نهاد چند همسری؛ ضرورتهای بازنگری
آرشیو
چکیده
اسلام اصولاً چند همسری را مذموم میداند امّا به دلیل عدم پذیرش اجتماعی در صدر اسلام برای نفیِ کاملِ تعدد زوجات، اسلام آن را محدود نمود و در آیات قرآن جواز چند همسری را مشروط به رعایت عدالت کرد و رعایت عدالت را ناممکن خواند تا به تدریج زمینه محو چند همسری را ایجاد نماید. امروزه بر فقها و علمای دینی است که برای حذفِ تعدد زوجات یا محدود کردنِ آن به موارد بسیار خاص و ضروری اقدام نمایند. چند همسری نهادی نیست که توسط اسلام ایجاد شده باشد و از این رو مورد پشتیبانی و یا تأکید اسلام قرار داشته باشد.در این مقاله برآنیم تا حدود اسلام را در این زمینه بیشترباز کرده و بشناسیم.متن
اسلام اصولاً چند همسری را مذموم میداند امّا به دلیل عدم پذیرش اجتماعی در صدر اسلام برای نفیِ کاملِ تعدد زوجات، اسلام آن را محدود نمود و در آیات قرآن جواز چند همسری را مشروط به رعایت عدالت کرد و رعایت عدالت را ناممکن خواند تا به تدریج زمینه محو چند همسری را ایجاد نماید. امروزه بر فقها و علمای دینی است که برای حذفِ تعدد زوجات یا محدود کردنِ آن به موارد بسیار خاص و ضروری اقدام نمایند. چند همسری نهادی نیست که توسط اسلام ایجاد شده باشد و از این رو مورد پشتیبانی و یا تأکید اسلام قرار داشته باشد. این امر در تقابل با نهادهایی همچون حج، نماز، زکات، جهاد و غیره قرار میگیرد که اساساً یا به صورت اولیه توسط اسلام ایجاد گردید و یا با تحول شدید ماهوی محتوایی کاملاً اسلامی یافت چند همسری نهادی بود که در جزیرة العرب آن زمان کاملاً متداول بود. علاوه بر عربستان در بسیاری از فرهنگهای باستانی آن زمان همچون ایران و روم نیز چند همسری رواج داشت. از آنجایی که هر دینی در یک بستر اجتماعی که از پیش موجود بوده است، از سوی خداوند نازل میشود بنابراین شارع مقدس نمیتواند نسبت به آنچه که از پیش در آن جوامع وجود داشته است، بیتوجه باقی بماند. لذا شمار زوجات را که به گونهای نامحدود بسط یافت، در ابتدا محدودیتی به اندازهی چهار همسر بر آن وضع نمود. بنابراین ملاحظه میشود که اسلام در خصوص چند همسری راهکار اصلاح تدریجی را در پیش گرفت. باید در نظر داشت که نمونهی این روند اصلاح طلبانهی تدریجی را میتوان در زمینهی مبارزهی دین آزادی طلب اسلام با نهاد بردهداری سراغ گرفت. از آنجا که در آن زمان بردهداری در نظام اجتماعی عربستان به شدت ریشهدار بود هرگونه حرکت انقلابی دین اسلام در جهت نابودسازی فوری و ناگهانی این نهاد زشت میتوانست پیامدهای ناگواری داشته و واکنشهای منفی شدیدی را به دنبال داشته باشد. به همین دلیل، در اسلام تأکید بر آزاد کردن بردگان قرار گرفت و به ویژه با برابر گشتن همهی مؤمنان در هر مقام و منزلت اجتماعی و قرار گرفتن تقوا به عنوان تنها معیار برتری میان افراد، روندی تدریجی در جهت حذف بردهداری آغاز شد که آثار مثبت آن را میتوان در چندین سدهی بعد مشاهده کرد که دیگر چیزی به نام بردهداری در آنجا وجود نداشت. تمامی این رویدادها در حالی اتفاق افتاد که هیچگاه در اسلام بردهداری رسماً ممنوع اعلام نشد و تنها بر زشتیهای آن تأکید میشد. چیزی که تمایل جدی اسلام را به الغاء بردگی ثابت مینماید