چکیده

محترم اسکندی (1274 ـ 1303 ش) دختر شاهزاده علیخان «محمد میرزا اسکندری»، در سال 1274 شمسی در یکی از خانواده‌های اشرافی تهران متولد شد. پدرش یکی از شاهزادگان قاجاری و از بنیانگذاران «انجمن آدمیت» فرخ‌زاد، پوران: کارنمای زنان کارای ایران از دیروز تا امروز، نشر قطره، تهران، 1381؛ و دانشنامه زنان فرهنگساز ج 1 ص 200 و 201 است. او را بیشتر بشناسیم.

متن

محترم اسکندی (1274 ـ 1303 ش) دختر شاهزاده علیخان «محمد میرزا اسکندری»، در سال 1274 شمسی در یکی از خانواده‌های اشرافی تهران متولد شد. پدرش یکی از شاهزادگان قاجاری و از بنیانگذاران «انجمن آدمیت» فرخ‌زاد، پوران: کارنمای زنان کارای ایران از دیروز تا امروز، نشر قطره، تهران، 1381؛ و دانشنامه زنان فرهنگساز ج 1 ص 200 و 201 و از موسسین «لژ فراماسونری» «فری ماسون» (Freemasonary) یعنی بنای سنگتراش. پیدایش این واژه به قرون وسطی بر می‌گردد. یهودیان آواره و بی‌وطن در اروپا که شغل بنایی داشتند، برای کمک به همدیگر و در انحصار گرفتن این حرفه، گروههایی را تشکیل دادند و شاگردانی از بین خودشان انتخاب کردند و در محل مخصوصی که بعداً به «لژ» (lodge) معروف شد به تعلیم آنها پرداختند آنان برای مخفی نگه‌داشتن این فنون و شناسایی همدیگر از اشاره‌هایی استفاده می‌کردند و برای خود درجاتی قایل بودند مثل شاگرد بنا، استاد بنا و استاد بزرگ. بعدها در اواسط قرن چهاردهم برای خود قانونی‌وضع کردند و اصل برابری، برادری و آزادی را شعار خود قرار دادند. لژها را به شکل معبد حضرت سلیمان درست کرده و در جلسات خود کلماتی از تورات می‌خواندند. تا سال 1717 میلادی، فراماسون با مذهب یهودی فعالیت داشت. اما در 24 ژوئن 1717 چهار لژ در انگلستان دورهم جمع شدند و لژ بزرگ لندن را تأسیس کردند. مردم با مذاهب مختلف در آن راه یافتند. فراماسونری با شعار آزادی، برابری، برادری و جهان وطنی به جنگ وطن خواهی رفت اما به محض اینکه در سال 1948 میلادی در اسرائیل مستقر شد، رفته رفته از این شعار کناره‌گیری کردند، زیرا نمی‌توانستند شعارهای بی‌وطنی و یا جهان وطنی را تبلیغ کنند. (صادقی نیا، ابراهیم: فراماسونری و جمعیتهای سری در ایران، 1377، ص 12). ترویج لیبرالیسم و سکولاریسم و خردگرایی از مهم‌ترین اهداف این تشکل بود. فراماسونرها سعی در توجیه استعمار داشتند و یا سعی می‌کردند جا پاهایی در کشورهای مستعمره ایجاد کنند. آن‌ها برای تداوم اشغال در یک کشور مستعمره تعدادی از اتباع شاخص و قدرتمند کشور مستعمره را به عضویت لژهای خود در می‌آوردند و از آنها حمایت می‌کردند مثلاً آخوند زاده معتقد بود که اگر می‌خواهید از ستم استبداد آزاد شوید چاره‌ای ندارید جز آنکه فراماسون شوید (موسی حقانی: فراماسونری در ایران و جهان، خراسان، 19/6/79) در ایران بود. شیخ الاسلامی، پری: زن در ایران و جهان، چاپخانه مازگرافیک، 1351، ص 144. اگرچه شیخ الاسلامی معتقد است که ایشان از مؤسسان جمعیت آدمیت بوده است ولی اسماعیل رائین او را از اعضای مجمع آدمیت به ریاست عباسقلی خان می‌داند. (رائین، اسماعیل: انجمن‌های سری در انقلاب مشروطیت، سازمان چاپ و انتشارات جاویدان، چاپ دوم، تهران، 2535 شاهنشاهی، ص 68) و از آنجایی که در منابع تاریخی چیزی به نام جمعیت آدمیت ثبت نشده بلکه آنچه وجود داشته ابتدا جامع آدمیت و بعدها مجمع آدمیت بود لذا احتمال دارد که مراد او همان جامع آدمیت باشد چراکه بسیاری از اعضای جامع آدمیت بعدها عضو مجمع آدمیت شدند. انجمن آدمیت قبل از انقلاب مشروطه شناخته شد ولی بعد از انقلاب مشروطه به نام «انجمن حقوق» تشکیل گردید و مجله حقوق را انتشار داد.