فهم روایتگری معماری مبتنی بر نسبت «دیالکتیک فضازمان» با «بدن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله مطروحه در فهم معانی و روایت های فضای ساخته شده در موقعیت کنونی که جایگاه انسان و جهان از موقعیت سوژه-ابژه به موقعیت شاهد-مشهود تغییر یافته، این است که سازوکار انتقال معنا و روایت از طریق فضا چگونه تعریف می شود و چه نسبتی بدن انسان برقرار می کند. اگر بپذیریم که ساختن هر اثر معماری از جهان بینی، ارزش ها، هنجارها، فرهنگ و ضمیر ناخودآگاه خالق اثر نشئت می گیرد، باید پذیرفت که آنچه بیان می کند فراتر از آن چیزی است که می نماید. در این پژوهش بر اساس مبانی فلسفی پساساختارگرایی در تحقیق، با رویکرد کیفی و به روش تحقیق «تحلیل گفتمان» و به کمک «استدلال منطقی»، ضمن تعریف مفاهیم و تبارشناسی تاریخی سازوکار روایتگری، عوامل مؤثر بر فهم روایت های فضا، ازجمله «دیالکتیک فضا-زمان» و نسبت آن با «بدن» و حضور بدن مند مخاطب در محضر و درون بنا تشریح شده است. نتایج قضایای تجربی (فضازمان و حضور)، تحلیلی و متافیزیکی (معماری و روایت های فراتاریخی و فرافرهنگی) استدلال نشان می دهد که روایتگری مبتنی بر نسبت میان بدن انسان و بدن فضای ساخته شده، تناسبات فیزیکی، کالبدی و آنچه در ادراکات بینایی انسان حس می شود، موقعیتی را فراهم می آورد که سازنده فضا می تواند به کمک ابزارهای طراحانه روایت های خود را به طور مستقیم و یا کنایی و استعاری به ذهن مخاطبِ حضوریافته در فضا، فرازمان و فرامکان، به نحو بین الاذهانی میان فرهنگ های مختلف بازگو کند و همواره سرشت انسان را مخاطب خود قرار دهد.