قیدهای زبان فارسی از نگاه سرنمون رده شناختی به اجزاء کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقوله ی قید از مباحث پیچیده ای است که تاکنون جنبه های متفاوتی از آن مورد بررسی قرار گرفته است. با این وجود، زبان شناسان در خصوص مسائل متنوع مربوط به قید، از تعریف آن گرفته تا اصالت آن به عنوان یک مقوله واژگانی، به توافق همگانی نرسیده اند. در این پژوهش سعی بر آن است تا در چارچوب نظریه ی سرنمون رده شناختی با مشخص کردن ویژگی های سرنمونی قیدهای فارسی به تعیین جایگاه آن ها در نقشه ی معنایی اجزاء کلام کرافت به عنوان یکی از اجزاء کلام پرداخته شود. به این منظور، با توجه به معیارهای رده شناختی، شماری از قیدهای پرکاربرد در زبان گفتاری فارسی معیار مورد استفاده در برنامه های تلویزیونی و متون مختلف فارسی معاصر مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، جایگاه قیدهای بی نشان در زبان فارسی که به لحاظ نقشی تعریف شده اند و از نظر رده شناختی بی نشان به حساب می آیند در نقشه ی معنایی اجزاء کلام کرافت مانند صفت های بی نشان در طبقه ی معنایی ویژگی تعیین گردید و مشخص شد که این قیدهای بی نشان، بر خلاف صفت های بی نشان که به بیان نقش کنش گزاره ای توصیف در درون ارجاع می پردازند، نقش کنش گزاره ای توصیف در درون اسناد را ایفا می کنند. همچنین جایگاه گروه های حرف اضافه ای فعلی و فعل های قیدگون نیز به عنوان قیدهای نشان دار، به ترتیب، به منزله ی واژه-های چیز و بیان گر نقش کنش گزاره ای توصیف در درون اسناد و واژه های کنش و بیان گر نقش کنش گزاره ای توصیف در درون اسناد در نقشه ی معنایی اجزاء کلام کرافت مشخص گردید. در واقع، این نوشتار نشان داده است که مقوله ی واژگانی قید که در نظریه کرافت(2001) نادیده گرفته شده بود را نیز مانند سایر مقوله ها می توان در نقشه ی معنایی اجزاء کلام وارد نمود و مقوله ی قید هم در نظریه ی سرنمون رده شناختی قابل بررسی است.