نئولیبرالیسم؛ خوانش انتقادی از اشباع شدگی ساحت های زندگی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
435 - 449
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: جهانی که ما در آن زندگی می کنیم، همواره در حال تحول است و شناسایی مکانیسم های این تغییرات امری ضروری است. نئولیبرالیسم نه تنها به عنوان یک مکتب فکری، بلکه به عنوان منطق فکری نوین سیستم سرمایه داری، حوزه های زیسته زندگی انسان را تحت تأثیر قرار داده و آنها را متحول کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی پیامدهای اجتماعی و سیاسی سلطه نئولیبرالیسم بر زندگی انسان با تکیه بر آراء اندیشمندانی چون دیوید هاروی، بیونگ چول هان، مایکل سندل، زیگمونت باؤمن، ژان بودریار و ... انجام شده است. روش و داده ها: روش این پژوهش تحلیلی و از نوع اسنادی است، که با مطالعه منابع مختلف به بررسی تاریخچه ظهور نئولیبرالیسم، اندیشمندان جریان ساز این مکتب و برخی از پیامدهای آن پرداخته شده است. یافته ها: در واقع، این پژوهش ذیل چهار بخش، به بررسی اندیشه نئولیبرال پرداخته و سازوکارهای نئولیبرالیسم را در زمینه تکنولوژی و رسانه های جمعی، اخلاق، روابط انسانی و مصرف گرایی مورد بررسی قرار داده است. یافته ها نشان می دهد که نئولیبرالیسم سلطه طبقاتی را در قالب طبقات جدیدی چون سلبریتی ها بازتولید کرده و اخلاق را به حاشیه رانده است، از سوی دیگر رسانه ها به عنوان فناوری های قدرت نئولیبرالیسم، به شیوه ای نرم به استثمار افراد پرداخته و روابط انسانی در ذیل ایدئولوژی مصرف گرایی بسیار شکننده شده است. بحث و نتیجه گیری: نئولیبرالیسم با تکیه بر هستی شناسی و معرفت شناسی بازار بسیاری از ارزش های اجتماعی و بنیادین را مصرفی کرده و باعث سطحی شدن روابط انسانی شده و سلطه طبقاتی را به نفع نخبگان اقتصادی بازتولید کرده است. پیام اصلی: نئولیبرالیسم نه تنها برای بشر آزادی به ارمغان نیاورده است، بلکه با تکیه بر شعار «آزادی های فردی»، بسیاری از ساحت های اخلاقی زندگی اجتماعی افراد را استثمار کرده است. امروزه بازخوانی مکانیسم های نظام سرمایه داری ذیل ایدئولوژی نئولیبرالیسم، باید دوباره به مرکز مطالعات حوزه علوم انسانی بازگردد و بحث درباره نابرابری اجتماعی و دفاع از طبقه فرودست جامعه باید به عنوان یک رسالت اجتماعی به شکلی جدی در این حوزه پیکربندی شود.