این است که اگر بردهای فرار کرد، دولت و قوای انتظامی ابداً مسئول گرفتن و استرداد او به خواجهاش نیستند. همینطور اگر بندهای به حقوق خواجهاش تجاوز کرد، دولت بنده را مجازات نمیکند، زیرا قانون و احکام اسلامی به هیچ وجه دولت را مکلف نکرده است که از حقوق خواجه در مقابل بنده حمایت کند. بهناز اشتری. قاچاق زنان بردگی معاصر، تهران، اندیشه برتر، 1380، ص 27. به نظر میرسد که مسئله چند همسری نیز تا حد زیادی به نهاد بردهداری شباهت داشت. زیرا اسلام علی رغم میل خویش جهت حذف این نهاد، به خاطر ملاحظهی وضعیت خاص اجتماعی آن روز عربستان از ممنوعیت ناگهانی آن که میتوانست پیامدهای منفی به دنبال داشته باشد، خودداری ورزید. اما این مسئله چرا در خصوص نهاد چند همسری رخ نداد، همانگونه که بردهداری به تدریج در طول تاریخ رنگ باخت و محو شد، جواب این سؤال به این واقعیت باز میگردد که مردان پدر سالار که این نهاد را به سود خویش تلقی میکردند در برخی جوامع علی رغم همخوانی آن با تحولات اجتماعی همچنان آن را محفوظ نگه داشتند. درک این نکته و اقدام مقتضی جهت حذف نهاد چند همسری از لحاظ قانونی و یا محدود کردن شدید آن به موارد بسیار خاص و ضروری، چیزی است که بر عهدهی فقیهان، مجتهدان، قانونگذاران و در کل بر عهدهی نخبگان جامعه است. امام خمینی (ره) در نظریهی ولایت مطلقهی فقیه مصلحت حکومت اسلامی را بالاتر از احکام اولیهی اسلام برشمرد. همین نگرش اساس تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام برای حل اختلاف میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان بود. بدین سان نظریهی ولایت فقیه شکل جدیدی به خود گرفت که عبارت از تقدم مصلحت حکومت و مصلحتگرایی بر احکام اولیهی اسلام بود. از این مطلب میتوان به این نتیجه رسید که در صورتی که مصلحت نظام اسلامی اقتضاء نماید حتی میتوان برخی از احکام ضروری دین اسلام را تعطیل کرد حال این سؤال مطرح میشود که آیا همین قضاوت را میتوان دربارهی چند همسری داشت؟ با توجه به اینکه چند همسری حکم ضروری دین خداوند نیست و از چندین آیهی قرآن کریم برمیآید که نهاد چند همسری دستکم مورد تشویق شارع مقدس قرار نداشته است و جواز این نهاد در اسلام تنها برای موارد خاص صادر شده است. سورهی مبارکه نساء آیهی شریفه 3 «فانکحوا ماطاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعد لوا فواحدة» ضرورت و مصلحت اقدام جهت محو چند همسری از چند منبع ریشه میگیرد. نخست این که این نهاد موجب فروپاشی بسیاری از خانوادهها و عدم پایداری آنها میشود. دیگر اینکه وجود امکان قانونی چند همسری موجبات عدم اطمینان و آرامش روانی زنان را موجب میگردد و همیشه آنان را در این آشفتگی باقی میدارد که هر زمان ممکن است با هوویی روبهرو شوند. و دلیل دیگر به پیامدهای منفی بینالمللی وجود نهاد چند همسری در جوامع اسلامی باز میگردد که مورد انتقاد واقع میشوند. از این نظر که به حقوق زنان به اندازهای کافی توجه نمیشود و... در واقع این قبیل انتقادها تا حد زیادی میتواند چهرهی زیبا و انسانی دین اسلام را در نظر غیر مسلمان مخدوش سازد و مانع از دریافت پیامهای والای این دین آسمانی به مخاطبان غیر مسلمان گردد. با بررسی و