انیس الدوله؛ زنی خیرخواه و زیرک در نقش ملکه ایران
آرشیو
چکیده
تاریخ کشور ما مالامال از افرادی است که از طبقات پایین جامعه برخاسته و با توجه به هوش خدادادی و درک اولویتهای کشور و دردهای مردم، انسانهای موثری در تاریخ کشور شدند. البته روشن است که انسانهای مؤثر در سرنوشت کشور تنها اختصاص به مردان نداشته بلکه بودند زنانی که مستقیم یا غیر مستقیم در تاریخ کشور نقش اساسی را ایفا میکردند. یکی از زنان تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران انیسالدوله میباشد. اگرچه درباره انیسالدوله و زندگی خصوصی او مطالب فراوانی منتشر شده است امّا درباره فعالیتهای سیاسی و اجتماعی وی نوشته مستقلی نشر نیافته است. این مقاله سعی دارد. گامی هرچند کوچک در این راه بردارد.متن
تاریخ کشور ما مالامال از افرادی است که از طبقات پایین جامعه برخاسته و با توجه به هوش خدادادی و درک اولویتهای کشور و دردهای مردم، انسانهای موثری در تاریخ کشور شدند. البته روشن است که انسانهای مؤثر در سرنوشت کشور تنها اختصاص به مردان نداشته بلکه بودند زنانی که مستقیم یا غیر مستقیم در تاریخ کشور نقش اساسی را ایفا میکردند. یکی از زنان تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران انیسالدوله میباشد. اگرچه درباره انیسالدوله و زندگی خصوصی او مطالب فراوانی منتشر شده است امّا درباره فعالیتهای سیاسی و اجتماعی وی نوشته مستقلی نشر نیافته است. این مقاله سعی دارد. گامی هرچند کوچک در این راه بردارد. خلاصهای از زندگینامه نام اصلی او فاطمه است. وی دختر نور محمد، از گرجیانی بود که در زمان صفویه، اجدادش را از گرجستان کوچانده و در مازندران سکونت داده بودند. پدرش در جوانی درگذشت و از آن پس نزد عمهاش زندگی میکرد. توسط او به حرمخانه ناصرالدین شاه قاجار (1264 ـ 1313ق) راه یافت و جیران خانم فروغ السلطنه ـ که در آن زمان زن سوگلی شاه بود ـ دختر را به خدمت خود نگاه داشت. پس از مرگ جیران کلیه اموال او به فاطمه سپرده شد. تاج السلطنه، خاطرات تاج السلطنه، به کوشش منصوره اتحایه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، نشر تاریخ ایران، تهران، 1361 ـ 1362، ص 115. او در دربار تصمیم گرفت که با سواد شود. دو تا سه نفر از ملاباجیهای اندرون مأمور تعلیم و تربیت او شدند. مونس الدوله، خاطرات مونس الدوله ندیمه حرمسرای ناصرالدین شاه، به کوشش سیروس سعدوندیان، انتشارات زرین، تهران 1380، ص 165 و 166. در سفر سلطانیه، شاه او را صیغه کرد (1276 ق) و فاطمه خانم را «انیس الدوله» لقب داد و بعد هم مالیات شهر کاشان و دهات آن را به انیسالدوله واگذار کرد. مونس الدوله، همان، ص 165 و 166. و به دلیل لیاقت، کفایت، کاردانی و آدابدانی به تدریج مورد توجه و علاقه شاه قرار گرفت و مقام و منزلت ممتازی در میان زنان عقدی و صیغهای شاه به دست آورد. حتی شاه چند بار خواست او را به عقد دائم خود درآورد ولی او نپذیرفت. اعتماد السلطنه: روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه، به کوشش فرخ سرآمد، نوین، تهران، 1470، ص 115. و رجبی، محمد حسن، مشاهیر زنان ایرانی