مطالب مرتبط با کلیدواژه

حالت ساختاری


۱.

تحلیل نحوی ساخت کنایی بر پایه شواهدی از زبان کردی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تطابق مطابقه ساخت کنایی گروه الحاقی فعل غیر مفعولی حالت ساختاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۴ تعداد دانلود : ۷۴۰
هدف از نگارش این مقاله، به­دست دادن تحلیلی جامع از نحو ساخت کنایی برپایه مشاهدات داده­های زبان کردی است. در این پژوهش، با استناد به سیر تاریخی فعل های کنایی و همچنین ذکر شواهدی از ساخت­های شبه­کنایی، مانند گزاره­ «داشتن»، گزاره «خواستن»، شکل مجهول تز فعل های دو مفعولی و نمونه­های مشابه از لهجه هورامی، استدلال کرده ایم که الگوی کنایی، در ساخت هایی نمایان می شود که فعل متعدی (کنایی) نتواند به مفعول، حالت مفعولی بدهد و فاعل توسط یک هسته الحاقی، با گروه فعلی ادغام شود. در این تحلیل، گروه اسمی مفعول، با وجود فعل متعدی غیر مفعولی، با هسته گروه زمان، ارتباطی از نوع تطابق می­یابد و از این طریق، حالت فاعلی می گیرد. گروه اسمی فاعل نیز در جایگاه مشخصگر گروه الحاقی، وارد مرحله اشتقاق می شود و پس از تطابق با هسته گروه الحاقی، حالت «به­ای» می­گیرد. در روی کرد مورد نظر در این مقاله، ساخت کنایی، الگویی جداگانه و یا زبان ویژه نیست؛ بلکه پدیده ای ثانویه و پیامد منطقی و طبیعی تعامل فرایند های مستقل در نحو زبان­های کنایی است.
۳.

تحلیل نحوی حالت دهی کنائی در منتخبی از زبانهای ایرانی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انطباق دوگانه حالت دهی کنائی حالت ذاتی حالت ساختاری حالت دهی وابسته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۷ تعداد دانلود : ۳۳۲
بررسی حاضر، به صورت بندی حالت دهیِ کنائی در زبان های تاتی، تالشی و وفسی بر پایه چارچوبی کمینه گرا می پردازد. انطباق در زبان های مورد اشاره دوگانه است. به این مفهوم که در بندهای لازم و بند متعدیِ زمانِ حال، فاعل در حالت مستقیم بوده و فعل با فاعل مطابقه می کند. این در حالی است که در بندهای متعدی زمان گذشته، فاعل در حالت غیرفاعلی بوده و فعل با فاعل مطابقه وندی ندارد. در عوض، واژه بست، وظیفه ارجاع به فاعل متعدی را بر عهده دارد. در این راستا، پس از معرفی دیدگاه های مطرح در پیوند با حالت دهی کنائی نشان خواهیم داد که این نوع حالت دهی در زبان های ایرانی نوعی حالت دهی ساختاری است و در قالب حالت دهی ذاتی، قابل صورت بندی نیست. در این راستا، مبانی نظری مارک بیکر (Baker, 2015) که با تکیه بر مفاهیم نحوی، نسخه جدیدی از نظام حالت دهی وابسته (Marantz, 1991) را ارائه می دهد، به کار گرفته شده است. این رویکرد، قادر است بر پایه نظریه فازها به نحو کمینه ای، حالت دهی کنائی در بندهای متعدی زمان گذشته را صورت بندی کند.