ضرورت بازتحلیل نظریه مند شعر فارسی با رویکرد سبک شناسی کلامی (نمونه: مؤلفه امکان رؤیت خداوند در شعر نظامی گنجوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ ایرانی اسلامی ما در طول ادوار روشن و تاریک خود، دست خوش تغییرات نظریه مند ازسوی دو اَبَرجریان تصوّف و کلام اسلامی بوده است. علم کلام که با انگیزه مستدل ساختن اصولِ دین، پای در زندگی انسانِ ایرانی نهاده بود، همه ابعاد فرهنگ ایرانی را از سیاست و شعر و ادبیات و ... در تأثیر و سیطره خود قرار داد. خراسان بزرگ و ماوراءالنهر قدیم که مهد و میزبان کلان فرقه های جبریه، معتزله، اشاعره، ماتریدیه، حشویه، مشبهه، کرّامیه، مرجئه و فِرَق شیعه بود، به ویژه تا قرن های چهار و پنج به معرکه ای برای منازعات مذهبی و تشتت آراء مبدّل شده بود. این منازعات مذهبی که گستره عظیمی از صف آرایی های برون فرقه ای و درون فرقه ای را دامن می زد، به تدریج در ذهن و زبانِ شاعران ایرانی نمود یافت و طیف رنگارنگی از باورهای نظریه مند را در شعرشان پدید آورد. متأسفانه مطالعات کلامی صورت گرفته در ادبیات فارسی تا روزگار ما از کلّی گویی های کلامی و پیش داوری ها مبرّا نبوده است. نویسندگان در این نوشتار برای پرهیز از کلّی گویی ها و نشان دادن انحراف از معیارهای اعتقادی فِرَق در شعر فارسی، «سبک شناسی نظریه مند با رویکرد کلامی» را معرّفی و پیشنهاد می کنند. از این نظر، مؤلفه اعتقادی «رؤیت خداوند» در بین فِرَق اسلامی را به بن مایه های فکری جزئی تری تقسیم کرده اند و ضمن بررسی تطبیقی عقاید فِرَق کلامی درباره رؤیت، رابطه نظریه مند واژگان نشان دار و معنادار را در شعر حکیم نظامی با دو لایه دستوری و بلاغی نشان داده و مواضع کلامی حکیم نظامی را در حوزه «رؤیت خداوند در معراج» با عقاید ابوالحسن اشعری هم سو دانسته اند.