تحلیل و بررسی ابعاد تجربه های تاریخی از منظر نهج البلاغه با استفاده از روش تحلیل مضمون(مقاله پژوهشی حوزه)
ماکس وبر در مطالعه ادیان جهانی، نوع شناسی دینی خود را تدوین و در قالب آن، دو نوع مثال اصلی را ارائه می کند. نخست، ریاضت کشی فعالانه یا زهد درون دنیایی است که مصداق اصلی اش پیروان مذهب پروتستان اند و دوم، عرفان مراقبه ای یا عرفان دنیاگریز است که مصداق اصلی آن، پیروان ادیان شرق آسیا و صوفیه مسلمان هستند. وبر جهت گیری ها و اقدامات سیاسی مصادیق این دو نوع مثالی را در مسیر کسب رستگاری به ترتیب، فعالانه و منفعلانه معرفی می کند. تلقی وبر از دنیاگریز بودن و انفعال صوفیه در امور سیاسی در حالی است که با بررسی منابع تاریخی مرتبط با واقعیات تاریخی زندگانی و اقدامات سیاسی بزرگان خاندان صفوی در مسیر تشکیل حکومت مزبور، مواردی مغایر با آرای وبر آشکار می شود و مسئله نوشتار حاضر نیز از همین ناهمخوانی و ناسازگاری میان معرفت علمی و واقعیت تجربی سرچشمه می گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهند که مرشدان طریقت صفوی از زمان شیخ جنید تا زمان تکوین حکومت صفوی، در عین حال که مانند اقطاب پیش از خود دارای مقامات فرادنیوی بوده و به امور معنوی توجه داشته اند، در امور دنیوی و مشخصاً سیاسی نیز دارای نقش آفرینی فعالانه ای بوده و اقدامات فراوانی را انجام داده اند. درنتیجه، تصوف صوفیان صفوی، نه تنها موجب دنیاگریزی و انفعال سیاسی آنها نبوده است، بلکه در کنار دیگر عوامل محتمل مؤثر نقش مهمی در تشکیل حکومت مرکزی قدرتمند دیرپای صفوی به دست آنها داشته است.