روش شناسی و مؤلفه های یک چهارچوب اسلامی برای فهم فرایند تحول اجتماعی به مثابه رویکردی در اسلامی سازی علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از رویکردهای مغفول در اسلامی سازی علوم انسانی که می تواند به اتحاد علوم انسانی اسلامی نیز منجر شود، توجه به تاریخ تحولات نظم های اجتماعی و تلاش برای تبیین آنها است. در این تحول هم انسان اجتماعی ذومراتب و هم قواعد ناظر به تعاملات انسانی یعنی نهادها متحول می شوند. فهم چیستی انسان و چگونگی تغییر وی در علوم انسانی انتزاعی (مانند فلسفه) و انضمامی (مانند مردم شناسی) و فهم چگونگی تعامل انسان ها با یکدیگر در علوم اجتماعی و با رویکردهای مختلفی مانند نهادگرایی بررسی می شود. مقاله حاضر با گرفتن الگو از آثار داگلاس نورث، نوبلیست برجسته اقتصاد نهادی، که در طول زندگی خود کم و بیش چنین مسیری را پیموده، برای توضیح تحولات اجتماعی به صورت عام و تحولات اقتصادی به صورت خاص، نیاز به ارائه یک چهارچوب مفهومی را توضیح می دهد که در آن، نظم اجتماعی به دو مؤلفه درهم تنیده انسان انتزاعی-انضمامی در مراتب مختلف آن، و ساختار نهادی چندلایه (با لایه های نهادی فراتأسیسی، تأسیسی، میانی و خرد) تفکیک شده و استدلال می شود باید برای هرکدام از این سه مؤلفه یعنی انسان، ساختار نهادی و نظم اجتماعی (انسان در ساختار نهادی) و نیز تحول آنها دست به نظریه پردازی زد. درنهایت مطالعات موردی، به کاربردی کردن این چهارچوب نظری و تعدیل و اصلاح آن کمک می کند. امید می رود مطالعات لازم برای ساخت چنین چهارچوبی بتواند زمینه را برای توسعه اسلامی عمده در علوم مختلف انسانی و اجتماعی فراهم کند.