نقدی تاریخی بر تبارشناسی سهروردی از آموزه بازگشت جاودانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۸ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
289 - 316
حوزههای تخصصی:
سهروردی آموزه «بازگشت جاودانه» را به فلسفه های باستانیِ بابِل، هند، ایران، یونان، و مصر نسبت می دهد؛ و ادّعا می کند که خود دلیلی برایش بریافته است. آیا آن انتساب ها درست اند؟ و آیا این دلیل هیچ سابقه ای ندارد؟ «بازگشت جاودانه» در تمدّن مصر و بابِل یافت نمی شود، ولی دو آموزه دیگر سال بزرگ، و سیل و حریق جهان گیر را می توان در تمدّن بابِل یافت که بعدها به دست فیثاغورسیان با آموزه بازگشت جاودانه گره می خورد. در آیین زرتشت هم این آموزه وجود ندارد، ولی یک نگرش چرخه وار به تاریخ از آن قابل برداشت است که احتمالاً فیثاغورسیان آن را برگرفته و با افزودن مفاهیم «تکرار» و «عدم تناهی»، آموزه بازگشت جاودانه را برساخته اند. اندیشه هند باستان آشکارا دربردارنده این آموزه است. ولی در مورد یونان باستان باید قائل به تفکیک شد. آناکسیماندر، فیثاغورسیان، امپدوکلس، رواقیان، و فلوطین قطعاً به تقریری از این آموزه باور داشته اند. ولی هراکلیتوس معلوم نیست که به آن معتقد بوده؛ اتم باوران بیشتر به جهان های نامتناهیِ موازی باورمنده بوده اند، تا متوالی؛ افلاطون به وجودِ تنها یک جهان باور داشته؛ و ارسطو تنها در صورتی می توان پذیرفت که معتقد به بازگشت جاودانه بوده است که صحت انتساب رساله پرسمان ها به او اثبات شود. و امّا گوهره دلیل سهروردی نیز در انئادها ی فلوطین پیدا می شود، اگرچه می توان پذیرفت که جزئیّات آن افزوده سهروردی ست.