چکیده

فمینیسم فرامدرن‌ نسبی‏گرایی را شاخصه اصلی دیدگاه فرامدرن دانسته اند با این تعبیر، پست مدرن ها قبول ندارند حقیقت غایی یا عینیتی وجود داشته باشد که با کاربرد مفاهیم مربوط به عصر جدید غرب ـ همچون خرد و شناخت ـ قابل فهم باشد. از این دیدگاه، هر مکتب فکری مانند«لیبرالیسم، مارکسیسم، سوسیالیسم، محافظه کاری، یا ناسیونالیسم» که مدعی درک واقعیت در وجهی یکسان و یکپارچه باشد، هم گمراه کننده و هم ظاهر فریب است و ادعاهای چنین مدعیانی ریشه در چه تفکراتی دارند. این موضوعی است که در این مقاله به بررسی آن می پردازیم.

متن

فمینیسم فرامدرن‌ نسبی‏گرایی را شاخصه اصلی دیدگاه فرامدرن دانسته اند با این تعبیر، پست مدرن ها قبول ندارند حقیقت غایی یا عینیتی وجود داشته باشد که با کاربرد مفاهیم مربوط به عصر جدید غرب ـ همچون خرد و شناخت ـ قابل فهم باشد. از این دیدگاه، هر مکتب فکری مانند«لیبرالیسم، مارکسیسم، سوسیالیسم، محافظه کاری، یا ناسیونالیسم» که مدعی درک واقعیت در وجهی یکسان و یکپارچه باشد، هم گمراه کننده و هم ظاهر فریب است و ادعاهای چنین مدعیانی ریشه در شیوه های تفکری دارد که در پی تحمیل نظمی وحدت بخش بر اجتماع و دنیای طبیعت است. پست مدرن ها تأکید می کنند که این طرز تلقی ره به جایی نمی برد. چون واقعیت بسیار پیچیده تر از آن است که در روش واحدی بگنجد. آنها تلاش برای ایجاد یک مکتب فمینیستی خاص را رد می کنند، چراکه روش زنان برای درک خویش چندگانه و متنوع است. هویت هر زن از طریق یک رشته عوامل ادراک می شود که بر یکدیگر تأثیر می گذارند: سن، قومیت، طبقه، نژاد، فرهنگ، جنسیت و تجربه. هیچ تلاشی برای کشاندن این عوامل به یک اردوگاه ایدئولوژیک واحد مثمر ثمر نیست. بنابراین مدل واحدی از فمینیسم که بتوان آن را بر همه زنان تحمیل کرد. وجود ندارد. بلکه هر مدلی برای یک فرد مناسب است: پس می توان گفت به تعداد زنان جهان فمینیسم وجود دارد . یان مکنزی و دیگران، مقدمه ای بر ایدئولوژی های سیاسی، ص 383 و نیز رک : محمدرضا تاجیک، ‌فرانوگرایی و جنبش های نوین اجتماعی، گفتمان، ش 1، ص 89: کامبیز کاهه، فمینیسم و حساسیت تشدید شده، نقد سینما، ش 10، ص 61 و رقیه تمیمی، مدرنیسم و پسامدرنیسم، برگ فرهنگ، ش1، ص 7 در این دیدگاه، هر فرهنگ برای مشکلات جامعه خود پاسخ های بومی دارد که باید تنها در محدوده همان فرهنگ مورد ارزیابی قرار گیرد. مشکلات زنان عراقی، بنگلادشی و افغانی با مسائل زنان کانادایی و آمریکایی متفاوت است، بنابراین لازم است زنان در شرایط و در مناطق مختلف راههای متفاوتی برای مقابله با پدرسالاری بپیمایند، تکیه بر باورها و بر راهبردهای جهان شمول، می‌تواند اشکال جدیدی از ستم بیافریند. برخی از متفکران این گروه متأثر از روان شناسی رفتارگرایانه رفتارگرایی (Behavierism) یکی از مکات جدید روانشناسی است که در سال 1913 توسط یک روانشناس جوان آمریکایی به نام برادوس وتسون ایه گذاری شد و به صورت مهمترین و بحث انگیزترین نظام روانشناسی آمریکا درآمد. واتسون یک روانشناسی عینی یعنی (علم رفتار) را خواستار شد که تنها با اعمال رفتاری قابل