نگاهی انتقادی به طبیعت گرایی روش شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۳
5 - 32
طبیعتگرایی روش شناختی، که به مثابه ابرپارادایم دانش نوین معرفی می شود، هیچ گزاره یا نظریه مشتمل بر ارجاع پدیده های طبیعی به حقایق فراطبیعی را روانمی دارد. این رویکرد را می توان به دو قسم حداقلی و حداکثری تقسیم کرد که هر یک مقتضیات و بروندادهای خاص خود را دارد. تحقیق و تدقیق در این رویکرد مایه دلمشغولی بسیاری از متعاطیان حوزه فلسفه علم، و فلسفه دین می باشد. جستار پیش رو در صدد است تا با روش اسنادی به کاوش در این مساله پرداخته و با روش تحلیلی آن را در معرض نقد و سنجش گذارد. نتیجه تحقیق این است که طبیعتگرایی روش-شناختی نه بر بنیاد معرفتی و منطقی معتبری استوار است، نه حاوی مدعایی منسجم و خردپذیر بوده و نه از منظر کارکردشناختی تامین کننده انتظارات ادعا شده می باشد.