مطالب مرتبط با کلیدواژه

پسامتافیزیک


۱.

اندیشه پسامتافیزیکی هابرماس در سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیاست متافیزیک اندیشه سیاسی هابرماس پسامتافیزیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹۷ تعداد دانلود : ۸۰۰
اندیشه پسامتافیزیکی به دنبال نقدهای وارد بر متافیزیک مطرح شده و با طرح گذار و عبور از مؤلفه های متافیزیکی در عرصه اندیشه بشری، تلاش دارد از محدودیت ها و قید و بندهای متافیزیک رها گردد. یکی از اصلی ترین حوزه های طرح این اندیشه در قلمرو سیاست و اندیشه سیاسی بوده است. در واقع باور و پیش فرض مهم اندیشه پسامتافیزیکی آن است که پدیده ها و مسائل واقعی و عینی از جمله سیاست را نباید با معیارهای متافیزیکی مورد مطالعه قرار داد. معیارهای متافیزیکی بر نظمی پیشین بنیاد استوارند و لذا نظام عالم سیاسی را در تطابق با نظم و اصول ثابت و استعلایی جستجو می کنند. برعکس اندیشه پسامتافیزیکی مدعی است که عقلانیت متعلق به حوزه سیاسی را نباید در مطابقت آن با اصول و ارزش هایی پیشینی و پیشاتجربی مورد بررسی قرار داد. عقلانیت در این اندیشه بیش از هر چیز به روندها و فرایندهایی مربوط است که در آن مؤلفه های سیاسی به ویژه اجماع و توافق برساخته شده در تعاملات اجتماعی نقش بسزایی دارد. اندیشه پسامتافیزیکی در نحله های فلسفی متعددی قابل شناسایی است و یکی از این متفکران. یورگن هابرماس است که ویژگی های این اندیشه را در سیاست و در مواردی چون تقدم عمل بر نظر، نفی لوگوسنتریسم یا کلام محوری، چرخش زبان شناختی و نیز توجه به عقل و زمینه مند مطرح نموده است. مقاله حاضر به این آراء می پردازد.
۲.

تنش فلسفه های سیاسی متافیزیکی و پسامتافیزیکی در یونان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پسامتافیزیک متافیزیک فرونسیس پراکسیس پوئسیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۴ تعداد دانلود : ۴۸۰
تفکر پسامتافیزیکی به مثابه نقد سنت متافیزیکی فلسفه ی غرب، در نیمه ی دوم قرن بیستم شیوع یافت و برخی این را نشانه ی گسست از سنت یونان باستان قلمداد کرده اند. مسئله ی این مقاله، امکان های پسامتافیزیکی مستتر در سنت فلسفی یونان است و به این منظور تلاش شده تا با بررسی مناظره های فکری میان شاعران و فیلسوفان، ملطیان و الئیان، سوفیست ها و سقراط و در نهایت افلاطون و ارسطو، این مهم نشان داده شود که نه تنها نمی توان کل سنت یونانی را متافیزیکی دانست، بلکه برخی از مؤلفه های تفکر پسامتافیزیکی چونان عقلانیت موقعیت مند، اولویت عمل بر نظریه و توجه به وجه استعاری زبان در اندیشه ی شاعران حماسی و تراژیک یونانی، سوفیست ها و ارسطو وجود دارد. اهمیت چنین التفاتی این است که تفسیر زمینه گرای متون نشان می دهد که در کنار نضج خرد ابژکتیو متافیزیکی در یونان، رگه هایی از خردهای رقیب سوبژکتیو و رتوریک نیز در اندیشه ی برخی از متفکران یونانی وجود دارد و بنابراین تنش میان متافیزیک و پسامتافیزیک که در قرن بیستم به اوج خود رسید، در شرایط تأسیس فلسفه و در سامانه ی دانش فلسفی یونان نیز مندرج بوده است؛ امری که به طور خاص در نقادی ارسطو بر نظریه ی مُثل افلاطونی و نیز نظریه ی فیلسوف شاه او به واسطه ی بهره گیری از آموزه های حماسه سرایان، تراژدی نویسان و سوفیست ها قابل آزمون است.