مشاهده و قابل توصیف به طور عینی باشد و با واژه هایی مانند«محرک» و «پاسخ» سروکار داشته باشد. او می خواست شیوه های آزمایشی و اصول روانشناسی حیوانی را که خود به طور فعال در این زمینه کار کرده بود، در مورد انسان به کار ببندد. «برای اطلاع بیشتر رک: شولتر، تاریخ روانشاسی نوین، ج بر حفظ ویژگیهای زنانگی تأکید می ورزند. آنها بر این باروند که زن نیازمند تشکیل خانواده و برخورداری از نعمت زن و فرزند است، بنابراین نه نفس خانواده و ازدواج، بلکه نوع خاصی از روابط تحمیل شده بر زنان، زمینه ساز بردگی تاریخی زن شده است. علت فروتری زنان وجود رفتارهایی است که از بدو تولد میان دختر و پسر تفاوت ایجاد می کند. بنابراین مطلوب آنان هم‌چون لیبرال فمینیست ها، جامعه‌ای دوجنسی است که تشابه حقوق زن و مرد در آن تأمین شده باشد. در این خصوص‌،‌ حذف نمادهای جنسیتی از کتب درسی بسیار مؤثر و مفید است. رک: آندره میشل، پیکار با تبعیض جنسی، ترجمه محمد جعفر پوینده: زویا منزوی، (زن در دوره‌ پست مدرن)، زن هرچند دیدگاههای فرامدرن در چند دهه اخیر طرفداران زیادی یافته، اما از اعتراضات گسترده فمینیست های داخل و خارج نیزدرامان نمانده است. مخالفان، پست مدرن ها را به ایجاد خلل در جهانی شدن جنبش فمینیسم متهم می‌کنند، چراکه تفکر فرامدرن این فرصت را به دولتمردان کشورهای جهان سوم خواهد داد که به بهانه تفاوت ها و مختصات فرهنگی و اجتماعی از حل مشکلات زنان طفره بروند. اگر یک حقوق مبنایی عام در سرتاسر جهان وجود نداشته باشد که از سوی تمامی ابنای بشر به رسمیت شناخته شود، عملا دفاع از حقوق بشر با نفی حقوق بشر مساوی خواهد شد. بنابراین لازم است زنان خارج از چارچوب فرهنگ های بسته ملی، مذهبی، سیاسی و فرهنگی، منافع خود را به عنوان زن از درون برنامه‌های سیاسی، استراتژی‌های توسعه اقتصادی، شکل بندی های ثابت اجتماعی و برنامه های یکسویه نظام آموزشی استخراج کنند. مخالفان همچنین گفته اند که نگرش چند فرهنگی می تواند به جدایی میان زنان و مردان در جوامع مختلف بیانجامد و نوعی بی تفاوتی نسبت به امکان همکاری و استفاده از تجربیات دیگران به همراه داشته باشد برای آشنایی با دیدگاه مخالفان نسبی‏گرایی رک : مهرانگیز کار، (حقوق زن در خطر نسبی‏گرایی فرهنگی)، زنان، ش 54 ص 18: روحی شفیعی، (خواهری جهانی در جستجوی استراتژی)، زنان، ش 32 ص 26: حامد شهیدیان. (نسبی‏گرایی فرهنگی و ستم جنسی)، جنس دوم، ش 2، ص 39 و برای آشنایی با مدافعان دیدگاه فرامدرن رک : ناهید مطیع، (فمینیسم در ایران در جستجوی یک رهیافت بومی)، زنان، ش 33، ص 20 ;به علاوه، نسبی‏گرایی فرهنگی به ما می‌آموزد که شکل واحدی از مردسالاری وجود ندارد. اما آنگاه که مردسالاری بومی در جامعه مورد حمله قرار می گیرد، این راه را به ما نشان می دهد که آن را تبلور فرهنگ و سنت بومی بدانیم از نقد و تحلیل آن طفره برویم و ارزش های فرهنگی دیگری را در جامعه مطرح نکنیم ; رک : مهرانگیز کار، حقوق زنان در خطر نسبی‏گرایی فرهنگی، زنان، ش 54، ص 18 ;فمینیسم اسلامی‌ فمینیسم اسلامی پدیده ای نو در کشورهای اسلامی بویژه ایران است، عمر