مطالب مرتبط با کلیدواژه

وضعیت استثناء جبری


۱.

قدرت و وضعیت استثناء جبری در ایران (شالوده و شرایط امکان)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۲۲ تعداد دانلود : ۱۸۹
نویسنده وضعیت استثناء اشمیتی و آگامبنی را «وضعیت استثناء ارادی» تلقی می کند و با طرح نوع جدیدی از وضعیت استثناء (تحت عنوان «وضعیت استثناء جبری»)، شالوده و شرایط امکان این وضعیت استثناء نوع دوّم را در جامعه ایران شرح می دهد. استدلال نویسنده آن است که براثر ترکیب تدریجی چهار اَبَررخداد گریزناپذیر (شامل «بحران عام انباشت سرمایه»، «بسط تکنولوژی دیجیتال در زندگی روزمره»، «جابجایی فزاینده طبقاتی» و «تحوّل نسلی نخبگان قدرت مسلط سنّتی»)، جامعه به تدریج در مسیر «عدم تعادل های بزرگ»، «انقطاع تاریخی همه جانبه» و درنهایت، ورود به یک «وضعیت استثناء جبری» قرار می گیرد. نویسنده این وضعیت استثناء بالقوه را «مسأله بنیادی ایران» می نامد و فرایند خاصّ وقوع آن را در چهار مرحله «تکوین اولیه»، «دگرگونی بزرگ»، «آستانگی»، و «ساعت وضعیت استثناء جبری» معیّن می کند. به زعم وی، با آغاز «مرحله آستانگیِ وضعیت استثناء جبری» و بویژه با فرارسیدن «ساعت وضعیت استثناء»، شرایط اگزیستانس نخبگان قدرت و نیروهای اجتماعی دگرگون می شود و آنها احساس می کنند وارد مرحله تاریخی جدیدی شده اند. بنابراین هیجان، اضطراب و تضاد در جامعه رشد می یابد. از دید نویسنده، هرچند وضعیت استثناء جبریِ فرارو، وضعیتی ثابت و نهایی نیست و همواره امکان بازاندیشی وجود دارد؛ بااین حال، هم نخبگان قدرت و هم نیروهای اجتماعی، هر دو در معرض چند پارادوکس بزرگ خاصّ و مشخّص قرار می گیرند.
۲.

«جامعه پسااوتوریته شرقی» (یک رهیافت تئوریک جدید در جامعه شناسی سیاسی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وضعیت استثناء جبری طبقات اجتماعی طبقه خودآیین ضدّالاهیات سیاسی بحران پراکسیس دوسویه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۱۲۱
نویسنده با ارائه تعریفی جدید و مجدد از «اوتوریته» (بر پایه سه مفهوم «هژمونی، کنترل اجتماعی و بازتولید»)، تأثیر شکل گیری وضعیت استثناء جبری در ایران بر آن را شرح می دهد. [1] استدلال وی آن است که به موازات حرکت تدریجی جامعه ایران به سوی یک وضعیت استثناء جبری، و بر اثر (نخست؛ «دگرگونی ریشه های اقتصادی طبقات» و دوّم؛ «تحوّل یوتوپیا و سیاست زندگی طبقاتی»)، جامعه وارد فرایند مداوم بازآفرینی و خلق یک وضعیت وجودی نو با خصلت «خوداتکایی و خودگردانی» می شود. نویسنده این وضعیت وجودیِ درحال ایجاد در ایران را «تکوین جامعه پسااوتوریته شرقی» می نامد و سه پایه اصلی آن را (نخست؛ «شکل گیری یک ضدّالاهیات سیاسی در جامعه با اتکاء به مفهوم الاهیاتی وضع بی گناهی»، دوّم؛ «یأس از امکانیّت انقلاب سیاسی یا هراس جمعی از عواقب آن» و سوّم؛ «گرایش فزاینده به انقلاب روزمره اجتماعی به مثابه بدیلی اضطراری برای انقلاب سیاسی) می داند. از دید وی، در فرایند تکوین جامعه پسااوتوریته شرقی، نوعی «زایش طبقاتی جدید» رخ می دهد و به «تولّد یک طبقه اجتماعی خودآیین» و «آغاز خودآیینی طبقاتی در تاریخ ایران» می انجامد. به زعم نویسنده، طبقه جدید خودآیین سه پایه اصلی جامعه پسااوتوریته شرقی را بیش از پیش بسط می دهد و بدین سان، وضعیت خاصّی در جامعه ایران پدیدار می شود که نویسنده آن را «جامعه واحد با دو قلمرو اجتماعی متعارض» (نخست؛ «قلمرو اجتماعی اوتوریته» و دوّم؛ «قلمرو اجتماعی ضدّاوتوریته») می نامد. با گذشت زمان و به ویژه بر اثر تحوّل نسلی رهبران، تعارض میان این دو قلمرو اجتماعی بر سر «نظم، منافع و بقاء» شدّت می یابد و زمینه برای آغاز یک دیالکتیک فراگیر در جامعه هموار می شود. نویسنده این رخداد خاصّ را «دیالکتیک اوتوریته گرایی اجتماعی رسمی با ضدّاوتوریته گرایی اجتماعی غیررسمی» می نامد و سنتز تدریجی آن را بروز «بحران پراکسیس دوسویه نخبگان قدرت و نیروهای اجتماعی در جامعه» می داند. [1]. این مقاله، امتداد مقاله «قدرت و وضعیت استثناء جبری در ایران؛ شالوده و شرایط امکان» (ستاری 1401) است.