مطالب مرتبط با کلیدواژه

افلاطون پژوهی


۱.

افلاطون در آستانه دورانِ مدرن: پدرانِ افلاطون پژوهیِ مدرن از فیچینوُ تا ماربورگی ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون پژوهی آموزه های نانوشته اگزوتریک - ازوتریک فیچینو بروکر تیدمان تنمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۲۷
گرچه افلاطون همواره در تاریخِ فلسفه محترم بوده، روندِ کلّیِ فلسفه تا ابتدای دورانِ مدرن ارسطویی است. حتی نوافلاطونیان نیز، به استثنای فلوطین، کمابیش به شیوه ارسطویی می نوشتند و نوشته های او را بیش از افلاطون تفسیر کرده اند. میزانِ اطلاعِ فیلسوفان از افلاطونِ اصیل یا تاریخی نیز بسیار اندک بود؛ نه تنها نوشته های افلاطون از گذرگاهِ نوافلاطونیان به ایشان رسیده و از اینها هم ترجمه های کمی در دسترس بود، که حتی شیوه فهمِ افلاطون نیز نوافلاطونی بود. فیچینوِ نخستین کسی بود که در دورانِ رنسانس برای احیای افلاطون کوشید. با این حال کوششِ او اثرِ تفسیری چندانی نداشت. احیای واقعیِ افلاطون در قرنِ هجدهم و آلمان رخ داد. درباره این نوزایی اطلاعِ چندانی در زبانِ فارسی وجود ندارد، تنها ممکن است بدانیم که شلایرماخر نیز از کسانی بود که به ترجمه افلاطون دست زدند. امّا اینکه از فیچینو تا شلایرماخر چه بر سرِ افلاطون پژوهی آمد دانسته نیست. حتّی آگاهیِ اندکی در دست است درباره جایگاهِ واقعیِ شلایرماخر در افلاطون پژوهی و اینکه چه فرآیندی به افلاطونِ شلایرماخر انجامید. مقاله حاضر به موضوعِ افلاطون پژوهی تا دورانِ افلاطون شناسانِ رمانتیک می پردازد. با عزیمت از این برداشت که اندیشه های نابِ فلسفی در خلاء زاده نمی شوند، بلکه مرهونِ زمانه خود اند، می کوشیم به بررسیِ نخستین آغازگاه های افلاطون پژوهی بپردازیم؛ به کسانی که میراثِ مساعی شان سنگِ بنایِ افلاطون پژوهیِ مدرن شد. درینجا سیرِ افلاطون پژوهی تا روزگارِ رمانتیک ها را بررسی خواهیم کرد و می کوشیم ببینیم چه چیزهایی تفسیرِ مدرن ها یا مدرن های متقدّم را از تفسیرهای سنّتی متمایز کرده است و چه عزیمت گاه هایی شکل دهنده افلاطون پژوهیِ مدرن بوده است.
۲.

افلاطون پژوهیِ فریدریش شْلِگِل: بیانِ امرِ نامتناهی در افلاطونِ رُمانتیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون پژوهی افلاطونِ رمانتیک امرِ نامتناهی آیرونی تاریخ بنیادی آموزه های نانوشته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۹
افلاطون پژوهی در اواخرِ قرنِ هژدهم و اوایلِ قرنِ نوزدهم دستخوشِ تغییراتِ بنیادین شد. عمده ی این تغییرات در آلمان و با محوریتِ دو افلاطون شناسِ رمانتیک، فریدریش شلگل و فریدریش شلایرماخر رخ داد. این انقلابِ نظری البته پیشتر از این دو نفر، و با کسانی چون دیتریش تیدِمان و ویلهلم گُتلیب تِنِمان، آغاز شده بود، ولی با این شلگل و شلایرماخر به اوجِ خود رسید. گرچه افلاطون پژوهیِ شلگل نزدِ معاصران اش تا اندازه ی قابلِ توجّهی زیرِ سایه ی کارِ شلایرماخر رفت، نقشِ او در شکل گیریِ افلاطونِ رمانتیک و افلاطون پژوهیِ مدرن انکارناشدنی است. این نقش با تصحیح و چاپِ مکاتباتِ شلایرماخر توسطِ دیلتای روشن شد. برای شناختنِ سرشتِ افلاطون پژوهیِ مدرن و نیز شیوه ی نگرشِ رمانتیک ها به فلسفه، شناختِ نقشِ شلگل و تأثیرِ اندیشه های افلاطون پژوهانه ی او ضروری است. نوشته ی پیشِ رو به افلاطون شناسیِ شلگل اختصاص دارد و نخستین گام در این راستا در زبانِ فارسی است. برداشتِ شلگل از افلاطون همراستا با تلقیِ او از فلسفه ی آرمانی به طورِ کلی است. در اینجا، با رجوع به مستندات، نخست نقشِ شلگل در جنبشِ افلاطون پژوهیِ رمانتیک و راه اندازیِ پروژه ی ترجمه ی همه ی نوشته های افلاطون به آلمانی بررسی و تشریح می شود. سپس به عناصرِ فلسفیِ تفسیرِ رمانتیک از افلاطونِ پرداخته می شود. این عناصر عبارتند از: اندیشه ی گسترشِ درونیِ فلسفه ی افلاطون، نادستگاه مند بودنِ فلسفه ی افلاطون، و نیز فهم ناپذیر یا بیان ناپذیر بودنِ کلّ یا واقعیت. سپس سه مساهمتِ اساسیِ شلگل در افلاطون پژوهی بررسی می شوند، که عبارتند از: برجسته کردنِ آیرونی، ارائه ی نظریه ای برای ترتیب و تعیینِ اصالتِ محاوره های افلاطون، و نیز داوری اش در موردِ «آموزه های نانوشته ».