مطالب مرتبط با کلیدواژه

فلسفه ی دین


۱.

حقوق زنان در خوانش مقاصدی «طاهر الحدّاد»

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: طاهر حداد مقاصد شریعت فلسفه ی دین حقوق زنان تفسیر نص حقوق بشر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۵ تعداد دانلود : ۱۹۳
در جهان امروز، فلسفهی شریعت و چگونگی تعامل شریعت(امر ثابت) با مسائل اجتماعی(در بیشتر موارد امر متغیرِ متحول) و نیز تقسیمبندی دین و شریعت، از جملهی مهمترین دغدغهها و دلمشغولیهای نواندیشان مسلمان است. بدیهی است چگونگی خوانش از نص(متن دینی) و توجه به مبانی و روح و مقاصد آن، در شیوهی ارتباط دین و شریعت با امر واقع اثرگذار است. طاهر حدّاد با درک ضرورت وجودی اجتهاد و نیز تأکید بر نقش اساسی شریعت اسلامی در حمایت از حقوق بشر، به بازخوانی رویکردهای پیشین در ارتباط با این موضوع میپردازد. مقالهی حاضر با هدف معرفی رویکردی نو در اجتهاد فقهی-مقاصدی و بازپژوهی برخی اجتهادات در حوزهی حقوق بشر، با استفاده از روش توصیفی-تفسیری، به تبیین آموزههای طاهر حداد پرداخته است. وی با خوانش خاصی از نظریهی مقاصدی، دیدگاههای مبتنی بر صورتگرایی و ظاهرگرایی فقهی را نقد کرده است و میان روح دین و شریعت و مقاصد آن، با ظاهر احکام تمایز جوهری قایل شده و بیان از آن دارد که برخی احکام در طول زمان، باتوجه به مبانی و روح حاکم بر آن میتواند متحول شود و در این میان، ثوابت دین را از متغیرات آن بازمیشناسد. در ارتباط با حقوق زنان، او قائل به برابری حقوق زن و مرد است؛ چه اینکه هدف و روح دین اسلام، در راستای تحقق آزادی و برابری میان انسانها بوده و بر همین اساس، ضمن توجه به تفسیر و خوانشی مقصدمحور، تمامی صورتهای مبتنی بر نابرابری میان انسانها را مغایر روح و مقاصد دین و شریعت میداند.
۲.

از حکمت مدنی تا حکمت تمدنی: چشم اندازی به فلسفه ی دین بر مبنای وجود ترابطی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۰۹
انسان، دین و حکمت، سه حقیقت در تعامل اند؛ لذا نحوه پاسخ به دو پرسش انسان شناسانه «چرایی (فلسفه) هبوط انسان در دار کثرت» و «نحوه وجود انسان در نسبت با کثرات پیرامونی اش»، در نحوه دین شناسی و شکل گیری یک دستگاه حِکمی، بازتاب می یابد و «دست یابی به چشم اندازی نوین در فلسفه ی دین و حکمت» به عنوان یک هدف معرفتی؛ از خلال پاسخ به پرسش های فوق و با بهره مندی از ظرفیت های حکمت متعالیه و بر اساس روش قیاسی- برهانی قابل تحقق خواهد بود. حکمت متعالیه، نحوه وجود موجودات را «وجود ربطی (فقر محض در نسبت با مبدأ)» معرفی می کند، لکن با تبیین «نقش کثرت عرضی در حرکت جوهری»، می توان از نحوه ای پیوند وجودی میان موجودات متکثر سخن گفت و نحوه ی وجودی به نام «وجود ترابطی» را تبیین نمود. انسان نیز که در دار کثرت هبوط یافته، علاوه بر وجود ربطی، وجود ترابطی دارد. «تمدن» به عنوان موضوعی انسان بنیان، متأثر از این نحوه وجود- وجود ترابطی -؛ قابلیت تبیین فلسفی می یابد و بر همین مبنا می توان از نوعی حکمت به نام حکمت تمدنی سخن گفت و آن را «استکمال متقابل نفوس انسانی و موجودات دار طبیعت در سایه تمدن الهی و به واسطه انتقاش نفس آدمی به نظم عقلی عالم و تشبه به باری تعالی» تعریف کرد. هم نشینی حکمت تمدنی با بحث قرآنی استخلاف، چشم انداز نوینی از فلسفه ی دین را رقم می زند که در آن غایت «دین»، برپایی تمدن الهی معرفی می شود.