شبکه تفسیر ضمنی در قانون آیین دادرسی کیفری از منظر نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های پیشین وجود دانش ضمنی پیش فرض گرفته شده توسط مقنن در قوانین را از علل دشواری ارتباط خواننده / مخاطب قانون با متن مواد آن دانسته است. پرسش اصلی این است که دامنه و گستره دانش ضمنی پیش فرض گرفته شده چقدر است؟ فرضیه پژوهش، براساس رویکرد دستور زبان نقش گرا، این است که دامنه دانش ضمنی تا جایی است که ارجاعات درون متنی و برون متنی دامنه متن و معنا را گسترش می دهد. شیوه اجرا به این صورت است که با مبنا قراردادن برخی مواد گزینشی و اتفاقی از قانون آیین دادرسی کیفری (ق.آ.د.ک)، دامنه ارجاعات آن ها را پی گرفته ایم تا شبکه درون متنی و برون متنی آن کشف شود. نتایج تحقیق نشان می دهد دامنه دانش ضمنی پیش فرض گرفته شده، به گونه ای شبکه ای، تمام قوانین، متون حقوقی، نظریه های حقوقی، ساختار قضائی، و دانش های مرتبط را شامل می شود. انواع ارجاعات زیر پیوسته معنای بند را تا آخرین مرزهای دانش ضمنی به تعویق و تأخیر می اندازد: ارجاع صریح (درون متنی وبرون متنی)، ارجاع ضمنی (درون متنی و برون متنی) شامل: ارجاع ناهمسان، ارجاع همآیند، ارجاع از طریق تکرار، و ارجاع سلبی. ارجاع ناهمسان، نشان می دهد قوانین جزایی (قانون آیین دادرسی کیفری، قانون مجازات اسلامی و دیگر قوانین جزایی) با محوریت دال «جرم» شبکه دانشی را بازتاب می دهند. نتایج نشان می دهد هرگونه ارجاع، حتی ارجاع صریح، سطحی از پیچیدگی و دشواری ارتباطی را برای خواننده در درک معنای بندهای مواد قوانین ایجاد می کند. ارتباط مخاطب با متن قوانین، زمانی دشوارتر می شود که مواد و قوانین و متون به صورت رفت و برگشتی به یکدیگر ارجاع می دهند.