تدوین نظریه طیفی روابط ضمنی رهبران در سازمان های عمومی دارای رفتار داوطلبانه (نقش نگرش و ادراک رهبران از رابطه، در اثربخشی روابط آنها با پیروان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه روابط ضمنی یکی از مباحث روابط بین فردی می باشد که تاکنون بیشتر در مطالعات روانشناسی به کار گرفته شده است. این نظریه که به مطالعه روابط نزدیک می پردازد، دو باور رشد و سرنوشت را ارائه می دهد که در مطالعات مختلف به نام های دیگری نیز قابل مشاهده است. هدف این مطالعه توسعه این نظریه در بستر سازمانی و در ارتباط با رهبران سازمان می باشد. این مطالعه برای رسیدن به این هدف با استفاده از روش تحقیق پدیدارشناسی و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته، به صورت کیفی با 21 نفر از رهبران سازمان های عمومی دارای رفتار داوطلبانه مصاحبه می نماید. روش نمونه گیری به صورت قضاوتی هدفمند می باشد و جامعه آماری از بین سرپرستانی که دارای حداقل 5 سال سابقه کاری در رهبری تیم های داوطلبانه دارند، انتخاب گردید. یافته ها نشان می دهد، نه تنها باورهای رشد و سرنوشت در نظریه روابط ضمنی که تاکنون در مطالعات روانشناسی به کار گرفته می شد، قابلیت استفاده در مطالعات سازمانی را نیز دارد، بلکه با نگاه سازمانی می توان این نظریه را در یک دیدگاه طیفی با شش باور شامل باور سرنوشت، باور مشروط، باور گشودگی، باور عدم مقاومت، باور قدرشناسی و نهایتاً باور رشد دسته بندی نمود.