(بامداد، بدرالملوک: زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا انقلاب سفید، ج 1 ص 47) خواندن و نوشتن را در خانه و نزد پدر فراگرفت و سپس به نزد مرحوم میرزا علی محمد محققی به تکمیل زبان فرانسه و ادبیات و تاریخ پرداخت. بعد ها با استادش(میرزا علی محمد خان) ازدواج کرد.**بامداد، همان، ج 1 ص 46 و 47 محترم اسکندری در سال 1303 (ه.ش) هنگام عمل جراحی روی استخوان ستون فقرات چشم از جهان فروبست. همان، ج 1 ص 59 گرایش‌های فکری و اعتقادی‌ پدر محترم اسکندری از اعضای برجسته و از مؤسسان لژ فراماسونری در ایران بود شیخ الاسلامی، همان، ص 144 .او سال‌ها قبل از مشروطه به همراهی سلیمان میرزا اسکندری و یحیی میرزا، «انجمن آدمیت» را تاسیس کرده بود، محترم اسکندری نیز از همان اوان طفولیت در جلسات آنها شرکت می‌کرد، بامداد، همان، ج 1، ص 47 و به لحاظ فکری و عقیدتی کاملاً تحت تأثیر اعضای انجمن آدمیت قرار داشت؛ «مجمع آدمیت» تحت تأثیر شدید افکار میرزا ملکم خان ارمنی و فراماسونر**«بلنت» مصرشناس و سیاستمدار انگلیسی از زبان ملکم نقل می‌کند «از راه تحصیل... کیفیت ترتیب و تنظیم انجمن‌های مخفی و سری و تشکیل محافل فراماسونری را آموختم.... و از این جهت نقشه عمل خویش را در لفافه دین که با روحیات مردم ایران سازگارتر بود پوشیدم و چون به کشور خود بازگشتم بزرگان پایتخت و دوستان خودم را که احساس احتیاج به اصلاح ملل اسلامی می‌کردند پیش خواندم و به ذیل شهامت و شرافت معنوی ایشان دست توسل زدم.» (طباطبائی، محیط: مجموعه آثار میرزا ملکم خان (بی‌تا). یکی از کارهای ملکم خان کشاندن پای استعمار غرب به ایران بوده است. (تیموری، ابراهیم: عصر بی‌خبری یا تاریخ امتیازات در ایران، 1363، ص 102) وی به عنوان مشاور سپهسالار در سال 1290 هجری قمری به سمت وزیر مختار ایران در لندن منصوب و روانه انگلستان شد و به دنبال آن ناصرالدین شاه، میرزاحسین خان سپهسالار و دیگران به اروپا رفتند. ره‌آورد این سفر بدنامی برای ملکم بوده و علت آن نیز، بهم خوردن قرارداد رویتر بود که میرزا حسین خان و ملکم در انعقاد آن نقش مهمی ایفا کردند. (اصیل، حجت‌الله: زندگی و اندیشه میرزا ملکم خان ناظم‌الدوله، 1376، ص 31)، به موجب این قرارداد امتیاز بهره‌برداری از تمام خطوط ایران به مدت هفتاد سال به جولیوس رویتر یهودی که به تابعیت بریتانیا درآمده بود، داده شد. (محمود، محمود: تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن 19، جلد سوم‌(بی‌تا) ص 1010) شکل گرفت رک: رائین: اسماعیل، همان، ص 46 تا 52 و به ترویج اندیشه‌های لیبرال و سکولار مبتنی بر نوعی ملی‌گرایی پرداخت. موسسان این لژ (مجمع آدمیت) عمدتاً از اساتید مدرسه «الیوسن» اسرائیلی بودند. به تدریج افرادی همچون تقی‌زاده و فروغی و حکیمی و اردشیرجی و یپرم خان ارمنی و حیدرخان عمو