بازخوانی هویت اجتماعی اعضای جماعت مذهبی "مکتب قرآن کردستان" از رهگذر سبک زندگی و مصرف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت جماعت گرایانه مذهبی در جامعه ایرانی از طریق سبک های زندگی و سیاست های مصرف درصدد بازنمایی هویت متمایز خود با دیگران می باشد.در این نوشته تاکید اصلی بر مکتب قرآن است که خود شاخه ای از مذهبیون اهل تسنن است و امروزه در شهرهای کردنشین اهل تسنن ساکن هستند.این مقاله کیفی بوده و با رویکرد تاریخ شفاهی و با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق انجام گرفته است.بر این اساس تعداد 32 نفر از اعضای مکتب قرآن که در شهرهای مختلفی سکونت داشتند،به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و مصاحبه درباره سبک زندگی آنها در مدت سه ماه انجام گرفته است و جهت تحلیل داده های جمع آوری شده از کدگذاری سه مرحله ای استفاده شده است.یافته های این تحقیق حاکی از آن است که در میان افراد عضو این جماعت مذهبی، بحث از نوعی هراس نسبت به جهان بیرون از جماعت و ترس از رخنه هویت جماعت گرایانه مذهبی در جامعه ایرانی از طریق سبک های زندگی و مصرف درصدد بازنمایی هویت متمایز خود با دیگران می باشد.تاکید اصلی این مقاله بر مکتب قرآن است که خود شاخه ای از مذهبیون اهل تسنن است و امروزه در شهرهای کردنشین اهل تسنن ساکن هستند.مقاله کیفی بوده و با رویکرد تاریخ شفاهی واستفاده از تکنیک مصاحبه عمیق انجام گرفته است.بر این اساس تعداد 32 نفر از اعضای مکتب قرآن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و مصاحبه درباره سبک زندگی آنها در مدت سه ماه انجام گرفته است و جهت تحلیل داده های جمع آوری شده از نظریه زمینه ای استفاده شده است.یافته های این تحقیق حاکی از آن است که در میان افراد عضو این جماعت مذهبی،بحث از نوعی هراس نسبت به جهان بیرون از جماعت و ترس از رخنه کردن این جهان به درون روابط زیسته آنان به شکلی وسواس گرایانه در قالب امر و نهی هایشان نسبت به سیاستهای مصرف به درستی دیده می شود.افراد عضو این جماعت مذهبی در پناه گفتمان حاکم بر جماعت،در واقع در برابر گفتمان حاکم بر جامعه و سلسله مراتب اجتماعی ای که بنیان های قدرت و اقتصاد بدان دامن می زنند، مقاوت کرده اند و همین الگوهای ارزشی و گزینشی موجبات یکدست بودگی این اعضاء را فراهم آورده است. این جهان به درون روابط زیسته آنان به شکلی وسواس گرایانه در قالب امر و نهی هایشان نسبت به سیاستهای مصرف دیده می شود.افراد عضو این جماعت مذهبی در پناه گفتمان حاکم بر جماعت، در واقع در برابر گفتمان حاکم بر جامعه مقاوت کرده وهمین الگوهای ارزشی و گزینشی موجبات یکدست بودگی و همسطحی این اعضاء را فراهم آورده است.