه نولیبرالیسم، بر افزایش حمایت از سازمانهای غیردولتی تأکید خاصی شد و سازمان ملل نیز تحت نفوذ قدرتهای برتر، همین اندیشه را در پیش گرفت ر.ک: عباس منصوران، «سازمانهای غیر دولتی»، جنس دوم، ش 9، ص 111 . دفتر عمران سازمان ملل، در سال 1993 ابزار پنجگانه برای رسیدن به توسعه انسانی را دموکراسی، اقتصاد بازار آزاد، خصوصیسازی، اطلاعرسانی و سازمانهای غیردولتی اعلام کرد.**ر.ک: «عملکرد سازمانهای غیردولتی زنان در ایران»، روزنامه مردمسالاری، 30/3/83 ، ص حمایتهای معنوی و مادی بنیادهای بینالمللی و سازمان ملل از سازمانهای غیردولتی، به اندازهای است که قرن بیست و یکم را قرن سازمانهای غیردولتی خواندهاند. کارآمدی این سازمانها سبب شده است که نظام سرمایهداری، اهداف زیر را در توسعه آنها در نظر بگیرد: 1. تضعیف دولتها با به عهده گرفتن وظایفی که به طور سنتی، از وظایف دولتها هستند. پیگیری این هدف، راه جهانیسازی را بهویژه در خاورمیانه اسلامی، هموارتر میسازد. سخنان یکی از استادان دانشگاه، مؤید این ادعا است: «باید دیدگاه حاکم بر سیاست، اقتصاد و فرهنگ در کشور ما، به کلی عوض شود؛ یعنی یک جراحی عمیق باید انجام شود؛ چون دیگر، عباراتی مثل «وطن من»، «فرهنگ بومی»، «اقتصاد ملی» و «سیاست ایرانی» یا «سیاست اسلامی» در ایران عبور کرده از حاکمیت ملی کاربرد ندارد... دولتهای سنتی، از یک طرف دیگر، نمیتوانند به نیازهای جدید جوامع خود پاسخگو باشند و از سوی دیگر، در تعامل با نظام بینالملل، ناکارآمدند. به همین خاطر، باید یک آلترناتیو (جانشین) معقول به جای نظامهای سنتی برکشورها حکومت کند. الان دانشمندان علم جدید سیاست و حکومت، وقتی میخواهند تعریفی برای این آلترناتیو ارائه دهند، یکراست میروند سراغNGO ها؛ یعنی بهترین مجموعههایی که میتوانند جانشین نظامهای سنتی شوند، سازمانهای غیردولتی هستند؛ چون این سازمانها بدون جنگ و خونریزی، نظامهای سیاسی سنتی را فرو میپاشند و به تدریج، هر یک از آنها، بر حسب تخصصشان جای یکی از نهادهای مدیریتی را میگیرند.... اگر برویم به سراغ ترویج و حاکم کردن NGOها، بدون آن که به براندازی متهم شویم، کارمان را انجام دادهایم. رویکردنهایی ما در جایگزین کردن سازمانهای غیردولتی، به جای حکومت سنتی و اصلاحناپذیر کنونی، از بین بردن مفهوم و ساختار «حاکمیت ملی» است. اینجا به عبارت شفافتر، ما دنبال گرفتن نقش در نظام بینالملل هستیم. معنیاش این است که بایدها و نبایدها را از چیزی به نام فرهنگ و اعتقاد و مذهب نمیگیریم، بلکه نظام بینالملل، به رهبری هر قدرتی که میخواهد باشد، هرچه را که برای زندگی بهتر تعیین کرد و ما را به انجام آن موظف کرد، هر قدرتی که میخواهد باشد، باید انجام دهیم... اگر میخواهیم زمینههای سوء استفاده از ملیگرایی و دین و انقلاب را از بین ببریم، باید به نظم و نظام جهانی شدن تن بدهیم. البته این مسیر را باید اولاً، با تبلیغ و نهادینه کردن سازمانهای غیردولتی و در ثانی، با ادبیاتی سلبی، در مواجهه با نظام سنتی و ملیمان طی کنیم؛ یعنی دائماً باید زیر سؤال ببریم. منظور زیر سؤال بردن هر چیزی است که لباس ملیت و مذهب و انقلاب به تن دارد.» در محفل سعادتآباد چه گذشت»، روزنامه کیهان، 27/9/81 ، ص 14. در طرح امریکایی خاورمیانه بزرگ، که با هدف کنترل اصولگرایی اسلامی تدوین شده است، کشورها به دو دسته تقسیم میشوند. در کشورهایی که حکومت و بیشتر نخبگان آن، همسو با برنامههای جهانیاند، بر استفاده از امکانات دولتی برای اصلاحات تأکید میشود و در کشورهایی چون ایران، که نخبگان و حکومت، با اهداف و برنامههای جهانی همسویی ندارند، شناسایی و تقویت افراد همسو و ایجاد و تقویت سازمانهای غیردولتی در دستور فعالیت قرار میگیرد. در این طرح، موضوع زنان، بهویژه محور برابری زن و مرد (تشابه نقشها)، یکی از کلیدیترین موضوعات اصلاحات شمرده و بر آن تأکید شده است. مایکل لدین، عضو شورای امنیت ملی آمریکا، که در مؤسسه «اقدام آمریکایی» به اجرای طرحهای مطالعاتی مشغول است، طرح تغییر از درون را تنها راهکار کنونی برای مقابله با نظام اسلامی ایران میداند. وی در مصاحبه با شبکه CBN، در 28 آوریل 2004، در پاسخ به این پرسش که «برای ضربه زن به ملاها در ایران چه طرحی دارید؟» حمایت از سازمانهای غیردولتی داخلی ایران و سازمانهای صنفی را از جمله راهکارها برمیشمارد که به کمک آنها میتوان میلیونها نفر را در برابر حاکمان ایران قرار داد. مؤسسه «گروه بحرانهای بین المللی» (international crisis group) که سازمانی چند ملیتی است، معتقد است تنها مبارزه داخلی طولانی و مداوم، به وسیله سازمانهای غیر دولتی، با تأثیرگذاری جامعه بین المللی در حاشیه این مبارزات، میتواند به تغییر شکل نظام سیاسی ایران بیانجامد. 2. تعدیل دولتها با استفاده از ابزارهای گوناگون، از جمله، اهرم فشار. دهه 1960 میلادی، دهه ظهور جنبشهای تندرو چپ، با رویکرد مبارزه سیاسی قهرآمیز با دولتها بود. این مسأله، عکسالعمل شدید دولتها و ناکامی بیشتر این جنبشها را در پی داشت. پیچیدگی روابط حاکم بر جامعه و نظام جهانی، ثابت کرد که خلع ید یکباره، غالباً امکانناپذیر است و باید برای ایجاد تغییرات و تحولات، اندیشه تغییر دولت در کشورهای جهان سوم را، به خواست تعدیل قدرت دولتی تبدیل کرد. بدینترتیب، هم هزینه مقابله با دولتها کاهش خواهد یافت و هم آینده تعدیل قدرت، قابل کنترل، عقبنشینی و کم کردن سرعت است. کاظم علمداری، «تغییر دولت یا تعدیل دولت» جنس دوم، ج 10، ص نظام سرمایهداری، با درک این واقعیت، کوشیده است تا از سازمانهای غیردولتی، اهرم اصلاحات و اعمال فشار بر کشورها بسازد. یکی از اساتید دانشگاه در همین راستا گفته است: «اگر قدرت مانور اقتصادی را از دولت نگیریم و مردم را حقوق بگیر NGOها نکنیم، نمیتوانیم دموکراسی دلخواه را به ساختار حکومت تحمیل کنیم.»**ر.ک: خبرنامه سیاسی فرهنگی اجتماعی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ش 854 ، ص سیاست گسترش و تقویت سازمانهای غیردولتی، که در برنامه سازمان ملل نیز گنجانده شده و کشورهای جهان به آن فراخوانده شدهاند، به تعدد این نهادها و تکثیر بلندگو میانجامد و دولتها و نهادهای دولتی، که پیرامون خود، هزاران سازمان غیردولتی، در قالب گروههای منتقد، ناظر و مشاور میبینند، احساس میکنند که آنها واقعاً نماینده افکار عمومی جامعهاند که نمیتوان از کنار آنها به سادگی گذشت. در سالیان گذشته، تعداد سازمانهای غیردولتی، در کشورهای اسلامی، بسیار افزایش یافته است؛ چنان که در کشور مصر، 15000، در ترکیه 8000 و در اردن 4000 سازمان غیر دولتی فعالیت میکنند. همان، ص 134 (آمار مربوط به 2 سال قبل است). 