مطالب مرتبط با کلیدواژه

استرس پس از آسیب


۱.

رابطه بین ترومای کودکی با گرایش به سوء مصرف مواد مخدر با توجه به نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی و نشخوار فکری در افراد با اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۶۳ تعداد دانلود : ۱۹۵
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ترومای کودکی با گرایش به سوء مصرف مواد با توجه به نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی و نشخوار فکری در افراد با اختلال استرس پس از سانحه بود. پژوهش حاضر مقطعی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مراجعه کنندگان به مراکز درمانی (بیمارستان های تروما و کلینیک های پزشکی و روانپزشکی و مشاوره ای شهر همدان) در تابستان و پاییز سال 1400 بودند که از این جامعه به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 280 نفر که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه کیان و همکاران (1998)، مقیاس ترومای کودکی برنشتاین و همکاران (1997)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال(2010) و پرسشنامه نشخوار فکری نولن هوکسما و ماور (1991) و پرسشنامه گرایش به سوء مصرف مواد مخدر وید و همکاران (1992) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری ضرایب همبستگی و ضرایب رگرسیون در نرم افزار SPSS.21 و ایموس (AMOS.21) انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد گرایش به سوء مصرف مواد با ترومای کودکی و نشخوار فکری رابطه مثبت و معنادار و با انعطاف پذیری شناختی رابطه منفی و معناداری دارد. همچنین ترومای کودکی با نشخوار فکری رابطه مثبت و معنادار و با انعطاف پذیری رابطه منفی و معناداری دارد (05/0>P). از سویی نتایج تحلیل مسیر نشان داد که نشخوار فکری و انعطاف پذیری شناختی بین ترومای کودکی و گرایش به مصرف مواد نقش واسطه ای دارند.
۲.

نقش میانجی گر راهبردهای مقابله ای در رابطه بین کژتنظیمی هیجانی و کیفیت زندگی در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از آسیب (PTSD)

کلیدواژه‌ها: کژتنظیمی هیجانی راهبردهای مقابله ای استرس پس از آسیب کیفیت زندگی جانبازان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۶۹
مقدمه: جنگ به عنوان یک عامل فشار روانی شدید، پیامدهای گسترده ای بر سلامت روان، بهزیستی و کیفیت زندگی جانبازان و خانواده های آنها دارد که به مدت طولانی پس از اتمام جنگ پابرجاست. هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش میانجی گر راهبردهای مقابله ای در رابطه بین کژتنظیمی هیجانی و کیفیت زندگی در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از آسیب بود. روش: پژوهش حاضر به روش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه جانبازان شهر یاسوج است که از میان آنها 200 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده شامل پرسشنامه مقابله، مقیاس کیفیت زندگی و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان بود. نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد که بین کژتنظیمی هیجانی و کیفیت زندگی، رابطه منفی معنی داری وجود دارد. همچنین رابطه معنی داری بین کژتنظیمی هیجانی و راهبردهای مقابله ای با کیفیت زندگی به دست آمد. علاوه براین، راهبردهای مقابله ای نقش میانجی در رابطه بین کژتنظیمی هیجانی و کیفیت زندگی در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه داشت. بحث: مدل پژوهش حکایت از برازش مناسب و قابل قبول با داده های به دست آمده داشت و روابط ساختاری مفروض تأیید شدند. از این مدل می توان به منظور طراحی یک الگوی مداخله ای روان شناختی با هدف کاهش دشواری های تنظیم هیجان و ارتقای راهبردهای مقابله ای کارآمد و کیفیت زندگی در جانبازان مبتلا به استرس پس از سانحه استفاده کرد.