شرایطِ امکانیِ پیدایش و صورت بندی روایتِ گفتمانیِ «تمدن ایرانی» در افق تاریخی عصر جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
پیدایش و صورت بندی نظریِ روایتِ گفتمانیِ «تمدن ایرانی» به مثابه لحظاتِ آغازین تولد و پیدایش روایت گفتمانی (درجهٔ صفر) ناظر به هسته های سامان بخش نظامِ دانش-قدرت است که منجر به شکل گیری بنیادهایِ نظریِ «تمدنِ ایرانی» شده است. با شناسایی و تحلیل درجهٔ صفر این روایت گفتمانی، لحظات آغازین و یکدستِ این روایت (لحظاتی که فاقد تمایز و تفکیک هستند) آشکار می شوند. این تحلیل، مشابه رویکردی است که فوکو در تاریخ جنون به کار می گیرد. در پیِ این فرایند، نظم گفتمانی جدیدی شکل می گیرد که نتیجهٔ مستقیم انباشت و تراکم گزاره ها پیرامون این روایت گفتمانی است. مراد از این انباشت و تراکم، به طور مشخص انباشت گزاره های نژادگرایانه [آریایی]، عرب ستیزانه و باستان گرایانه است؛ گزاره هایی که حسرتِ بازگشت به شکوه و عظمتِ ازدست رفتهٔ ایران باستان را به مثابه دال های مرکزی روایت گفتمانی «تمدن ایرانی» برجسته می سازند. این انباشت و تراکم، بنیان های نظری و تئوریک «تمدن ایرانی» را شکل داده و در چارچوبی دیرینه شناسانه، به صورت «روایتِ گفتمانیِ تمدنِ ایرانی» تکوین یافته است. انباشت این گزاره ها حول محور روایت گفتمانی تمدن ایرانی، نظمِ گفتمانی جدید پدید آورد که تا پیش از آن در درجهٔ صفرِ این روایت وجود نداشت. این نظم گفتمانی با صورت بندی دوگانه ای از آریایی [ایرانی] و سامی [عربی] به مثابه بنیان نظری تمدن ایرانی، زمینه را برای شکل گیری روایت گفتمانی تمدن ایرانی فراهم کرد. در این چارچوب گفتمانی، «موفقیت در تمدن سازی» به جوامع آریایی نسبت داده شد، درحالی که «انحطاط تمدنی» به اختلاط یا آمیزش نژاد آریایی با نژادهای دیگر، به ویژه سامی، منتسب گردید. منازعات هویتی پیرامون دوگانهٔ آریایی سامی، زمینهٔ شکل گیری این صورت بندی گفتمانی را فراهم آورد. در نهایت، به واسطهٔ انباشت و تراکم گزاره ها حول این دوگانه، روایت گفتمانی تمدن ایرانی در تاریخ نگاری معاصر ایران به گفتمانی هژمونیک بدل شد و به طور مداوم بازتولید و تداوم یافت.