3. فرهنگسازی و زمینهسازی برای جنبشهای اجتماعی. اگر فرض کنیم که در امروزه جریان تولید مفاهیم و اطلاعات، جریانی یک سویه (از جهان غرب به کشورهای جهان سوم) است، میتوان سازمانهای غیردولتی را از بهترین ابزارهای توزیع مفاهیم لیبرالیستی و ایجاد باورهای جدید و تغییر قدر متیقنها دانست. امروزه بنیادهای بینالمللی، سازمان ملل و اتحادیه اروپایی استانداردهای حقوق بشر و حقوق زنان را تدوین میکنند و سازمانهای غیردولتی همسو، اقدام به ترویج همین استانداردها و پیگیری شیوههای دستیابی به آنها میکنند؛ مثلاً این سازمانها از پرداختن به مشکلاتی، مانند چون بالا رفتن سن ازدواج، ازدیاد طلاق، شیوع روابط نامشروع خارج از چارچوب خانواده، به بهانه آن که از محورهای نگرانکننده دوازدهگانه سازمان ملل نیست، میپرهیزند. با توسعه فرهنگ و مفاهیم مورد نظر، از آنجا که میان باورهای نسل جوان، بهویژه زنان و واقعیتهای موجود اجتماعی، شکافی معنادار ایجاد میشود، زمینههای نارضایتی و ایجاد جنبشهای اجتماعی، که جهتگیری آنها به سوی اهداف نظام سلطه است، فراهم میشود و این جنبشها، گرچه به ظاهر، زمینههای سیاسی ندارند، به نارضایتی عمومی از دولتها نیز منجر میشوند. امروزه ساماندهی قدرت مردم، در برابر قدرت حاکمیت و هماهنگ کردن قدرت سیاسی اجتماعی و فرهنگی شهروندان، یکی از ویژگیهای اصلی سازمانهای غیردولتی دانسته میشود. در این رابطه ایجاد شبکه ارتباطی میان این سازمانها از مهمترین اقداماتی است که میتواند گروههای کوچک را به قدرتهای مؤثری تبدیل نماید که در تغییر بینشها و رفتارها نقش تعیین کنندهای دارند. یکی از فعالان فمینیست دراینباره میگوید: «گروههای فمینیستی دانشجویی در سراسر کشور به شدت در حال گسترش است. سازمانهای زنان در ایران با وجود همه اختلافات فکری خود گفتوگو برای تشکیل شبکهای سراسری حول محور منافع مشترک را شروع کردهاند. رابطه میان زنان ایرانی مقیم ایران و زنان ایرانی مهاجر هر روز گستردهتر میشود و در جامعه، زنان با تلاش هر روزه خود برای به عقب بردن چارچوبهای رسمی حجاب، داشتن یک زندگی مستقل و حضور در بالاترین سطوح اجتماعی، خود را و حضور خود را بر جامعهای که بهترین جا برای زنان را قعر خانه میداند، تحمیل کردهاند. ممکن است کسی ما را نبیند اما ما وجود داریم و اثر خود را بر دنیای اطرافمان میگذاریم. شادی صدر. «رد پای ما»، نکته قابل توجه آنست که در شرایطی که زمینه برای تشکیل سازمانهای زنانه فمینیستی به راحتی فراهم نباشد تشکیل NGOهای زیست محیطی و مددکاری و... که حساسیت چندانی نسبت به فعالیت آنها اعمال نمیشود، زمینه گردهمآیی افرادی را فراهم میآورد که در فضایی آسوده به مطالعات و مباحث تئوریک بپردازند و در اولین فرصت به عنوان نهادهای زنانه اعلام موجودیت کنند و یا آن که همان NGOها را در مسیر اهداف تعریف شده قرار دهند. پروین پایدار نمایند سازمان ملل در توسعه سازمانهای غیردولتی زنان افغانستان توضیح میدهد که چگونه برای کم کردن حساسیتها، زنان به نام شرکت در کلاسهای خیاطی و کارهای هنری جذب میشوند و در ضمن آن مباحث جنسیتی به آنها آموزش داده میشود. زنان و سازمانهای غیردولتی، یاس نو، 12/11/82 ، ضمیمه. در کشور ما نیز برخی نهادهای فمینیستی در زمینههایی از جمله محیط زیست فعالیت میکنند. افزون بر اهداف یاد شده، سازمانهای غیردولتی میتوانند کارآییهای دیگری نیز داشته باشند؛ از جمله: 1. ارایه دادن گزارش به نهادهای بینالمللی. نهادهای وابسته به سازمان ملل، افزون بر آن که هرچند سال یک بار، گزارشی از آخرین اصلاحات در حوزههای مختلف، از جمله درباره زنان، از دولتها دریافت میکنند، از سازمانهای غیردولتی هم میخواهند که گزارشی مستقل از روند پیشرفت وضعیت زنان ارائه کنند. با مقایسه این گزارشها با یکدیگر، صحت و سقم اظهارات دولتها روشن میشود. همچنین گزارش سازمانهای غیر دولتی میتواند حاوی اطلاعاتی باشد که زمینه اقدام سازمان ملل، علیه آن دولت را فراهم آورد. اعمال فشار بازرسان سازمان ملل، درباره حقوق بشر، حقوق زنان و حقوق اقلیتها، بیشتر مبتنی بر گزارش غیردولتیهاست. ر.ک: زهرا رضایی قلعه تکی، «بررسی عملکرد سازمانهای غیردولتی زنان در ایران»،ریحانه (فصلنامه فرهنگی و پژوهشی مرکز امور مشارکت زنان)، ش 5 ، ص 150. 2. اجرای پروژههای دولتی. در کشورهایی چون ایران، که نهادهای دولتی، در پیگیری منویات خود، ملاحظاتی مانند رهبران نظام، روحانیت و مرجعیت و شورای نگهبان دارند، میتوانند برخی برنامههای مورد نظر را به کمک گروههای غیردولتی اجرا کنند؛ مثلاً نهادهای دولتی، که در پیگیری علنی موضوع الحاق ایران به «کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان»، باتوجه به مخالفت صریح مراجع تقلید، ملاحظاتی داشتند، از برخی سازمانهای غیردولتی، به منظور فعالیت در این زمینه حمایت میکردند. ملاحظه دو نکته، حساسیت کار سازمانهای غیردولتی را آشکارتر میسازد: اول آنکه مقایسه میان سازمانهای غیردولتی، در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، نشان میدهد که در کشورهای پیشرفته، سازمانهای غیردولتی خیریه و مددکار اجتماعی، رشد بیشتری دارند؛ اما در کشورهای در حال توسعه، برنامهریزیها بیشتر در مسیر توسعه سازمانهای فرهنگی و اجتماعی است. در کشور ایران، گرچه تا ابتدای سال 76 13 بسیاری از سازمانهای غیردولتی را سازمانهای خیریهای تشکیل میدادند، اما در چند سال گذشته، رشد سازمانهای غیر دولتی فرهنگی و اجتماعی، بسیار بیشتر شده است. این در حالیست که کمترین زمینه فعالیت آنها به موضوعات مذهبی اختصاص دارد. طبق آمار وزارت کشور، در سال 1379 دارای 250 سازمان غیردولتی زنانه بودیم که برخی ثبت شده و برخی بدون ثبت فعالیت میکردند و از این تعداد، 70% انجمنهای خیریه بودند. در سال 1380 بیش از 590 سازمان وجود داشت که درصد انجمنهای خیریه آن، و درصد سازمانهایی که درباره موضوعات فرهنگی و اجتماعی فعالیت میکردند، بیشتر شده بود. در سال 1380 در حدود 140 سازمان به این جمله اضافه شدند که 45% فرهنگی، 21% اجتماعی و 16% خیریه بودند. تعدادی نیز در زمینههای علمی، مطبوعاتی و بهداشتی فعالیت داشتند.**ر.ک: «حضور زنان ازطریق NGO»، حوراء (نشریه داخلی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان) ش 6، ص 37. این مهم را میتوان با نگاهی مثبت، ناشی از گرایش قشر تحصیل کرده، به فعالیتهای علمی و فرهنگی دانست و یا رویکردی دیگر، ناشی از تأثیر سیاستهای سازمانها و بنیادهای بین المللی برشمرد. دوم آن که رفته رفته ادبیاتی در حال شکلگیری است که عنوان «سازمان غیردولتی» (NGO) به گروههایی که در چارچوب ادبیات دیکته شده بین المللی و محورهای اعلام شده توسط سازمان ملل فعالیت میکنند، اطلاق شود. بنابراین، گروههای مردمی، که در زمینههایی چون ازدواج جوانان، بررسی معضل طلاق و نقد شاخصههای جهانی در باره حقوق بشر، حقوق زنان و توسعه فعالیت میکنند، گرچه به عنوان سازمانهای غیردولتی ثبت میشوند، اما اعتبار لازم را به عنوان سازمان غیر دولتی بدست نمیآورند. این مسأله، ناشی از سیاست حمایتی سازمان ملل از سازمانهای غیردولتی نیز هست. این سازمان، گرچه در نوشتهها صرفاً بر نقش مردم و توانمندسازی سازمانهای غیر دولتی تأکید میکند، اما دایره حمایتهای خود را به گروههایی خاص محدود میسازد. جمهوری اسلامی و سازمانهای غیردولتی فمینیستی موضوع حمایت دولت از سازمانهای غیردولتی، در ماده 158 از برنامه سوم توسعه جای داده شد و در سالیان گذشته، بودجههایی برای حمایت از این سازمانها اختصاص داده میشود. این کمکها در قالب کمک هزینه تأسیس سازمانهای غیردولتی، هزینه برگزاری سمینار، توزیع سختافزار و کمک به طرحهای تحقیقی انجام میشود. همچنین دورههایی آموزشی را با موضوع توانمندسازی سازمانهای غیردولتی، برگزار میکنند. هماکنون بیش از 37000 سازمان غیر دولتی ثبت شدهاند، که 17000 مورد از نیروی انتظامی، 2000 مورد از سازمان ملی جوانان، 1700 مورد از مرکز آموزش عالی و صدها مورد نیز از مرکز امور مشارکت زنان مجوز گرفتهاند. بسیاری از سازمانهای غیر دولتی نیز مجوز ندارند. تعداد سازمانهای غیردولتی، به اندازهای است که برخی دهه گذشته را دوران تأسیس سازمانهای غیردولتی و آینده را مرحله تحکیم و نهادینهسازی این سازمانها دانستهاند. ر.ک: سهراب رزاقی، «ظرفیتسازی و دوران گذار سازمانهای غیردولتی»، وقایع اتفاقیه،9/3/83 ، ص 10. رئیس مرکز امور مشارکت زنان، رشد سازمانهای غیردولتی زنان را در سالهای گذشته 318% اعلام کرده است.