و پارسیگوی از آغاز تا مشروطه، سروش، تهران، 1374، ص 24. میتوان ادعا کرد که تقریباً همه نویسندهها او را از نظر اخلاقی زنی استثنائی دانستهاند بطوری که تاجالسلطنه درباره او مینویسد:به قدری این زن عاقله [و] با اخلاق بود که با وجود نداشتن صورت خوبی، برای سیرت خوب، او زن اول محترم بود. در این تاریخ که من مذاکره میکنم، او تقریباً سیساله، قدی متوسط، خیلی ساده، آرام، باوقار، سبزه، با صورت معمولی بلکه یک قدری هم زشت، لیکن خیلی با اقتدار. تمام زنهای سفرای خارجه به منزل او پذیرفته شده، در اعیاد و مواقع رسمی به حضور میرفتند. و این خانم بزرگ محترم اولاد نداشت، و مرا برای خود اولاد خطاب کرده، مهر مخصوص نسبت به من داشت. و همین قسم، جمیع خانوادههای محترم و نجیب و زنهای وزرا و امرا به منزل او پذیرفته میشدند. و تمام عرایض اغلب به توسط او انجام گرفته در حضور سلطان عرض و قبول میشد. تاج السلطنه، همان، ص 25. دکتر فووریه (Dr Feuvrier) در وقایع هفتم تا دوازدهم ربیعالثانی که همراه ناصرالدین شاه به قصر دوشان تپه رفته است مینویسد: میگویند زنی خیرخواه و زیرک است، بهرحال در لطف و خوش صحبتی او حرفی نمیرود و همه وقت تبسم و خوش احوال است.» سه سال در دربار ایران، پیشین، ص 155. فعالیتهای سیاسی، اجتماعی در آن دوره که زن با سواد کمتر پیدا میشد، انیس الدوله زنی بود که صرفنظر از زیبایی، انشاء روان و سلیس او را کمتر کسی داشت و روی هم رفته جمال و کمال انیسالدوله باعث چنان سربلندی و امتیاز او نسبت به سایر زنان ناصرالدین شاه بود که به مقام بلند ملکه کشور رسید. یک نفر وزیر به کارهای او رسیدگی میکرد و شگفت اینکه یک منشی زن داشت و این در تاریخ ملل فرنگ نیز تا کنون بیسابقه است که ملکه کشوری منشی زن داشته باشد. هوش سرشار و بصیرت بینظیری که از یک زن انتظار نمیرفت، سبب شد که انیسالدوله در سراسر کشور مقام والای ملکه را احراز کند و برای خود جداگانه درباری داشته و سفرای کبار و ممالک بیگانه وقتی به ملاقات شاه میرفتند، در دفتر این ملکه نیز نام خود را ثبت میکردند و حتی هدایای نفیس و نشانهای قیمتی از جانب سلاطین بیگانه به عنوان «انیسالدوله ـ ملکه ایران» به دربار قاجار میرسید. تفضلی و معتضد، همان، ص 213. اداره اندرونی شاه از آنجایی که اندرونی تشکیلات عریض و طویلی داشت که رسیدگی به آنها از عهده هرکسی برنمیآمد و چه بسا اختلال در امور حرمخانه موجب آبروریزی دربار ایران نزد دول خارجی میشد لذا اداره امور حرمخانه شاهی و برقراری حفظ و تعادل بین زنان شاه بر عهده انیسالدوله قرار داشت. اهمیت مقام انیسالدوله در اندرونی از گفتههای اعتماد السلطنه بهخوبی آشکار است: «... انیس الدوله ناخوش است... حرمخانه شاه منحصر به این زن است،... اینکه من به این زن دعا میکنم بیشتر برای خاطر شاه است که اگر خدای نکرده این زن بمیرد کلیه وضع حرمخانه به هم میخورد.» اعتماد السلطنه، همان، ص 377 ـ 376. حتی وقتی به دنبال تهدید ناصرالدین شاه یکی از زنان حرم به منزل آیتاللَّه کنی پناه برد. انیسالدوله پیشنهاد کرد که جایی در داخل حرمسرا را به عنوان بست (پناهگاه) قرار دهند