آن در کشور ما به کمتر از دو دهه می رسد. برخی فمینیسم اسلامی را روش‌ها و رفتارهایی در زمینه اجرای مساوات و عدالت جنسی در قالب اررش های اسلامی دانسته اند حامد شهیدیان، فمینیسم اسلامی و جنبش ایران، ایران نامه، چاپ آمریکا، پاییز 1377، ص 612 ;این تعریف در بیان ماهیت این دیدگاه کاملا نارساست. بهتر آن است که فمینیسم اسلامی را به تفسیری زن مدارانه از اسلام تعریف کنیم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، گروهی از زنان ایرانی فراری با‏گرایش های مارکسیستی، از آنجا که خود را در مبارزه با نظام اسلامی شکست خورده می‌دیدند، به جنبش‌های زنانه پیوستند و ایده خود را با ایجاد تشکل‌های مدافع حقوق زنان ادامه دادند. همچنین افراد دیگری از مخالفان حکومت اسلامی که از همکاران دستگاه سلطنتی بودند. به فعالیت های مشابه دست زدند. گروهی از فمینیست های یاد شده که در قالب اعتقادات ضددینی یا لائیک به دفاع از حقوق زنان می پرداختند، پس از مدتی به این نتیجه رسیدند که چون گرایش های مذهبی در زنان ایرانی قوی و بنیادین است، هیچ تحول اساسی در ایران بدون درنظرگرفتن مذهب نمی تواند به وقوع بپیوندد. بنابراین در جستجوی نظریه ای که دیدگاههای فمینیستی را در پوشش دینی توضیح دهد، به طرح فمینیسم اسلامی پرداختند . از میان این افراد می توان به نیره توحیدی، افسانه نجم آبادی، پروین پایدار (ناهید یگانه) و هاله افشار اشاره کرد که در خارج از کشور به تبیین فمینیسم اسلامی می‌پردازند، برخی از افراد یادشده در مجلات تجدیدنظر طلب داخلی نیز دارای مقاله اند و یا به تألیف کتاب پرداخته اند، رک : افسانه نجم آبادی، حکایت دختران قوچان: نیره توحیدی، (جنسیت، مدرنیت و دموکراسی)، جنس دوم، ش 3 در نگاه آنان فمینیسم اسلامی برزخی میان دیدگاه اصول‌گرا (شریعت مدار) و فمینیسم غربی است و می تواند به عنوان حلقه واسطی برای طرح شعارهای تند و لائیک به کار رود. از سوی دیگر، گروهی از فمینیست ها در داخل کشور که در فضای مذهبی ایران تنفس می کنند و در عین حال با فرهنگ مغرب زمین آشنایند، در میان این دو فرهنگ ناهمگون با بحران هویت مواجه شده اند و به دنبال پاسخگویی به این سؤال اساسی برآمده اند که تضاد موجود میان باورهای دینی و آموزه ای جهان غرب را چگونه باید پاسخ گفت؟ برخی که به فرهنگ جدید غرب دل بسته بودند، یکباره به انکار آموزه های دینی پرداختند و با طبقاتی یا خرافی دانستن این اعتقادات، مروج دیدگاههای ماتریالیستی شدند و برخی دیگر که هم به اسلام ایمان داشتند و هم از فرهنگ غرب متأثر بودند، دیدگاه رای اسلامی و قوانین مدنی و جزایی جمهوری اسلامی را مورد انتقاد قرار دادند. آنان برای خروج از این بحران، تفسیر متون دینی را به گونه ای هماهنگ با فرهنگ جدید یشنهاد کردند. حاصل عملکرد این گروه در مباحث زنان دیدگاهی را ایه نهاد که در عمل نتایج مشابهی با فعالیت زنان تبعیدی داشت. از این رو، هرچند فعالان این گروه از زنان متدین، خوش سابقه‌، غیرسیاسی و یا حتی گاه دارای سابقه طرفداری از نظام اسلامی بودند، اما در تقسیم بندی فرهنگی در کنار زنان تبعیدی به فمینیست