مبانی بایسته انسان شناختی علوم انسانی از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مؤلف در این مقاله، به مبانی بینشی علوم انسانی متعالی، مبانی انگیزشی و آفرینشی از منظر قرآن کریم پرداخته است. روش: روش این پژوهش، اکتشافی- استنباطی است. یافته ها: در بُعد بینشی، در علوم انسانی متعالی، انسان جانشین خداست؛ در حالی که انسان در علوم انسانی متدانی، خود را جایگزین خدا می پندارد و با پرستش هوای نفس خود یا دیگرانی مثل خود، به دنبال رضایت خود یا دیگران است! حال آنکه انسان در علوم انسانی متعالی به دنبال رضایت خالق خویش است، حتی اگر با رضایت خودش تضاد داشته باشد. در بُعد انگیزشی در علوم انسانی متعالی، گرایشهای عاقلانه اهمیت دارند و سایر قوای انسان(شهویه، غضبیه و وهمیه) باید تحت اشراف و فرمان عقل قرار بگیرند؛ حال آنکه در علوم انسانی متدانی، منشأ گرایشهای انسان، شهوت و خشونت و سلطه یا ترکیبی از آنهاست. در بُعد آفرینشی، در علوم انسانی متعالی، انسانیتِ انسان به روح اوست؛ لذا حیّ متألّه معرفی می شود و در مقابل، علوم انسانی متدانی، معطوف به طبیعت انسان است و او را حیوان ناطق می داند. نتیجه گیری: باید در علوم انسانی اسلامی(متعالی)، قواعد و قوانین و نظریاتی که از قرآن کریم و سیره انبیا و اولیای الهی، به ویژه پیامبر اعظم(ص) استنباط می شود، توسط دانشگاهیان و به ویژه حوزویان، استخراج و تدوین و تدریس و در جامعه پیاده شود.