تأمل در قرآن کریم ـ آیهی سوم سورهی نساء ـ در مییابیم که اسلام نکاح متعدد را به شرط عدالت و در مواقع ضرورت اجازه داده است و در واقع مهمترین موضوعی که اساس تعدد زوجات را در صورت استطاعت از لحاظ تمکن و اجرای عدالت ایجاب مینماید برقرار نمودن مساوات و برابری مابین زنان و عدم تبعیض بین آنها است. اگرچه بعضی از آنها کم سالتر و بعضی دیگر مسنتر و یا این که برخی زیباروی بوده و بعضی دیگر از وجاهت کامل محروم باشند تا به آن اندازه که مقدور شخص باشد باید در اجرای این مساوات بکوشد و عدالت واقعی و حقیقی را ما بین آنها برقرار نماید و نکتهای که در اینجا قابل توجه است این است که با وجود جدّیت و کوشش تامی که انسان در این موضوع انجام بدهد باز هم قلباً نمیتواند مودت و دوستی بین زنان را که امری است قلبی یکسان قرار دهد محقق، پیشین، ص 238. و به سبب همین امر طبیعی است که خداوند در آیهی شریفهی 129 از سوره نساء عدالت مردان را ناشدنی و محال میداند و در واقع اجرای چنین عدالتی از عهدهی اشخاص خارج است و مردان را از چند همسری منع مینماید. همچنین آیهی 128 و 130 همین سوره نیز حکایت از مشکلات چند همسری دارد. چنان که آیهی 51 سورهی احزاب. مجلهی زنان، سال سوم، ش 17، فروردین و اردیبهشت 1373، ص 58. در این آیات سخن از نشوز مرد به میان آمده و حذف زن را از بدسلوکی او نشان داده است و خدایی که طلاق را مبغوضترین چیز میداند، اجازه میدهد مردان چند همسره، همسران خود را رها سازند تا خداوند از سعهی خود بینیازشان کند، و این همه دربارهی زوجات متعدد است. گذشته از این، موضوع تعدد زوجات، ناظر به امور انجام شدهی پیش از اسلام است. آیهی سوم سورهی نساء، سنت جاهلی را تعدیل میکند ولی آیهی 129 درصدد برآمده تا این سنت را از جامعهی تازه متحول بردارد و به آنان بفهماند: یک مرد، یک دل و یک محبوب. همان. لازم به ذکر است که امضای یک سنت مباح، از روی مصالحی که مورد نظر شارع بوده غیر از حکم تکلیفی آن است. چه کسی حکم تکلیفی گفته است؟ پس اصل در ازدواج، تک همسری است. دین مین اسلام تلاش میکند زوجین را علیرغم مشکلات، به زندگی مودتآمیز و عاشقانه دعوت کند ولی در مواردی ضروری و جایی که برای شوهر توان زندگی تک همسری وجود نداشته باشد، راهی گشوده است و اجازه میدهد همسر دوم اختیار کند. همچنین در جامعهای که تعداد زنان بیشتر از مردان باشد، مرد میتواند علاوه بر همسر خود با زن یا زنان دیگری، صرفاً به قصد بهرهدهی به آنان، ازدواج کند و همانطور که بیان شد این موارد فقط در مواقع ضروری است. همهی موارد یاد شده و بسیاری از استدلالهای دیگر، فقها و قانونگذاران نظام اسلامی را ملزم میسازد که به بازاندیشی دربارهی نهاد چند همسری بپردازند و همانطور که ادعای همیشگی فقه شیعه مبنی بر پویایی و انطباق با شرایط و مقتضیات روز بوده است، این نهاد نامطلوب بر جای مانده از دوران پیش از اسلام را نیز محو سازند یا اینکه به گونهای آن را محدود سازند و تصمیمگیری در این خصوص به دادگاهی به راستی صلاحیتدار سپرده شود که بتواند شرایط دشوار عدالت را در فرد خواهان ازدواج مجدد به دلایل ضروری، در وی احراز نماید. در حاشیه: چند همسری؛ ممنوع، مشروع، جایز نویسنده معتقد است «چند همسری نهادی نیست که توسط اسلام ایجاد شده باشد و از این رو مورد پشتیبانی و یا تأکید اسلام قرار داشته باشد». در حقیقت نویسنده معتقد به قضیهی کلی است که عبارت است از اینکه: هر نهادی که توسط اسلام ابداع و ایجاد نشده باشد مورد تأکید و پشتیبانی اسلام نیست. در حالیکه این کبرای کلی مورد خدشه و نقض است. به عنوان نمونه، اسلام نهاد ازدواج و تشکیل خانواده را ایجاد نکرده است اما این نهاد بسیار مورد تأکید و توصیه اسلام است. بنابراین محذوری وجود ندارد که نهادی توسط اسلام ایجاد نشده باشد اما مورد تأکید اسلام باشد. افزون بر این نباید چنین پنداشت که موافقان چند همسری، مدعیاند اسلام چند همسری را در همه شرایط و برای تمامی مردان مورد تأکید و توصیه قرار داده و آن را واجب نموده است بلکه آنان مدعیاند اسلام، چند همسری را ممنوع نکرده و آن را مشروع و جایز اعلام نموده است و در شرایطی خاص که در ادامه این نوشتار خواهد آمد. به استناد کدام منبع چند همسری به صورت یک تکلیفِ اجتماعی برای مردان مطرح خواهد بود. نویسنده ضمن تشبیه نهاد چند همسری به نهاد بردهداری معتقد است اسلام علی رغم میل خویش جهت حذف این نهاد، در برخورد با چند همسری راهکار اصلاح تدریجی را در پیش گرفت تا به تدریج این پدیده را حذف نماید، چرا که به دلیل وضعیت خاص اجتماعی آن روز عربستان، ممنوعیت ناگهانی چند همسری میتوانست پیامدهای منفی به دنبال داشته باشد. پرسش اساسی در برابر این سخن آن است که تمایل اسلام به حذف چند همسری ولو به صورت تدریجی را نویسنده از کدامیک از منابع دینی دریافته است؟ به استناد کدام منبع شرعی، نویسنده از فقها و مجتهدان و قانون گذاران میخواهد برای حذف نهاد چند همسری و یا محدود کردن آن اقدام نمایند؟ اگر مستند وی آیاتی است که به آنها اشاره کرده است خواهیم گفت که چنین مطلبی از آیات استفاده نمیشود. تسلط مرد دلیل کافی نیست. به اعتقاد نویسنده این که چند همسری بر خلاف بردهداری در طول تاریخ محو نگشت، از آن جاست که مردان پدر سالار چون، چند همسری را به سود خویش تلقی میکردند آن را محفوظ نگه داشتند. هر چند بررسی علل تاریخی ماندگاری چند همسری در طول تاریخ نیازمند بحثی گسترده و مستقل است و جا داشت نویسنده دست کم یک کتاب معتبر و علمی را در این مبحث مورد توجه قرار میداد؛ لیکن در این مجال کوتاه تنها به چکیده دیدگاه استاد شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام بسنده میکنیم: «اگر مانند برخی از نویسندگان سطحی فکر کنیم، کافی است که برای توجیه و توضیح علل تاریخی و اجتماعی تعدد زوجات بگوییم علتش زورگویی و تسلط مرد و بردگی زن است، علتش پدر شاهی است. مرد به دلیل سلطه بر زن رسوم و قوانین را به نفع خود چرخانیده و لهذا رسم چند زنی را به نفع خود و علیه زن، قرنها محفوظ داشته است.اینگونه فکر کردن بسیار سطحی و ناشیانه است. نه علت رواج یافتن تعدد زوجات زورگویی مرد بوده و نه اینکه امروز تعدد زوجات عملاً منسوخ میشود این است که دوران زورگویی مرد به پایان رسیده است. البته زور و قدرت مرد در طول تاریخ موجب سوء استفاده مرد از زن شده است اما منحصر کردن عامل زور و قدرت مخصوصاً در توجیه روابط خانوادگی زن و مرد، ناشی از کوته فکری است. اگر علت رواج تعدد زوجات، تسلط و حاکمیت مرد بر زن و نظام پدر سالاری است چرا در دنیای گذشته غرب که پدر سالاری و حاکمیت مطلق مرد حاکم بوده است، تعدد زوجات رواج نیافته است؟ زن غربی تا نیم قرن پیش، از بدبختترین زنان دنیا بود؛ حتی در اموال خود نیازمند قیمومت شوهر بود. به اقرار خود غربیها در قرون وسطی زن شرقی از زن غربی وضع بسیار بهتری داشته است.» نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، صص 297 ـ 295، با تلخیص. برداشت اشتباه از قرآن. نویسنده مدعی است قرآن کریم در آیه 3 سوره نساء چند همسری را منوط به رعایت عدالت در میان همسران کرده و فرموده است: «اگر بیم دارید که نتوانید به عدالت میان همسران خود رفتار کنید پس یک همسر اختیار کنید» و در آیه 129 همین سوره میفرماید: هرگز نمیتوانید میان زنان عدالت ورزید هر چند بسیار مشتاق این کار باشید. پس بکوشید که تمامی میل و رغبت شما به سوی یکی از زنانتان معطوف نشود که دیگری را به صورت بلاتکلیف و رها شده در آورید. از این دو آیه یک قیاس استدلالی تشکیل میشود بدین صورت که تعدد زوجات منوط به رعایت عدالت است و رعایت عدالت امکانپذیر نیست پس تعدد زوجات در عمل امکان تحقق ندارد. نویسنده در واقع از این قیاس نتیجهگیری کرده است که قرآن مردان را از چند همسری منع کرده است. نویسنده هم چنین معتقد است آیات 128 و 130 سوره نساء و آیه 51 سوره احزاب از مشکلات چند همسری حکایت دارند. ای کاش نویسنده، روایتی را که در این زمینه از امام صادق علیه السلام نقل شده است ملاحظه میکرد تا پاسخ صحیح را دریافت میکرد.ابن ابی العوجاء از هشام بن حکم پرسید: آیا خداوند حکیم نیست؟ هشام گفت: آری حکیم است. گفت: خداوند فرمود: «شما با زنان، دو یا سه یا چهار تا ازدواج کنید؛ ولی اگر خوف آن دارید که نتوانید عدالت را میان آنان رعایت کنید، پس تنها به یک همسر قناعت کنید. آیا رعایت عدالت میان زنان لازم نیست؟ هشام گفت: آری لازم و فرض است». ابن ابی العوجاء پرسید: خداوند در جای دیگر فرمود: «شما هرگز نمیتوانید میان زنان عدالت برقرار سازید، هر چند تلاش فراوان کنید». پس رعایت عدالت میان آنان ممکن نیست و آن گاه میان این دو آیه تناقض خواهد بود. آیا هیچ حکیمی چنین سخن میگوید. هشام از جواب باز ماند؛ به مدینه آمد و خدمت امام صادق(ع) رسید و پرسش ابن ابی العوجاء را مطرح ساخت. امام فرمود: «به او بگو آیه نخست که فرمود: «اگر نمیتوانید میان آنان به عدالت رفتار کنید به یک همسر قناعت ورزید» مراد رعایت عدالت در نفقه است. ولی آیه دوم که فرمود: «هرگز نمیتوانید میان زنان به عدالت رفتار کنید...» مراد از آن، محبت قلبی است. اصول کافی، ج 5 ص 362، حدیث 1. چنانکه از پاسخ امام(ع) آشکار است آنچه بر مرد لازم است و او توانایی آن را دارد رعایت عدالت میان همسران در امور زندگی و روابط زناشویی و نفقه است اما رعایت عدالت در محبت قلبی، خارج از قدرت انسان است. لذا هرگاه محبتهای درونی سبب ترجیح برخی از همسران بر برخی دیگر نشود و در وظایف همسری تأثیری نگذارد، مانعی ندارد. آیات 128 و 130 سوره نساء و 51 احزاب از مسائل و مشکلات چند همسری سخن گفتهاند اما نه در مقام ردِّ چند همسری، بلکه