اوغلی به عضویت این انجمن درآمدند. مهم‌ترین ویژگی‌ فکری فراماسونها که سهم عمده‌ای در کودتای 1299 رضاخانی داشتند، اسلام ستیزی و ملی‌گرایی افراطی یعنی «شوونیزم» بود. نجفی، موسی و موسی فقیه حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران، چاپ دوم، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381 ص 310 محترم اسکندری در چنین فضایی، به فرهنگ و الگوهای فرهنگی غرب شدیداً گرایش پیدا کرد. اسکندری در سخنرانی روز دهم بهمن 1301 (ژانویه 1923 م) که در حضور جمعی از بانوان ایراد کرد ضمن تجلیل از ترقیات و اختراعات محیر العقول اروپا، و در حالی‌که شدیداً متأثر شده بود تشابه ظاهری زن ایرانی به زن غربی را منشاء ترقی ملت ایران معرفی کرد، و از زنان ایرانی خواست که به او بپیوندند و تشکیل انجمن و جمعیت بدهند تا بتوانند فرهنگ زنان اروپایی را در جامعه زنان ایرانی رواج دهند. ر.ک: شیخ الاسلامی ص 150 و 151 اهم فعالیتهای سیاسی اجتماعی محترم اسکندری‌ فعالیت سیاسی و اجتماعی اسکندری، از جریان انقلاب مشروطیت آغاز شد و به زودی به یکی از پیشتازان جنبش تجدد طلبی نسوان در دهه 1920 تبدیل شد. آفاری، ژانت: انجمن‌های نیمه سری زنان در نهضت مشروطه، ترجمه: دکتر جواد یوسفیان ص 27 به طور کلی اهم فعالیت‌های محترم اسکندری را می‌توان در چند محور بررسی کرد: 1 ـ تأسیس و رهبری جمعیت نسوان وطنخواه: بعد از انقلاب مشروطه، محترم، با عده‌ای از زنان تجدد طلب تماس گرفت و در سال 1922 م (1301 ش)، جمعیتی به نام «جمعیت نسوان وطنخواه» که دارای گرایش سوسیالیستی بود پدید آورد. آفاری، همان در کنار شرکت در جمعیت نسوان، به انتشار نشریه‌ای دست زد که «زنان میهن» نام داشت و در واقع ارگان انجمن «نسوان وطن خواه» بود. فرخ زاد، همان، ج 1 ص 200 و 201 این جمعیت را عده‌ای از بانوان فرنگی مآب و تجددطلب که اکثراً دارای تحصیلات غربی بودند، تشکیل دادند و بانوانی دیگر که افراد خانواده یا همسرانشان افکار چپ داشتند در به ثمررساندن و راهبری جمعیت مؤثر بودند. ر.ک: شیخ الاسلامی، همان، ص 144. همچنین برخی از بنیانگذاران و اعضای جمعیت نسوان وطن‌خواه ایران مانند شاهزاده خانم‌ها: محترم اسکندری، ملوک اسکندری و مهرانگیز اسکندری، به خانواده‌هایی تعلق داشتند که مردان آن‌ها به اندیشه‌های سوسیالیستی متمایل بودند و پیشینه عضویت در احزاب چپ داشتند.(بامداد زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا انقلاب سفید، ج 2 ص 28) در بدو تأسیس، محترم اسکندری، از سوی دیگر اعضا به ریاست جمعیت برگزیده شد. اعضای هیئت رئیسه این جمعیت عبارت بودند از نورالهدی منگنه، فخر آفاق پارسا، فخر عظمی ارغون، عادل، مستوره افشار، صفیه اسکندری، و... بامداد، همان، ج 1 ص 47 بنیانگذاران و اعضای این جمعیت مانند دیگر تشکل‌های زنان در عصر مشروطه از خانواده‌های اقشار متوسط و بالای جامعه ایران بودند. از اعضای جمعیت نسوان وطن خواه ایران می‌توان به کبری چنانی، مهرانگیز اسکندری، طویس بقایی، عفت الملوک و نظم الملوک خواجه نوری، فخر عظمی ارغون، هایده مقبل، توران افشار، اختر السلطنه سیادت، آصف الملوک، عشرت الزمان، آصف اختر السلطنه، فروهر فرخ لقا، هدایت، نصرت الزمان مشیری، ملکه