بنابراین پای درخت قطوری را به این بهانه که سیدی در آنجا دفن است بست اندرونی قرار دادند و ناصرالدین شاه قسم خورد که هر کس قتل هم کرده باشد پای این درخت پناه آورد از تعرض به او خودداری خواهد کرد. تفضلی و معتضد، همان، ص 216 تا 217. در نقش ملکه ایران از آنجایی که در بسیاری از امور سیاسی ملکهها نقش اساسی داشتند بنابراین ملکه میتوانست بسیار مهم باشد و انیسالدوله اولین زن حرمسرای ناصرالدین شاه بود که عنوان ملکه به او صدق میکرد و وظایف متعدد ملکهها را به عهده گرفته بود. مونسالدوله چگونگی انتصاب وی به سمت ملکه ایران را چنین شرح میدهد: «در آن موقع ملکه انگلیس یک گردن بند الماس توسط وزیر مختار انگلیس به تهران فرستاد که به زن سوگلی شاه بدهند. وزیر مختار از صدراعظم پرسید: زن سوگلی شاه کدام یکی است؟ صدر اعظم این سؤال را نزد شاه مطرح کرد و شاه گفت: آن گردنبند الماس را برای انیسالدوله بیاورند زن وزیر مختار انگلیس با تشریفات پر طول و تفصیل به اندرون شاهی رفت و گردنبند ملکه انگلیس را به گردن انیسالدوله انداخت. بعد هم به دستور ناصرالدین شاه حاجی طوطی خانم، که همان مادام عباس فرانسوی باشد، یک نامه به زبان فرانسوی از قول انیسالدوله برای ملکه انگلیس نوشت و یک کاسه بشقاب خیلی قیمتی فیروزه با چند قالیچه ابریشمی از طرف انیسالدوله برای ملکه انگلیس فرستاد». مونسالدوله، همان، ص 166 و 167. همچنین وی اولین زن حرمسرای شاهی بود که مفتخر به دریافت نشان حمایت آفتاب شد.. معتضد، خسرو کسری، نیلوفر، سیاست و حرمسرا (زن در عصر قاجار)، انتشارات علمی چاپ اول تهران، 1379، ص 194. قبل از سفر اول به فرنگ ناصرالدین شاه، نشان حمایل آفتاب اختراع شده بود که در فرنگ به ملکهها داده میشد. آزاد، حسن، پشت پردههای حرمسرا، چاپ سوم 1364، انتشارات انزلی، ص 365. پذیرایی از زنان سفرای خارجی یکی دیگر از وظایف ایشان پذیرایی از کلیه میهمانان زن خارجی بود. معتضد و کسری، همان، ص 194؛ و آزاد، حسن، پشت پردههای حرمسرا، چاپ سوم، 1364، انتشارات انزلی، ص 365. وی در کلیه تشریفات رسمی درباری و روزهای اعیاد و میلاد شاه به عنوان ملکه ایران از شاهزاده خانمها و بانوان اعیان و اشراف و همسران وزرا و سفرای خارجی پذیرایی میکرد. از جمله دوستعلی خان معیرالممالک درباره عید میلاد شاه چنین مینویسد: «انیسالدوله از بانوان سفرا و دیگر بانوان اروپایی مقیم تهران و همسران وزرا و اعیان و اشراف دعوت میکرد و خود حمایل بر سینه و نیمتاج بر فرق، غرق در نشانهایی که شاهان کشورهای خارجی برایش فرستاده بودند از میهمانان پذیرایی میکرد. معیر الممالک، دوستعلی خان، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، نشر تاریخ ایران، تهران، 1362، ص 60 و ص 105؛ و تفضلی و معتضد، همان، ص 209 و 210. ایشان حتی وقتی باخبر میشد که یکی از سفرای خارجی قصد ترک ایران را دارد برای خداحافظی از زنان همراه دستور ضیافتی به افتخار آنها میداد. یکی از این سفرا نقل میکند که: هنگامی که در سال من به آمریکا احضار شدم و قرار شد تهران را ترک نمایم انیسالدوله خانم و دختر مرا دعوت کرد که در ضیافت کوچکی که