بازنگری در باب ارتباط معرفت پیشینی و ضرورت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۹
39 - 60
حوزه های تخصصی:
معرفت پیشینی دارای تعاریف زیادی در فلسفه غرب دارد که رایج ترین آنها، استقلال توجیه گزاره از تجربه حسّی است. تجربه در تعریف فوق، باید به معنای تجربه حسّی ظاهری، تعبیر شود؛ چرا که در غیر این صورت، این تقسیم، از بین می رود و مصداقی برای گزاره پیشینی باقی نمی ماند. ضرورت در محلّ بحث این مقاله، به معنای وجوب است که یکی از مواد ثلاث مطرح در علم منطق است. به نظر می رسد تفکیک پلنتینجا میان ضرورت عینی و قضیّه ای، هر چند به لحاظ مفهومی، قابل قبول است، لیکن به لحاظ مصداقی ثمره ای ندارد. نویسنده معتقد است که میان معرفت پیشینی و ضرورت، رابطه ملازمه برقرار است؛ یعنی هر معرفت پیشینی، لزوماً ضروری نیز است؛ لیکن این سخن که معرفت پسینی نمی تواند حاوی ضرورت باشد – ضرورت به معنای مادّه، نه به معنای جهت – و ضرورت منحصر در معرفت پیشینی است، محل اشکال است، هر چند ضرورت به معنای جهت، تلازم با پیشینی بودن معرفت دارد.