روش شناسی حداقلی بسکار: استدلالی علیه نسبی گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۹
1 - 14
ارائه معیاری جهان شمول و فراتاریخی همواره مورد توجه معقول گرایان بوده تا با تکیه بر آن، به ارزیابی نظریه ها پرداخته و ملاکی برای تمیز علم از شبه علم ارائه دهند. این تلاش که تاکنون نتیجه ای در پِی نداشته ، همواره مورد انتقاد نسبی گرایان واقع شده است؛ نسبی گرایانی که با انفسی خواندنِ هرگونه مستمسکی برای ارزیابی و انتخابِ نظریه های علمی، از جمله مشاهدات، آنها را مُتأثّر از عوامل اجتماعی و قدرت های سیاسی می دانند.روی بسکار که برخلاف رویکرد معقول گرایان، قائل به معیاری آفاقی برای تمیز علم از شبه علم نیست، با توصیفی لایه مند از طبیعت، شناخت جهان را منوط به کُنشِ هدفمند و خلّاقانه با آن می داند. او فعالیت علمی را مبتنی بر گمانه زنی ها و نظریه پردازی ها در خصوصِ مکانیسم های لایه های زیرین و به آزمونِ گذاشتن آنها در آزمایشگاه دانسته و با رویکرد خاص خود به دفاع از معقولیت علم می پردازد.در این مقاله ضمنِ اشاره به مناقشه معقول گرا و نسبی گرا و شرحِ روایتِ معقول بسکار از فعالیت علمی، استدلال خواهیم کرد که توصیف بسکار از فعالیت علمی، توجه به قوای علّی اشیاء و اهتمام ویژه او به آزمایش، کُدی روش شناختی به نام آزمایش گری در دلِ خود دارد که هم موضعی را علیه نسبی گرایی فراهم می آورد و هم دفاع از اِمکان پیشرفت در علم را ممکن می کند.