به افتخار آنها در اندرون بر پا میشود شرکت کنند و همانجا مراسم خداحافظی به عمل آید. س ـ ج ـ و ـ بنجامین، ایران و ایرانیان، (سفرنامهی بنجامین عصر ناصرالدین شاه) سازمان انتشارات جاویدان، چاپ دوم، 1369 ص او گاهی خانمهای سفرای خارجی را به حضور میپذیرفت. برای آنان مجالس مهمانی ترتیب میداد و با آنها به وسیله مترجم به مذاکره مینشست. تفضلی و معتضد، همان، ص 230. «انیس الدوله مهمانان زن خارجی را به مجالس تعزیه میبرد و شخصاً داستان تعزیه را برایشان شرح میداد». سرنا، همان، ص 205. مشاور دائمی ناصرالدین شاه کارلا سرنا در این باره میگوید: «ناصرالدین شاه برای اقدام به هر کاری علاوه بر منجم مخصوص با زن سوگلی خود (انیس الدوله) نیز که در وجودش به برخورداری از نوعی پیشگویی است، مشورت میکند.» سرنا، کالا، آدمها و آیینها در ایران، سفرنامه مادام کارلا سرنا، انتشارات زوار، تهران، 1362 ص 90. او در بسیاری از امور و مسائل مملکتی مورد مشورت شاه واقع میشده است. و چون به اخلاق و روحیه شاه آشنایی کامل داشته و بسیار موقعشناس بوده است، غالباً هرچه به شاه پیشنهاد میکرده انجام میشده است. دلجویی از سران لشکری و کشوری یکی دیگر از کارهای انیسالدوله رسیدگی به سران لشکری و کشوری بود سردار ظفر بختیاری در این خصوص میگوید: چون [انیس الدوله] از دور سوار بختیاری میدید میفرستاد از من و سایر خوانین احوالپرسی میکرد...» ظفر بختیاری، خسروبن حسینقلی، یادداشتها و خاطرات سردار ظفر بختیاری، به کوشش س. وحیدنیا، فرهنگسرا، تهران، 1362، ص 268. یکی دیگر از ابتکارات انیسالدوله این بود که دستور داده بود که دور دامن او تصویر سربازان تفنگ به دوش قلابدوزی و گلدوزی کنند و وقتی شاه از او سؤال کرد که چرا تصویر سربازان را روی لباس خود کشیده است جواد داد: «قربانت گردم! اینها با تفنگی که در دست دارند، ناموس قبله عالم را نگهبانی میکنند!» مونسالدوله، همان، ص 168 و 169. و با این کار خواسته بود که اهمیت سرباز در مملکت را یادآور شود. توجه و پناه دادن به رعیت در زمان ناصرالدین شاه رسم بود که هرکس که حکام ایالت با دادن پیشکشی بیشتری به حکومت منطقهای منصوب میشدند و حاکم جدید هم تلاش میکرد تا چند برابر آن مبلغ را از مردم وصول کند. بنابراین هرچه مدت حکومت افراد کم میشد ظلم به مردم افزایش مییافت در همین راستا نامه تاریخی انیسالدوله به ناصرالدین شاه دیدنی است خصوصاً که او تاکید خاصی بر رعیت و لزوم حفظ رعیت دارد: قربان خاک پای مبارک گردم، جواب عریضه نواب رکنالدوله را مرحمت نفرمودهاید، آدمش طلب میکند. دستخط و عریضه مزین التفات فرمایید. باری شنیدم که حکومت شیراز را باز تغییر دادهاید، و اللَّه خیلی تعجب است. بیچاره رکنالدوله هفت ماه است نرفته، با آن همه خسارت، اگر برای پیشکشی است از خود شاهزاده بگیرید. اینطورها پدر رعیت بیچاره در میآید، رعیت اینطور تمام میشود. حاکم از خودش نمیدهد. دور از مروت است، از همه جهت بیچارهها تمام شدهاند، عریضه را به دست کسی ندهید محرمانه ملاحظه فرموده پس بدهید خواجه بیاورید مهدی قلی هدایت (مخبرالسلطنه)، خاطرات و خطرات، توشهای از تاریخ شش پادشاه و گوشهای از دوره زندگی من، انتشارات زوار، تهران 1375 ص 65. مونسالدوله، همان، ص 167 و 168. یا وقتی که ناصر الدین شاه مبتلا به تب و نوبه شد و هر کدام از زنان حرم برای تملق یکجور نذر و نیاز کرده بودند... بعد از همه [زنها] انیسالدوله به حضور رفت و گفت: «قربانت گردم! من برای قبله عالم صد هزار دعای گوی یک ساله فراهم کردم» ناصرالدین شاه پرسید: «چطور؟» انیسالدوله حاضر جواب گفت: «مگر نه اینکه مالیات کاشان و دهات و اطراف آن را برای خرج آشپزخانه من مرحمت کردهاید؟» ناصرالدین شاه گفت: همینطور است» انیسالدوله گفت: «همان ساعتی که تب قبله عالم قطع شد، من به حاکم کاشان نوشتم که مالیات یک ساله کاشان و دهات کاشان را برای سلامتی قبله عالم بخشیدم تا همه مردم آنجا دعاگو باشند.» مونس الدوله، همان، ص 169. دخالت در عزل و نصبها انیسالدوله در شخص شاه نفوذ زیاد داشت به طوری که گاهی حتی برادران شاه نیز در مشکلات به انیسالدوله متوسل میشدند. مثلاً زمانی ناصرالدین شاه برادر خود «محمد تقی میرزا رکنالدوله» را والی فارس کرد. هنوز رکن الدوله عرقاش خشک نشده که یک نفر دیگر پنجاه هزار تومان پیشکشی داد و مقرر شد که او به جای رکنالدوله والی فارس بشود. رکنالدوله تا این خبر را شنید، شرحی به انیسالدوله نوشت. و با توصیه و اعمال نفوذ انیس الدوله، نظام السلطنه مافی از حکومت فارس معزول و رکنالدوله به جای وی منصوب میگردد (1311 ه ق). نظام السلطنه مافی، جندق و قومس در اواخر قاجار، جلد اول، ص 193؛ و حاج مهدی قلی هدایت (مخبر السلطنه)، خاطرات و خطرات، توشهای از تاریخ شش پادشاه و گوشهای از دوره زندگی من، انتشارات زوار، تهران 1375 ص 65. و دلریش، بشری، زن در دوره قاجار، موسسه انتشارات سوره، چاپ اول 1375 ص 218 و 219. برخورد با ملیجک یکی از عزیز کردههای ناصرالدین شاه ملیجک دوم بود که با آن خرجهای گزافی که برای او میکردند هزینهی زیادی نیز بر بیتالمال تحمیل میکرد انیسالدوله بسیار از این عمل شاه ناخشنود بود و در مواردی که موقعیت اجازه میداد به شاه یادآور میشد که به چه جهت این پسره را آنقدر لوس بار میآورد چنانچه در یک مورد در «سر شام انیسالدوله به شاه متغیر شده بود که پسر، ملیجک مثل گُه چه است که هر شب در سر میز شام حاضر میکنی؟ شاه بر آشفته بود و همان شب بچه را از اندرون بیرون کردند و به خانه آوردند. اعتمادالسلطنه، پیشین، ص 217، یادداشت روز 11 ذی الحجه 1298 ه ق. فعالیتهای سیاسی ـ مذهبی انیسالدوله اطاعت از مرجعیت در واقعه تنباکو و رهبری مبارزه در داخل دربار: یکی از برگهای زرین زندگی انیسالدوله نقش او در واقعه تنباکو میباشد. این بانو همانند آسیه (همسر فرعون مصر) با وجود انواع زرق و برق و داخل دربار نه تنها در آنها ذوب نشد بلکه با تدبیر و درایت خاص خود نهضت را در داخل قصر پیگیری کرد و ناصرالدین شاه به یکبار دید که فرمان جهاد میرزای شیرازی تا لایههای زیرین قصر او نفوذ کرده است. وقتی شاه به انیسالدوله، وارد شد، در حالی که کلفتهای انیسالدوله، ناظر به عمل خدمتکاران بودند. شاه از انیسالدوله پرسید: «خانم! چرا قلیانها را از هم جدا و جمع میکنند؟» جواب داد: «برای آنکه قلیان حرام شده» ناصرالدین شاه روی در هم کشیده و با تغیر گفت: «که حرام کرده؟!» انیس الدوله «با همان حال» گفت: «همان کس که مرا به تو حلال کرده». شاه هیچ نگفت و برگشت و برای آنکه مبادا به احترامش لطمه وارد آید، بعد از آن به هیچ یک از نوکران خود دستور نمیداد قلیان بیاورند و در تمام دربار قلیانها را جمع کردند.