فاتحی، عالیه خانم و... اشاره کرد. خسروپناه، محمد حسین: هدفها و مبارزات زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی، ص 186 فعالیتهای جمعیت نسوان وطن خواه را می‌توان به شرح زیر تقسیم‌بندی کرد: 1 ـ 1: اجرای مراسم سخنرانی. این جمعیت هرکجا عده‌ای از زنان و دختران اجتماع می‌کردند مثلاً در مهمانی‌ها و جشن‌های مدارس، اعضای جمعیت نطق کرده و زنان را به شورش در قبال وضع فرهنگی حاکم بر جامعه خویش تشویق می‌نمودند. ر.ک: بامداد ج 1، ص 48 «نورالهدی منگنه»، سخنگو و منشی اول جمعیت نسوان وطن خواه درباره فعالیت‌های تبلیغی جمعیت می‌نویسد: هر هفته سخنرانی‌هایی ترتیب داده می‌شد، و با ارسال دویست سیصد کارت، خانم‌ها را برای شرکت در جلسه‌های سخنرانی دعوت می‌کردند. خاطرات نورالهدی منگنه، ص 87 در این جلسات، با برشمردن پیشرفت‌های فنی و صنعتی اروپا، به حاضران گوشزد می‌شد اگر طالب رشد و سعادت هستند باید به غرب اقتدا کنند. شیخ‌الاسلامی، همان، ص 150 و 151 1 ـ 2: تشکیل کلاس اکابر برای خانم‌های بزرگسال. این جمعیت در راستای تغییر فرهنگ ایرانی ـ اسلامی به فرهنگ غربی تصمیم گرفت که زنان بزرگسال را آموزش دهد. بنابراین؛ در اواخر سال 1302 (ه.ش) هیئت مدیره جمعیت درصدد تأسیس مدرسه اکابر برآمد و به پیشنهاد نورالهدی منگنه قرار شد که در ابتداء یک کلاس برای بیسوادان دایر شود و بعد آن را به صورت یک دبیرستان دربیاورند. انتشار اخبار مربوط به این تصمیم موجب شد تا مردم باتوجه به شناختی که اجمالاً از این جمعیت داشتند و تشکیل این کلاس‌ها را سرآغاز فتنه و فساد در جامعه می‌دانستند، برای مقابله با آن به علماء متوسل شوند. اما نتیجه‌ای حاصل نشد. ر.ک: خسروپناه ص 189 به نقل از مصاحبه پری شیخ‌الاسلامی با نورالهدی منگنه در زنان ص 155 در این مدارس آموزش زبان فرانسه و انگلیسی در اولویت قرار داشت و شاگردان به صورت مجانی پذیرفته می‌شدند. 1 ـ 3: اجرای نمایشنامه: یکی دیگر از راه‌هایی که «جمعیت نسوان وطنخواه» برای ترویج دیدگاهها و ارزش‌های خود از آن سودجستند، برپایی و اجرای تئاتر و نمایشنامه بود. به پیشنهاد نورالهدی منگنه قرار شد یک نمایشنامه در منزل ایشان اجرا شده و از عموم زنان خصوصاً اشراف برای شرکت در جلسه دعوت به عمل آید اما برای این‌که از طرف مردم متدین مشکلی ایجاد نشود هیئت مدیره جمعیت به پیشنهاد نورالهدی منگنه تصمیم گرفت که به نام عروسی نوکر و کلفت منگنه، مجلسی فراهم شود. علاوه بر آن از محمد درگاهی ـ رئیس وقت نظمیه ـ بخواهند که مأمورانی را برای محافظت از مراسم جشن تعیین کند. خانه مسکونی نورالهدی منگنه برای برگزاری جشن عروسی آماده شد و مقدمات و وسایل لازم برای اجرای نمایش مانند دکور و سن و صندلی برای تماشاچیان فراهم آمد. هیئت مدیره جمعیت نسوان از «خانم وارتوتریان ارمنی» و دو نفر دیگر از بازیگران زن ارمنی دعوت کردند تا نمایشنامه را در دو پرده اجرا کنند و قرار شد که نقش‌های فرعی را چند نفر از اعضای جمعیت اجرا کنند. جالب این جاست که جمعیت، زمان برگزاری مراسم جشن را شب 27 رمضان 1341 (ه.