**ر.ک: کنشگران داوطلب، مرکز مطالعات و آموزش سازمانهای جامعه مدنی ایران، مرداد و شهریور 82 ، ش 14 و 15، ص 20. ناگفته پیدا است که بسیاری از این سازمانها را گروههای علمی، مذهبی، خیریه و گروههای عامالمنفعهای تشکیل میدهند که بااهداف اسلامی و انسانی تأسیس شدهاند و نظام اسلامی موظف به حمایت مادی و معنوی از آنها است؛ اما واقعیت به همین جا ختم نمیشود. قراین نشانگر آن است که نظام سرمایه داری، اهداف و برنامههای پیش گفته را در ایران نیز دنبال میکند. بالاتر آن که جمهوری اسلامی ایران به علت پیش گامی در مطرح کردن اندیشه اسلام سیاسی و اصولگرایی اسلامی، مهمترین گزینه اصلاحات در طرح امریکایی خاورمیانه بزرگ است. با تأسف به نظر میرسد که بسیاری از نیروهای خودی و انقلابی نیز با تحلیل غلط از شرایط تازه، برای تسریع این روند فعالیت میکنند. به هر حال، ارائه پارهای اطلاعات میتواند در ترسیم برخی واقعیتها راهگشا باشد: 1. زمینههای شکلگیری سازمانهای غیردولتی زنان. برخی انجمنهای علنی یا نیمهسری زنان پس از انقلاب مشروطیت، از جمله انجمن مخدرات وطن، انجمن خواتین و کانون بانوان را سرآغاز تشکیل سازمانهای غیردولتی با مختصات مدرن میدانند. این انجمنها در زمان سلطنت پهلوی دوم در قالب سازمانهای طرفدار رژیم سلطنتی یا گروههای چپ ادامه یافت. پس از انقلاب چندین سازمان غیردولتی شکل گرفتند که چندان فعالیتی در موضوع زنان نداشتند. تشکیل گروههای زنانه ایرانی در خارج از کشور مربوط به دهه شصت میشود. در آن زمان مخالفان مقیم خارج همراه با تحلیلگران غربی، به این نتیجه رسیدند که مبارزه با نظام اسلامی تنها از راههای فرهنگی و دراز مدت امکانپذیر است. بدین ترتیب موجی از گرایش زنانی که تجربه مأیوس کننده مبارزه سیاسی با نظام اسلام را چه در قالب گروههای چپ و چه گروههای سلطنت طلب، در پرونده خود داشتند، به سمت مطالعات زنان آغاز شد. هماکنون دهها زن ایرانی در رشته مطالعات زنان دانشگاهها با درجه دکترا و فوقدکترا مشغول تدریساند و یا از نظریه پردازان فمینیسم اسلامی، همکاران نهادهای بینالمللی در موضوع حقوق زنان و یا نویسندگان فعال به حساب میآیند که از این میان میتوان به مهناز افخمی، وزیر مشاور در امور زنان در زمان پهلوی و از همکاران سازمان ملل متحد، هایده مغیثی فوق دکترای مطالعات زنان، پروین پایدار، مسئول سازمان Uniteverm (سازمانی زیر نظر سازمان ملل متحد برای ساماندهی NGOهای کشورهای پاکستان، ازبکستان، آسیای مرکزی، تاجیکستان و اخیراً افغانستان ر.ک: زنان و سازمانهای غیردولتی تجربه NGOهای زنان در (گفتوگو با دکتر پروین پایدار)، یاس نو، 12/11/82 ، ضمیمه. )، نیره توحیدی فوق دکترای دانشگاه کانادا و دکتر افسانه نجمآبادی از مسئولان فصلنامه ایران نامه چاپ آمریکا نام برد که دو مورد أخیر از مطرح کنندگان دیدگاه فمینیسم اسلامیاند و مقالات متعددی از آنان در نشریات داخلی به چاپ رسیده است. در داخل کشور این حرکت با اندکی تأخیر و توسط نیروهای سکولار آغاز شد. «فرصت چند ساله دوری از قدرت پس از انتخابات مجلس چهارم، به گروهی از سیاستمداران یا مسئولان دولتی چپگرا فرصت داد تا با استفاده از بورسهای تحصیلی دولتی به دانشگاههای خارج بروند و ادامه تحصیل بدهند و یا این که در نهادهای تحقیقاتی مشغول به کار شوند... در همان سالها گروههای مختلفی از زنان سکولار نیز با تشکیل گروههای مطالعاتی و جلساتی منظم درون خانهها، مسائل زنان را از دید تئوری فمینیستی تحلیل میکردند. این گروههای مطالعاتی، متون فمینیستی ترجمه شده یا به زبانهای أصلی را میخواندند و در جلسات خود پیرامون آنها بحث میکردند. بخشی از این گروهها بعدها توانستند با راه انداختن مؤسسات انتشاراتی، قسمتی از مباحث تئوریک فمینیستی را در قالب کتاب منتشر کنند و پس از باز شدن نسبی فضای اجتماعی ـ سیاسی، گروه پرتعدادتری از آنها کار در سازمانهای غیردولتی را آغاز کردند و یا در سازمانهای کودکان و محیط زیست که از قبل در آنها فعالیت میکردند، کار درباره مسائل جنسیتی را پررنگتر کردند. این گروه پشتوانه تئوریک محکمتری نسبت به زنان اصلاحطلب داشت و چون از دوران رکود و نداشتن فعالیت اجتماعی برای خواندن و فراگیری تئوریک استفاده کرده بود به نظر میرسید میتواند عمل اجتماعی حساب شدهتر و موثرتری نسبت به دیگران داشته باشد. در عمل، در بسیاری از مقاطع و رویدادها، این گروه توانستند نقش رهبری یا کلیدی بازی کنند.» شادی صدر، «آفتاب نشینی» ، گروههای مذهبی تجددگرا که هماکنون با عنوان فمینیستهای اسلامی شناخته میشوند، با اندکی تأخیر و البته به شکل محدودتر به فعالیت پرداختند و سعی کردند با ترکیب دیدگاههای جدیدِ تعدادی از روحانیان، تفسیری نو از متون وحیانی ارایه دهند و با انتقاد از قوانین داخلی، به ترویج مفاد معاهدات بینالملل بپردازند. هماکنون در بسیاری از پروژهها گروههای سکولار و تجددگرایان مذهبی، همگام و همراهاند. 2. طرحهای ظرفیتسازی. ظرفیتسازی به معنای توسعه مهارتها، قابلیتها و تواناییهای اصلی و اساسی سازمانی، مانند رهبری کردن، مدیریت، پول و تأمین منابع مالی، برنامهریزی و ارزشیابی، مدیریت منابع انسانی، دریافت خدمات و روابط خارجی و داخلی، به منظور افزایش تأثیرگذاری و پایداری یک سازمان است. ظرفیت سازی به ویژه، سازمانها و گروهها را برای تغییرات سازمانی آماده میکند و پایداری آنها را برای تغییرات به شکل مناسبی تضمین میکند. (ر.ک: امید معماریان، فراتر از مرزهای آموزش، کنشگران داوطلب، ش 14 و 15، ص 24). طرحهای ظرفیتسازی سازمانهای غیردولتی، در چند سال گذشته، از چند راه پیگیری میشود: اولین طرح ظرفیتسازی، طرحی است که از سال 1376 در یکی از مراکز توانمندسازی آغاز شده است. این طرح با حمایت مالی شورای جهانی جمعیت، بنیادفورد (امریکا) بنیادهای فورد، راکفلر و کارنگی از مهمترین بنیادهای بینالمللی صهیونیستیاند که در زمینههای فرهنگی ـ اجتماعی فعالیت میکنند (ر.ک: ادوارد بومن، کنترل فرهنگ (نقش بنیادهای کارنگی، فورد و راکفلر در سیاست خارجی آمریکا)، ترجمه جمیله الیاسی،). ، برنامه و توسعه هلند هلند مهمترین مرکز یهودیان تندرو در اروپا است. و سازمان کمکهای خارجی امریکا .اجرا میشود. دومین طرح را گروهی از نمایندگان سازمانهای غیردولتی و با حمایت مالی دفتر برنامه عمران ملل متحد اجرا میکنند. سومین طرح، طرحهای ظرفیتسازی است که در چند سال اخیر از سوی سازمانهای دولتی به اجرا درآمده است و سالیانه میلیاردها تومان در این زمینه، هزینه میشود. سهراب رزاقی، «ظرفیتسازی و دوران گذرا سازمانهای غیردولتی»، وقایع اتفاقیه، 9/3/83 ، ص 10 (با تلخیص). 