**تیموری، ابراهیم، اولین مقاومت منفی در ایران، تهران، جیبی، 1361، ص 107 و 108؛ و نجفی، موسی، تاریخ تحولات سیاسی ایران بررسی مولفههای دین ـ مدنیت و تکوین دولت ـ ملت در گستره هویت ملی ایران، ص 204 و 205؛ رجبی، محمدحسن، مشاهیر زنان ایرانی و پارسیگوی از آغاز تا مشروطه، سروش، تهران، 1374، ص 24 کدی، نیکی. آر، ایران در دوران قاجار و بر آمدن رضاخان، ترجمه مهدی حقیقت خواه، انتشارات ققنوس، چاپ اول شمشاد، 1381، ص 86 ؛ و کسری، همان، ص 204. همانطور که در عبارت فوق ذکر شده هدایت مبارزه توسط انیسالدوله طوری بود که شاه را منفعل ساخت طوری که حتی دیگر جرأت نداشت از خادمین خودش طلب قلیان کند. و نیز یکی از صدر اعظمهای غربگرای دوره ناصرالدین شاه حسین خان سپهسلار بود و هم او بود که ناصرالدین شاه را دو سفر به اروپا برد و قزاقهای روسی را به ایران آورد و امتیاز شیلات را به روسها واگذار کرد بزرگترین خیانت او، اعطای امتیاز رویتر به انگلیسیها بود که البته با مخالفت روحانیت و علما مواجه شد که مجتهد آن زمان مرحوم آیت اللَّه حاج ملاعلی کنی و آیت اللَّه سید صالح عرب قرارداد را منتفی و حرام اعلام کردند. مرحوم حاج ملا علی کنی در نامهای به ناصرالدین شاه دربارهی این قرار داد و نیز خطر فراماسونری خطاب و عتاب جالبی دارد و ایشان خواستار لغو قرارداد و عزل صدراعظم شد. نجفی، موسی، تاریخ تمدن تحولات سیاسی ایران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ دوم، تهران، 1381، ص 133 ـ 135. انیسالدوله نیز همگام و همصدا با مجتهد وقت تهران و سایر علما به مخالفت با این قرار داد و صدراعظم برخاست و موجبات عزل حسین خان سپهسالار را فراهم ساخت. چنانچه اعتماد السلطنه و مادام کارلاسرنا معتقدند که:... یکی از عاملان اصلی برکناری میرزا حسین خان سپهسالار، انیسالدوله همسر ناصرالدین شاه بوده است. اعتماد السلطنه، محمد حسن خان، صدر التواریخ، ص 269. بنابراین انیسالدوله با همکاری معتمد الدوله فرهاد میرزا (عموی شاه) که سمت نیابت را در غیاب شاه داشت و مستوفی الممالک، میرزا سعید خان انصاری مؤتمن الملکت و فیروز میرزا نصرت الدوله از سردستگان مخالفان سپهسالار بودند. ر.ک: کتاب «ایران و برخورد با استعمارگران» از آغاز قاجاریه تا مشروطیت، نگارش دکتر سید تقی نصر، از انتشارات شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، بهار 1363، ص 262؛ و تفضلی و معتضد، همان، ص 207. توانست در به ثمر رساندن حکم آیت اللَّه کنی نقش اصلی را ایفا کند. کمک به فقرا سابقاً گفته شد که چگونه مالیات کاشان و حومه آن را به رعیت آن حوالی بخشیده بود او همواره از درماندگان دستگیری میکرد و به واسطه بذل و بخشش غالباً تنگدست و مقروض