بررسی انتقادی دیدگاه استفان هاوکینگ درباره ملازمه میان «بی آغازی زمانی کیهان» و «خداناباوری» بر اساس مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
219 - 242
حوزه های تخصصی:
مسئله آغاز زمانی کیهان، یکی از مسائل چالش برانگیزی است که افزون بر فلسفه و الهیات، مورد توجه فیزیک دانان معاصر قرار گرفته است؛ به گونه ای که برخی از آنان، واکنش های متافیزیکی الهیاتی و حتی سوگیری های الحادی را نیز در انتخاب دیدگاه های خود ابراز داشته اند. بررسی آثار استفان هاوکینگ نشان می دهد که او بدون بهره گیری از روش متافیزیکی و فلسفی، تنها با مبنا قرار دادن قواعد فیزیکی که بر روش حس و تجربه استوار است، برخی نتایج متافیزیکی مانند بی آغازی زمانی آفرینش کیهان را نتیجه گرفته و از این رهگذر، وجود خدا را انکار نموده است. در جستار حاضر که با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد فلسفی نگاشته شده است، یافته های تحقیق حاکی از آن است که دیدگاه بی آغازی زمانی کیهان در نظر هاوکینگ با دیدگاه برخی از فلاسفه مانند ملاصدرا هماهنگ است؛ ولی ملاصدرا بر خلاف هاوکینگ، از بی آغازی زمانی کیهان، خداناباوری و قرائت آتئیستی را نتیجه نمی گیرد. برخی برداشت های هستی شناختیِ هاوکینگ، سبب مغالطه در استنتاج و منجر به تناقضات درونی در مباحث فلسفی شده است که در این جستار، با اصول و مبانی حکمت متعالیه مورد بررسی قرار گرفته و ارزیابی شده است. در پایان، این نتیجه به دست آمده است که ملاصدرا در حکمت متعالیه، ملاک نیازمندی کیهان به علت را «امکان» دانسته و میان «بی آغازی زمانی کیهان» و «وجود خدا» جمع نموده است.