بررسی مقایسه ای ساخت موضوعی شعری از مثنوی مولوی و ترجمه انگلیسی آن بر اساس نظریه نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ مهر و آبان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
177 - 212
حوزههای تخصصی:
مسئله تحقیق این است که مترجم تا چه حد کارکرد (نقش) متن مبدأ را در نظام متن مقصد، حفظ و از سبک متن مبدأ در انتقال معنا تبعیت کرده است؟ پژوهش براساس نقش گرایی نظام مند هلیدی و متیسن و با روش توصیفی تحلیلی انجام شد. هدف نگارندگان این بود که در چارچوب فرانقش متنی، به بررسی مقایسه ای ساخت موضوعی در متون شعری از دفتر اول مثنوی مولوی و ترجمه انگلیسی آن از جاوید مجدِّدی بپردازند و به سؤالات زیر پاسخ دهند:
1. بر اساس نظریه نقش گرای هلیدی، انواع آغازگر در متون این شعر مثنوی مولوی و ترجمه انگلیسی آن کدامند؟ 2. با توجه به تحلیل مقایسه ای ساخت موضوعی در متون مبدأ و مقصد، چه تغییراتی در معنای متنی شعر ترجمه، رخ داده و مترجم تا چه حد در انتقال مفاهیم، موفق بوده است؟
مطابق مدل هلیدی، بسامد کاربرد آغازگر های تجربی و مرکب و نیز فراوانی انواع نشان دار و بی نشان آن ها در بند های شعر مثنوی و متن ترجمه محاسبه شدند. مترجم در ترجمه 90 درصد از بندهای حامل آغازگر بی نشان، موفق بوده است، ولی در ترجمه 6/66 درصد از موارد بندهای حامل آغازگر نشان دار، با عدم رعایت سبک متن مبدأ در نشان داری آغازگر، و ترجمه آن ها به بندهایی بی نشان، در انتقال معنا و تأکید مورد نظر نویسنده، موفقیت کم تری داشته است. بر اساس دیدگاه «معادل نقش بنیاد هلیدی در ترجمه»، شباهت در به کارگیری انواع آغازگر در متن مبدأ و ترجمه، می تواند نشان دهنده تبعیت مترجم از سبک متن مبدأ در انتقال معنای متنی در مسیر نیل به معادل کارکردی در ترجمه باشد.