میزیست ایشان ضمن یک نامهای به ناصرالدین شاه مینویسد... اما یک هزار تومان کمینه را چرا ضبط فرمودهاید، الحال نهایت دستتنگی را دارم، ضرض است، سر زمستان است. مخارج لازمه جای خود دارد. ارباب طلب هم تنخواه طلبشان میخواهند. استدعا دارم به جناب مشیرالدوله بفرمایید یک هزار تومان کمینه را بده و جزو ضبط شدهها نباشد دیگر به هر نحوی صلاح بدانید تنخواه را امروز به کمینه برساند. لازم است. از مجله انجمن تاریخ شماره ج 4، ص 32 تا 34 نقل از «تفضلی و معتضد، همان، ص 233. ایشان علاوه بر اینکه از مال خودش بذل و بخشش میکرد در هر فرصتی که بدست میآورد سعی داشت این عمل را ترک نکند برای همین، رسم ناصرالدین شاه این بود که هر روز صبح حمام میرفت و لباسهای زیر خودش را عوض میکرد. انیسالدوله هر روز یک دست لباس زیر نو برای شاه میفرستاد و آن لباس زیر دیروزی را به سادات فقیر میداد.**مونسالدوله، همان، ص 166. تقدیم هدایا و وقف آنها برای آستان مقدسه او به اهل بیت ارادت داشت و بخش قابل توجهی از مال و ثروت خود را به شرح زیر به آستانههای مقدسه بخشید: تاج الماس به روضه امیر المومنین(ع)، ضریح نقرهای برای شهدای کربلا(ع)، پردهای مروارید نشان برای آستان امام رضا(ع)، تعمیر در نقرهای طلاکوب مسجد گوهر شاد، وقف ده باب مغازه برای روضه خوانی امام رضا(ع)، وقف کاشانک برای شاهزاده حسین در روستای امامه، بنای پل در ناصرآباد لواسان و چاپ و توزیع رایگان کتاب ناسخ التواریخ، جلد حضرت صدیقه طاهره(س). همچنین به دستور او رساله عملیه فارسی زینة العباد، اثر شیخ زین العابدین مازندرانی حائری که در سال 1313 ق در کلکته چاپ شده بود، در همان سال در تهران به اهتمام شیخ مهدی شیرازی ملقب به سلطان المتکلمین به چاپ رسید. رجبی، محمد حسن، مشاهیر زنان ایرانی و پارسی گوی از آغاز تا مشروطه، سروش، تهران، 1374، ص وقف پیش سری که صاحب دیوان قاب انداخته بالای سر مبارک حضرت رضا(ع) نصب نموده است. تعمیر در نقره، طلاکوب مسجد گوهرشاد مشهد. تفضلی و معتضد، همان، ص 218. اهدای نیمتاج جواهر نشان گرانبهایی که ناصرالدین شاه به او هدیه داده بود به حرم مطهر حضرت رضا(ع). تفضلی و معتضد، همان ص 219. دروازه میانه مسجد گوهرشاد از موقوفات انیس الدوله است که از هر جانبی هفت گره اوراق طلا کوبیدهاند و در جبین دروازه فراز اوراق مذبور نگاشتهاند: سدید السلطنه مینابی بندرعباسی، محمد علی خان، سفرنامه سدید السلطنه، تصیحیح و تحشیه احمد اقتداری، انتشارات بهنشر، تهران 1362، ص 217. به عهد خسرو جم جاه غازی شهنشه ناصرالدین شاه قاجار انیسالدوله خاتون خواتین ز سیم و زر بهشت این در بر این دار سپس مینا پی تاریخ او گفت بود این پاک در عرش دادار برگزاری مراسم روضه و تعزیه معمولاً زنان در حرم در داخل خانههای خود مراسم روضه خوانی برگزار میکردند اما انیسالدوله و شکوهالدوله تکیه مخصوصی داشتند که رونق به سزایی داشت ر.