ق) 13 مه 1923 م تعیین کرد. این کار در شب 27 رمضان 1303 انجام شد. بازیکنان، تمام زن بودند. پرده اول که تمام شد، درب خانه کوبیده شد. از طرف اداره نظمیه دستور رسیده بود که فوراً مجلس را به هم زنند. زنها از پشت‌بام‌ها به خانه‌هایشان رفتند. اعضای جمعیت و صاحبخانه، عروس و داماد ساختگی را که ظاهراً در مجلس حضور داشتند، به سالن آوردند و در را روی مأمورین گشودند. از آن روز خانه نورالهدی منگنه به عنوان خانه‌ای که اشاعه منکرات می‌کند، شناخته شد. و مردم به سوی کسانی که از آن خانه خارج می‌شدند، آب دهان می‌انداختند. برگزاری این مراسم، آنهم در شب‌های قدر ماه رمضان، احساسات عمومی و دینی مردم را برانگیخت. ر.ک: بامداد، همان، ج 1، ص 57؛ مصاحبه پری شیخ‌الاسلامی با نورالهدی منگنه در زنان. ص 155؛ خاطرات نورالمهدی منگنه ص 88 پس از آن شب، عده‌ای از مردم به خانه‌ای که در آن نمایش اجرا شده بود، هجوم آوردند. اسباب منزل را غارت کردند و خسارات زیادی وارد ساختند و چون تأمین جانی برای صاحب خانه نبود، ناچار چندی به خانه دیگر منتقل شد. بامداد، همان، ج 2، ص 25 از روز 28 رمضان 1341 (ه.ق) به بعد، تبلیغات علما و متدینین علیه جمعیت افزایش یافت. بسیاری معتقد بودند که صاحب خانه توطئه کشف حجاب را فراهم کرده است. ر.ک: خسروپناه، همان، ص 192 به نقل از خاطرات نورالهدی ص 89 به خانه نورالهدی منگنه حمله شد. خود او می‌گوید: هرچه داشتم حتی میخ و انبر به غارت رفت و بعد خانه را آتش زدند. شیخ‌الاسلامی، همان، ص 157 انزجار عمومی علیه نورالهدی منگنه به گونه‌ای بود که مجبور شد مدتی مخفیانه زندگی کند. همان، ج 1، ص 57؛ مصاحبه پری شیخ‌الاسلامی با نورالهدی منگنه در زنان ص 155؛ خاطرات نورالهدی منگنه ص 88. ص 48 (محترم اسکندری نواده عباس میرزا و از شاهزاده‌ خانم‌ها به شمار می‌رفت و علاوه بر این از بستگان سلیمان و از رهبران احزاب چپ گرای کشور پس از انقلاب مشروطه بود.) 2 ـ انتشار مجله «نسوان وطنخواه» خانم محترم اسکندری صاحب امتیاز مجله «نسوان وطنخواه بود. شیخ‌الاسلامی، همان، ص 144 شماره اول مجله مذکور در 26 صفحه به قطع کوچک خشتی طبع و در سال 1302. ش (1923م) منتشر شد. وجه اشتراک مجله ـ که به شکل نامنظم منتشر می‌شد ـ برای داخله سالی 15 قرآن و برای خارجه سالی 2 تومان بود. تک شماره 30 شاهی بود. مندرجات مجله غالباً مطالب مربوط به زنان و تربیت دوشیزگان بود. این مجله تلاش داشت تا تغییراتی در طرز تفکر و زندگی زنان ایجاد کند. همان، ص 146 مقالات مجله، بیش‌تر به قلم زنان و دوشیزگان نوشته می‌شد. این مجله تا سال 1305 ش یعنی به مدت سه سال منتشر شده است. همان از جمله محوری‌ترین مطالب نشریه می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد: 2 ـ 1:درج مقالات عدیده راجع به نسوان مشهوره غربی ر.ک؛ همان، ص 149 2 ـ 2: ترویج انواع مد لباس. همان، ص 148 از آن جا که اسکندری و اعضای فعال نشریه و نز مخاطبان اصلی نشریه، از خانواده‌های اعیان و اشراف بودند و بعضاً در غرب تحصیل کرده یا بزرگ شده بودند، آخرین مدهای اروپایی در مجله تبلیغ و ترویج می‌شد. این نوع تبلیغات، بازار کالاهای لوکس غربی را رونق می‌بخشید و مهم‌تر آن که سلیقه‌های ایرانی را به سوی سلیقه‌های غربی تغییر می‌داد. 2 ـ 3: مقایسه زن عهد عتیق و زن در عصر جدید. همان در این مقایسه، زنان مذهبی زنانی کهنه