جایگاه آموزش چند فرهنگی در آموزش مدرسه ای و آموزش عالی
امروزه نظریه پردازان و محققان، یادگیری و تربیت را مقوله ای فرهنگی می دانند و باور بر این است که یادگیرنده، محتوای آموزشی را در بافت فرهنگی خویش دریافت و تفسیر می کند. از آنجا که یادگیرنده ممکن است به گروه های فرهنگی مختلفی تعلق داشته باشد، بافت فرهنگی یکپارچه و یکدست نیست و بدین ترتیب، آموزش چندفرهنگی ضرورت پیدا می کند. پژوهش های مختلفی در ایران به بررسی کم و کیف آموزش چندفرهنگی در مدارس پرداخته اند و پژوهش حاضر به بررسی روش شناختی و محتوایی این پژوهش ها پرداخت تا نظریه زیربنایی آن ها را مشخص کند. هدف از این پژوهش بررسی جایگاه چندفرهنگی درآموزش مدرسه ای وآموزش عالی است.پیش فرض این تحقیق این است که یادگیری های آموزش مدرسه ای در زمینه آموزش چند فرهنگی برآموزش عالی تاثیرگذار بوده ونوع یادگیری های دانش آموزان در گسترش فضای سازگاری وتوافق میان فرهنگ ها و یا ایجاد مانع در آموزش عالی موثر است. روش پژوهش از نوع تحقیقات کیفی (توصیفی-تحلیلی) وبه شیوه تحلیل اسنادی صورت گرفته است مطالب جمع آوری شده از طریق تحقیق کتابخانه ای وجستجو در محیط های وب مورد مطالعه وتحلیل قرار گرفته اند.پژوهش زمینه های خانوادگی واجتماعی در استهزائ سایر فرهنگ ها، احساس برتری و تعصبات، ضعف اطلاعات دینی در خصوص برابری و برادری همه انسانها، ضعف اطلاعات دانش آموزان از شخصیت ها و آثار فرهنگی برجسته را نشان می دهد. این مسائل می تواند فضای سازگاری و توافق میان فرهنگ ها، نگاه عقلانی به فرهنگ ها و پرهیز از انحصار گرایی فرهنگی در آموزش عالی را با دشواری همراه ساخته است.