ک: آزاد، حسن، پشت پردههای حرمسرا، چاپ سوم 1364، انتشارات انزلی، ص 415. مادام کارلا سرنا درباره چگونگی شرکت انیسالدوله در مراسم تعزیه میگوید: که انیسالدوله علیرغم اینکه ملکه ایران بود و جایگاه رفیعی داشت در عزاداری امام حسین بسیار «ناله و ضجه میکرد» و به یاد مصائب شخصیتهای مقدس مذهبی خویش اشک میریختند. سرنا، همان، ص 205. مسافرت به اروپا یکی از وقایع جالب زندگی انیسالدوله مسافرت ایشان به فرنگ به همراه ناصرالدین شاه میباشد. آنچه که به لحاظ تاریخی مسلم است این است که انیسالدوله در مسافرت اول فرنگ تا مسکو رفته و از مسکو به ایران بازگشته است. اما اینکه چرا رفته و چرا برگشته اختلاف است. و حرفهای زیادی در این که چرا از نیمه راه بازگشتند گفته شده است مونسالدوله علت این امر را فتوای علما مبنی بر حرمت سفر زن مسلمان به فرنگ دانسته است. مونسالدوله، همان، ص 120 و 168. در حالی که بعضیهای دیگر آن را نتیجه تصمیم خود ناصرالدین شاه میداند که بدین ترتیب از شر زنانش خلاص شده و با پول ملت بتواند آزادانه از زنان فرنگی استفاده کنند فوریه، ژوانس، سه سال در دربار ایران، ترجمه عباس اقبال، علمی، تهران 1325، ص 148. واقعیت این است که وقتی ناصرالدین شاه به اروپا میرفته، چون سفر او یک سفر رسمی بوده، لذا خواستند که ملکه را نیز با خود برده باشند و همانطور که قبلاً ذکر شده در تمام دوران حکومت ناصرالدین شاه تنها انیسالدوله عنوان ملکه ایران را انتخاب کرده بود. لذا طبیعی بود که تنها او را به همراه خود ببرد. اما اینکه چرا او را از نیمه راه برگرداند به نظر میرسد که نظر چارلز جیمز ویلس به حقیقت نزدیکتر باشد ایشان نقل کرده که: مشارالیها [انیسالدوله] قریب ده سال است که در سلک نسوان عقدی اعلی حضرت شاه برآمده است. در اولین مسافرت اعلیحضرت شاه به اروپا این خانم محترم تا به مسکو همراهی نمودند ولی چون تمام طبقات روس مایل شدند که به هر وسیلهای که هست او را ببینند لهذا شاه مشارالیها را از همان نقطه به تهران مراجعت دادند. تاریخ اجتماعی ایران در عهد قاجاریه، ص 51. تلاش در حفظ اقتدار کشور در قبال بیگانگان همانطور که سابقاً گفته شد یکی از کارهای مهم انیسالدوله این بود که نزد زنان سفرای خارجی اقتدار کشور را به نمایش گذارد که در این راستا مجالس مهمانی برای زنان سفرا ترتیب میداد و سعی میکرد با پوشیدن انواع مدالها و جواهرات ملی ثروت و اقتدار ملی را به رخ بیگانگان بکشد حتی گاهی بعضی از آنها را به مجالس تعزیه دعوت میکرد و نوع نمایشهای ملی مذهبی را نشانشان میداد تا آنقدر به تئاترهای خود نبالند و بدانند که مللی که شاید آنها را ضعیف و عقب مانده میپنداشتند، دارای چه تمدن عمیق و ریشه داری هستند. یکی دیگر از کارهای مهم انیسالدوله این بود که سعی میکرد به هر نحوی شده از رجوع افراد به سفارتهای بیگانه جلوگیری کند به عنوان مثال در یک مورد ایشان به دشمن ناصرالدین شاه پناه داده بود و وقتی با اعتراض ناصرالدین شاه مواجه شد، عرض کرد: «کسی که مورد غضب شاه باشد، من خودم از شاه به او دشمنترم، ولی دیدم اگر من او را پناه ندهم، به یکی از سفارتخانههای روس یا انگلیس پناه خواهد برد و آنجا تحصن خواهد جست و یقین داشتم که در این صورت، خشم اعلیحضرت چندین برابر خواهد گشت و آن وقت کاری هم نمیشد کرد و این از همه بدتر بود. تفضلی و معتضد، همان ص 215.
بازگشت