3. شخصیتپردازی. اعطای جایزه ملی نوبل، به یک زن ایرانی، از یک لحاظ، در خور تأمل بود. این جایزه، در گذشته به شخصیتهایی تعلق گرفته بود که در فرآیند صلح جهانی یا منطقهای (گرچه با تفسیر مطلوب جهان غرب) اقدامات مهمی انجام داده بودند؛ اما گزینه اخیر، هیچ سابقهای از تلاش در این زمینه، در پرونده حیات فرهنگی و اجتماعی خود نداشت. به همین دلیل، اعطا کنندگان جایزه، با این توضیح که صلح جهانی، بدون رعایت حقوق زنان و کودکان ممکن نیست، تلاش کردند میان موضوع فعالیت این زن و اعطای جایزه، پلی برقرار کنند؛ اما واقعیت این است که جهان غرب، در پی ایجاد استوانههایی در داخل کشور، برای تقویت و انسجام گروههای غیردولتی و ایجاد جنبش اجتماعی زنان است. سخنان یکی از مخالفان فمینیست در ششمین نشست NGOها تأییدی بر این ادعاست: «بعد از اتفاقی که در مورد خانم عبادی رخ داد طبیعتاً حرکت بیشتری در جنبش زنان شکل گرفت که فعالیتهایشان را به سوی کار شبکهای پیش ببرند تا حرکتی اثر بخشتر و صدایی رساتر داشته باشند.» گزارش ششمین نشست NGOهای ایران، تریبون فمینیستی ایران. مشاور وزیر دادگستری بلژیک هم در مصاحبهای گفت: «شیرین عبادی تبدیل به سمبل جامعه مدنی و دموکراسی در ایران شد... به خاطر نزدیکی فرهنگی شما به کشورهای خاورمیانه این رویداد مانند موجی در کشورهای دیگرنیز تأثیر آفرین است.» امید معماریان، دوسوی رابطه، شرق، 20/2/83 ، ص 16. چند ماه بعد، برخی از بنیادهای بینالمللی نیز، جایزه شجاعت را به خبرنگار ایرانی، که از قضا از فمینیستهای فعال و از مسؤولان سایت زنان ایران است، اعطا کردند و نام وی و شیرین عبادی را در لیست 21 رهبر زن جهان قرار دادند. چند ماه پس از اعطای جایزه صلح نوبل به زن ایرانی، سایت دریچه خبر از تأسیس «مرکز مطالعات زن ایرانی» به سرپرستی خانمها زهرا شجاعی (مشاور رئیس جمهوری و رئیس مرکز امور مشارکت زنان) فخرالسادات محتشمیپور (مشاور وزیر کشور در امور زنان) و شیرین عبادی، با سرمایه یک میلیارد تومان، داد. ر.ک: شادی صدر، «رد پای ما»، فعالیت سازمانهای غیردولتی خارجی در ایران. در نیمه شهریور امسال، طرحی توسط معاون اجتماعی وزیر کشور، در کمیسیون سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی مطرح و به تصویب رسید که به موجب آن سازمانهای غیردولتی خارجی در ایران، جواز فعالیت خواهند یافت. توجه به این نکته لازم است که نهادهایی در عرصه بینالملل فعالیت میکنند که پشتوانه مالی یا اعتباری قوی داشته باشند. پشتوانه مالی این مؤسسهها، نهادها، و بنیادهای بینالمللی یا نهادهای مذهبیاند. از این رو میتوان حدس زد که فعالیت بیشتر این موسسهها بر خلاف اهداف نظام اسلامی و حتی فعالیتهای منافی با امنیت ملی باشد و یا در کنار فعالیتهای خیریه، به تبلیغات مذهبی بپردازند؛ چنان که یکی از سازمانهای غیر دولتی آلمانی شرکت کننده در بازسازی بم، ساختن بیمارستان در این شهر را مشروط به تصدیگری یکی از سازمانهای غیردولتی و ترجیحاً وابسته به کلیسای مسیحیان کرده بود. همچنین برخی از شرکتهای اقتصادی، از جمله شرکتهای نفتی، بودجههای بسیاری را به فعالیت فرهنگی، از جمله در امور زنان اختصاص دادهاند که در خور تأمل است. 5. حمایتهای خارجی از سازمانهای غیر دولتی داخلی. برخی از سازمانهای غیردولتی، این امکان را دارند که با حمایتهای مالی و اعتباری سازمان ملل و بنیادهای بینالمللی، در کنفرانسهای منطقهای و جهانی، با عنوان نماینده زن ایرانی شرکت کنند، سمینارها و نشستها را با این حمایتها برگزار کنند و مهمتر آن که با عهدهدار شدن برخی فعالیتها (از سوی نهادهای بینالمللی) کسب اعتبار و موفقیت به دست آورند. چندی پیش، شش نفر از نمایندگان سازمانهای غیردولتی دارای گرایش فمینیستی، با حمایت همین نهادها، در اجلاس تایلند شرکت کردند و به انتقاد از قوانین جمهوری اسلامی پرداختند. مشاور یونسکو د رامور سازمانهای غیردولتی در این باره میگوید: «یونسکو بیش از این که اهرم مادی داشته باشد ـ که البته دارد ـ به سازمانهای غیردولتی اعتبار میدهد؛ مثلاً از یک NGO در همایش دعوت میکند و میگوید: شما این کارها را انجام دهید. این درگیر کردن کار با NGO گام بزرگ و موثری است» ر.ک: «حضور زنان از طریق NGO»، حوراء(نشریه داخلی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان)، ش 6، ص 39. همچنین نهادهای بینالمللی کوشیدهاند تا از راههای گوناگون، به ایجاد جریانهای منطقهای و بینالمللی، به منظور تقویت جریانهای زنانه و گسترش ادبیات «لیبرال فمینیستی»، بهویژه در خاورمیانه بپردازند که در این میان میتوان به «تشکیل شبکه زنان فارسی زبان» با شرکت گروههایی از ایران، افغانستان و تاجیکستان، با حمایت مالی بانک جهانی و مرکز امور مشارکت زنان و تشکیل «شبکه زنان عرب زبان»، در خاورمیانه عربی تشکیل شبکه زنان فارسی زبان»، روزنامه شرق، 3/5/83، ص 12. ، تشکیل اجلاس منطقهای جامعه اطلاعاتی و سازمانهای جامعه مدنی در شهریور 1382، با شرکت جمعی از نمایندگان سازمانهای دولتی و غیردولتی ایران و پاکستان، کنشگران داوطلب، مرکز مطالعات و آموزش سازمانهای جامعه مدنی ایران، ش 14 و 15، ص 12. برگزاری دوره بینالمللی مطالعات زنان، با حضور نمایندگان سازمانهای غیردولتی از ایران، افغانستان، پاکستان، سودان، مصر، الجزایر، اردن، ترکیه، سوریه، کانادا، کلمبیا و بحرین، از سوی مؤسسه مطالعات و تحقیقات زنان، همان، ص 21. همایش مبادله علمی میان تشکلهای ایران و مصر، به همت مؤسسه همیاران غدا و بنیاد آلمانی «فردریش ایبرت»، با حضور اعضای سازمانهای غیردولتی ایران و مصر، در خرداد 1382 اشاره کرد. همان، ص 21. نکته مهم آن است که این حمایتها بیشتر متوجه آن دسته از سازمانهای غیردولتی است که در زمره گروههای سکولار، نواندیش و یا مخالفان نظام اسلامیاند. 6 . سازمانهای غیردولتی و جنبش اجتماعی زنان. انقلاب اسلامی ایران، زمینهساز مطرح شدن اندیشه اسلام سیاسی و اصولگرایی دینی، در خاورمیانه اسلامی شد. ظهور آثار این پدیده نوین، در کشورهای اسلامی، از جمله لبنان، الجزایر و مصر سبب شد که کنترل بنیادگرایی اسلامی، به یکی از مهمترین مسائل جهان غرب تبدیل شود. یک دهه پیش، مجله اکونومیست، چاپ انگلستان، طرح مقابله با اصول گرایی اسلامی در خاورمیانه را با سه محور دموکراسی غربی، اقتصاد بازار آزاد و برداشتن حریمهای اخلاقی، بهویژه در روابط زن و مرد، ارائه کرد. محسن، آژینی، «نشانههای خط نفوذ» رسالت، 74، ص 2. چندسال بعد، کالین پاول، وزیر امور خارجه امریکا، از طرح مشارکت امریکایی ـ خاورمیانهای، با محوریت دموکراسی، اصلاحات اقتصادی و موضوع برابری زن و مرد خبر داد. امید حاتمی، مشارکت امریکایی خاورمیانهای، پگاه حوزه، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ش 82 ، ص 3حوادث یازدهم سپتامبر امریکا سبب شد که فشار بر کشورهایی چون عربستان، برای اعمال اصلاحات اجتماعی و فرهنگی، از جمله در باره زنان تشدید شود. احداث شهر صنعتی ویژه زنان در عربستان»، روزنامه شرق، 26/3/83 ، ص در عراق، پس از سقوط صدام، سازمان ملل و بنیادهای بینالمللی، حمایت از طرحهای مربوط به زنان، از جمله حمایت از سازمانهای غیردولتی را بر عهده گرفتند. در افغانستان، پس از سقوط طالبان، 3000 سازمان غیردولتی از جمله صدها نهاد زنانه متولد شدهاند که در بستر نقد طالبانیسم، به ترویج ادبیات تشابه محور لیبرالیستی در باره زنان میپردازند. میلیونها دلار صرف حمایت از طرحهای زنانه و ایجاد مراکز زنان، در بیست ایالت افغانستان شده است تا دختران را در مسیر نقد سنتهای مذهبی و قومی آموزش دهند. ر.