مطالب مرتبط با کلیدواژه

قاعده «الواحد»


۱.

ملاک شناسی تعدد قوای نفس بر اساس نقد و تحلیل تطبیقی دیدگاه های ابن سینا، فخررازی و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفس قوای نفس ملاک تعدد قوا قاعده «الواحد» ادراک و افعال نفس

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۱۲۵۲ تعداد دانلود : ۹۶۸
ارائه تعریفی روشن برای قوای نفس و برشماری کارکردهای هریک از قوا، نیازمند پاسخی پیشینی به مسئله «امکان تعدد قوای نفس و ملاک تکثر یافتن هریک از آن ها» است. ابن سینا از اولین فیلسوفانی است که به تبیین جایگاه دقیق قوا در نفس پرداخته و ملاک «تعدد قوا بر اساس تعدد جنسی نوعی افعال» را بر مبنای قاعده «الواحد» ارائه داده است. فخررازی با نفی کبروی قاعده الواحد، ملاک ابن سینا را به چالش می کشد. او تعدد قوا را به تعدد آلات فروکاسته و بر اساس آن، نفس را به شکل مستقیم، فاعل و مدرِک تمام افعال و ادراکات خود دانسته است. در این میان، صدرالمتألهین راهی میانه را بر اساس مبانی نفس شناسی خود که مبتنی بر هستی شناسی حکمت متعالیه است، ارائه می دهد. او نه کاملاً همسان با ابن سینا گام برداشته است تا قوای نفس را فاعل و مدرِک مستقیم معرفی کند، و نه سخنی همانند فخررازی در نفی واسطه گری قوا ارائه داده است؛ بلکه با نگاه تشکیکی به نفس، تحویلی نگری ابن سینا و فخررازی را نقد کرده و با قرار دادن قوای متعدد نفس در سه مرتبه حس، خیال و عقل، به رغم اثبات واسطه گری قوا، نفس را نیز مستقیماً مدرِک و فاعل مباشر دانسته است.
۲.

ارزیابی کاربست قاعده «الواحد» در علم اصول در اندیشه محقق اصفهانی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۱۰
قاعده «الواحد» یکی از قواعد فلسفی مهم و پرکاربرد در علم اصول است که تقریر و بررسی ارزش منطقی کاربست های اصولی آن همواره مورد گفتگو بوده، مسأله جستار حاضر را تشکیل می دهد. نوشتار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف بررسی کاربردهای این قاعده در علم اصول، به تقریر و ارزیابی آنها از منظر شیخ محمدحسین غروی اصفهانی (1296-1361ق) می پردازد که نقش ویژه ای در تعمیق و سامان دهیِ «اصول فلسفی» داشت. از رهگذر این جستار آشکار می شود که از این قاعده در مسائل متعدد علم اصول بهره گرفته شده که در این نوشتار، شاخص ترین آن ها در قالب ده مورد ارائه می شود. تحلیل و ارزیابی این موارد، گویای این واقعیت است که همه آن ها با غفلت از مفاد و قلمرو قاعده الواحد شکل گرفته، ارزش منطقی ندارند و کاربرد این قاعده در آن ها ناموجه است، زیرا محور برخی از آن ها واحد غیر حقیقی، و محور برخی دیگر، واحد حقیقی غیر شخصی است؛ در حالی که قلمرو این قاعده، «واحد حقیقی شخصی» است.