نقدی بر «باغ هزار دخترون» بر پایۀ نظریۀ ایدن چمبرز
حوزه های تخصصی:
این مقاله براساس رویکرد نظریه ایدن چمبرز به روش توصیفی -تحلیلی به طور مجزا به بررسی عناصر «سبک»، «زاویه دید»، «شکافهای گویا» و «طرفداری» در مجموعه داستانی«باغ هزار دخترون» از افسانه شعبان نژاد پرداخته است. اهمیت نقد ادبی خواننده محور در اثر مذکور از آن روست که دو پرسش بنیادی را دربرمی گیرد یکی درباره سرشت ادبیات، دیگری درباره خوانندگان کودکش. بر اساس این جستار، نویسنده در انتقال معنا به خواننده نهفته نه تنها مفاهیم بلکه شگردهای متفاوتی را به کار گرفته است که نشان می دهد آگاهانه برای برقراری ارتباط با کودک و نوجوان زمان خود، با زبانی ساده و عامیانه و شاعرانه از شیوه های ارتباطی متفاوتی بهره برده است و خواننده نفهته کودک در این اثر از آزادی بیشتر برای درک معنای داستان برخوردار است، گویی نویسنده جایگاه او را در بازآفرینی نیم دیگر داستان پذیرفته است اما در برخی موارد، خواننده چاره ای ندارد جز اینکه تحت تأثیر فضا و لحن داستان با دیدگاه نویسنده همسو شود. بنابراین تعلیق ها و شکاف ها در سطح می مانند و هرگز در لایه های عمیق معنایی مجالی برای برداشت آزادانه خواننده به وجود نمی آورند. خواننده نهفته مجموعه داستانی مذکور به عنوان کودک در هر عصری از خواندن باورها و دغدغه ها و امیدهای ملی احساس رضایت و غرور می کند .