ک: مجموعه گزارشات تحلیلی، شورای فرهنگی اجتماعی زنان، ش 3، ص «زنان و سازمانهای غیردولتی» (تجربه های زنان در افغانستان)، یاس نو ، ضمیمه از آنجا که وضعیت ایران، با وجود استقرار نظام اسلامی غیروابسته به غرب، تا حدود زیادی از همسایگان خود متمایز است، سیاست مقابله با اصولگرایی اسلامی، با محوریت ایجاد جنبشهای اجتماعی و اعتراض عمومی پیگیری میشود. در دهه 1370 همت اصلی این طرح، بر ایجاد و تقویت جنبش دانشجویی قرار گرفت. در سالیان گذشته، با افول اعتراضات دانشگاهی از یک سو و با رشد فزاینده آمار دختران دانشجو از سوی دیگر، نگاه جریان اصلاحطلب غربگرا، که به طور سنتی از طرح مسائل زنان غافل و متهم به نادیده گرفتن مسائل آنان بود، به این قشر جلب شد. مهمترین نقطه اشتراک جنبش دانشجویی و جنبش زنان، در تفسیر غربی آن، نقد سنت، به ویژه سنت مذهبی، با رویکرد به ادبیات جدید غرب است که در موضوع زنان، در قالب رفع تبعیض از زنان (براساس الگوی تشابه نقشها) تجلی مییابد. یکی از نویسندگان، درباره اهمیت جنبش زنان در شرایط کنونی، چنین مینویسد. «(جنبش دانشجویی) اینک در شرایط افول و انفعال به سر میبرد و اگر نگوییم با شکست عملی مواجه شده است، حداقل باید پذیرفت که زمانه اثرگذاری کلان آن با سردرگمی عملی همراه است. در چنین شرایط رکود و کمتحرکی جریانات دانشجویی، مسأله زنان شاید بتواند یک آزمون جدید برای برون رفت از این وضعیت باشد. اهمیت این آزمون، در آن است که با نگاهی به مراحل گوناگون حیات جنبش دانشجویی ایران، خواهیم دید که ارتباط این جنبش با مبارزات زنان، بسیار کمرنگ بوده و همراهی با جنبش نوپای زنان، در حد یک تأیید یا تمجید خالی باقی مانده است. بنابراین، چنین همکاری و پیوندی میتواند نمونهای جدید از یک تلاش و کنش متقابل فرهنگی و اجتماعی باشد»سلمان شاملو، «جنبش دانشجویی، جنبش زنان»، سایت تریبون فمینیستی ایران. از سوی دیگر، برخی نظریهپردازان اصلاحطلب، در جلسههای تحلیل خود، به این نتیجه رسیدهاند که برای به دست آوردن آرای زنان در انتخابات ریاست جمهوری، باید به موضوع جنبش زنان و نقش فعال سازمانهای غیردولتی، در زمینهسازی اعتراضات عمومی زنان توجه کرد. هماکنون سازمانهای غیردولتی مورد بحث، در قالبهای مختلف، در این زمینه فعالیت میکنند. در سال گذشته، مقالات و مصاحبههای بسیاری در باره جنبش اجتماعی زنان ایران، در مطبوعات زنان انعکاس یافت. برخی نویسندگان، نبودن رهبری برای این جنبش را نقطه ضعف و برخی نشانگر خودجوش بودن جنبش و نقطهای مثبت ارزیابی میکردند. در سال گذشته و در شرایط افول فعالیتهای سیاسی دانشجویی، فعالیتهای زنانه از مهمترین محورهای تحرک دانشگاهها بود. و بهویژه، دانشگاههایی چون دانشگاه علامه و تربیت مدرس، که دارای رشته مطالعات زنان هستند،**رشته مطالعات زنان، به همت برخی گروهها، از جمله مؤسسه مطالعات زنان (با گرایش فمینیسم اسلامی) به شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد شد و به تصویب رسید. هماکنون در چهار دانشگاه دولتی (تهران، الزهرا، تربیت مدرس و علامه) در مقطع کارشناسی ارشد مطالعات زنان، دانشجو میپذیرند. جنب و جوش فمینیستی بیشتری داشتند. رشته مطالعات زنان، که در آغاز با هدف آشنایی با دیدگاه اسلام درباره زن و اصلاح نگرشها پیشنهاد شده بود، هماکنون مرکز تلاقی اندیشههای گوناگون فمینیستی است که نقطه اشتراک بیشتر آنها نقد قوانین جمهوری اسلامی و دیدگاههای مذهبی است. برخی استادان این رشتهها دانشجویان را به تشکیل سازمانهای غیردولتی ترغیب میکنند و سازمانهای غیردولتی زنان نیز در حاشیه آنها به یارگیری و اجرای برنامههای فرهنگی، تشکیل گروههای مطالعاتی و برگزاری سمینارهای مختلف میپردازند. مصاحبه ورودی ابتدایی برای گزینش دانشجو، ابزاری است که زمینه را برای جذب دانشجویان هماهنگ با اندیشههای فمینیستی فراهم میآورد. هماکنون بسیاری از دانشجویان این رشتهها را فعالان سازمانهای غیردولتی و نشریه های سکولار یا تجددگرا تشکیل میدهند. دریافت مدرک تخصصی در رشته مطالعات زنان، زمینه را برای حضور آینده آنان در نهادهای دولتی، در سمت مشاور و کارشناس و تشکیل سازمانهای غیردولتی بیشتر در موضوع زنان فراهم خواهد ساخت. نمونههای فعالیت. چنان که گفته شد، بسیاری از سازمانهای غیردولتی، با انگیزههای دینی و انسانی تأسیس شده و خدمات شایانی به نظام اسلامی و مردم کردهاند. فعالیتهای فرهنگی در زمینه تبیین شخصیت و حقوق زن در اسلام، تشکیل گروههای علمی و مطالعاتی، فعالیتهای خیریه و عامالمنفعه (از جمله، حمایت از زنان سالمند و تشکیل گروههای امداد) بخشی از این فعالیتهااست. در کنار این گروهها، سازمانهای سکولار و گروههای همسو با نهادهای بینالملل، به تضعیف آموزههای دینی، در نشستهای دانشگاهی و همایشهای عمومی، ایجاد گروههای مطالعاتی دانشجویی، بهویژه در کنار رشتههای مطالعات زنان، مشاوره دادن به نهادهای دولتی و اعمال فشار بر نظام، از راههای تبلیغاتی، در داخل کشور و در کنفرانسهای بینالمللی اقدام میکنند. موارد زیر، نمونههایی از این فعالیتها هستند: الف) 44 سازمان غیردولتی با انتخاب کمیته هفت نفره برنامهریزی و یک گروه پنج نفره نظارت و ارزشیابی، پس از زلزله بم، با اعلام شماره حسابی به نام شیرین عبادی، فعالیت خود را با عنوان کمک به آسیبدیدگان آغاز کردند. نخستین گزارش این کمیته، حاکی از دریافت کمک 140 میلیون تومانی مردمی است. این کمیته، در اولین گام، تصمیم به ساخت مجتمع آموزشی، فرهنگی و تفریحی برای زنان، جوانان و کودکان نه تا پانزده ساله گرفت.**ویژه نامه روز جهانی زن (8 مارس)، خانه فرهنگ و توسعه پایدار، اسفند 82 ، ص نوجوانان، بهویژه گروههای آسیبپذیر، در آینده، پیاده نظام گروههای حمایتگر خواهند بود. ب) بیانیه مطالبات زنان، توسط 70 سازمان غیردولتی تنظیم و ارائه گردید. این بیانیه، حاصل مطالبات این گروهها از مجلس هفتم است. ابهامزدایی از مفاد قانون اساسی، اصلاح قوانین مدنی، از جمله طلاق، حضانت و ریاست خانواده، که مشتمل بر نابرابریهای جنسیتی است، اصلاح حقوق کیفری و قوانینی چون دیه و شهادت، وادار کردن دولت به اصلاح کتابهای درسی و حذف کلیشههای جنسیتی براساس نظریه فمینیستی، نابرابریهای موجود بین زن و مرد، ریشه در فرهنگ و آموزش دارد و مهمترین قدم به سوی برابری، اصلاح نگرشهایی است که به روشهای مختلف، از جمله مقدس داشتن همسری و مادری و إعمال مرزبندیهای زنانه و مردانه، نقشهای ثابتی برای زن و مرد به تصویر میکشند. بر این اساس، متون و تصاویری که مرد را نانآور و زن را خانهدار نشان میدهد، عروسک را به دست دختر و دوچرخه را به دست پسر میدهد، دختر را در جمع دخترانه و پسر را در جمع پسرانه نشان میدهد و بچه را در آغوش مادر به تصویر میکشد، به دلیل آن که بر نگرشهای سنتی تأکید میکنند، باید حذف شوند. از کتابها، ضرورت الزام بخشهای مختلف دولتی، به استفاده از زنان، اعمال سهمیهبندی جنسیتی در ادارات دولتی و شوراهای شهر و ایجاد تعادل جنسیتی در سطوح مدیریتی کشور، بخشی از این مطالبات است. در جلسه مشترک این گروهها بر چانهزنی و فشار به مجلس، برای اجرایی کردن مطالبات تأکید شد. ر.ک: ویژه نامه روز جهانی زن، خانه فرهنگ و توسعه. ج) در آستانه برگزاری اجلاس جهانی پکن + 10، که زمستان امسال (1383) با شرکت دهها هزار زن از سرتاسر جهان، در نیویورک برگزار میشود، گروهی از غیردولتیها درصدد ارائه گزارشی از وضعیت زنان ایران، به سازمان ملل برآمدهاند تا از محدودیت مشارکت زنان ایرانی، اندک بودن سهم زنان، در سمتهای تصمیمگیری کلان کشور، محدودیتهای اجتماعی برای فعالیت جسمی کافی، مخاطرهآمیز بودن سلامت نفس، سلامت جنسی و سلامت باروری زنان ایران، تبعیضآمیز بودن برنامههای رسانهها، سانسور حاکم بر نشریات، فیلترگذاری سایتها و وبلاگها، قوانین نابرابر، حمایت نکردن از دخترانی که در خانه و اجتماع، در معرض سوء استفاده قرار میگیرند و نگرشهای مردسالارانه در کتابهای درسی، به این سازمان گزارش دهند. سحر نمازیخواه، «دولتمردان شفاف عمل کنید»، روزنامه شرق، 7/4/83 ، ص 12. از آنجا که برخی از این زنان، اعلام کردهاند که «پس از انقلاب، بسیاری از اصلاحات را تنها با فشارهای بینالمللی اعمال کردهایم»، چنین فعالیتهایی در همین جهت تفسیر میشود. د) همه ساله سازمانهای غیردولتی غیر مذهبی، مراسم بزرگداشت هشتم مارس (20 اسفند)، روز جهانی زن، را برگزار میکنند. نکته قابل توجه، آنکه تعداد شرکت کنندگان در مراسم سالیانه آنان در تهران، از صدها تن تجاوز نمیکند؛ اما در مراسم هشتم مارس، در باپگاه ورزشی آزادی سنندج، که توسط گروه زنان 8 مارس برگزار شد، 3000 تن شرکت کردند. (ر.