در مقام ارائه راهحل نسبت به مشکلات آن برآمدهاند بنابراین استناد نویسنده به این آیات در تضعیف چند همسری صحیح نمیباشد ... از دیدگاه شهید مطهری ضمن توصیه خوانندگان محترم به آشنایی با دیدگاههای استاد شهید مطهری در زمینه تعدد زوجات در کتاب نظام حقوق زن در اسلام، دیدگاه ایشان درباره علل تجویز چند همسری به اختصار ارائه میگردد: الف ـ از مهمترین دلایل چند همسری که نه تنها تجویز آن را اثبات میکند بلکه موجب ایجاد تکلیفی عمومی بر عهده تمامی مردان جامعه است؛ فزونی عدد زنانِ آماده ازدواج بر مردان آماده ازدواج است. اگر فرض کنیم عدد زنان آماده به ازدواج بیش از عدد مردان آماده به ازدواج باشد بهطوری که اگر تک همسری تنها صورتِ قانونی ازدواج باشد گروهی از زنانِ بیشوهر از تشکیل خانواده محروم میمانند، چند زنی به عنوان حقی از زنان محروم و «تکلیفی» بر عهده مردان و زنان متأهل است. حق تأهل از طبیعیترین حقوق بشری است. هیچ بشری را نمیتوان از این حق محروم کرد. حق تأهل حقی است که هر فرد بر اجتماع دارد و اجتماع نمیتواند کاری کند که در نتیجه آن کار، گروهی از این حق محروم بمانند. ب ـ شاید برای بسیاری از افراد موجب تعجب باشد که بدانند تعدد زوجات در مشرق اسلامی مهمترین عامل نجاتِ تک همسری بود، به این معنی که در شرایطی که موجبات تعدد زوجات پیدا میشود و عدد زنان نیازمند به ازدواج از مردان نیازمند به ازدواج فزونی میگیرد، اگر حق تأهلِ این عده از زنان به رسمیت شناخته نشود و به مردانی که واجد شرایط اخلاقی و مالی و جسمی هستند اجازه چند همسری داده نشود، رفیقهبازی و معشوقهگیری ریشه تک همسری واقعی را میخشکاند. در مشرق اسلامی از طرفی تعدد زوجات مجاز بود و از طرف دیگر این همه عوامل تحریک و تهیج فراهم نبود. از این رو تک همسری واقعی بر اکثریت خانوادهها حکم فرما بود و کار معشوقه بازی مردان به آنجا نکشید که همچون دنیای غرب فلسفه بافی کنند و بگویند آفرینش مرد چند همسری است و تک همسری برای مرد از محالات جهان است و بر اساس این تفکر، مرد قانوناً تک همسر است امّا عملاً چند همسر. به عقیده غربیها معشوقه داشتن حق مسلم و طبیعی مرد است و بسنده کردن مرد در همه عمر به یک زن نوعی «نامردی» است. به هر حال مسأله مهم در موضوع تعدد زوجات این نیست که آیا تک همسری بهتر است یا چند همسری. در اینکه تک همسری بهتر است تردیدی نیست تک همسری یعنی اختصاص خانوادگی، یعنی جسم و روح هر یک از زوجین از آن یکدیگر باشد. بدیهی است که روح زندگی زناشویی که وحدت و یگانگی است در زوجیت اختصاصی بهتر و کاملتر پیدا میشود. به هر حال در شرایط فزونی زنان بر مردان بشر دو راه بیشتر ندارد یا رسمیت یافتن تعدد زوجات و یا رواج معشوقه بازی. این است صورت صحیح مسأله امّا مبلغان شیوههای غربی حاضر نیستند صورت صحیح مسأله را طرح کنند؛ حاضر نیستند حقیقت را آشکارا بگویند، آنها واقعاً مدافع معشوقهبازی هستند، زن قانونی را سر بار و مزاحم میدانند و یکی را هم زیاد میدانند چه رسد به دو یا بیشتر. لذت را در آزادی از قیود ازدواج میشناسند، امّا در گفتههای خود برای سادهدلان چنین وانمود میکنند که مدافع تک همسریاند. برگرفته و تلخیص از کتاب نظام حقوق زن در اسلام.