های اسلامی شهرت یافتند. بنابراین می‌توان فمینیسم اسلامی را محصول مشترک برخی روشنفکران دینی داخل کشور و مخالفان نظام اسلامی در خارج دانست. گاه در نوشته های نویسندگان داخلی و خارجی واژه (فمینیست اسلامی) را به زنانی اطلاق می کنند که به صراحت به دفاع از سکولاریسم. عدم ثبات احکام دین و تشابه حقوق زن و مرد پرداخته اند. گرچه می توان با تحلیل محتوای نوشته ها و سخنان آنان به چنین نتایجی رسید. اما از آنجا که قویا محتمل است خود به مبانی گفته ها و نوشته‌هایشان التفات کامل نداشته و به آن ملتزم نباشند. شایسته نیست آنان را فمینیست اسلامی بدانیم. مخصوصا با توجه به اینکه اکثر آنان از عنوان فمینیست پرهیز دارند در این میان، دو نکته قابل توجه است؛ اولا، مطالعه و مقایسه دقیق نشان می‌دهد که روشنفکران داخلی در طرح دیدگاههای خود متأثر از جریانات خارجی اند و فعالان خارج از کشور با تمهید برنامه هایی سعی در برقراری پل ارتباطی میان داخل و خارج در بدست آوردن اطلاعات لازم و ارایه راهکارها و رهنمودهای مؤثر دارند . رک: ضرورت پیوند جنبش زنان داخل و خارج کشور، آوای زن، چاپ سوئد، ش 25 و ثانیا: نهادهای بین المللی که در صدد تحمیل دیدگاههای خود در عرصه مسائل زنان و ایجاد الگویی جدید در روابط زن و مرد را در دستور کار خود قرار داده اند؛ جریان فمینیسم اسلامی را تقویت می کنند. فمینیست های اسلامی در داخل و خارج غالبا مباحث خود را بر نسبیت فرهنگی استوار می کنند. بدین معنا که هر جامعه ای برای مسائل خود اسخ بومی دارد که باید در قال فضای فرهنگی خود مورد قضاوت قرار گیرد. حامد شهیدیان، فمینیسم اسلامی وجنبش زنان ایران، ایران نامه، پاییز 77، ص 613 با این نگاه، می توان گفت که فمینیسم اسلامی تا حدودی متأثر از نظریه‌های پست‌مدرن است، آنها همچون بسیاری از گروههای زن‏گرا، مردسالاری را مسأله اساسی زنان در خانواده و اجتماع می دانند و به سمت آرمان های تساوی طلبانه پیش می‌روند و تفاوت‌های زن و مرد مسلمان در احکام و قوانین را مورد انتقاد قرار می‌دهند. اینان مفاهیمی چون اومانیسم، سکولاریسم، حقوق بشر و تشابه زن و مرد را با تفاسیر متداول در جهان غرب، به عاریت گرفته اند و سعی بر آن دارند که با ارایه برداشت های جدید از آیات قرآن، قرائتی ازدین ارایه دهند که به الگوهای شناخته شده در جهان غرب نزدیک باشد. شاخصه اصلی تفکرات این گروه را می توان درچند محور بیان نمود: الف: تفکیک میان دین داری و دین مداری‌ آنان تصریح می کنند که اعتقاد به دین ضرورتا به معنای حاکمیت دین در شئون اجتماعی بشر نیست. دین ترسیم کننده رابطه میان خالق و مخلوق است و نباید حوزه دخالت دین را به مسائل اجتماعی و تنظیم قوانین سرایت داد. بنابراین، سکولاریسم جانشینی شایسته برای دین مداری است. حکومت نه تنها نباید تحت نظر هیچ دین و مذهبی باشد، بلکه باید شهروندان را از دخالت دادن گرایش‌‌های مذهبی در حوزه مسائل سیاسی پرهیز‌دهد. نیره توحیدی، فمینیسم اسلامی چالشی دموکراتیک یا چرخشی تئوکراتیک؟