ک: متیرا شجاعی، «زنان میخواستند به خشونت اعتراض کنند؛ اما...»، زنان، ش 108، ص 12). برخی از سازمانها متقاضی وارد شدن این روز، در تقویم رسمی کشور هستند. در همایش روز زن (اسفند 82) که در باشگاه کارگران برگزار شد، مرضیه مرتاضی لنگرودی در ضمن سخنان خود، درباره مبانی نظری خشونت علیه زنان گفت: «قرآن هم زن را «نساء» نامیده که از ماده «نسی» به معنای فراموشی است و مرد را از ماده «ذکر» به معنای یاد آوردنده و ضمایری که به خدا برمی گردد، همه مذکر هستند». ر.ک: خبرنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان، ش 21، اردیبهشت 83. ه) در تاریخ دهم تا سیزدهم تیرماه 1383 همایش سازمانهای غیردولتی زنان آسیا (پاسیفیک) در بانکوک برگزار شد. در این همایش، سه نفر از گروههای مذهبی و شش نفر از سازمانهای غیردولتی فمینیست ایرانی نیز شرکت داشتند. محبوبه عباسقلیزاده، عضو مؤسسه مطالعات و تحقیقات زنان، در این همایش، طی سخنانی گفت: «.... وقتی به اینجا میآمدم، زنان سکولار کشورم، که خواستار جدایی کامل دین از سیاست و حکومت هستند، از من خواستند به گوش جهانیان برسانم که چگونه آنان شهروند درجه 3 بوده و به حاشیه رانده شدهاند. چگونه از کاندیداتوری برای مجلس و شوراها و دسترسی به سایر فرصتهای تصمیمگیری و سیاستگذاری محرومند. چگونه از داشتن تریبونهای قانونی، حتی در سطح مطبوعات محروم بوده و تنها فضای موجود برای آنان فضاهای مجازی اینترنتی است. وقتی که به اینجا میآمدم، دختران کشورم، که 35% جمعیت کشور را تشکیل میدهند، گفتند: ما نمیدانیم که تو کجا میروی؛ ولی اگر گوش شنوایی پیدا کردی، بگو که قربانیان راستین بنیادگرایی، چه از جنس اسلامیاش و چه از جنس امریکاییاش، ما بودیم. بگو که این مقاومت و حجم پرقدرت مطالبات و اراده ما بود که به جریان رفرمیسم منجر شد؛ اما دیگر امیدی به بزرگترانمان نداریم. بگو: ما خواستار حق تصمیمگیری در مورد زندگی خصوصی و آینده، حقوق شهروندی مساوی با مردان، حق حضور برابر در فضای اجتماعی، حق انتخاب پوشش، حق عشق، حق لذت از زندگی و سایر حقوق انسانی هستیم.... سایه نظام پدرسالاری در زندگی خصوصی و عمومی، که توسط باورها و رفتارهای منتسب به دین و سنت پاسداری میشود، به شکل یک اراده فعال، در همه زمینهها حاکم است... جنبش زنان در ایران، هرچند که چندصدایی و متنوع است، اما به دلیل چالشهایی که در مسیر احقاق حقوق بشر زنان و کسب برابری و عدالت دارد به شدت زنده و فعال است. جنبش زنان در ایران، برای کسب هویت مستقل خود، با دو نوع «دیگری» مواجه است: «دیگری خارجی» یا «بنیادگرایی غربی» و «دیگری داخلی» یا «بنیادگرایی اسلامی»... زنان ایرانی، همچون سایر زنان مسلمان منطقه، به دلیل تجربیات و ظرفیتی که در مبارزات و چالشهای محلی و در مواجهه با اشکال مختلف بنیادگرایی کسب کردهاند، آمادگی دارند باب گفتمانهای جدید را در عرصه حقوق بشر زنان، در سطح منطقه بگشایند...» ر.ک: گزارش نمایندگان اعزامی شبکه ارتباطی مراکز غیردولتی زنان جمهوری اسلامی ایران، از همایش سازمانهای غیردولتی زنان آسیا ـ پاسیفیک، دبیرخانه شبکه ارتباطی مراکز غیردولتی زنان، مرداد 1383. دکتر شکوه نوابینژاد، از نمایندگان سازمانهای غیردولتی اصولگرا، در مصاحبهای درباره همایش تایلند گفت: «همه گروههای (فمینیست) ایرانی شرکت کننده در این اجلاس، از کمکهای مالی و حمایت سازمانهای بینالمللی برخوردار بودند؛ ولی دائم در اجلاس اظهار میکردند که شرایط جامعه ایران، اجازه برقراری ارتباط با سازمانهای بینالمللی را به آنها نمیدهد... سازمانهای بینالمللی، از همه افراد و گروهها حمایت نمیکنند و من حدس میزنم از آنجا که این گروهها در جایگاه اپوزیسیون، مطالبی را مطرح میکردند، مورد توجه آژانسهای بینالمللی قرار گرفتند... متأسفانه گروههای ایرانی شرکت کننده، در موارد ضدارزشی، مثل آزادیهای نامشروع (فحشا و همجنسبازی) سکوت و بعضاً با برخی موارد، موافقت میکردند. در این گونه اجلاسها، سکوت و یا خودداری از اعلام مواضع، نوعی تأیید تلقی میشود». همان (شش نفر از شرکتکنندگان ایرانی، با حمایت مالی سازمان هیواز، در این همایش شرکت کردند.) در کنار این همایش، منیژه حکمت، کارگردان فیلم زندان زنان، پس از نمایش فیلم خود، در فستیوال سه روزه، با ابراز این که فیلم زندان زنان، در یک فضای واقعی در زندان قصر، در تهران، با مشارکت بازیگران حرفهای و آماتور ساخته شده، خبر از ساختن فیلم مستندی درباره سازمانهای غیردولتی و مشارکت مدنی در همه ایران داد. همان. و) در جلسه مشترک گروهی از سازمانهای غیردولتی غیرمذهبی، وضعیت کنونی حجاب در جامعه ناشی از فعالیت چندین ساله گروههای مدافع زنان دانسته و تصمیم گرفته شد که طوماری در انتقاد از عملکرد نیروی انتظامی، در مبارزه با مفاسد اجتماعی و بدحجابی تهیه شود. برخی از سازمانها نیز در اطلاعیهای اقدامات انجام شده علیه بدحجابی را نقض آشکار ابتداییترین حقوق فردی و اجتماعی دانستند. ز) در جلسه سازمانهای غیردولتی غیرمذهبی، سیاستهای زنستیزانه صدا و سیما، در قالب ارائه برنامههایی چون عصر ایمان، که در آن، تعدادی از کارشناسان، به بیان دیدگاههای اسلامی درباره شخصیت و حقوق زن پرداختند، محکوم و بنا شد چگونگی اعتراض به صدا و سیما در قالب راهپیمایی یا روشهای دیگر مطالعه شود. برخی از گروهها نیز پیشنهاد تأسیس کمیته رسانهای در باره مسائل مطرح شده در صدا و سیما را دادند. پیش از آن نیز دهها نفر از اعضای این سازمانها، در یک راهپیمایی، ترویج کلیشههای سنتی توسط صدا و سیما را محکوم کرده بودند. ح) در جلسه سازمانهای غیردولتی پیشنهاد وزارت علوم، مبنی بر سهمیهبندی جنسیتی در گروههای پزشکی، بررسی و قرار شد این گروهها حرکتی هماهنگ را علیه آن آغاز کنند. پیگیری این گروهها و فشار اعضای فراکسیون زنان مجلس ششم سبب شد که این طرح مسکوت بماند. ط) فعالیتهای این سازمانها در کنار سازمان آموزش و پرورش سبب شد که طرح اصلاح کتابهای درسی، براساس نگرشهای جنسیتی به کتابهای درسی راه یابد. الگوی مورد نظر در اصلاحات را میتوان در کتاب پیکار با تبعیض جنسی، نوشته آندره میشل (از فمینیستهای مشهور فرانسوی)، ترجمه محمدجعفر پوینده، که نتشارات نگاه چاپ کرده است، یافت. براساس این طرح، تصاویر و متونی که بیان کننده تمایز زن و مرد، در عملکرد و ترویج کننده نقشهای سنتی زنان و مردان باشد، حذف میشود. در قدم اول، از سال گذشته، مواردی مانند «بابا نان داد»، که نشانگر نقش سرپرستی و نانآوری مرد در خانواده بود، حذف گردید. ی) برخی از این گروهها در حاشیه وزارت بهداشت و سازمان بهزیستی، در پیگیری طرح ساماندهی به روسپیگری و حمایت بهداشتی از روسپیان فعالیت میکنند. مصاحبه یکی از فعالان فمینیست در مصاحبه با وزیر ارشاد نشان دهنده زمینهسازی آنان برای جلب حمایتهای دولتی برای روسپیهاست. مصاحبه یکی از فعالان فمینست با وزیر بهداشت، نشاندهنده زمینه سای آنان برای جلب حمایتهای دولتی برای روسپیها است». ر.