ریشه ها و بسترهای تشکیل دهنده ایران هراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال دوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۸)
77 - 110
حوزه های تخصصی:
با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، اسلام هراسی ابعاد گسترده ای یافته و در قالب "ایران هراسی" ادراک می شود. پیش از به کارگیری گسترده مفهوم «ایران هراسی»، بحث های شرق شناسی، به طورکلی، نوعی از اسلام هراسی را به گونه ای دیگر، مطرح می کردند. علاوه بر آن، گرایش های بیگانه ترسی و نژاد پرستی در دنیای معاصر به پیشرفت این مفهوم یاری رسانده اند. هدف اصلی این مقاله، شناخت ریشه ها و بسترهای تشکیل دهنده ایران هراسی مبتنی بر چارچوب مفهومی سازه انگاری است. سازه انگاری درصدد است تا به جای تأکید بر توانایی دولت ها یا توزیع قدرت به عنوان یکی از ویژگی های ساختاری نظام بین الملل، بر هویت دولت ها انگشت گذارد. انگاره ها می توانند روی هویت ها و منافع و سیاست ها اثر بگذارند و تغییر جهت از توانایی ها به سوی هویت ها آن چیزی است که دولت ها می توانند انجام دهند تا موقعیت خودشان را در ساختار تبیین کنند، پس باوجودآنکه دولت ها سرمایه اصولی مانند خودیاری، پاسداری از امنیت و منافع ملی رفتار می کنند اما اگر بر پایه اصولی باهم همکاری کنند چه بسا که نظرشان در مورد هویت خود و اینکه چه ارتباطی با دیگر جهانیان و نظام بین الملل می توانند داشته باشند تغییر می یابد. سؤال اصلی این پژوهش آن است که ریشه ها و بسترهای تشکیل دهنده ایران هراسی چیست؟ فرضیه اصلی ازنظر این پژوهش به این مقوله می پردازد که گفتمان سیاسی ضدغرب پس از انقلاب اسلامی ایران موجب شکل گیری ایران هراسی شده است. فرضیه رقیب این پژوهش آن است که جمهوری اسلامی ایران با حفظ هویت خود به عنوان یک بازیگر دارای هویتی منحصربه فرد، سعی دارد با همکاری و گفتگو با غرب به مقابله با ایران هراسی بپردازد.