، کنکاش، چاپ آمریکا، پائیز 1376، ص 106 این گروه با استفاده از آراء اندیشوران جهان غرب، بر این اعتقاد پای می فشارند که احکام اجتماعی اسلام دارای مبانی کاملا عرفی است و اصولا مصالح و مفاسد در احکام اجتماعی امری قابل شناسایی است. بنابراین، هرگاه به یک مصلحت و مفسده اجتماعی دست یافتیم، خود بر طبق آن به جعل احکام و قوانین می پردازیم، اما احکامی که در شرایط زمانی و مکانی جزیره‌العرب وضع شده و مصالح خاص خود را داشته در دنیای کنونی قابل اجرا نیست. تفاوت بحث تأثیر زمان و مکان از دیدگاه فقها با نظریه مطرح شده در بالا نیازمند توضیح نیست بنابراین به پندار آنها، احکام مسلم اسلامی از جمله تفاوت زن و مرد در ارث‌، تفاوت در دیه، پرداختن مهریه به زن، لزوم نفقه، مدیریت مرد در خانه و مسائل دیگر در جهان کنونی که عصر تحقق آرمان‌های تساوی طلبانه است، رنگ می‌بازد. اما آیات صریح قرآنی و روایات بیشمار در مقابل این بینش را چگونه باید تحلیل کرد؟ پاسخ روشن است، باید با طرح احتمالات تازه، آیات قرآن را با پندارهای ناقص خویش هماهنگ نموده و یا از حجیت انداخت و با جعلی خواندن روایات از زحمت تفسیر و تأویل آنان حتی الامکان دوری جست. چنانکه یکی از طرفداران فمینیسم اسلامی در تفسیر آیه 34 سوره نساء بر این اعتقاد بود که لفظ ضرب در فقره (واضربو هن) به معنای نواختن و عشق بازی آمده است. رک‌: محسن قائنی، محسن سعید زاده، کتک زدن زن نتیجه ریاست مرد بر خانواده، زنان، ش 19، ص 72 ج: عدم ثبات در شریعت‌ فمینیست های اسلامی اعلام مواضع یکپارچه ابدی و ازلی بر مبنای خصوصیات همگانی و جهان شمول، بدون تأثیرپذیری از شرایط خاص اجتماعی و تاریخی را نمی پذیرند .همان، ص 20 از نگاه آنان، دفاع از حقوق زن از هیچ الگوی ثابتی تأثیر نمی پذیرد و بنابراین وجود احکام ثابت را انکار می کنند. اعتقاد به ناپایدار بودن گوهر دین و اعتقاد به جدایی دین از شئونات اجتماعی در رسیدن به آرمان‌های فمینیسم اسلامی لازم و ملزوم یکدیگرند نیره توحیدی، فمینیسم اسلامی چالشی دموکراتیک یا چرخشی تئوکراتیک؟، کنکاش، پائیز 1376، ص 108 برخی از طرفداران این دیدگاه با اعلام ناکارآمدی روش اجتهاد فقهی، اجتهاد مدرن و سازگار با پیشرفت‌های جهان غرب را به عنوان جایگزینی اجتناب ناپذیر برای دفاع از حقوق زنان معرفی کرده اند سعیدزاده، محسن، شیوه استنباط در مکتب فقهی مدرن، پیام هاجر، ش 335: ضرورت انقلاب در روش، ایران فردا، ش 41 د: توجه به نقش زن در خانواده‌ نباید چنین پنداشت که فمینیست های اسلامی جایگاه زن را به عنوان همسر و مادر به همان اهمیتی که اسلام و مسلمانان قائلند، به رسمیت می‌شناسند. بلکه نگاه آنان به خانواده مذهبی که گاه به خانواده سنتی از آن یاد می کنند، نگاهی انتقادی است. آنان در مقابل برخی فمینیست های غربی، به ظاهر به اهمیت جایگاه و نقش زن در خانه اشاره می‌کنند و در عین حال خواهان برابری نقش‌ها، مشارکت مرد در فعالیت های خانگی و نفی مدیریت مرد در خانواده اند. آنان از فمینیست های غربی انتقاد کرده اند که مصالح جامعه و خانواده را در پای اعتقاد به فردگرایی افراطی قربانی می کنند. حامد شهیدیان، فمینیسم اسلامی و جنبش زنان ایران، ایران نامه، چاپ آمریکا، پائیز 