گرا، خرافاتی، بی‌سواد، بدبخت به حساب می‌آمدند و در عوض زنان فرنگ زنانی امروزی، اجتماعی، باسواد و سعادتمند معرفی می‌شدند: «در روز دهم برج دلو 1301 (ژانویه 1923م) بانو محترم اسکندری مدیر مدرسه شماره 35 دولتی از جمعی از بانوان منورالفکر، برای حضور در امتحانات شاگردان دعوت نمود و پس از حضور در امتحانات دوشیزگان، بانوی مذکور نطق پرهیجانی راجع به ترقیات و اختراعات محیر العقول اروپا ایراد نمود و ترقیات نسوان ملل فاضله (اروپایی) دنیا را با نسوان ایران مقایسه کرد... البته این سخنان و احساسات... در قلوب خانمها کاملاً موثر واقع شد و در همان مجلس دست اتفاق و اتحاد به محترم خانم اسکندری داده و عهد و پیمان نمودند که برای پیشرفت مقاصد مقدسه ایشان از هیچ‌گونه فداکاری خودداری ننمایند.» همان، ص 150 و 151 دین‌گریزی، تجددگرایی و حمایت‌های رضاخانی‌ محترم اسکندری، و جمعیت او (جمعیت نسوان وطنخواه) اگرچه برای تغییر فرهنگ دینی و ملی زنان و اقتدا به الگوهای غربی تلاش‌های گسترده‌ای انجام دادند، با این حال جمعیت نسوان و دیگر تشکل‌های زنان به سال‌های 1285 تا 1305 و اقشار متوسط و بالای زنان جامعه ایران محدود شدند و هیچگاه نتوانستند به تشکلی فراگیر و سراسری تبدیل شوند. خسروپناه، همان، ص 196 در تحلیل و ریشه‌یابی علل ناکامی این‌گونه فعالیت‌ها و جمعیت‌ها، کارشناسان به دونقطه محوری اشاره کرده‌اند: 1 ـ دین‌ گریزی و مخالفت صریح با آموزه‌های دینی. در بازتاب فعالیت‌های ضد دینی «جمعیت نسوان وطنخواه» نوشته‌اند که آنچنان شدید و صریح بود که احساسات دینی توده‌های مردم را برانگیخت و موجب شد وعاظ و خطباء بر بالای منابر علیه آنان سخنرانی کنند و اعلام کنند: «این جمعیت (جمعیت نسوان وطن‌خواه) می‌خواهد چادر را از سر زنان بردارد». همان، ص 147 زنان مومنه مدعی بودند که جمعیت نسوان وطن‌خواه در پی آن است که چادر از سر زنان بردارد. رک: پری شیخ الاسلامی، زنان روزنامه‌نگار و اندیشمندان ایران، تهران بی‌نا،‌1351، ص 147 و اعضای این جمعیت فاسد الاخلاق و... هستند به طوری که در میان عوام شائبه بی‌دینی اعضای جمعیت و خصوصاً‌ محترم رواج یافت. در نتیجه اعضای این جمعیت به ویژه محترم اسکندری مورد آزار فراوانی قرار گرفتند و بعضاً‌ بچه‌های کوچه را تحریک می‌نمودند که در موقع عبور و مرور آن خانم خاک بر او می‌ریختند و سنگ به ایشان می‌انداختند. رک: روزنامه ایران سال 8، شماره 1657، پنجشنبه 30 اسد 1301. شماره‌ 7 و 8، 1303 ص 40 2 ـ ارتباط با استبداد رضاخانی. دومین علتی که خیلی زود تشکل‌های زنانه‌ای همچون «جمعیت نسوان وطنخواه»‌ را به بن بست رساند، ارتباط و همکاری آنان با استبداد رضاخانی و حمایت‌های شخص رضاشاه از این گونه تشکلات بود. با آنکه بسیاری از نویسندگان بر مشروطه طلبی این «جمعیت» قلم فرسایی کرده‌اند ولی همکاری اینان با رضاشاه بعد از به قدرت رسیدن و دریافت کمک‌های محرمانه از او نشان دهنده عمق همکاری و وابستگی آنان به نظام استبداد می‌باشد. پری شیخ‌الاسلامی در همین باره در کتاب «زنان روزنامه‌نگار و اندیشمند ایران» می‌نویسد که: از سال 1302 رضاشاه به صورت محرمانه به «جمعیت [نسوان وطن‌خواه]» کمک مالی می‌کرد. پری شیخ‌الاسلامی، همان، ص 143

تبلیغات