مطالب مرتبط با کلیدواژه

تکنیک های داده کاوی


۱.

پیش بینی خرابی ماشین ابزار ساختمان سازی با استفاده از تکنیکهای Data Mining ( کشف دانش در پایگاه داده ها KDD (knowledge discovery in databases)

کلیدواژه‌ها: تکنیک های داده کاوی شبکه عصبی مصنوعی رگرسیون و درخت تصمیم ماشین ابزار نگهداری و تعمیرات درخت تصمیم داده کاوی خرابی ماشین آلات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۲ تعداد دانلود : ۱۷۱
داده کاوی در واقع یک روش است، یک روش که قرار است به واسطه آن مسئله ای حل شود. این روش بر روی حجم زیادی از داده ها کار می کند و تحلیل مورد نیاز را انجام می دهد، در نهایت یک سری الگوهای تکرارشونده استخراج می شود که می تواند برگ برنده باشد. سپس نوبت به پیدا کردن ارتباطات بین الگوهای مختلف است و در نهایت یک سری راه حل های مهم در این چالش وارد می شوند.ابزار ها ، دستگاه ها و تجهیزات گوناگون در شرکت ها، همواره به عنوان یکی از مهم ترین سرمایه های کارخانه ها به شمار می آید؛ بنابراین با توجه به اینکه هزینه های خرید، نت (نگهداری و تعمیرات) تجهیزات بسیار گران و پرهزینه است و بخش عمده ای از سرمایه ثابت و هزینه های عملیاتی شرکت ها را تشکیل می دهند؛ طبیعی است که یکی از دغدغه های اساسی برای مدیران ارشد در چگونگی به کارگیری و نگهداری بهینه این تجهیزات باشد.تحقیق حاضر (پیش بینی خرابی ماشین ابزار ساختمان سازی با استفاده از تکنیکهای داده کاوی ) به دنبال پیش بینی خرابی ماشین ابزار ساختمان سازی با استفاده از تکنیکهای داده کاوی بود. برای اینکار اطلاعات 50 ماشین ابزار به عنوان نمونه آماری در مدت زمانی مشخص جمع اوری گردید و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.در این تحقیق با استفاده از سه تکنیک شبکه عصبی مصنوعی، رگرسیون و درخت تصمیم به پیش بینی زمان خرابی تجهیزات ساختمانی پرداخته شد. متغیرهای ورودی شامل نوع خرابی، تعداد ساعات خرابی، زمان توقف، فاصله بین خرابیها،زمان تعمیر به ساعت و زمان خرابی دستگاه بود. با استفاده از تکنیک شبکه عصبی معادله رگرسیونی یافته شد که با فاصله تقریبا زیاد تغییرات در متغیر وابسته را پیش بینی می کرد. ضریب تعیین بدست آمده برای کل شبکه عصبی مقدار 18 درصد را نشان می دهد که اعتبار بالائی را نشان نمی داد. در بخش درخت تصمیم با استفاده از ند و شاخه و برگ درخت تصمیمی بدست آمد که شرایط را با توجه به مقادیر هریک از متغیرهای تصمیم نشان می داد. در بخش رگرسیون ضریب تعیین 0.98 بدست آمد که نشانگر اعتبار بالای مدل رگرسیون بود ضمن اینکه آماره F و تحلیل واریانس نشانگر معنی داری کلی مدل رگرسیون بود اما زمانی که ضرائب رگرسیون بدست می آید دو متغیر X3 و X5 به دلیل آنکه سطح معنی داری آنها بیش از 0.05 بود و این نشان می داد که آنها در سطح اطمینان 95 درصد بی معنی بودند لذا از مدل خارج شده و صرفا سه متغیر X1و X2 و X4 در معادله رگرسیون قرار داده شدند. نتیجه حاصل نشانگر فاصله بسیار کم بین مدل رگرسیون با حذف دو متغیر x3 و x5 بود و می توان گفت مدل رگرسیون در این تحقیق بهتر می تواند پیشگوی زمان خرابی تجهیزات باشد.
۲.

مدل سازی خطر مکانی پیشروی پهنه های ماسه ای با استفاده از الگوریتم های خبره و هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تکنیک های داده کاوی شبکه عصبی مصنوعی جنگل تصادفی پهنه های ماسه ای سرخس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۰۲
شناسایی پهنه های ماسه ای، ابزار مهمی برای برنامه ریزی در راستای توسعه پایدار به شمار می رود. با توجه به شرایط اقلیمی شهرستان سرخس، پارامترهایی مانند خشک سالی، طوفان های گرد و غبار از یک طرف، توسعه اراضی کشاورزی و تبدیل مراتع به دیم زارهای کم بازده از سوی دیگر سبب پیش روی و توسعه این پهنه ها گردیده است. با توجه به هدف پژوهش، عوامل موثر و پویا مانند پوشش گیاهی، خشک سالی و تعداد روزهای گرد و غبار، به عنوان متغیرهای دینامیک و سایر پارامترهای طبیعی منطقه مانند زمین شناسی، شیب، جهت، پستی و بلندی و خاک به عنوان متغیرهای استاتیک ورودی به مدل انتخاب گردیدند. در مدل سازی از الگوریتم های جنگل تصادفی (RF) و شبکه عصبی پرسپترون (MLP) استفاده شد. برای ساخت مدل ها 8 لایه اطلاعاتی به عنوان متغیر پیش گو و متغیر وجود یا عدم وجود پهنه های ماسه ای بعنوان متغیر هدف تعیین گردید. ارزیابی الگوریتم های مدل سازی با استفاده از منحنی ROC انجام گردید. نتایج نشان داد که الگوریتم RF با سطح زیر منحنی بطور میانگین بیش از 90 درصد عملکرد بهتری نسبت به MLP با سطح زیر منحنی میانگین 75 درصد، داشته است. در رتبه بندی متغیرهای بکار رفته در مدل، متغیر پوشش گیاهی در همه دوره ها در رتبه اول قرار گرفت و پس از آن متغیر SPI در سال های 2000 و 2015 و متغیر DSI در سال های 2005 و 2010 در درجه دوم اهمیت قرار داشتند. در متغیرهای استاتیک استفاده شده در مدل، متغیرهای شیب و جهت از اهمیت کمتری نسبت به سایر متغیرها در همه دوره ها برخوردار و در رتبه پایین تری قرار گرفت.