1377، ص 624 بر همین اساس، همجنس‏گرایی به نظر آنها گرایشی انحرافی به حساب می آید. فمینیسم اسلامی یک جنبش داخلی و منحصر به ایران نیست. کشورهای اسلامی دیگر نیز کم و بیش با این پدیده مواجه اند و نویسندگان سرشناس از این کشورها به نقد دیدگاه اصول گرایانه و طرح دیدگاههای غرب گرایانه با استفاده از الفاظ دینی پرداخته اند. نوال السعداوی ـ نویسنده زن مصری ـ و فاطمه مرنیسی ـ نویسنده مراکشی ـ را می توان از فمینیست‌های اسلامی دانست. فمینیست‌های اسلامی از انتقاد دیگر فمینیست‌ها و اندیشمندان غرب‏گرا در امان نمانده‌اند. برخی از مخالفان اندیشه های پست مدرنیستی، فمینیسم اسلامی را زن باوری پوپولیستی (عوام زده) لقب داده اند که با طرح نسبی‏گرایی فرهنگی از قبول ایده های جهانی در مورد زنان طفره می رود و خواهری جهانی را نادیده می گیرد و در پی تبدیل شکلی از مردسالاری به شکل دیگری از مردسالاری است. همچنین آنان را متهم می کنند که خواهان ارتقای حقوق زنان و ایده های تساوی طلبانه در چارچوب حفظ نظام اسلامی اند. رک‌: هایده مغیثی، فمینیسم پوپولیستی و فمینیسم اسلام، کنکاش، چاپ آمریکا، پائیز 1376، ص 57 و حامد شهیدیان، فمینیسم اسلامی و جنبش زنان ایران، ایران نامه، چاپ آمریکا، پائیز 1377، ص 611 برخی نیز پای را فراتر گذاشته و اصولا اسلام را مخالف با حقوق و هویت زنان می دانند. به زعم آنان، با تفاسیر زن‌مدارانه از متون اسلامی نمی توان بر ماهیت زن ستیز دین اسلام سرپوش گذاشت. رک‌: ناهید یگانه، فمینیسم اسلامی، راه آزادی، ش 46، ص 12 از سوی دیگر، از دیدگاه اسلام اجتهادی، انتقادات مهم و اساسی به اندیشه های این گروه از فمینیست ها وارد است. اگر دست طبیعت زن و مرد را با ویژگی های منحصربه فردی از هم ممتاز کرده است، چنین خلقتی مبتنی بر حکمت و هدفمندی است. آیا تناسب میان تکوین و تشریع نیز خود از حکمت های الهی نیست؟ اگر فمینیست های اسلامی تأثیر تفاوت بیولوژیک زن و مرد را در مواردی چون مرخصی زایمان می پذیرند چه دلیلی بر انکار چنین تأثیری در موارد دیگر دارند؟ تفکیک میان دین باوری و دین مداری نیز از مسائلی است که تفکر اسلامی آن را برنمی تابد. دخالت دین در شئونات اجتماعی زندگی بشری از مسائلی نیست که خردمندان دین آشنا در آن تردیدی روا دارند. امورات اجتماعی از آنجا که در صلاح و فساد انسان مؤثر است و از آنجا که میان دنیا و آخرت پیوندی استوار برقرار است، لاجرم امورات اجتماعی نیز در محدوده دخالت شریعت قرار می گیرد، آیات متعددی از قرآن کریم نشانگر شأن اجتماعی دین است . از جمله بقره: 247 (در مورد تعیین حاکم برای مردم)، بقره: 275 (در مورد تحریم ربا)، بقره: 222 و 242 (در مورد مسائل زناشوئی)، مائده: 90 (در مورد معاملات (فمینیست های اسلامی برای تطبیق متون دینی با اعتقادات و اندیشه های پیش ساخته خود به تأویل آیات قرآن می پردازند، حال آنکه روش اجتهادی، تفسیر آیات قرآنی و روایات را تنها در چارچوب اصول پذیرفته شده عقلایی و شرعی معتبر می داند و بر استفاده ابزاری از آیات قرآن در توجیه عقاید و دیدگاههای بیگانه مهر بطلان می زند .

تبلیغات