ک: بنفشه سامگیس، «25% تولدها در ایران ناخواسته است»، شرق، 24/4/83 ، ص 12. ک) برخی از سازمانهای غیردولتی، در روز جهانی زن (20 اسفند 1379) با جمعآوری امضا، در نامهای خطاب به مجلس شورای اسلامی، الحاق بدون قید و شرط ایران به کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان را خواستار شدند. همچنین با انتشار تقویم ویژه زنان، به مقایسه مفاد کنوانسیون یاد شده با قوانین داخلی جمهوری اسلامی، به منظور زنستیز معرفی کردن نظام اسلامی پرداختند. ل) تأسیس سایتهای زنانه، از دیگر برنامههایی است که سازمانهای غیردولتی به آنها اهتمام دارند. این سایتها میتوانند در تبادل سریع اطلاعات، ارائه تحلیل و گردآوری طومارهای مختلف و هماهنگسازی فعالیتها بسیار مهم تلقی شوند. محتوای این سایتها بیشتر نقد سیاستهای نظام اسلامی، درباره زنان، تبیین نگرشهای فمینیستی و یا ارائه چهرههای فاسد یا غیرمذهبی است. وبلاگ نویسی از امکاناتی است که در اختیار افراد، برای برقراری ارتباط با زنان دیگر گذاشته شده است. چندی پیش به همت یکی از سازمانهای غیردولتی، گروه خبری اینترنتی، ویژه تبادل اخبار و اطلاعات سازمانهای غیردولتی، با 34 عضو تشکیل شد، که در حال عضوگیری دوباره است. ر.ک: دوستان سازمانهای غیردولتی را به عضویت در گروه خبری ویژه سازمانهای غیر دولتی تشویق کنید؛ 6/9/2004؛ کد مطلب: 12. م) حذف عبارت «برقراری عدالت جنسیتی» از برنامه چهارم توسعه، در شهریور 1383، عکسالعمل سازمانهای غیردولتی فمینیست را برانگیخت. جلسه اضطراری این سازمانها هفتم شهریورماه در بوستان نظام گنجوی برگزار شد. در این جلسه، مولاوردی ،از مرکز امور مشارکت زنان اعلام داشت: «نزدیک به دو سال است که کار گروههای تخصصی، در مرکز مشارکت زنان، در رابطه با جاری سازی نگرش برابری جنسیتی است و گنجاندن عبارت «عدالت جنسیتی» در برنامه چهارم، حاصل تلاش کار این گروهها بود». در این جلسه پیشنهاد شد که سازمانهای غیردولتی، با تشکیل یک کمیته، تدوین بیانیهای عمومی خطاب به مجلس هفتم، تدوین بیانیهای خطاب به دبیرخانه جهانی اجلاس پکن + 10 در بانکوک و گفتوگو با مسؤولان امر، برنامهریزی برای آگاه سازی دانشجویان و جلب حمایت آنان در این زمینه و انتشار یک ویژهنامه درباره مفهوم برابری جنسیتی را در دستور کار قرار دهند. در پایان نشست، تدوین دو بیانیه نخست به تصویب رسید؛ اما برخی شرکتکنندگان، گفتوگو با نمایندگان مجلس را بیحاصل میدانستند. ر.ک: نشست هفتم NGOهای زنان، 9/2/2004، کد مطلب: 24 . نتیجه هماهنگی سازمانهای غیردولتی با برخی نهادهای دولتی، آن بود که در پایان کارگاه آموزشی ملیکا 3، که با مدیریت مشترک مرکز امورمشارکت زنان و وزارت امور خارجه، به منظور توانمندسازی سازمانها برای حضور در عرصه بینالملل تشکیل شده بود، بیانیه مشترکی در انتقاد از عملکرد مجلس، در حذف عبارت «عدالت جنسیتی» توسط سازمانهای غیردولتی منتشر گردید. ن) برخی سازمانهای غیردولتی، در امتحانات مقطع کارشناسی ارشد خواهران، با ثبت مشخصات آنان، پیشنهاد مشاورههای پژوهشی، بهویژه درباره پایان نامهها، کمک به انتشار آثار علمی آنان، زمینهسازی برای اعطای بورسیه خارج از کشور و زمینههای همکاری دیگر را مطرح کرده و با ارتباطهای تلفنی بعدی، به پیگیری زمینههای فعالیت پرداختهاند. افزون بر آن، گروههای یادشده، با ایجاد کمیتهای تنظیم جزوههای آموزشی برای دختران و پسران و پخش آنها در مطب پزشکان زن و آرایشگاههای زنانه و در میان معلمان را بر عهده گرفتند تا زمینه را برای همکاری بعدی آنان فراهم سازند. س) مرکز مطالعات و آموزش سازمانهای جامعه مدنی ایران، که از سوی نهادهای خارجی حمایت میشود، کمیته جمعآوری مدارک و گزارشهای مستند مربوط به خشونت علیه زنان را تشکیل داد. به نظر میرسد که ارائه گزارش به سازمانهای بینالمللی، به منظور اعمال فشار بر جمهوری اسلامی، از اهداف تشکیل این کمیته باشد. بیانیه سازمانهای غیر دولتی... روزنامه آفتاب یزد، 25/6/83، ص 1. نظام اسلامی و سازمانهای غیردولتی نظام اسلامی از یک سو، نظامی دینی است که براساس اندیشه «اسلامسیاسی» یا «حضور دین در عرصه حیات اجتماعی بشر» تشکیل شده است و از سوی دیگر، نظامی مردمی است که موفقیت خود را رهین رغبت عمومی میداند. بیشک تنظیم سازوکارهای تحقق مردم سالاری دینی در عصر جدید میتواند الگویی بیبدیل برای حل مشکلات تاریخی و اجتماعی جهان اسلام ارائه کند. در این میان، توجه به نقش گروههای مردمی، که در قالب سازمانهای غیردولتی، با انتخاب موضوعی خاص به فعالیتهای علمی، فرهنگی و عامالمنفعه بپردازند، ضرورتی اجتنابناپذیر است. چگونگی و دامنه ارتباط میان مردم و حکومت، از مسائلی است که میتوان بخش مهمی از پاسخ آن را در فعالیت نهادهای غیردولتی یافت. جمهوری اسلامی، در عرصههایی چون تهیه گزارش از نارساییها و نابهسامانیها، انتقال اعتراضهای اقشار مختلف مردم به حکومت، نظارت بر عملکرد نهادهای رسمی و شخصیتهای نظام (امر به معروف و نهی از منکر)، کم کردن بار تصدیگریهای بیجای دولت، شناسایی استعدادها و توانمندیهای مردمی در ردهها و مناطق مختلف، دریافت کارشناسی و مشاوره، تحقق جنبش نرمافزاری و تولید دانش، توزیع و نهادینه کردن مفاهیم دینی و الگوهای فرهنگی در سطح اقشار مختلف جامعه، تحقق سیاستهای نظام و منویات رهبران نظام اسلامی، استفاده از امکانات و قوای مردمی در شرایط بحرانی (جنگ و حوادث طبیعی)، شناسایی عوامل اختلال در نظم و اخلاق عمومی و دهها مورد دیگر، نیازمند گروههای منسجم مردمی است که در قالب سازمانهای غیردولتی شناسنامهدار، به فعالیت پرداخته و به شکل سازمانی با هم مرتبط باشند. همچنین در عرصه بینالملل، برقراری گفتوگو، چالش بر سر الگوهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، انتقال پیام اسلام به مخاطبان در کشورهای مختلف، زمینهسازی برای تحقق وحدت اسلامی در جهان اسلام و وحدت رویه در حد امکان با پیروان ادیان ابراهیمی، بهویژه در شرایطی که دولتها برای ورود فعال در عرصه بینالملل، با مشکلات و فشارهایی روبهرویند، ضرورتی است که توجه خاص به سازمانهای غیردولتی فعال و انقلابی را میطلبد. نظام اسلامی، به منظور دستیابی به شیوهای صحیح در برابر سازمانهای غیردولتی، باید اقدامات زیر را انجام دهد: 1. تدوین سیاستهای مشخص حمایتی و نظارتی، درباره نهادهای غیر دولتی. 2. ترسیم دقیق سیاستهای نظام اسلامی در عرصه بینالملل و ترسیم جایگاه نهادهای غیردولتی در دستیابی به اهداف بین الملل نظام اسلامی. 3. ایجاد شبکه اطلاعرسانی، میان سازمانهای غیر دولتی و توانمندسازی آنها، به ویژه به منظور بسیج آنها در شرایط بحرانی. 4. حمایت از سازمانهایی که در زمینههای مورد نظر نظام اسلامی، از جمله جنبش نرمافزاری، تحکیم مبانی نظام اسلامی، توسعه فرهنگ اسلامی، ارتقای اخلاق عمومی و آداب اجتماعی، تقویت پیوندهای خانوادگی، مددکاری اجتماعی و مدیریت بحران، فعالیت میکنند. این حمایتها شامل حمایتهای مالی، اعتباری، اطلاعاتی و علمی خواهد شد. 5 . نظارت بر عملکرد سازمانهای غیردولتی و سازمانهای حمایتگر به منظور ـ ایجاد وحدت رویه در عملکرد دستگاههای مختلف نظام، در برابر سازمانهای غیردولتی ـ ایجاد زمینه همکاری و همیاری میان سازمانهای غیردولتی فعال و کاهش فعالیتهای موازی و استهلاک قوا ـ تسریع در عملیات حمایتی از سازمانهای غیردولتی، با اصلاح مستمر چرخههای سازمانی ـ ترغیب سازمانهای غیردولتی به فعالیت در موضوعات اهم ـ بسیج سازمانهای غیردولتی در مواقع اضطراری و بحرانی ـ بازدارندگی گروههایی که فعالیت در سازمانهای غیردولتی را بهانه اقدام علیه مصالح عمومی قرار دادهاند. 