مطالب مرتبط با کلیدواژه

کریپکنشتاین


۱.

بررسی کتاب قواعد و زبان خصوصی از نظر ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۵۲۹ تعداد دانلود : ۴۲۷
کتاب قواعد و زبان خصوصی از نظر ویتگنشتاین تفسیری متفاوت با تفاسیر رایج از کتاب پژوهش های فلسفی عرضه می کند. در این تفسیر، مسئله پیروی از قاعده محور اصلی کتاب و استدلالی برای ناممکن بودن زبان خصوصی به شمار رفته است. کریپکی استدلال ویتگنشتاین را به شکل پاسخ به شکاکی صورت بندی کرده که می خواهد واقعیتی در ازاء معنای لفظ یا پیروی درست از قاعده به وی عرضه شود. ویتگنشتاینِ کریپکی، چنین مطالبه ای را نابجا می داند و مدعی است هنگامی می توان کاربرد لفظ یا قاعده ای را «درست» خواند که با کاربرد دیگر کاربران زبان یا قاعده توافق داشته باشد؛ جز این معیار دیگری برای ارزیابی نمی توان داد. تفسیر کریپکی از پرسش و پاسخ ویتگنشتاین مباحث فلسفی فراوانی را برانگیخته است که موضع گیری در آن ها ثمراتی مهم برای بسیاری از بحث ها در روش شناسی علوم انسانی دارد. این مقاله، نخست، گزارشی از چالش شکاکانه کریپکی و پاسخ آن به دست می دهد. سپس برخی تفسیرهای رقیب و نقدهایی که آن ها به تفسیر کریپکی وارد کرده اند مرور می شود. پس از آن، به تأثیرات این بحث در سایر مباحث فکری اشاره و نهایتاً به بررسی یکی از ترجمه های فارسی آن پرداخته خواهد شد.
۲.

نقدی بر خوانش غالب از ویتگنشتاینِ کریپکی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سول کریپکی لودویگ ویتگنشتاین کریپکنشتاین جورج ویلسون جان مک داول واقع گرایی کلاسیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۱۲۱
در این مقاله، درباره تفسیر گروهی از فلاسفه، همچون هکر، بِیکر، مک داول و مک گین از استدلال و پاسخ شک گرایانة ویتگنشتاینِ کریپکی یا کریپکنشتاین بحث خواهیم کرد و نشان داده خواهد شد که بخشی از تفسیر این فلاسفه و بنابراین انتقاداتی که آنها بر اساس این تفسیر ارائه می کنند، نادرست است. بر اساس استدلال کریپکنشتاین، هیچ فکت یا امر واقع ای در مورد اینکه اظهارات یک شخص چه معنایی دارند وجود ندارد. کریپکی مدعی است که این نتیجة شک گرایانه به پارادوکس معروفی ختم می شود که ویتگنشتاین در بند 201 تحقیقات فلسفی خود به آن اشاره می کند. بر اساس خوانش کریپکی، ویتگنشتاین با شکاک در مورد نتیجة شک گرایانة استدلال شک گرا همراهی دارد. گروهی از فلاسفه این مدعا را در تعارض با دیدگاه ویتگنشتاین دانسته و مدعی اند کریپکی بحث اصلیِ ویتگنشتاین در این بند را متوجه نشده است. به نظر آنها، هدف ویتگنشتاین نشان دادن این است که پارادوکس مذکور برآمده از یک بدفهمی فلسفی است؛ پس برخلاف مدعای کریپکی، پارادوکس را نمی پذیرد. در این مقاله، با بهره گیری از خوانش جورج ویلسون از استدلال کریپکنشتاین، تمایزی میان دو نتیجة استدلال شک گرایانه پررنگ و بر اساس آن، درستی انتقادات فوق از کریپکنشتاین ارزیابی می شود. بیان خواهد شد که فلاسفة مذکور در این مدعا که کریپکنشتاین، پارادوکس را می پذیرد در اشتباه اند.