6. ایجاد مؤسسه مطالعات سازمانهای غیردولتی، به منظور فعالیت در محورهای زیر: ـ گردآوری اطلاعات دقیق از اهداف، سیاستها و برنامههای نظام سرمایهداری، بنیادها، و نهادهای بین المللی، درباره سازمانهای غیردولتی به ویژه در مسیر جهانی سازی و ارائه مستمر گزارش به افراد و نهادهای مسؤول. ـ پیشنهاد سیاستهای نظام، در بخش سازمانهای غیردولتی، با توجه به مصالح عمومی و شرایط منطقهای و جهانی. ـ پیشنهاد محورهای اولویت در حمایت از سازمانهای غیردولتی به نهادهای مسؤول. ـ گردآوری اطلاعات کافی از فعالیتهای سازمانهای غیردولتی فعال در ایران و ارائه به دستگاهها و مسؤولان کشور. ـ مطالعه ظرفیتهای موجود در کشورهای اسلامی و ارائه به نهادهای غیر دولتی مربوط، از جمله، حوزه علمیه، مرکز جهانی علوم اسلامی و مجمع جهانی اهل البیت علیه السلام به منظور ترغیب مسلمانان به تشکیل سازمانهای غیردولتی و ایجاد شبکه بینالملل اسلامی غیردولتی. ـ پیشنهاد فعال کردن سازمانهای غیردولتی ایرانی در عرصه بینالملل، در زمینههای همسو با منافع جهان اسلام. حوزههای علمیه و سازمانهای غیردولتی ویژگی منحصر به فرد طلاب حوزههای علمیه، داشتن ارتباط نزدیک آنان با سرچشمههای دانش دینی از یک سو و جامعه متدینان از سوی دیگر است. این دو مهم، آن گاه که با انگیزههای فرهنگی و انقلابی طلاب، یعنی مهمترین عناصر بسیج فرهنگی، آمیخته و عنصر زمان آگاهی به آن افزوده گردد، زمینهساز عملیات گستردهای خواهد شد که سازماندهی و هدایت آن، نتایج و آثار مهم و چشمگیری بر جای خواهد گذاشت. امروزه تشکیل گروههای مطالعاتی و فرهنگی، در جمع برادران و خواهران طلبه، از مهمترین رسالتهای آنان در عصر جهانی شدن ارزشهای مادی است. دامنه فعالیت این گروهها، کمک به جنبش نرمافزاری و تولید دانش دینی، تبیین آموزههای دینی، به زبانهای مختلف، ترویج فرهنگ اسلامی، پاسخ به پرسشها و شبهات و زمینهسازی برای ارائه الگوهای دینی، در موضوعات مختلف است. وجود مرکز جهانی علوم اسلامی، فرصت مغتنمی است تا زمینههای ایجاد فعالیتهای هماهنگ، دست کم در جهان اسلام، به منظور ایجاد هستههای علمی و فرهنگی در این کشورها، ایجاد چالش با ادبیات رقیب، در سطح بینالملل و تربیت نخبگان دینباور و فعال، فراهم گردد. ایجاد هستههای مطالعاتی دانشجویی، نیز از فعالیتهای بسیار اساسی است که طلاب علوم دینی نیز میتوانند در آن نقش به سزایی ایفا کنند. در این میان، البته سیاستهای فرهنگی حوزه علمیه، در حمایت و هدایت این برنامه، بسیار مهم و تأثیرگذار است. فعالیتهایی را که سازمان مدیریتی حوزه، مسؤولیت پیگیری آنها را بر عهده دارد، میتوان به شرح زیر برشمرد: 1. تدوین اهداف و سیاستهای حمایتی و هدایتی حوزه، در برابر نهادهای غیردولتی حوزوی. 2. تدوین سیاستها و برنامههای بینالمللی حوزه، با رویکرد خاص به نقش نهادهای غیردولتی حوزوی. 3. تأسیس واحد سازمانهای غیردولتی طلاب، در معاونت فرهنگی مرکز مدیریت حوزه، به منظور انجام دادن فعالیتهای زیر: ـ تدوین آیین نامههای حمایتی و هدایتی مدیریت حوزه، برای تشکیل نهادهای غیردولتی فرهنگی توسط طلاب. ـ ترغیب طلاب و فضلای حوزه علمیه، به تشکیل سازمانهای غیردولتی در زمینههای مورد نظر. از زمینههایی که میتوان طلاب را در آنها حمایت کرد، تشکیل گروههای علمی و مطالعاتی، به منظور پرورش استادان حوزه و دانشگاه و پژوهشگران نخبه، در موضوعات مورد نیاز، از جمله کلام، تفسیر، غربشناسی، ادبیات، منطق و علوم اسلامی و انسانی است. ـ حمایتهای مالی، اعتباری و اطلاعاتی از نهادهای غیر دولتی طلاب. از نکات مهم آناست که در کنار تعدادی از سازمانهای غیردولتی، که در یک موضوع دینی به فعالیت تبیینی و ترویجی میپردازند، دستکم یک نهاد تولید کننده اطلاعات، تحلیل و مفاهیم، بهعنوان نهاد حمایتگر، تأسیس گردد. ـ ظرفیت سازی و توانمند سازی سازمانهای غیردولتی، به ویژه به منظور شرکت در فعالیتهای بینالمللی. ـ زمینه سازی برای حضور سازمانهای غیردولتی فعال در عرصه بینالملل و ارتباط با سازمانهای جهان اسلام. ـ تشکیل شبکه اطلاعاتی سازمانهای غیردولتی طلاب، به منظور هماهنگی سیاستها و برنامهها و دستیابی به تحلیل مشترک از شرایط موجود. ـ جذب کمکهای دولتی و مردمی به منظور حمایت از سازمانهای غیردولتی طلاب. بایستههای سازمانهای غیردولتی احساس امنیت و آرامش خاطر، دو نعمت بزرگند که البته اگر از حد تعادل فراتر روند، مخاطره آفرین میباشند. تجربه دهههای گذشته نشان داده است که عناصر فرهیخته و متدین، آنگاه که خطر را احساس کرده و به این باور رسیدهاند که باید فقط فضل خداوند و توانمندی خود را باور کنند و به تلاش جمعی مجدانه و پر نشاط روی آورند، به موفقیتهای شگرفی دست یافتهاند و آنگاه که به دست آوردها دل خوش کرده و احساس امنیت، اقتدار و آرامش کردهاند، میدان را به رقبا سپرده و اندکی بعد با دیدن آثار شکست، به یأس و سرگردانی دچار شدهاند. از این رو، فرهیختگان مسلمان، از جمله خواهران، حتی در خوش بینانهترین شرایط استحکام پایههای نظام اسلامی، نباید میدان فعالیت فرهنگی و اجتماعی را به انتظار تلاش دیگران رها سازند. امروزه در عصر تلاش برای جهانیسازی ارزشهای مادی و الحادی، ایجاد هستههای فرهنگی خودجوش، از جمله در قالب تشکلهای غیردولتی زنان، برای بسط ارزشهای توحیدی ضرورتی تردید ناپذیر است. در این حال، توجه به چند نکته، برای دستیابی به اهداف مورد نظر لازم بهنظر میرسد: 1. تشکیل گروههای مطالعاتی، بر فعالیتهای دیگر مقدم است. نخست لازم است به تحلیلی از شرایط منطقهای و جهانی دست یافت، مطالعاتی عمومی درباره مسائل زنان، برای اعضای اصلی در نظر گرفت و آنگاه موضوع خاص مورد نظر را بررسی کرد. 2. لازم است تا حد امکان، موضوع فعالیت محدود شود. انتخاب موضوعات گسترده، مانند زنان، جوانان و کودکان، که طیف گستردهای از مسائل را شامل میشود، سبب تقسیم شدن امکانات ناچیز گروهها بر موضوعات متعدد میشود که جز ناکارآمدی، نتیجهای نخواهد داشت. با محدود کردن دامنه موضوع و نوع فعالیت (تولیدی، ترویجی، جریانسازی، ادبی، هنری و...) و مخاطب (کودکان، نوجوانان، دانشگاهیان، مدیران ارشد نظام، نخبگان و...) و تمرکز بر روش و فعالیتی خاص، هم با امکانات محدودتر میتوان به تشکیل کتابخانه و مرکز اسناد در موضوع خاص اقدام کرد و هم سطح کارشناسیها با توجه به محدودیت موضوع، به سرعت رشد خواهد یافت؛ مثلاً با انتخاب موضوع حجاب، طلاق و یا روابط دختر و پسر، میتوان کتابخانهای با صد جلد کتاب و صد مقاله تأسیس کرد، سیر مطالعاتی تعیین نمود، با کارشناسان متعدد، درباره موضوع مصاحبه کرد و با گردآوری اطلاعات در مدت کمی، به گروه تخصصی تبدیل شد. 3. باید از گسترش بادکنکی سازمانهای غیردولتی و جذب افراد ناکارآمد، بهشدت اجتناب کرد. ویژگی سازمان غیردولتی فعال، کارآمدی بالا و حجم کم است. مجموعههای کوچک، به سرعت تشکیل میشوند، به سرعت به هماهنگی میرسند و به سرعت فعال میشوند. از این رو، توصیه میشود که گروهها به صورت پروژه محور فعال شوند و حمایت از سازمانهای غیردولتی هم از نوع حمایت از طرحها بر اساس فعالیت و کارآمدی، نه بر اساس توسعه تشکیلات، باشد. 4. نهادهای غیردولتی، ضرورتاً باید با مراکز تولید دانش دینی مرتبط باشند، از معارف ناب دینی تغذیه کنند و پیوسته خود را با سنجهای دقیق محاسبه کنند. 5 . ایجاد شبکه ارتباطی سازمانهای غیردولتی اسلامی، به منظور تقویت انگیزه هویت صنفی و دینی، حل مشکلات مشترک، اتخاذ سیاستهای مشترک و تبادل اطلاعات و تحلیلها لازم بهنظر میرسد و در این مهم، نه باید به انتظار یاری دیگران نشست و نه با تکروی، فرصتها را به هدر داد. .
بازگشت